از : peerooz
عنوان : " که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟ ". عراقی
همان طور که گفتم من قطعا نمیدانم مرام و مذهب سرکار خانم سعید چیست و چرا مقاله ای با ذکر واضحات را نوشته و زخم های کهنه را گشوده اند. البته هرکسی که به ویژه مستقیما از این رژیم و مجریان سابق و لاحق آن صدمه دیده است حق دارد که تا ابد شاکی و خواهان اجرای عدالت باشد. این مقاله مستقیما مربوط به کروبی و غیر مستقیم " همدست " او موسوی ست که بخاطر وقایع ۸۸ در حصر بوده و اقلا یکی از آنها خواهان برگشت به " دوران طلایی عصر امام " میباشند. آنچه در مقاله آمده است ظاهرا نظر شخصی نویسنده است و گرچه تکرار مکررات است و کسی را مجبور به خواندن آن نکرده اند عیبی بر آن وارد نیست. اشکال مقاله " دم خروس " " مردم " است که پرده از ذهنیت اکثر قریب به اتفاق ما بر میدارد که نظر خود را عمومیت میدهیم که گویی قطب عالم ایم.
من نمیدانم که در سال ۸۸ سرکار خانم سعید کجا بودند و چه میکردند اما میدانم که در این سال انبوه بیشماری از " مردم " - که بسیار بیشتر از ما از سابقه افراد و رژیم آگاه بودند - در " انتخابات " شرکت کرده و فردای آن روز در اعتراض به " انتصاب " احمدی نژاد و برای احقاق حق موسوی و کروبی به خیابان آمدند وکشته هم دادند. به نظر من اینها " مردم " بودند. حال اگر سرکار خانم سعید جزء این " مردم " بودند من به کردار و گفتار ایشان سر تعظیم فرد میاورم که به گویند " آری دوستان حضور شما در جبهه ی مردم جای تهنیت دارد " و گرنه ؟
۷۴۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۵
|
از : سیروس علوی
عنوان : دوران طلائی ۲
با عرض پوزش از دست اندکاران محترم سایت جهت مزاحمت مجدد.
نمردیم و یک بقول ما قدیمیها"ترخان" و امروزیها،رسانه،خبررسان،سایت ابدار و سنگین در این گویا ،دیدیم.گرداننده گانش موفق باشند...باری:
توده مردم به حکومتی که شرائط بدست اوردن نیازمندی های ،جسمانی و عقلانی مردم را فراهم نماید..نیازمند است.ضروریات جسمانی از قبیل ،مکان زندگی،خوراک و نیازمندی های مادی دیگر ..اما مهمتر از همه نیازمندی های عقلانی:ازادی علم و هنر..که اساس تمدن انسانی ست که باعث میشود هوش و خرد ادمی تعالی پذیرد.
ایا ایدئولوژی و معتقدات قشر روحانیت میتواند چنین نیازمندی هائی را برای جامعه ایران فرهم نماید؟
تجربه اموخته را دو بار اموختن عاقلانه است؟
مطلب این جاست که ایا از جامعه روحانیت بعنوان مثال اقای کروبی و یا همفکران ایشان در برابر توده مردم ایران تعهد مینمایند که در صورت رهبریت دولت ،ذره ئی نظرات و اعتقادات مذهبی ایشان در نحوه حکومت و امور زندگانی مردم ،تاثیر گذار و دخالت نکند؟
این بار مانند گذشته انتقال قدرت به سمت دیگری بدون دخالت مستقیم توده مردم،نه قابل اجراست و نه باید که روشنفکران و شخصیت های سیاسی و اجتماعی ،اجازه چنین روند غیر قانونی را بدهند!
ایا جنبش سبز یا اصلاح طلبان یا جمعیت دیگری حاضرنددر مقابل دوربین قرار گرفته و برای مردم ایران برنامه های حکومتی و دولتی خودرا تشریح کنند؟
البته اینها در زمان تحولات سیاسی اینده است و نه امروز.
احساس میشود جهان بسوی تحولات جدیدی حرکت مادی خود را دنبال میکند.خانه ایست بس وسیع با درهای پراکنده و انبوه..اینطور که پیش بینی میشود ،سرمایه داری اصولا باید بساطش بر چیده شود...این جبر حرکت تکامل تاریخی ست ،و اما بعد از این تحوالات خون الود و خرابی های بسیار انسانی.....احساس میشود که انسان بسوی یک نظام سراسر اشتراکی،شورائی...حرکت کند.بحث مفصلی ست که در این کوتاه نوشته نمیگنجد..تنها نظری ست!
