از : فریبا علیخانی
عنوان : کمی خارج از متن
من از خیل عدالت خواهان و آزادی جویانی بوده و هستم که کندوکاوم با نام سازمان گره خورده. ما بیشمارانی که کتک خوردیم، رنج کشیدیم، زندان رفتیم، شکنجه دیدیم، به دار کشیده شدیم و در سینه ی دیوار قرار گرفتیم. ناممان هم بر هیچ برگه ی درخواست عضویتی حک نشد، آوارگی کشیدیم بی هیچ حقوقی و امروز نیز صاحب مدعایی نبوده و از کسی طلبکار هم نیستیم چرا که میدانستیم و میدانیم عرصه ی فعالیت سیاسی در ایران دامگه درد و رنج و بی خانمانی و محروم بودن از حداقل حقوقهای یک شهروند عادیست. پشیمان نیستم لیک شدیدا ً نگرانم دوستان. این همه گفتم تا بگویم: آشنایم دشمن مپنداریم اگر درشت و تند میگویم، این همه نشان از عمق نگرانی دارد ولاغیر.
آقای تابان با آنکه با بعضی از سیاستهای جاری در نشریه تحت مدیریت شما همدلی ندارم لیک از روشنی چراغ آن خشنودم و از خود می پرسم آنان که همین چندی پیش پا از پچپچه فراتر نهادند و برای خاموشی این چراغ، (تو بخوان پائین کشیدن فتیله ی) نامه به شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق اکثریت نوشتند چگونه می اندیشند؟ اگر این نشریه نشریه سازمانی و یا حتی جنبی این سازمان نیست پس تلاش برای به سکوت کشاندن آن برای چیست؟
۷٣۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : کیا
عنوان : جهان مدرن "فازی" حتی در سیاست!
از مقاله دنیز ایشچی :
"" امروز دنیا دیگر دنیای سیاه و سفیدها نیست که در آن یک تاکتیک درست و دیگر تاکتیکها غلط باشند. ""
۷٣۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : جبر زمان
من چیز زیادی در باره فدائیان نمیدانم و شرکتم دراین گفتگو برای این ست که اول خدمت سرکار خانم علیخانی عرض کنم " رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون". اگر کسی در یک گفتگو, آنا , تغییر شخصیت داده و از علیخانی به بند ناف تبدیل شود, اشکالی دارد که در این فرهنگ, اعضای یک حزب, در لحظه های مختلف ساز های مختلف بزنند؟
دیگر اینکه جبر زمان, ایران و آمریکا نمی شناسد. حزب جمهوری خواه آمریکا اخیرا دچار چنان بحرانی شده است که " هریک از گوشه ای فرا رفته اند ". ارکان این حزب که از پیشرفت " دونالد ترامپ " وحشت زده شده اند به " تام کروز" ی پناهنده شده اند که خود با همه این ارکان درافتاده بود. و بقیه اعضای حزب نیز هرگروه دنبال دیگری افتاده اند.
۷٣۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : فریبا علیخانی
عنوان : سوآل
آقای تابان از پاسخی که برای سوآلم نوشتید سپاسگزارم. اما صرفا ً سپاسگزار نیستم، معترض هم هستم.
کامنت دوم من مفقود گشته، دو امکان موجود است یا به دست شما نرسیده که بعید است و یا شامل پاراگراف "حذف" شده، در نتیجه معترضم؛ زیرا حق خویش میدانم بپرسم بر سر کامنت دوم من با نام "بندناف" چه آمد؟ در این نوشته چه سهوی روا داشتم که شامل غضب تحریریه واقع شد. امیدوارم که روش شورای نگهبان ج.ا.ا. مرضی نشده باشد و اعتراضات پاسخ درخور بیابند.
۷٣۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بهنام باغبان
عنوان : یک تعداد سازمان فدائیان کردند، سوپر مارکت!
متاسفانه یک تعداد سازمان را تبدیل کردند، به سوپر مارکت. هر کسی دلش می خواهد ، هر قفسی هر جنسی می خواد بر می داره،،،
یکی از مشکلات سازمان ، یک تعداد از رفقا سازمان ، سابقه مبازارتی طولانی داشتند. بخاطر ان سابقه هنوز هم فکر می کنند صاحب مطلق سازمان هستند، با وجود اینکه خودشان را بازنشسته و ،،، اعلام نمودند، هنوز هم باند خودشان دارند. فرهنک باند بازی بنوعی در سازمان جا انداختند، که امروز بدرستی دوست و رفیقمان فواد تابان به نظر من "شلختکی" نام می برد.
