از : peerooz
عنوان : مراسم عزا داری بر مرگ دمکراسی
سرکار خانم رویا دیداری میفرمایند " آیا سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم حلال مشکلات است؟........ خود را گول نزنید. اگر به خاطر منافع شخصی خود، به عنوان نخبگان لایه های میانی، می خواهید بروید و رای بدهید پای منافع کشور و ملت و بخصوص زحمتکشان را به میان نکشید.".
من در این مقاله و کامنت ها ندیدم کسی چنین ادعائی بنماید و اگر ایشان خواب نما نشده اند بهتر است برای مبارزه با " سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم " سری به مقاله جهان به کجا میرود؟ از حمید بخشمند در ستون مقاله های دریافتی بزنند و پرچم مبارزه را در آنجا برافرازند; ولی اشکال کار اینست که تب تحریم انفعالی همه گیر شده و کسی از تحریم فعال حرفی نمیزند زیرا این عمل مستلزم برخاستن از جلوی Keyboard و قدم رنجه کردن به پای صندوق رای است. نه اینکه شرکت در این انتخابات از راه " دمکراسی سلبی ", منجر به سرنگونی رژیم خواهد شد, نه, بلکه این عمل شعله دمکراسی را در دلها زنده نگاه میدارد, و گرنه با حلوا حلوا کردن دمکراسی, و در خانه نشستن نه تنها چیزی به دست نخواهد آمد بلکه مراسم عزا داری بر مرگ دمکراسی خواهد بود.
۷۲۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : مردم می خواهند در کشورشان زندگی کنند
با دیدن عکس آقای یزدی بر پیشانی مقاله اش، به یاد نوشته اش در سایت ایران امروز افتادم که مقارن بود با هیاهوی انتخابات ۸۸ و حوادث خشن و سرکوب اعتراضات "رای من کو"ی مردم.
بوی خشونت و تنفر فضای تهران و شهرهای بزرگ را آکنده بود.خبرهای تاسفبار زیادی مبنی بر دستگیری معترضان ، بازداشتشان در بازداشگاه هایی همچون کهریزک و شرح ددمنشی هایی که شنیدنشان مو را برتن آدمیراست می کرد، مدام از طرق مختلف و از هر طرف به گوش می رسید.در چنین اوضاع و احوالی آقای یزدی در مقاله اش از رهبران جنبش تفاضا می کند که حداقل تعدادی به خارج از کشور بیایند.یادم هست که دقیقا از محمد خاتمی تقاضا می کرد که برای حفظ امنیت و هدایت جنبش به خارج از کشور برود.حداقل امروز بعد از انتخابات ۹۲ و در آستانه ی انتخابات پیش رو آشکار شده است که توصیه ی مورد نظر آقای یزدی به آقای خاتمی بر اساس چه درکی از مبارزات مدنی و جنبش های متاثر از آن صورت گرفته بود. درکی که علی رغم تجارب گرانقدر یزدی عزیز (با عرض پوزش )ناشی از درست نشناختن ذات این مبارزات و جنبش های مسالمت جویانه در کشور ماست.آقای یزدی! سری به فضای تلگرام و اینستاگرام و... بزنید .نگاهی به ستادهای نمایندگان مخالف راست افراطی بیندازید. غوغایی هست ا ز دخالت مردم ایران با حداقل امکانات موجود برای عقب نشاندن راست افراطی و گشودن راهی برای اندکی نفس کشیدن.استدلالشان خیلی ساده است.می گویند :"به جای رسایی بهتر است مطهری به مجلس برود" حق هم دارند .می خواهند در کشورشان زندگی کنند.طبیعتا روند مبارزات مردم بعد از این که این اتفاق افتاد ؛متوقف نخواهد شد.مردم نیاز به تجارب کسانی دارند که کنارشان باشند و به مبارزاتشان سمت بدهند.سمتی که با منافعشان بیشترین نزدیکی را داشته باشد و برایشان قابل درک باشد.نه آرزویی که به آینده ای دور و مبهم حواله داده شود.
