از : نصرت تهرانی
عنوان : چپ و راست!
اقای الهیاری نویشته اند:
هتر است تمام نیروهای سیاسی خارج از کشور با حفظ مواضع راست و چپ خود برای تحصیل حقوق مدنی و شهروندی ، حکومت کشتار را زیر سئوال ببرند. نه شب انتخابات ! این مبارزه دائمی می تواند مردم ایران را از انفعال بیرون آورد. کسانی که اساسا انتخابات را قبول ندارند وارد این فعالیت ها نمی شوند. انتخابات آزاد و ادواری !
اقا جان من سواد درستی ندارم..مگر تمام نفاق و کینه ورزی های "نیرو های چپ ، و راست "" نبودو نیست که اولا ،راه را برای غارت و استبداد داخلی و استعمار خارجی ایران،،هموار نمود؟
و دوما ،بزرگترین سدی را در جهت یک اتحاد ملی ،بنا نمود؟
اگر در سال ۵۷ بین چپ و راست اتحادی محکم بوجود میامد،خمینی و استبداد دینی اش هرگز موفق نمیشد بر مردم سوار شود..اینطور نیست؟
زیرا این دو نیرو در ان زمان ،سیل عظیم انسانی بشمار میرفت،نیروهای جوان و ملیونی!
منظور و مقصود شما از این جمله چیست؟
در خارج کشور و نیروهای راست و چپ...این دو ظیف هر کدام برای خود فلسفه ئی و اعتقاداتی در زمینه های امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و مهمتر "جهان بینی ،دارند .چطور میتوانند در یک صف و جبهه در کنار هم باشند؟
ممنون خواهم شد بنده را راهنمائی فرمائید هموطن گرامی..با تشکر.تهرانی
۷۴۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۵
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : برای بهرنگ ایرانی
یک ـ نظرات بنده مهم نیست تجربیات جهانی و ملی در امر انتخابات مهم است که امیدوارم روزی آزاد ِ آزاد برگزار بشود که شما ننویسید «آزاد» .
دو ـ فرض را بر اجرای « بهترین انتخابات عملا موجود » جهان بگذارید. نژاد پرستان هم شرکت می کنند و وارد مجلس میشوند. البته چون انتخابات مطابق سلیقه شما و بنده نیست نمی توان آنرا نادیده گرفت همین است . در این کشور ها شما می توانید مروری کنید بر سوابق انتخاباتی احزاب از بدو فعالیت و میزان حمایت مردم با آمار و ارقام . این انتخابات است که این امکان اندازه گیری را میدهد. ما این امکان را نداشته و نداریم . « بروید به حزب رستاخیز یا زندان یا گذرنامه ...» امروز هم « بروید به کاندیداهای شورای نگهبان رای دهید» این حرف من نیست .
سه ـ در ایران حکومت دینی حق حیات برای دگر اندیشان قائل نیست چه رسد تحمل کاندید های آنان در انتخابات .
چهارـ در انتخابات اخیر مشارکت در تهران ۵۰ درصد بود( با وجود شرکت بعضی نیروهای سکولار که به کاندیداهای مذهبی رای دادند» پس در این قبیل انتخابات نمی توان به میزان پایگاه نیروهای مختلف پی برد. با لغو استصوابی شورای نگهبان می توان نقطه ی صفر شروع کرد. بسیاری به این راه باور دارند . پیشنهاد شما چیست؟
پنجم ـ ما هم حداقل تا کودتای ۲۸ مرداد انتخابات را با تمام اشکالات آن تجربه کردیم ولی همین آقای نوری زاده ها و نهضت آزادی علیه حق رای زنان در سال ۴۱ بیانیه نوشتند . بجای قول و قرار های تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید در پاریس ، از عشق اسلام ناب محمدی دنبال خمینی راه افتادند و با تشکیل حکومت اسلامی چهار نعل بسمت مشروعه تاختند و مشروطه را نابود کردند و روی حکومت بعداز کودتا را «سفید» کردند و حالا می گویند « کی بود کی بود من نبودم »
۷۴۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۵
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : حناب peerooz
جناب پیروز
بنده از انتخابات آزاد و کشور های« نسبتا آزاد» نوشتم. راستش جرات نکردم بنویسم کشورهای آزاد چون در این موارد اختلاف نظر ها شوید است.
ولی حداقل در مورد بعضی از کشور ها مثل همان سوئد و نروژ که اشاره کردید توافق داریم که انتخابات ادواری و آزاد نهادینه شده است.
ما هم سیستم پارلمانی و چند حزبی را بین ۱۳۲۰ـ ۱۳۳۲تجربه داشتیم تجربه می کردیم. در شرائطی که از نظر رشد اجتماعی بمراتب پائین تر از امروزبود. اگر تداوم نیافت بمعنی نادرست بودن آن نیست.
