از : صادقی
عنوان : به پرسش مشخص، جواب مشخص بدهید!
آیا رای دادن به یک جنایتکار عملی ضد اخلاقی است یا خیر؟ اگر آری، شما برای حفظ کدام منافع ملی این عمل ضد اخلاقی را توجیه می کنید؟ در مورد مشخص "انتخابات" اخیر در ایران، معنای تئوری نسبیت اخلاقی شما چیست؟
۷٣۶۱۹ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۵
|
از : ن منجی
عنوان : مطلق اندیشی در اخلاق، ضد اخلاقیست
آقای راستگو احتمالا بی اطلاع ازاخلاق و صرفا با شنیدن این جمله ی مشهور که " هدف وسیله راتوجیه نمی کند." می خواهندهدف سیاسی خود را به وسیله ی این جمله ی ناقص توجیه کنند.که این البته نوعی خاک پاشی به چشم عوام است. که این روزها به یک خاکریز ظاهرا اخلاقی برای کناره نشینان تبدیل شده است.ایشان فراموش کرده اند که اخلاق مانند همه چیز این جهان امری نسبی است.و امر لایزال و مطلق ـ حتی اخلاق - در این جهان موجود نیست.کشتن حتی یک مرغ هم غیر اخلاقیست.اما ایشان شاید بریانش را خیلی دوست دارند.این ها سفسطه هایی است که به آن پارادکس داستایوسکی میرسد که می پرسد: اگر با سر بریدن یک کودک تمام انسانهای جهان به خوشبختی برسند، آیا باید او را سر برید؟همه چیز این جهان، ازادی،عدالت، دانش،اخلاق و... دارای درجه ای از نسبیت هستندو در پله هایی از تکامل قرار دارند.جهان سیر دردناکی از بیعدالتی به عدالت و از بی اخلاقی به اخلاق را طی می کند که نه پایانی را بر آن میتوان تصور کرد و نه نقطه ای از آن را میتوان مطلق نمود.به عبارت دیگر تکامل عبور از بدترین ها به بد تر وبد ....نسبت به مراحل بالاتر است.در این طریق، مقدس گرایی و مطلق اندیشی، تحجریست که لاجرم به بی اخلاقی منتهی میشود. تحمیل درد و شکنجه بر هر موجودی غیر اخلاقیست. اما با این حکم جلوگیری از زایمان به بهانه ی شکنجه و دردی که بر مادر میرود، امری بس غیر اخلاقی تر است،چون هم به مرک کودک هم به مرک مادر ختم میشود.چه خوب بود که نویسنده پیش از آنکه احکام الهی صادر کند،گرهگاه جامعه ی ایران و در تناسب با آن امر اخلاقی را می سنجید تا بداند عبور از دو بد، اخلاقی تراز پذیرش و انفعال در برابر سه بد است.
۷٣۶۱٣ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : مدعی عمل اخلاقی که خود دانسته یا نادانسته عمل غیر اخلاقی انجام می دهد.
نوشتارنویس جناب راستگونیا مبحث زیبای اخلاق را به میان می آورد.آنهم مبحث زیبایی که بشر با خرد و خردورزی، گاهاً اخلاقیاتی را چنان آفریده و یا می آفریند که براحتی آن اخلاقیات ، هرنوع اخلاقیات ساخته شده بر مبنای ایده های تمامیت خواه را به پرسش می گیرد وبر آن ایده های تمامیت خواه چنان می کند که پیروان آن ایدها برای تداوم آن ایده ها ،چاره ای نمی بینند: جزء ایجاد تعاریفی جدید دربعضی از موارد مطرح شده آن ایده ها! که این تعاریف جدید نیز پیامدهایی جزء انشعابات نخواهند آفرید. این بحث طولانی دارد . بماند. بایدگفت:وقتی جناب راستگونیا موضوع انتخابات راکه یک امر سیاسی است دستمایه مطرح کردن اخلاقیات می کنند آنهم موضوعی که به یک امرتحولخواهی در جامعه ی ایران مربوط می شودکه روند طولانی را نیز پشت سر گذاشته وتا به اینجا رسیده است،ودر برخورد با این موضوع نیز دو گروه تقابلی مطرح گردیده آنهم گروهی بنام شرکت کنندگان و گروهی دیگر تحریمیان که خود جناب راستگونیا وابسته به تحریمیان می شود این دستمایه قرار گرفتن اخلاقیات توسط جناب راستگونیا در اینجا می تواند نشان از یک عمل غیر اخلاقی بحساب آید. بدین دلیل که جناب راستگو نیا برای توجیه عمل تحریمان در مقابل شرکت کنندگان از موضوعی بنام اخلاقیات بهره برده که یک سوء استفاده محسوب می گردد. پس راستگونیا خود نیز مجری بی اخلاقی است و.........