۷۲۹۶٣ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : جهان به کجا میرود؟ از حمید بخشمند
چند روز پیش در کامنتی کوشیدم که لیست " تحریمیان " را به ترتیبی که در صفحه اول اخبار روز آمده بود ذکر کنم. به گمانم آن لیست به اندازه ای دراز بود که در ظرفیت ۱۲۰ کلمه ای ! کامنت های اخبار روز نمی گنجید و احتمالا به این جهت! منتشر نشد. امروز که به این اسامی در صفحه اول اخبار روز توجه میکنم میبینم که این لیست را باید در یک کتابچه منتشر کرد. یعنی اهمیت این انتخابات ظاهرا بیهوده در نظر آنها, این چنین بالاست. در مقایسه و با کمال تاسف مقاله جهان به کجا میرود؟ از حمید بخشمند در ستون مقاله های دریافتی که وضع بحرانی جهان را توصیف مینماید حتی یک کامنت هم نگرفته و احتمالا خوانده نشده است. یعنی روشنفکران ما این همه از واقعیت جهان دورند.
۷۲۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : ساده نگری و تحلیلی بیگانه با واقعیات جاری
آقای فانی یزدی شما خودتان میگوئید : « چشم انداز تعیین رهبر آینده تقریبا غیر عملی است. در بهترین حالت آن، یک رهبری بی خاصیت و تشریفاتی خواهد بود که عملا وظایف آن محوله باقی خواهد ماند و نهادهای دیگر نظام اسلامی نقش موثرتری پیدا خواهند کرد. اهمیت نهاد ریاست جمهوری و روسای قوای دیگر در جمهوری اسلامی ایران پس از مرگ رهبری کنونی بسیار چشمگیر و تعیین کننده خواهد بود. » برای عموم جامعه کاملأ روشن است که یکی از نهادهای تعیین کننده ای که شما اشاره کردید نهادهای نظامی هستند که برخی از روحانیت و بخش بزرگی از اقتصاد کشور را در دست دارد و خلوت گذاشتن صندوق آراء بطور یقین گرفتن تمامی قدرت را زیر امر نظامیان تضمین میکند و راه را برای قبضه کردن همه نهادها از جمله ریاست جمهوری بدون هزینه هموار میکند . شما میگوئید : « چرا این همه عقب نشینی می کنیم؟ » عموم جامعه هم در ۷ اسفند شرکت کردن در انتخابات را عقب نشینی محسوب نمیکند بلکه مقاومت تلقی میکند . مطمئن باشید سرداران سپاه و حامیان روحانی آنها اگر مثل شما اطمینان خاطر داشتند که پیروزی لیست حامیان دولت در هر دو مجلس تفاوتی برایشان نمیکند آنها را نفوذی و انگلیسی خطاب نمیکرد و بمانند هشت سال دوران اصلاحات با دولت در سایه و موازی اهداف خود را دنبال میکرد .
۷۲۹۵۹ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : "سگ را گشادهاند و سنگ را بسته. ".
در اخبار آمده است که رژیم, یک میلیون نفر را به تهران می آوردکه صندوق ها را پر کرده تا احتیاجی به عوض کردن آن ها نباشد. و این در حالی ست که اکثر قریب به اتفاق " اوپوزیسیون ", مردم را به خانه نشینی دعوت میکند. با عرض معذرت و اینکه در مثل مناقشه نیست, آدم به یاد سعدی میافتد:
" یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همیرفت، سگان در قفای وی افتادند خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند, در زمین یخ گرفته بود عاجز شد. گفت این چه حرامزاده مردمانند سگ را گشادهاند و سنگ را بسته. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید گفت ای حکیم از من چیزی بخواه. گفت جامه خود میخواهم اگر انعام فرمایی ". گلستان سعدی.
۷۲۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : رویا دیداری
عنوان : آیا سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم حلال مشکلات است؟
با سلام و تشکر از آقای فانی یزدی. مقاله ای بسیار روشنگر و پخته ای بود. اکنون سئوالی چند از حمله کنندگان به ایشان دارم که امید است جوابی به من بدهند تا من هم روشن شوم ..
