از : سیامند الف
عنوان : اختیار چاپ با سایت است اختیار خواندن یا نخواندن با ما
آقای iradj ! این همه مقالات و حاشیه نویسی های کج و معوج حتی از جانب آدم های با نام و نشان در این سایت چاپ میشود و از غربال دبیران محترم سایت هم می گذرد، دیگر احتیاجی نیست که غربالی به غربالهای آنها اضافه کنید.بگذار در کنار عکس نامجویان تکراری ، یک بی نام و نشان هم حرف خودش را بزند.اگر نظرات ایشان را می شناسید، زحمت خواندنش را به خودتان ندهید.چنانکه خیلی ها علاقه ای به منبر اسامی تکراری این سایت ندارند.که این به سیاست خود سایت مربوط است.باید دیگر آموخته باشیم که بار سانسور و تفکیک خودی و غیر خودی بسیار کج است و به منزل نمی رسد.بخصوص در رسانه هایی که تابلوی حزبیت را بر سر در خود ندارند.
۷٣٣٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۴
|
از : آ. بزرگمهر
عنوان : مشکل ما
مشکل ما بعداز کودتای ۲۸ مرداد شّدت گرفت.
قبل از آن اقلا چند تا حزب وجود داشت، مطبوعات داشتیم ، نشریات داشتیم ، آزادی اجتماعات داشتیم و عده ای نخبه هم هم فعال سیاسی مستقل بنام منفردین داشتیم. آغازی بود بر روند دموکراسی پارلمانی در یک حکومت پادشاهی مشروطه.
با تمام دخالت های ارتشی ها ، خوانین ، لومپن ها ، ملاها و.و. از صندوق انتخابات همان ها بیرون میامدند که در مجلس می نشستند. بخاطر سوء استفاده و تقلب بر سر منافع ملی مردم و استقلال کشور دعوا بود. زمان لازم بود که آن معایب با آموزش ، پرورش، تمرین ، و تسامح و مدارا به تدریج کاهش یابد. چنین نشد....
در آن موقع هر حزبی یا سیاستمداری به اندازه ی تعداد آرایش حرف میزد. بغیر از شخص شاه و کسانی که اساسا قواعد دموکراسی را بر نمی تابیدند.
ـ ۲۵ سال بعداز کودتا تعطیل کامل فعالیت چند صدائی بود که ضربه کاری به روند مردم سالاری در ایران شد. می توتن گفت مردم از نظر سیاسی «زمین گیر » شدند. ولی خیلی کار های فرهنگی دیگر انجام شد.
ـ نتیجه ی ۳۷ سال تلاش مردم بعداز انقلاب را می توان در انتخابات اخیر دید که مشارکت در تهران ۵۰ درصد بود که به فقط کاندیداهای مورد تائید حکومت رای دادند.
خانه از پای بست ویران است.
خواهشمند ست کمک کنیم تا بیش از این جای علت و معلول را عوض نکنیم. تساهل و تسامح ، مدارا و تولرانس در حکومت کشتار ولایت فقیه حکم کیمیا دارد.
ولی ما در خارج از کشور هیچ توجیهی برای فرار از مسئولیت نداریم . تمام ما در کشور هائی که زندگی می کنیم می بینیم که انتخابات چگونه بر گزار می شود و میزان نفوذ احزاب و اشخاص چگونه در انتخابات تعیین می شود.
بگذارید بعضی از مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور خیال کنند که مردم ایران منتظر ورود آنها به کشور هستند ولی دلیلی ندارد که حتی آنها اهمیتی به مبارزه برای تحمیل انتخابات آزاد به حکومت ندهند. مسئله این است.
تسامح و تساهل به معنی نادیده گرفتن حق مدنی ما برای داشتن انتخابات آزاد در ایران نیست. با آنها که چنین نمی اندیشند چه کنیم؟
مدارا و تولرانس به معنی تحمل مبتذل ۳۷ سال انحصار گری حکومت کشتار اسلامی نیست تا به سردمداران قتل عام ها رای بدهیم. با آنها که ری شهری ، دری نجف آبادی به بهانه ی لیست «امید » رای میدهند چه کنیم.
مشکلات ما یکی دوتا نیست؟ من میخواهم به قبل از ۲۸ مرداد برگردیم . شاهی ها نمی خواهند. مذهبی ها هم نمی خواهند. چه کنم؟
۷٣٣٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۴
|
از : پیشکار
عنوان : مسولیت و بی مسولیتی
با احترام فراوان به برخورد انسانی ومسولانه خانم میلانی، متاسفانه باید اذعان کرد که برخوردهای عزیزانی چون مسعود نقره کار، فرج سرکوهی و...تا حد زیادی آغشته به کینه و نفرت پراکنی علیه روشنفکران و فعالین فرهنگی و سیاسی میباشد و از " فرهنگ مدارا " قرنها فاصله دارد .