با عرض پوزش مجدد از هیت تحریریه!
۷۴۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۵
|
از : سیروس علوی
عنوان : دوران طلائی
خوشبختانه امروزه نگاه دانشوران و کارشناسان مردم پرست و ازادی خواه جهان،بیشتر به سمت و مرکز علل بنیادی و ریشه ئی گرفتاری های کشورهای جهان است.
امروز تلاش و همکاری ازادیخواهان و صلح پرستان جهان بر این مسئله اساسی دور میزند که :
چیست سبب تمام گرفتاری های این جنگل بی درو پیکر و قصاب خانه ئی بنام "جهان"
ما ایرانیان متاسفانه به دلائل مختلف از کندو کاوش و تجزیه و تحلیل امور زندگانی و جهان،انطور که باید پرورش و اموزش ندیده ایم. معمولا نا خواسته و ندانسته ،شاید بیشتر به جزئیات پرداخته ایم و میپردازیم.
یکدست ساختن خاورمیانه "اسلامی" و متوقف نمودن ایران که کشوری منحصر بفرد است در خاورمیانه ،هدفی بود که در اغاز سالهای چهل ،سرمایه داری جهانی ،بدنبالش بود.
برگرداندن ایران به عقب.موفق هم شدند..!
بنظر میرسد لزوم اتحاد همه دانشوران و وطن دوستان و ازادیخواهان ایران فقط و فقط بسوی مرکز است ،مرکزی که دگرگونی اساس حکومت و قانون اساسی را میطلبد.
جنبش سبز ،اصلاح طلبان ، جمهوری خواهان و دیگر جمعیت های این چنینی ،راه به جائی نمیبرد چرا که قانونمندی تکامل طبیعی قوانین امور اجتماعی..این حرکت های سیاسی /اجتماعی را نمیپذیرد و رد میکند.چشمه از اصل و اغاز باید دگرگون گردد تا مجراها و جویبارهای برامده از ان...سالم و پاک سرشت گردند.
۷۴۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۵
|
از : peerooz
عنوان : "If you are sure you understand everything that is going on, you are hopelessly confused." -- Walter F. Mondale
" آری دوستان حضور شما در جبهه ی مردم جای تهنیت دارد لیک بقای شما در این جایگاه نیازمند صداقت و جسارت است. این پالایش نه صرفا ً برای شما که لازمه ی کلیه ی مبارزان راه آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعیست که در ۵۰ – ۴۰ سال اخیر در عرصه ی سیاست ایران نرد عشق میزدند. ". پایان نقل قول و نتیجه مقاله.
من مطمئن نیستم که سرکار خانم سعید چه مرامی دارند و اگر درست بیاد آورم ایشان احتمالا تمایلات دست راستی داشته اند یعنی با دست چپی ها احتمالا آبشان در یک جو نخواهد رفت. منظور اینکه ما اگر در دوران حافظ ۷۲ ملت بودیم امروز نه تنها ۷۲۰ فرقه ایم بلکه هریک از ما به تنهایی عقل کل و رهبر خیالی ست؛ و ادعا و آرزوی همه ما هم " اتحاد " !! است. بگذریم.
منظور آنکه اگر این " خاطیان " قدم پیش گذارده و با صداقت اظهار پشیمانی کنند آیا " اتحاد " برقرار می شود؟ نه, نمی شود. تفرقه در خون ما جریان دارد چون هر کس خود را عقل کل میداند, و این گفته والتر موندیل معاون ریاست جمهوری سابق امریکا صدق میکند که اگر ما مطمئنیم که همه آنچه را که جریان دارد فهمیده ایم قطعا به طور یاس آوری گیج و سر در گمیم. و این نه تنها مشکل ما بلکه مشکل " چپ " در دنیا بوده و هست و خواهد بود.
ضمنا کسی " نرد عشق " را نمی زند, " نرد عشق " را - مانند قمار - " می بازند " و گرنه نام آنرا " قمار بر " می نهادند.
۷۴۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۵
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : مردم آیینه اند
"این پالایش نه صرفا ً برای شما که لازمه ی کلیه ی مبارزان راه آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعیست که در ۵۰ – ۴۰ سال اخیر در عرصه ی سیاست ایران نرد عشق میزدند."