البته من هم دیکه در سازمان نیستم. ولی کم و بیش مواضع سازمان را دنبال می کنم، هنوز هم احساس می کنم بجریان فدای نزدیک هستم!
من یادم هست، انموقع ایران در تشکیلات ، موردی پیش امد، روی مواضع سازمان ، اعتراض کردیم چرا موضعکیری ها سازمان در تمام سطوع به بحث و تبادل و نظر کذاشته نمی شود:
جواب این بود. چون ما مشکل امنیتی داریم، و " ممکن " هست تشکیلات زیر کنترل باشه،،،،، که تحت کنترل بودیم!! از این قبیل تو جیهات. تناقضات خیلی زیاد و پاسخی دو پهلو زیادی بود. که رهبری انموقع از اجرای "سانترالیزم دامکرتیک" سر باز می زد.
به امید روز که دو باره انسانیت و ارمانکرای ، برابری ، عدالت به مواضع سیاسی سازمان باز گردد.
ارمانکرای ، انسانیت ، برابری ،،، را به قدرت و سیاست نفروشیم.
پیروز باشید!
۷٣۱۶٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : سیامک الف
عنوان : ماشین حزبی در خدمت پیشبرد سیاست احزاب در غرب
یکی از خوانندگان از اقای تابان مثالی خواسته اند، این مثال را میتوان در زندگی روزمره در غرب شاهد بود. تقریبا تمام احزاب جدی در غرب از سیاست حزب پشتیبانی می کنند. به ویزه در بزنگاه هائی نظیر انتخابات، تمام ماشین حزبی و امکانات حزب در خدمت پیشبرد سیاست رسمی حزب قرار می گیرد.
۷٣۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : عیسی صفا
عنوان : شکایت
آقای تابان محفل مبلغ رای دادن به مضحکه انتخاباتی به فعالیت ضد تشکیلاتی علیه سازمان خود بسنده نکرده و پخش اخبار جعلی را علیه حزب توده ایران هم مرتکب شده اند. من می خواهتم به رهبری سازمان فداییان اکثریت در این مورد شکایت کنم. به این نمونه زیر توجه کنید که طهماسب وزیری یکی از رهبران سازمان در مورد حزب منتشر کرده است :
Tahmaseb Waziri
۲۷ février, ۰۱:۱۴ ·
هواداران حزب توده ایران در داخل کشور:
هم میهنان گرامی، مبارزان راه خلق و دمکراسی، عدالت و آزادی !
ما طرفداران حزب توده ایران در داخل کشور با ارزیابی و درک همه جانبه و مسولیت ملی و میهنی خویش در این انتخابات شرکت کرده و به لیست اصلاح طلبان و اعتدال رای میدهیم و به شما نیز پیشنهاد میکنیم که در این لحظات تاریخی و سرنوشت ساز در انتخابات ۷ اسفند شرکت کرده و به لیست فوق رای دهید!
بخشی از هواداران حزب توده ایران در داخل کشور – اسفند
۷٣۱۶۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۴
|
از : صادق شکیب
عنوان : قابل تامل
با وجودی که شخصا هرگز این افتخار را نداشته ام که در صف سازمان فدائیان خلق ایران فعالیت نمایم . ولی همیشه به اهداف ترقی خواهانه سازمان احترام قائل بوده ام . و مقاله آقای تابان عزیز را و نکاتی را که مطرح نموده اند منطقی می دانم . به نظرم رهبری سازمان حتما به نکات مطرح شده توجهی شایسته خواهند داشت .
۷٣۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : فریبا علیخانی
عنوان : بند ناف
با تشکر از پاسخ آقای تابان
سازمان فدائیان اکثریت بعد از تصمیم در کنگره اول بنا به هر دلیلی بند ناف خویش را با پایه اجتماعیش قطع کرد پس می بایست خود به یکی از عوارض این تصمیم که همانا دور شدن از یک سازمان سیاسی در مفهوم کلاسیک یا مدرن است آگاه بوده باشد. پس بنا بر جبر شرایط بایست پذیرفت که یک سازمان سیاسی بدون ارتباط ارگانیک با پایه ی اجتماعی خویش دیر یا زود به یک محفل سیاسی دگردیسه خواهد کرد. اما از آنجا که سازمان فدائیان اکثریت یک سازمان سیاسی با استخوان بندی قوی و روابط احساسی خود ویژه بود توانست تا کنون و ... دوام آورد. دوامی که صرفا ً با شل کردن بند و بسط های تشکیلاتی ممکن بود.
