عنوان : امروز جامعه ی ایرانی به حدِ اشباع به لزوم تکثر در دنیای سیاست کشور پی برده است...
آقای اردلان گرامی، اگر هم بنا بر استنتاجات شما جناحهای موجود در داخل کشور ساختگی باشند، اینهمه نشان از آن دارد، که حکومتِ خودکامه ی ج.ا. به عیان دریافته که دیگر قادر نیست، که کشور را به مانند دهه ی شصت، به ضرب چماق حزب الله و گروههای فشار اداره نماید. بنابراین منطقی تر آن است، که نیروهای مستقل سیاسی دعوای های جناحین حکومت را جدی گرفته، و با استناد به افشاگریهایی که انجام میشود، لزوم وجود همزمان و در کنار همِ اندیشه های گوناگون، برای نقش داشتن در اداره ی جامعه را آشکارتر کنند.

میتوان ظهور جریان اعتدال در دستگاه حاکمه را ناشی از بازیهای ماهرانه و دسیسه تصور کرد، و اصولاً پرداختن به سیاست از سوی دستگاه حاکمه ی کشور را نوعی دسیسه یا توطئه دانست. اما واقعیات ملموس نشان داده اند، که ظهور هر پدیده ی ماندگاری در کشورمان به رغم وجود اسنادی آشکار مبنی بر توطئه آمیز بودنشان[ظهور رضاخان(رضاشاه) از دلِ هرج و مرج قجری]، ریشه هایی نیز در نیازهای جامعه داشته اند.

امروز جامعه ی ایرانی به حدِ اشباع به لزوم تکثر در دنیای سیاست کشور پی برده است. و از جایی که اپوزیسیون رسمی ج.ا. در عینِ تفرقه ای دهشتناک، همچنان درگیر درگیریهای درونی خود برای تعیین تکلیف هژمونی کامل این یا آن نیرو بر تمامی نیروهای دیگر اپوزیسیون بسر می برد، و از این راه خود، خود را منفعل کرده است. لذا حکومتِ ج.ا.، از فرصت سود جسته و اپوزیسیون فعال خودش را، خود تولید می کند.
آقای علی خامنه ای و شرکاء در مقابل آقای رفسنجانی-روحانی و شرکاء قرار می گیرند. و کشور به جای پرداختن به مشکلات اساسی کشور درگیر جنگهای حیدری نعمتی ایشان میشود.

برای خروج کشور از این بن بست لازم است، اپوزیسیون واقعی ج.ا. شعارهای بزرگ، غیرعملی و غیرمنطقی وحدت طلبانه را به کناری نهاده، و بر اساس فراگیرترین خواستها یعنی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی بر علیه استبداد حاکم متحد شوند.
۷۱۶۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۴       

عنوان : ازپشت پرده چه خبر؟
آقای هاشمی.بااینکه درکل بافضائی که ترسیم کرده ایدموافقم ولی می خواهم ازشمابپرسم آیاامکان دارددونفرکه درجنگ قدرت اوایل انقلاب ازروی جسدخیلی ازافرادگردن کلفت ترازخودشان عبورکردندویک نایب رهبری راهم عزل نمودند،به یکباره رودروی هم قرارگیرند؟به نظرمن بیشترسیاست های زیرکانه خامنه ای دربازی قدرت، ازهمفکری اوبارفسنجانی نشات گرفته ومیگیرد.این دوخیلی زیرکانه یک دوگانه راباالگوبرداری ازجناح های چپ وراست درزمان حیات خمینی ( این دوگانه درزمان خمینی ساختگی نبود)ترتیب دادندکه نامش راگذاشتنداصول گراواصلاح طلب(اصلاح طلبی باآنکه تااواخردهه۷۰مطالبات بخشی از مردم راهم نمایندگی میکردولی بعدازآن به یک جناح حکومتی صرف مبدل گردید).بعدازآنکه این دودریافتندکه بازی اصلاح طلبی می تواندخطرآفرین باشدبه قول رفسنجانی فتیله راپائین کشیدندوآنرافقط به ابزاری برای گرم کردن تنورانتخابات تبدیل نمودند(که عملافاقدقدرت تاثیرگذاری درحکومت باشد).در مهندسی انتخابات درسال۹۲وبدیل سازی ماهرانه که منجربه ظهورجریان اعتدال گردید،نمی توان ردپای رفسنجانی ونبوغ سیاسی اورانادیده گرفت.به عبارتی رفسنجانی همیشه درسخترین دوره هابه داداین حکومت رسیده است:یکی دردوران پیش ازانتخابات ۷۶ودربه قدرت رساندن خاتمی،یکی درپایین کشاندن فتیله اعتراضات درسال۸۸وآخری دربحران اقتصادی سیاسی قبل از۹۲که باارائه طرحی زیرکانه هم اثرات جنبش سبزراپاک کردوهم جای اصلاح طلبان درحکومت،جریان جدیدی راجایگزین ساخت که بیشتربامنش خودش سازگارتربودوهم تیم مذاکرکننده اتمی راسرکارمیآورد(البته تمام این ابتکارات راباهم فکری دوست دیرینه اش خامنه ای طراحی وبه انجام رسانده است)میدانیدمنظورمن این است که این دو بعدازدوران خاتمی نقش پلیس خوب وپلیس بدرابازی کرده اندواکنون رفسنجانی خودراتارهبری جریان اصلاحات واین جریان مسخره اعتدال بالاکشانده است ومن مطمئنم درتعیین رهبرآینده نیزرفسنجانی نقشی کلیدی خواهدداشت(ایشان اگرعمامه اش مشکی بودهمان سال۶۸رهبرمیشد)چه بسارهبری راشورائی کندتاریاست آن شورارابدست گیرد.
شایددانستن اینکه رفسنجانی درکجای این بازی قرارگرفته برای مبارزات زحمتکشان وجامعه مدنی تعیین کننده نباشدولی حداقل ماراازتوهم هیچکاره بودن اوخارج میکند.
۷۱۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۴