عدم شرکت در انتخابات فقط و فقط به دلیل نامشروع اعلام کردن رژیم ولایت فقیه نیست. کسانی که از این دید به مسئله نگاه می کنند، یا منظوری خاص دارند و یا متوجه ی مسئله اصلی نیستند. در انتخابات شرکت کردن، بخصوص در این دو انتخاب اخیر تنها تاثیری که دارد تحکیم هرچه بیشتر پایه های حکومت رزیم ولایت فقیه است.
در انتخابات سال ۹۲ رژیم برای سر میز مذاکره علنی رفتن با آمریکا ( چنانچه می دانیم مذاکرات مخفی در زمان احمدی نژاد صورت گرفته بود و مستندات آن هم موجود است) احتیاج به انتخابات پرشوری داشت تا با پرنشان دادن دستان خویش به طرفین مذاکره کننده امتیازات هرچه بیشتری برای تحکیم رژیم ولایت فقیه، و نه منافع ایران، بگیرد. باید متوجه شد زمانی که متوجه شدند با هیچ ترفندی قادر به میدان انتخابات کشیدن مردم نیستند، آقای ولایتی( مشاور شخصی سیاست خارجی و یا به عبارتی وزیر امور خارجه خامنه ای ) در تلویزیون به نفع روحانی به جلیلی حمله کرد و وانمود کرد که اگر جلیلی برسرکارآید جنگ خواهدشد. کیست که نداند بدون اذن رهبری چنین کاری نمی کرد و هنوز هم مورد اعتمادترین فرد رهبری است و به عبارتی فقط و فقط لولو علم کردند که نتبجه داد و تعداد زیادی از مردم برای جلوگیری از جنگ به دامن روحانی و هاشمی و اعتدالیون پناه برند.
در این انتخابات هم دقیقا همان سیاست درپیش گرفته شده است، برای به میدان کشیدن مردم برای شرکت در انتخابات لولوی مثلث جیم، لاریجانی وووووو را علم کردند. و تمام این ها نمایشی است برای به پای صندوق رای کشیدن مردم.
حال فرض محال کنید با تمام این تصفیه هایی که از اصلاح طلبان کردند، تمام مجلس دست اصلاح طلبان ( که بهتر است بگوئیم اصلاح طلبان حکومتی) بیفتد. با حکم حکومتی چکار می شود کرد. تجربه ی این را در مجلس ششم که اصلاح طلبان به اصلاح طلبی نزدیک تر بودند، داشتیم
برنامه ی اقتصادی آن ها برای بهبود زندگی مردم ، و از فقر نجات دادن زحمتکشان چیست؟ برای بیکاری چه برنامه ای دارند، برنامه ی آن ها برای نجات و حفظ محیط زیست جیست؟ آیا ادامه اجرای هرچه بیشتر برنامه اقتصادی نئولیبرالی که در سطح دنیا با فضاحت شکست خورده و گذشته ازکشورهای جهان سوم کشورهایی از اتحادیه اروپا مانند یونان، ایرلند، ایسلند و... گرفتار عواقب اجرای آن هستند، نیست. کسانی که ادعا می کنند مسئله مردم ما فقر و فساد و عدم آگاهی است و بنابراین باید در این انتخابات شرکت کرد، آیا سیاست اقتصادی نئولیبرالی این مشکلات را حل خواهدکرد؟ پیروزی جناح رقیب در انتخابات موجب بالارفتن سطح آگاهی مردم می شود؟آیا سرکوب کارگران و زحمتکشان کمتر می شود( کافیست نگاهی به اخبار کارگری همین سایت اخبارروز بیندازید) پس خود را گول نزنید. اگر به خاطر منافع شخصی خود، به عنوان نخبگان لایه های میانی، می خواهید بروید و رای بدهید پای منافع کشور و ملت و بخصوص زحمتکشان را به میان نکشید.
