از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : شوخی و خوش طبعی خیلی هم خوب است زیرا باعث انبساط خاطر جمع می شود؛ اما ...
جناب امیر ایرانی در وسط بحث جدی یک مِزاح هم فرموده اند.
آن شوخی ایشان مانند این است که وقتی از سر کار بر می گردند به جای رفتن به خانه ی خود بروند خانه ی همسایه بنشینند و بگویند از خانه ی شما بیشتر خوشم می آید.
زبان ها دارای قاعده اند.
تنوین، خاص عربی است و در فارسی نمی تواند بکار رود. از آن غلط تر، نگذاشتن تنوین است روی کلمات عربی.
چرا «غلط تر»؟
برای اینکه وقتی ما «قبلاً»= قبلن، را «قبلا» می نویسیم، معنی آن نیز عوض می شود. قبلا، یعنی ای قبل! فعلا، یعنی ای فعل! حتما، یعنی ای حتم! و ... که هیچ ربطی به «قبلاً» = «قبلن»، «فعلاً» = «فعلن» و «حتماً» = «حتمن» و ... ندارد.
در ضمن علامت تنوین در حرف Q یا ض ثبت است.
۷۱۶۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣۹۴
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : جناب ثابت قدم آنچه من نوشته ام، نظر من است که خیلی سال پیش به آن رسیده ام؛ یعنی زادهِ امروز و این بحث
نیست.
من با کمال احترام با شما برخورد کرده ام؛ و حتی نوشته ام: «تردیدی ندارم که منظور بدی نداشته اید و ...»(حالا می بینم از کیسهِ خلیفه بخشیده ام.)
چرا توهین می کنید!؟
چه مریدیتی در مَنگُفتِ منطقی و بسیار روشن من که سال هاست نظر من است، دیده می شود!؟
اگر شما به مَنگُفتِ شخص خاصی نظر دارید، آنوقت باید مشخص به نوشته ی همان شخص اشاره نمایید.
من پیش از این چندین بار پای مطالب شما با کمال احترام نظر نوشتم؛ آیا من مرید شما بودم!؟
در این نوشتهِ شما جز فرا فکنی دیده نمی شود. چرا بحث زیبا را مخدوش می کنید!؟ فرار به جلو، هرگز علامت پیروزی نیست - بخاطر بسپارید؛ من دوست شما هستم.
بله متأسفانه مرید بازی بیزاری آور نیز در اینترنت رواج دارد؛ ولی اینجا بحثی لازم رخ داده که من نیز با کمال صداقت در آن برای روشنگری شرکت کرده ام و بس.
۷۱۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : ثابت قدم
عنوان : فاجعه همینی ست که می بینیم، و این وحشتناک است.
نخست آنکه من در نوشتار دچارِ خطا شده ام و همانطور که خرسندی گرامی اشاره کرده است، کانسپت را با کانتکست عوضی گرفته بودم. از این بابت معذرت می خواهم.
اما این خطای نوشتاری ام، موضوعِ بحث را عوض نمی کند.
متاسفم که می بینیم که:
- مریدانِ خرسندیِ عزیز از روی تعصب با ایشان همدردی می کنند، گویی که جنگی در کار بوده است.
- تمرکزِ نظرات بروی واژه و موضوعِ (پیر و پیری) و (گاها") نشان می دهد که منظورِ حقیر را اساسا" متوجه نشده اند.
- خودِ خرسندیِ عزیز هم که کار را با زبانِ تمسخر خرابتر کرده است.
خب من این میان چه دارم که بگویم؟
سطحِ ما همینی ست که می بینیم.
با درود
۷۱۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : زیبایی می تواند،بپوشاند ضعفی را!.
درست است که گفته شده، لغات فارسی را با تنوین بکار نبرید. گاهاً:گاهاًبسیار زیبا بنظر می آید .نمادی می شود: چشم نواز و زیبا پیکر.
۷۱۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : نصرت دبیری
عنوان : حرف ها
بعضی ها از هول حلیم می افتند توی دیگ. این گاف ها را قدیم ها کم تر داشتیم. فوقش چند تایی ملانقطی بودند که طفلکی ها گاف هاشان از سر وسواس زیاد بود و با روشنگری مخاطب راضی می شدند. اما امروزه این جوان ها [البته در نگاه و نوشتن جوان] چنان اعتماد به نفسی دارند که با نیم متر شیلنگ می روند به نبرد پهلوانی کارکشته، روزنامه نگار شاعر و طنزپردازی که نمونه اش را در تاریخ طنز میهنمان کم داریم، امروز که اصلا نداریم. حاصلش هم می شود آن که: شد غلامی که آب جو آرد، آب جو آمد و غلام ببرد.
۷۱۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : ماهرخ راد
عنوان : گاهاً
آقای خرسندی گرامی!
دست و قلم و صفحهی حروفِ [کیبوردِ] کامپیوتر [رایانه] شما درد نکند!
اگر حوصله دارید لطف کنید «شعرانه»ای هم در مورد مظلوم واقع شدنِ این کلمهی مادرمرده ـ و البته زیبای ـ فارسی: «گاه» بسرایید که برخی هم میهنان محترم نمیدانم چه اصراری دارند تهش تنوین عربی بچسبانند و واژهی بدترکیب و بدآهنگ «گاهاً» را بسازند.
من نمیفهمم همین «گاه» و «گاهی» و «گاه به گاه» به شکل درستش چه ایرادی دارد که «گاهاً» [گاهن!] میکنند آن را؟!