شاید بتوان گفت زیباترین و منصفانه ترین نتیجه گیری از مرور اتفاقاتی که در عرصه ی کنشگری سیاسی یک جامعه و بویژه جامعه ی پر تلاطم و در حال گذاری چون ایران افتاده است و می افتد، همین باشد.کاش همه نیروها و کسانی که به این نتیجه گیری باور دارند ،در وحله ی اول به میزان پایبندی عملی خودشان به چنین باوری فکر کنند و خود را به تنهایی نماینده و زبان گویای مردم ندانند و مردم را آنطور که هستند ببینند نه آنطور که می خواهند و دوست دارند ،باشند.اگر امروز صداقت حکم می کند که نیروهای اصلاح طلب مواضع خویش را در باره ی "دوران طلایی" روشن کنند و به نقد گذشته ی خویش بپردازند،از همین منظر ،بد نیست ،نیروهایی که به چنین دورانی باور نداشته و ندارند هم ، ضمن نقد منصفانه ی خویش به همگرایی و اتحاد عمل نیروهای دمکراسیخواه و عدالتخواه جامعه ی ما فکر و کمک کنند،نه اینکه وقتی آدمی مثل آقای نوری زاد که با صراحت کم نظیری بارها از خودش انتقاد کرده است،دست مادر داغدیده ای را می بوسد و با ایشان ابراز همدردی می کند، با هیاهو حول یک کلمه،(کلمه ای که در حال و هوای متفاوت و از زبان اشخاص مختلف می تواند بار معنایی مختلفی داشته باشد)،نه تنها کار او را بی ارزش بلکه مزورانه جلوه می دهند. ، تعجب آور نیست که منتها الیه راست افراطی و چپ افراطی به هم می رسند و برهم منطبق می شوند. دفاع از رفتارهای اینچنینی آقای نوری زاد و امثال او به هیچوجه به معنی این نیست که چون خود را نقد کرده اند ،دیگر نیازی به نقد ندارند.البته که چنین نقدی می تواند و باید موجب وفاق شود نه مسبب افتراق.سوال من از مارال سعید عزیز این است که آیا در جایی دیده اید که آقای کروبی یا نوری زاد و غیره ادعای رهبری و علمداری "کاروان خونچکان آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی " را کرده باشند؟خوب می دانید که این "مردم"اند که در نهایت باید ردای رهبری و علمداری واقعی یا حقیقی را بر دوش کسی بگذارند.تردیدی نیست که چنین تصمیمی به میزان آگاهی و توان "مردم" و به میزان جلب اعتماد آنان از جانب کس یا کسانی که این ردا را خواهند پوشید بستگی دارد.
۷٣۹۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : پالایش واقعی و قطعی میتواند در مسیر مبارزه وقوف یابد...
در اینکه "شیخ در بند آقای مهدی کروبی" و آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران ولایتِ مطلق آقای خمینی، خواهان بازگشت به "دوران طلائی امام راحل" هستند، جای تردیدی نیست. اما همانگونه که نویسنده ی این نوشتار زیبا و ارزنده هم تلویحاً اشاره دارد،کسانی که امروز برای مبارزه با بی قانونیهای موجود در کشور خواهان بازگشت به دورانِ آقای خمینی هستند، در واقع هنوز هم نمیتوانند ببینند و درک کنند که اولین خشتهایِ بنیاد این دیوار کج از همان دوران آقای خمینی نهاده شد.
و ایشان، درست به مانندِ سلطنت طلبانِ دموکرات شده ی امروزین که هنوز هم قادر به دیدنِ خطاهای فاحش رضاشاهی و محمدرضاشاهی نبوده و لذا توان عبور از دودمان پهلوی و پیوستگی کامل به "مشروطه" را ندارند، قادر نخواهند بود که از آقای خمینی و اندیشه های استبدادی ایشان گذر کنند.
لذا پالایش واقعی و قطعی میتواند در مسیر مبارزه وقوف یابد، به این معنی که، مردمانِ ایران و نیروهایِ مختلف ایشان با پرداختن به مبارزه ی مشترک برای رسیدن به مشترکاتی چون بهبودِ شرایط محیط زیست و آب کشور، جوانان، زنان، بیکاری و...قادر خواهند بود، عملاً و به تدریج با بنیادِ فرهنگِ دموکراسی ایرانی، کشور را از دور باطل استبداد خارج سازند.
.
۷٣۹۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۵
|