۷۲۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : م حسین
عنوان : عالی ست
آقای فانی یزدی نوشته تان عالی ست. واقعا روشنگری خوبی کردید. کافی است تحلیل های آن ها را با تحلیل هایشان قبل از انتخابات ریاست جمهوری مقایسه کنیم. بخش دوم که باید رای بدهیم سر جایش ماند، اما بخش اول در تحلیل اوضاع ۱۸۰ درجه چرخیده اند و این روزها تحلیل مخالفان مشارکت در انتخابات را کپی می کنند که به صراحت اذعان می داشت قدرت در دست خامنه ای هاست که از ۲ خرداد و ۸۸ درس گرفته و خود این امیدها را در مهندسی انتخاباتشان به بازی می گیرند.
استدلال های رای به لیست پر از جنایکاران شناخته شده بی پایه است. خود حضرات هم می دانند. بیشتر احساسی است تا منطقی. بیشتر از سر ناچاری است تا آگاهانه. بی باوری به تحولات عمیق است، نه یک تاکتیک حساب شده. خود راهبران اعتدالی هم می گویند که چاره ای نیست.
یاد شعر استاد اسماعیل خویی به خیر:
می میری
وقتی که می پذیری
که ناگزیری
که چاره نیست
و دیگر دیر است...
اگر اینان دیگر امیدی به اپوزیسیون و آرمان هایش برای تحولات مترقی را ندارند، چرا به احزاب اصلاح طلب قانونی موجود نمی پیوندند و وقتشان را صرف از پا درآوردن همین چند نیروی سیاسی باقی مانده می کنند. مگر نه اینکه بازی انتخاباتی بسیج لازم را کرده است و «مردم» را دارد پای صندوق های رای می برد.
آیا منطقی نیست در چنین شرایطی صدای نیروهای آلترناتیو تقویت شود، طنین بیندازد تا اگر تاکتیک های آقایان به نتیجه ای نرسید، راه های واقعبینانه تر برای تغییر و تحول در پیش گرفته شود؟
۷۲۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : رضا فانی یزدی
عنوان : دوستان کم لطفی نفرمایید
با سلام به همه دوستان گرامی که در این گفتگو شرکت کرده و با تشکر از نکاتی که به آنها اشاره کردید.
اول از همه به دوستان عزیز بگویم که بنده از جمله تحریم کنندگان حرفه ای نیستم و انتخابات را همیشه به عنوان یکی از بهترین ابزار برای طرح مطالبات، سازماندهی اعتراض مردم و تا آنجا که امکان دارد انتخاب افراد بهتر در ارگان ها و نهاد های حکومتی می شناسم و معتقدم تا آنجا که امکان داشته باشد باید از این امکان مدنی برای پیشبرد برنامه سیاسی و جایگزینی مقامات حکومتی استفاده کرد. ولی در عین حال این به این معنا نیست که لزوما در هر انتخاباتی هم باید شرکت کرد و به قول معروف از حول حلیم به داخل دیگ افتاد، انهم دیگی که قرار است با تلاش بنده از درونش حتی یک یا دو قاتل جنایتکار حرفه ای در آید.
بعضی از دوستان چنان حرف می زنند که انگار بنده نمی دانم که بین دوران احمدی نژاد و خاتمی یا روحانی تفاوت وجود دارد.