۷٣٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۴
|
از : lradj k
عنوان : خانم یا اقای البرز
با عرض شرمندگی از دوستان اخبار روز. جناب البرز که نمی دانم کیست. انقدر پر حرفی می کنند که خواننده سررشته مطلب از دستش در می رود. لطفا کمی دقت بفرمایید. نوشته های ایشان ربط چندانی به مقالات و نوشته ها ندارد. ایشان پلمیک می کنند و انگار فقط در پی مطرح کردن خودشان هستند. ایشان تنها باعث شلوغی در ذهن و از دست رفتن رشته فکر می شوند. دوستان مسئول اخبار روز خواهش می کنم دقت بفرمایید. واقعا خواننده خسته می شود.
۷٣٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : محسن
عنوان : حرف حسابی که حیف است بی پاسخ بماند!
آقای مسعود معمار روی نکات حساسی انگشت گذاشته اند که هر چند می دانم که نویسنده و همفکرانش از پاسخ مشخص و مستقیم بدانها طفره خواهند رفت، حیف!
۷٣٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : همواره خودم را موظف دیده ام، هیچ مطلبی را بی دلیل نپذیرم.
آقای شهاب گرامی، ضمن سپاس از توجهت به نظرم، لازم می بینم که بنویسم، من سئوالاتی مشخص از آقای نقره کار پرسیده ام. و اگر شما طرح سئوال را همواره با مخالفت یکی می دانی این مشگل شماست و نه من.
برایم بسیار تعجب آور است، که سخن مرا در باره ی اینکه بر اپوزیسیون ج.ا. پس از سی و هفت سال تلاش تفرقه غالب است را سخنی نیشدار تلقی می کنی. مگر جز این است؟
حال می خواهم از شما بپرسم، اگر همه نظراتشان را برای خود نگاهداشته و از طرح بحث شانه خالی کنند، این فرهنگ دموکراتیک که مورد وثوق شما هم هست، چگونه باید ایجاد شود؟
شما اصلاً اجباری در اینکه هم عقیده با من باشی نداری، ولی من بسیار خوشحالم از اینکه بهرحال شما را برای نوشتن چهار جمله خطابِ به خودم، به شوق آورده ام. همین شوق مطمئنناً شما را وا خواهد داشت، که بیندیشی، اینکه آقای نقره کار، بانو میلانی و یا البرز می گوید، چه تأثیراتی میتواند بر روند دموکراتیزه شدن کشورمان داشته باشد.
نمیدانم اگر من شماره سجل و آدرس خانه ام را در جوف هر یک از نظراتم بنویسم، این چه تأثیری میتواند بر شکل نظراتم داشته باشد.
اگر نام آقای نقره کار را گوگل کنی، مقالات و اثرات بسیاری از ایشان در دسترس است. و اگر در کارآنلاین و اخبارروز جستجو کنی، مقالاتی با امضای البرز را میتوانی مطالعه کنی.
اینکه آقای نقره کار، پای مقالات دیگران به ندرت نظرش را می نویسد، تصمیم ایشان است. من وقتی مطلبی را میخوانم، و سئوالی برایم در باره ی محتوای نوشته پیش می آید، از طرح سئوال کوتاهی و ابائی ندارم، چرا که همواره خودم را موظف دیده ام، هیچ مطلبی را بی دلیل نپذیرم.