یک نمونه: در جشن سالگرد بنیان گذاری سازمان در کلن آلمان مشاهده شد رفیقی از شهر ووپرتال آلمان آمده که سه سال است حق عضویت خویش را نپرداخته، در گفتگو مشخص شد این رفیق فقط از این کنگره به آن کنگره در سازمان حضور فیزیکی داشته و دارد و تاکنون از او برای شرکت در هیچ حوزه یا جلسه ای دعوت نشده است. با تعجب باید اضافه کنم؛ او همان جا بر میزان پولی که بدهکار بود چانه زنی کرد و با پرداخت مبلغ ۲۰۰ یورو موضوع را فیصله داد. توجه داشته باشید که آنسوی گفتگو بدلیل فقدان یک دیسپلین سازمانی و نبود آئیننامه چاره ای بر کوتاه آمدن نداشت چون آن رفیق حتی میتوانست همین مبلغ را نیز نپردازد و همچنان عضو محترم سازمان نیز باقی بماند.
بدون اغماض این مشتیست نمونه خروار. خب آیا طبیعی نمی نماید در چنین حال و هوایی انتظار تبعیت از تصمیمات شورای مرکزی که اساس وجودش خود زیر سوآل است (بر اساس آنچه در بالا گفته شد) خواستی نامعقول باشد.
۷٣۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : باید بر شلختگی ها غلبه و جنبش فدایی را یکی از حامیان بالقوه ی ایجاد دموکراسی ایرانی قرار داد
آقای تابان گرامی، به سهم خودم خوش آمد می گویم، به مطلب اعتراضی شما در صحن علن، و امیدوارم این حرکت شما، که قدم موثری است در نفی خودممیزی و ممیزی، از جانب شما و همه ی دوستان جدی گرفته شود. و جنبش فدایی با علنیت دادن بیشتر به مسائلش، هم از خردِجمعی بهره ی بیشتری بگیرد، و هم از این راه اعتقادش به دموکراسی را به اثبات رساند.
در جایی از مطلبت با راستگوییِ زیبایی می نویسی؛ «...ما چیزی به نام سانترالیسم دموکراتیک نداشتیم و آن چه بود یک سانترالیسم کاملا متمرکز و اراده گرایانه ی از بالا به پائین بود...» یا به عبارتی دیگر آنچه درون سازمان می گذشت، بازتابی عینی از چگونگی روابطِ حاکم بر جامعه بود، با این تفاوت که اعضای سازمان می پنداشتند، پس از برداشتن خودکامگان حاکم، و برافراشتن خودکامگی خود، تنفس به شماره افتاده ی جامعه بهتر خواهد شد.
لیک امروز بر همگانمان آشکار گردیده، آنچه جامعه مان را در فشار دارد، خودِ فرهنگ استبدادیست، و نه، چه کسانی بر تختِ استبداد نشسته اند.
و آنچه امروز در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و در مجموعه ی جنبش فدایی می گذرد نیز بازتاب آشکاریست از آنچه در کل جامعه می گذرد.
بس که از دژخیمیها و ناروایی های استبداد گفته ایم، آحاد جامعه، و بالطبع اعضای جنبش فدایی هم از پذیرش هر نوع اتوریته ای(قدرتی) در هر جایی واهمه داشته و سر باز می زنند. و همانگونه که شما می نویسی، نتیجه ی این کُنش چیزی نیست جز ازدیاد شلختگی در اداره ی امورات.
و درست در اثر بروز و حاکمیتِ چنین شلختگیهایست که، درست زیر دماغ جوانانی که تا دیروز از نثار خون خود در راهِ عزت وطن دریغ نداشتند، امروز در پیرانه سری ایشان کسانی در مدتهای طویل امکان اختلاس و حیف و میل اموال عمومی را می یابند، و ایشان نیز مانند چوپانی که به بوی بُز گَر عادت کرده است، ککشان هم از اینهمه اجحاف نمی گزد.
آنچه در جنبش فدایی و نیروی مرکزیش، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) می گذرد، حکایت اختلاس نیست، اما شلختگیهای حاکم بر روابط، امکانِ سوختن فرصتها را مهیا کرده است. تنها از راه زدودن خودممیزی و ممیزی و مهیا کردن امکانات نقد آشکار است، که میتوان و باید بر شلختگی ها غلبه و جنبش فدایی را یکی از حامیان بالقوه ی ایجاد دموکراسی ایرانی قرار داد.
۷٣۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۴
|