۷۱۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : Hadi khorsandi
عنوان : گاهاَ کانسپت پیری!
آن آقای محترم چندان در نظرنویسی شتاب کرده که کانتکست را کانسپت خوانده و راجع به آن داد سخن داده و در اظهار نظر بعدی تازه کانتکست را هم مثال زده و یادآور شده! در واقع چندان حواسش به سن و سال من بوده که دامنش از دست رفته! حرف من این بود که حیفم آمد در نثر یکدست خانم یوسفی کانتکست (نه کانسپت!) ببینم اما آن شعرانه را برای ایرانیانی گفتم که در مکالمات روزانه راه و بیراه انگلیسی قاطی میکنند و به فرهنگ ایرانی میبالند! سن من از آن آقای محترم خیلی بیشتر است اما هیچوقت «گاهاَ» نمینویسم!
۷۱۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : تجربه پیرانه و استادانه
تجربه پیرانه و استادانه وظایفی را برای بزرگانی می آفریند وآنان نیز برحسب وظایفشان در بزنگاه هایی، تذکرات خویش را به زبان می آورند. جناب خرسندی ارجمند در نوشتارش نگرانی خویش را:در آسیب رسانی به زبانی که گذشتگان با هزار مشقت به ما رسانده اند و همچنین، نگرانی خود را از نوع رفتار تازه بدوران رسیدگان آنهم بصورت تذکرات استادانه وپیرانه در دو پیام به جوانان و حتی پیران ره گم کرده چنین گوش زد می کند: ۱) لر فرنگی نباشید. یعنی برای نشان دادن کلاسی خاص، کلمات فرنگی را در گفتارتان و گفتگوهایتان بکار نبرید!. این کارتان نشان از دانا بودنتان نیست! بلکه می تواند نشان از تازه بدوران رسیدنتان باشد!.بعنوان مثال در خواستن هایتان چنین عمل نکنید[ ای ام ز غمت وری وری ساری پیکچرت را بده سی یادگاری] ۲) مترجم در مقام واسطه در بین متن و خواننده ای که زبان آن متن را نمی داند بایستی درست عمل کند. و مترجم نباید ناتوانی در یافتن معنی درست را توجه کند. عمل مترجم ضعیف یک بد فهمی می آورد و بد آموزی را تشدید می کند. علاوه براین مترجم نباید لر فرنگی گونه عمل کند و با لغات متن و لغات زبان خواننده یک آش شله قلمکاری را درست کند.
۷۱۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۴
|
از : شمسی متقی
عنوان : تعجب!
جناب آقای خسرو واقعا تعجب اور است! شما به متن اصلا توجه نمی کنید و به حاشیه می روید. باز که نوشتید پیر! این که عیب نیست. چرا دیگر یقه باقی روشنفکران ایران را می گیرید؟ حرف شما درست نبود و این پاسخ شما هم درست نیست. خود خانم مخاطب و حتی غیر از من اقای لیث هم این اظهارات شما را ناوارد می دانند. چرا حرف تو دهن من می گذارید و از قول من دروغ می نویسید. من کجا گفته ام (فکتور سن در این رابطه) را متوجه نمی شوم. شما متوجه نیستید که نقد و پرداختن به متن ربطی به سن ندارد. شما به سن ربط می دهید و بعد به همه روشنفکران ایران هم تعمیمش می دهید. من خواستم شما را جدی بگیرم و پاسخ بدهم. اما مثل این که اشتباه کردم. اما همین قدر بگویم با توجه به ظرفیت گسترده زبان فارسی این زبان قدرت دارد که مستقل از زبان های دیگر به خود و گنجینه واژه هایش تکیه کند. اقای خرسندی هم همین را گفته و خانم نویسنده مخاطب هم پذیرفته. شما این وسط چرا اصرار بی خود می کنید؟ عجیب است والله!
۷۱۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۴
|
از : خسرو ثابت قدم
عنوان : خانم متقی گرامی،
سرکار خانم متقی گرامی،
ممنون از توجه و کامنت تان.
فرموده اید که "فاکتورِ سِن در این رابطه" را متوجه نمی شوید.
در تمامِ حوزه های زبانی، با افزایشِ سِن، فاصله ای میانِ پیر و جوان ظاهر می گردد که طبیعی و عمومی ست. پیران، بسیاری از لغات و اصطلاحاتِ جوانان را نمی شناسند، و برعکس. بویژه که این پیران، بروز نباشند، اهلِ مطالعه عمیق نباشند، و در دنیای ذهنی و بیرونیِ بسته خود زندگی کنند (نظیرِ خرسندی عزیز و دیگرِ به اصطلاح روشنفکرانِ ایرانی).
نتیجه گاها" همین موردی خواهد شد که الآن می بینید: جایی و زمانی به واژه ای برخواهیم خورد که میانِ جوانان رایج بوده است، اما ما آنرا برای نخستین بار دیده ایم و متحیر شده ایم.
سوای درستی یا نادرستیِ این واژه، مدتهاست که در متونِ مربوطه فارسی بدان برمی خوریم.
به اعتقادِ شخصیِ بنده، این واژه جای خود را به درستی و خوبی در فارسی باز کرده است. همچنین است واژه های دیگری نظیرِ "کانتکست" یا "دیسکورس". و برعکس است واژه هایی نظیرِ "ارگانیک" و غیره.
بقیه فرمایشاتِ شما استنباطاتِ شخصیِ شما است و نیازی به راستگردانی ندارد.
درود بر شما
۷۱۵۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۴
|