۷٣۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۵
|
از : سعید رضا راد
عنوان : اخلاق متاعی کمیاب
با تشکر از مقاله شما، شما روی نکته ای انگشت نهاده اید که سالیان سال است در بین بسیاری از سیاسیون ایرانی متاعی کمیاب است. هدف وسیله را توجیه میکند شاید ابرومندانه ترین سخنی باشد که برای تنزل فکری و عملی این خانم ها و اقایان میتوان بکار برد. کار از این تعارفات گذشته است دوست عزیز. یک حکومت قرون وسطایی، انحصار طلب، خون ریز و ضد بشر که از طرف نماینده خدا بر روی زمین اداره میشود برای حفظ ظاهر بین المللی هر چند گاه کارنوال انتخاباتی راه می اندازد و نمایندگان دست چین شده را به روی صحنه میاورد و نمایش پلیس خوب پلیس بد را اجرا میکند. جمعی هم توهم میکنند که ای جماعت بیاید که افعی دارد کبوتر میزاید و این بار دیگر این امام زاده معجزه خواهد کرد. کسی هم که وارد این بازی نمیشود متهم میگردد که با مردم همراه نیست و از انها عقب افتاده، رادیکال فکر میکند، عشق چریکی دارد، نظراتش با سطح مبارزاتی در شرایط موجود هم خوانی ندارد.... و اصولا در زمان گذشته و رویاهای ارمانی خود در جا میزند. واقعا تفاوت فکری و عملی ما بین داعش (افراطیون سنی) و اراذل اوباش حاکم بر ایران (افراطیون شیعه) در چیست، داعش چه میکند که خمینی و خامنه ای و به طبع انها جناحین غالب و مغلوب در این ۳۷سال نکرده اند.
این درد کمی نیست که بخشی از اپوزیسیون خواسته یا نا خواسته به زایده جناح اصلاح طلب حکومت (درست تر بگویم جناح مغلوب که از طریق ژست های اصلاح طلبی دنبال کسب اعتبار اجتماعی است) تبدیل شده است. دلیل بسیاری از این مشکلات نیز نبود یک اپوزیسیون منسجم با برنامه مشخص میباشد. فراموش نکنیم که از این تفرقه قبل از هر کس رژیم ولایت مطلقه بهره گرفته است. به همین پروژه وحدت چپ نگاه کنید تا مطلب دستتان اید. چاره درد تلاش کسترده برای تشکیل جبهه ای فراگیر و ملی از تمامی نیروهای ازادیخواه و دمکرات برای مبارزه با این رژیم قرون وسطایی است. تاکتیکهای چنین جبهه ای به واسطه کثرت اندیشه های حاضر در ان قطعا بوی باروت نمیدهد.
۷٣۵۶۲ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۵
|
از : علخانی
عنوان : اخلاق
آقای راستگو نیا با تشکر از کوششی که به خرج داده اید تا جایگاه "اخلاق" در جامعه را نشان دهید.
باید عرض کنم ما چیزی بنام "اخلاق" بدون پیشوند یا پسوند نداریم. متأسفانه شما در نوشتار پیش رو سعی بلیغ نموده اید که اخلاق اجتماعی، اخلاق مذهبی، اخلاق نظامی، و اخلاق ... را به عرصه ی سیاست بکشانی، در حالیکه در مبحث اخلاق سیاسی، اخلاق در چارچوبی ملی یا منطقه ای و در نهایت جهانی قرار میگیرد. به دیگر سخن؛ وقتی شما در سیاست منافع ملی را سر لوحه ی عمل خویش قرار میدهید محتملا ً بدان معنا نخواهد بود که این اخلاق مستتر در منافع ملی، اخلاق مذهبی را نیز هم پوشانی خواهد نمود. مثالی دیگر؛ اگر شما فرمانده عملیات نظامی در جنگ بوده باشید یکی از روشها "طعمه گذاشتن" برای دشمن است. یعنی یک گردان را در شرایطی قرار میدهید که دشمن را سرگرم آن کنید تا شما بتوانید منطقه را دور زده از پشت دشمن بدرآیید و آنگاه کل لشکر دشمن را از بین ببرید. بسیار خوب؛ با به کشتن دادن یک گردان حتما ً اقدام به یک عمل غیر اخلاقی کرده اید. اینطور نیست؟ ولی اینجا میدان جنگ است و شما میخواهید پیروز این میدان باشید. پس عمل "طعمه گذاری" را نمیتوان از چارچوب نظامی بیرون کشید و به آن در چارچوب مسائل اجتماعی نگاه کرد.
دوست گرامی با خلط مبحث، و سعی نمودن بر نشان دادن "اخلاق" بعنوان یک کل واحد جز مغشوش ساختن ذهن خویش و دیگران راه به جایی نخواهید برد. همانطور که گفته اند: هر چیز جائی و هر نکته مکانی دارد.
۷٣۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴
|
از : حمید
عنوان : اخلاق قابل معامله نیست
جناب پیروز در مورد ننه و بابا خوب البته شما میتونید این تمثیل را بکار ببرید ولی مهم این است که به قاتلی مثل دری و فلاحیان پناه نبرد. ضمن اینکه اگر شما فرق دری و فلاحی با مصباح و یزدی را برای من گفتی آنوقت اخلاق را می بوسم کنار میگذارم و پیرو رفسنجانی و شرکا می شوم.
۷٣۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : "همت بلند در که مردان روزگار - از همت بلند به جایی رسیده اند." ؟ سعدی
قصد ندارم که به قول این ها, برمراسم جشن جناب راستگونیا, باران ببارم و همت بلند ایشان در مدینه فاضله برای رسیدن به جائی را, نکوهش نمایم ولی گویا در این مدینه فاضله, پیشخدمت از ما میپرسد قورمه سبزی میل دارید یا فسنجان؟ بازهم میگویم که در بیابان برهوت خاورمیانه و بسیار دورتر هم, قحطی دموکراسی ست و برای بقا و زنده ماندن - و نه " تغییر " - " اکل میت " هم مجاز است چه رسد به آویختن به " بالماسکه انتخابات ". این ضرب المثل فارسی را که دیروز انتشار نیافت در اینجا تکرار میکنم که " اگر ننه مان ( همسایگان ) را ندیده بودیم از غصه بابامان ( مدینه فاضله ) دق میکردیم. و کاش ایشان قدری مختصر تر مینوشتند.
۷٣۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۴
|