همه ما می دانیم که تفاوت اساسی است میان دوران آقای خاتمی و احمدی نژاد و یا دوران احمدی نژاد و روحانی و از آن مهمتر دوران خاتمی و روحانی. مهم اما این است که با تصور تمام مشکلات موجود چه کار باید کرد که به جای عقب گرد گامی به جلو برداریم. روش های به اصطلاح سلبی که این روزها از آن سخن می گوییم پاسخگو نیست و نتیجه اش همین است که می بینید. روز به روز عقب نشنینی بیشتر تا جایی که برای مقابله با چند مرتجع که در خبرگان جا خوش کرده اند به قاتلین و جنایتکاران حرفه ای پناه می بریم، که نه تنها دست کمی از آنها ندارند که به تجربه و با توجه به سوابق سیاسی اشان به مراتب از آن دیگری ها بدتر عمل کرده اند. شما و دیگر دوستان طوری حرف می زنید که انگار انتخاب و ورود جنتی-مصباح –یزدی پدیده ای جدید است و اگر آنها به مجلس بی خاصیت خبرگان راه پیدا کنند چه اتفاق عجیب و غریبی می افتد که تا به حال نیفتاده است ، دوست عزیز این آقایان بیشتر از ۳۰ سال است که عضو موثر مجلس خبرگان رهبری بوده اند و از این نظر بودن و نبودنشان در این دوره تفاوت چندانی نمی کند و پای همه آنها هم لب گور است، پس بزرگ نمایی نکنید که انگار اگر اینها اینبار هم انتخاب شوند مملکت را داعشی ها می گیرند و چنین و چنان خواهد شد. اینها در رکاب رهبر الان در مسند قدرتند و آلترناتیو دیگر که لیست امید اصلاحطلبان است چهره های بهتری از این ها ندارد، اولا نصف افراد هر دو لیست مشترک است و آن چند نفری هم که در لیست دیگر نیستند دو نفرشان قاتل و جنایت کار حرفه ای بوده و همیشه در تاریخ سی ساله گذشته در باند رهبری و از افراد موثر در حلقه های جریانات راستگرا و اصولگرایان بوده اند و اتفاقا همیشه در نقش ابزار سرکوب از جانب بیت رهبری برای مقابله با اصلاحطلبان و یا منتقدین نظام اسلامی به کار گرفته شده اند.
تصور من این است که پروژه بزرگنمایی خطر این سه نفر بر خلاف ظاهرآن که تقابل با رهبری است در حقیقت پروژه بیرون کشیدن رهبری از زیر ضرب و تا حدودی تطهیر ایشان است. این پروژه مدتی است تمام تلاشش را برای بازسازی موقعیت رهبری به عنوان رهبری فراجناحی پیش می برد و در میان عده ای در داخل و خارج از کشور به طور جدی دنبال می شود.
شاید در آینده در فرستی مناسب به این موضوع بپردازم.
۷۲۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : امیر آمویی
عنوان : این کامنت هفتصد و سی کلمه است!!!
اخبار روز!!!
این کامنت ۷۳۰ کلمه است!!! قبول ندارید؟ بشمرید! قبلا هم ۱۸۰۰ کلمه ای داشته اید.
۷۲۹۵۱ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهزاد
عنوان : مشروعیت نظام و انتخابات
مسئله مشروعیت و انتخابات
هر بار بهنگام برگزاری انتخابات تبلیغات جناح هائی در رابطه با لزوم تحریم آن بالا میگیرد. استدلال عمده ی این گروه ها بر این پایه است که گویا شرکت در انتخابات به مشروعیت بخشیدن به نظام در انظار جهانیان (غیر ایرانی ها) منتهی میشود و باید از این امر اجتناب ورزید. ایبن استدلال بقدری سست و بی مایه است که انسان را به صرافت میاندازد تا ببیند دلیل واقعی اصرار در تحریم انتخابات چیست و چرا این جناح ها دلیل قانع کننده تری را برای مخاطبان خود جستجو نمیکنند و آنرا پیش نمیکشند.