۷٣٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : حضور آقای مسعود نقره کار
شما نوشتید : « در مطلب خانم مهین میلانی پای محمد مختاری و اندیشگی او به خطا و نابجا به میان کشیده شده است » من چنین برداشتی از نوشته خانم میلانی نکردم که ایشان نظرات آقای مختاری را پایه استدلال قرار داده باشد بلکه اشاره کردن ایشان به دیدگاه کلی آقای مختاری به مقوله استبداد در ارتباط به نوشته ای از آقای فرج سرکوهی برمیگردد که یاد کردن از این زنده یادان توسط آقای حقیقی را به خوردن از توبره و آخور تشبیه کرده و آن را محکوم کرده است. برداشت خانم میلانی از افکار آقای مختاری کاملأ درست است و مثالی که شما از نوشته ایشان در مورد تأکید عدم شرکت امثالی چون آقای سروش آوردید به کانون نویسندگان برمیگردد که بدرستی با حضور چهره های سیاسی با صفبندی و برنامه مشخص سیاسی را در مغایرت با اهداف کانون نویسندگان میدانست . اعتراض و مخالفت خانم میلانی به عملکرد شما و آقای سرکوهی از این زاویه است که شما نیز نام آقای مختاری را در پیشبرد خط سیاسی مطلوب خود پیوند زدید. توجه کنید کسانیکه در مورد دعوت به همکاری همه زنان داخل و خارج کشور توسط خانم پروانه اسکندری را ترفند رژیم میدانستند و در حین سخنرانی ایشان در آمریکا او را مأمور حکومتی خطاب کردند امروز از جسم قربانی شده اش علیه حکومت بهره سیاسی میبرند. من نمیدانم که اگر آقای مختاری در قید حیات بود در انتخابات ۹۲ چه میکرد اما یقین دارم که اگر شرکت میکرد یا اگر دعوت به شرکت میکرد ٬ از جانب برخی به همدستی با جنایت ملقب میشد. یادم نمیرود صبحی که آقای فرزاد کمانگر اعدام شد برخی بیدرنگ بسوی کنسولگری ایران در فرانکفورت رفتند و حدود ۲۰ نفر از هر کدام با پوستری از فرزاد کمانگر و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی بشکل خطی جلو درب کنسولگری بصف بودند و زمانی که یک خانم مسن کردی بلند گو را برداشت تا آخرین نامه فرزاد کمانگر به رئیس قوه قضائیه را بخواند آنها بلند گو را از دست او گرفتند و شعار مرگ بر ... سر دادند بعد از رایزنی در آن جو آشفته بازار شخصی شروع کرد به خواندن وصیت نامه فرزاد کمانگر که همان پوستر بدستها باز هم مانع از قرائت وصیت نامه شدند آیا آنها صرفأ به جسم قربانی برای اهداف سیاسی خود نیاز نداشتند ؟ همان دیدگاه استبدادزده ای که خانم میلانی بشکل «همه ما ری شهری هستیم» بیان کرده اند.
۷٣٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : بی نژاد
عنوان : سوالی لز شیوا خانم
فرق درود آریایی با درود غیر آریایی در چیست؟
۷٣٣۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : شهاب
عنوان : این روزها رسم معمول، با شتاب فکر کردن، با شتاب نوشتن ...
نویسنده محترم با نام البرز ,
شما دو مطلب درست نوشتها ید. این خواننده دوستار اند یشه و بحث آزاد علت مخالفت شما با نوشته مسعود نقره کار را نفهمید.
میگویید:
"این روزها رسم معمول، با شتاب فکر کردن، با شتاب نوشتن و با شتاب... شده است. نتیجه ی تمامی این شتابها، پس از سی و هفت سال تلاش بی وقفه "تفرقه"، "دوری" و "عدم تفاهم" بیشتر و بیشتر بوده است. گویی همه در تلاشیم که از راهِ تفرقه ها و تخاصمات بیشتر به اتحاد برسیم."
البرز گرامی شما تقریبا در تمامی نوشتها نظرات خود را مینویسید. اگر کمی انصاف بخرج بدهید میبینید که شما خودتان با شتاب فکر کرده و با شتاب مینویسید... باور بفرمایید هدف جلوگیریری از بروز تفکر شما را ندارم ولی البرز گرامی با خواندن نوشتار شما و لحن نوشتار شما برای این خواننده دلسوز مشگل است احساس همدردی از نظر شما پیدا کنم.
اینکه شما با این نیش نوشته هایتان چقدر به فرهنگ دموکراتیک کمک میکنید برایم سوال بر انگیز است .
خوب هست هر کسی با هر نظری علت مخالفت یا عدم مخالفت خود را با هر مطلبی بگوید .البرز گرامی لطفآ در سایت اخبار روز بگردید و خودتان ببینید چه حجمی شما از نوشتار (تحت عنوان کمنت) بر جای گذاشته ا ید و چه میزان مسعود نقره کار. بگذریم از اینکه همه آقای نقره کار را به اسمشان میشناسند ولی شما با نام مستعار البرز مینویسیسد.
این مستعار نویسی چقدر کمک به دموکراسی کمک میکند ؟ جوابش با شما.
باور بفرمایید این نحوه کمنت نویسی و رنجاندن نویسنده با نیش گفتار هیچ کمکی به همگرایی فکری یا به اتحاد نمیکند .
شما لطف کنید در باره هر مطلبی که دوست دارید با اسم و فامیل خودتان مقاله بنویسید . حتما کسانی نظرات شما را قابل خواندن خواهند دید.
با تشکر از توجه شما
هادی شهاب
۷٣٣۰۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۴
|
از : شیوا
عنوان : در ستایش این قلم
کوتاه، گویا و سنجیده. درود آریائی به جناب دکتر نقره کار عزیز
۷٣٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۴
|