در ابتدا اجازه دهید شرح دهم چرا استدلال بالا بی پایه است. آن جهانیانی که این جناح ها نگرانِ مشروع شناختن نظام در ایران، در صورت شرکت گسترده در انتخابات، از طرف آنها هستند را به دو گروه میتوان تقسیم کرد: گروه اول شامل اکثریت مطلق مردم عادی میشود، یعنی افراد غیر سیاست مدار حرفه ای، یا پژوهشگر و خبرنگار متخصص و علاقه مند به مسائل ایران، و یا احیانا تصمیم گیران و کارفرمایان اقتصادی و مالی بلند پایه که به دلیل مرا قبت ازسود و زیان خود در معاملات و سرمایه گذاری های احتمالی همه ی وقایع سیاسی دنیا، از جمله آنچه را که در ایران میگذرد را رصد میکنند. آنچه که در مورد این افراد عادی میتوان گفت آنست که هرگاه همین امروز یک نظر سنجی از آنها به عمل آید به تحقیق ۹۹ آنها اصلا خبری از این موضوع ندارند که قرار است در ایران انتخابا تی انجام گیرد. حتی بعد از انجام انتخابات وبا وجود یک یا دو خط خبری که راجع به آن احتمالا در نشریه ها چاپ شود باز درصد بسیار زیادی از این گروه نه این امر برایشان حائز اهمیت است و نه عملا، در میان انبوه گرفتاری های روز مره، وقت آنرا دارند که به مسئله ی چند و چونی و کیفیت انجام انتخابات در ایران بپردارند. در مورد گروه دوم، یعنی مردم غیر عادی، از جمله سیاست مداران و نخبگان و تصمیمیم گیرندگان هم باید گفت که آنها چه از طریق منابع خبری و گزارش های سفارتخانه های خود و چه از طریق منابع خصوصی و مستقل دیگر ازسیر تا پیاز آنچه را که در انتخابات ایران میگذرد مطلع اند ( ای چه بسی بهتر از مردم عادی خود ایران!) و اینکه ممکن است از بد حادثه خواب نما شوند و به مشروعیت و استحکام نظام باورمند شوند و سیاست خارجی خود را بر این مبنا با ایران تنظیم و یا معاملات خود را بر پایه نمایش هائی از این دست برنامه ریزی کنند به شوخی بیشتر میماند.
از این مقدمه میتوان نتیجه گرفت که آن جناح هائی که حکم به تحریم انتخابات برای مشروعیت زدائی نظام میدهند محرکشان چیز دیگری است. میتوان پنداشت که منظورشان مشروعیت زدائی از چشم خود مردم داخل ایران است! یعنی آن مردمی که هر بار که به مناسبت اتخاباتی امکان آنرا میابند که نظری ابراز کنند بطور چشمگیر رای خود را بر خلاف توصیه های رهبریت نظام به صندوق ها میریزند و از این طریق نظر خود را نسبت به نا مشروع دانستن بخشی از نظام، از جمله رهبری نظام و دستگاه های زیر فرمان او ابراز میدارند و یکبار هم تا پای به خطر انداختن جان خود برای ابراز این عقیده پیش رفتند.
در واقع باید گفت که بهترین راه برای مشروعیت زدائی از نظام واقعا موجود همان شرکت وسیع در انتخابات و دادن رای منفی گسترده به آن بخش از کار گردانان نظام است که انتخاب و رای مردم را نا مشروع میداند.
البته این را هم باید دانست که شعار تحریم انتخابات برای مشروعیت زدائی از نظام از طرف برخی از مدعیان صرفا بدین معنی است که با تحریم انتخابات، از نظام، در کل آن و با همه جناح های آن ، مشروعیت زدائی کنید تا مشروعیت " ما " در دستور روز قرار گیرد! در کشوری که یک مدعی پادشاهی، یک مدعی ریاست جمهوری غیر قابل انفصال، و مدعیان جانشینی یک نخست وزیر قانونی بر پایه قانون اساسی انقلاب مشروطیت در خارج دارد، میتوان درک کرد همه آنها تنها به فکر مشروعیت بخشی انحصاری به خود هستند و مشروعیت زدائی کامل از رژیم را هم برای آن میخواهند که راه خود آنها هموار شود! کاری هم به این ندارند که ملیون ها انسان، فارغ از مشروعیت طلبی آنها، در گیر دار زندگی روزمره ی خود از هر وسیله ای که بتوانند، انتخابات یا هر چیز دیگر، برای مبارزه استفاده میکنند و راه خود را به پیش میبرند
۷۲۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣۹۴
|