در ۲۱ دیماه ۹۴ عده ای از فعالان سیاسی و حقوق بشری داخل و خارج کشور از اغلب نحله های فکری فراخوانی علیه لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان داشتند که اغلب گروههای سیاسی را در بر میگیرد. امیدوارم این کار تداوم یابد تبدیل به جنبش وسیعی در داخل کشور شود زمینه این فعالیت ها با مشارکت اخیر ۵۰ درصدی در تهران وجود دارد.
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۷۱۳۳۰
۷۴۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۵
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : رویش بنفشه ها
جناب الهیاری ،ممنون از توصیه های شما.
ولی با توجه به نظرات شما گویا تا زمانی که با معیارهای مورد نظر شما که البته نمی تواند برای من هم جذاب و وسوسه انگیز نباشد،انتخاباتی در میهن ما صورت نگیرد،همان به که عطای انتخابات را به لقایش ببخشیم و خودمان را درگیر چنین موضوعی نکنیم.هیچ می دانی که این توصیه ی شما بیش از هرچیز ،به مذاق کسانی که مایلند برای به دست آوردن یا حفظ تمام ارکان قدرت با زحمت زیادی مواجه نباشند و هزینه زیادی نپردازند ،خیلی خوشایند است؟ مگر در کشورهای "نسبتا آزاد" وقتی مردم که به قول شما در یک انتخابات "آزاد" شرکت می کنند،بعد از آن به خانه ها و سر کارهایشان می روند و منتظر می مانند تا "آینه ی انتخاباتشان" تمام امور را بازتاباند ؟یا دست یازی آنان به سطح عالی تری از دموکراسی، چنان تربیتی را موجب شده است که با ابزارهای بدست آمده که متناسب با همان سطح از دموکراسی هست،ضمن پاسداری از دستاوردهایشان به رشد و اعتلای آنها بپردازند؟پس چرا مردم میهن ما باید به شرکت در انتخابات یا به قول شما به "شب انتخابات "بسنده کنند و دنبال مطالباتشان از راههای گوناگون نباشند؟مردم کشورهای حاشیه و کمتر توسعه یافته یا درحال توسعه چاره ای ندارند تا ضمن رصد کردن تجارب بین المللی در این حوزه و با توجه به واقعیات عینی زیست بوم خودشان به این تجارب بیفزایند نه این که با به کارگیری کلیشه ای تجارب دیگران فقط یک بچه ی سر به راه و مقلد خوبی باشند.برای من بعنوان یک ایرانی این مایه ی مباهات است وقتی در نوشته آقای (ن.نوری زاده) می خوانم که جنبش "عصیان در شب" مردم فرانسه ادامه ی جنبشی است که نقطه ی آغازش در ایران بود و از آنجا به تونس و کشورهای عربی و روسیه و اکراین و ترکیه و آمریکا و ...و حالا در فرانسه ظاهرشده است.به نظرم دقت در واکنش نیروهایی که بعد از انتخابات اخیر در ایران موقعیتشان را در خطر می بینند،نشان دهنده ی هوشیاری و خلاقیت مردم بویژه جوانان ایرانی است که می تواند برای راه های حصول به دمکراسی علی رغم تمام محدودیت های موجود، حرف داشته باشد و به تجارب تاکنون موجودش چیزی بیفزاید. به نظرم صحبت از یک گل نیست. صحبت از بنفشه هایی است که در بهاران همه جا یکباره می رویند.به رویش و طراوتشان کمک کنیم.
۷۴۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۵
|
از : محمود فرخی
عنوان : ابهام !
با سلام خدمت هموطنان گرامی.
دوستی در اولین فرستاده (البرز) چنین مرقوم فرموده اند :
لذا پالایش واقعی و قطعی میتواند در مسیر مبارزه وقوف یابد، به این معنی که، مردمانِ ایران و نیروهایِ مختلف ایشان با پرداختن به مبارزه ی مشترک برای رسیدن به مشترکاتی چون بهبودِ شرایط محیط زیست و آب کشور، جوانان، زنان، بیکاری و...قادر خواهند بود، عملاً و به تدریج با بنیادِ فرهنگِ دموکراسی ایرانی، کشور را از دور باطل استبداد خارج سازند.
از انجا که ما بیشتر به کلی گوئی عادت داریم،غالبا نیز با همین شیوه مینویسیم.
مقوله ""مردمان ایران "" و "" نیروهای مختلف ایشان"" به چه معناست؟
ما ایرانیان از اقوام مختلفی تشکیل میشویم و اصولا در حال حاظر در عرصه سیاست صدها عقیده و نظر وجود دارد.کدام قشر و گروه از مردمان ایران مورد نظر و مقصود است؟
در همان خارج هر یک خر خود را میراند و هیچ خدائی را هم ،گاهی ،بعضی ها بنده نیستند!یک اتحاد با یکدیگر ندارید خارج از کشور.ما به اخرین خانه نزدیکیم،چند صباحی بیش فرصت چرخیدن نداریم،شما جوانان ،انهم در ازادی ان محیط چرا اتحاد ندارید عزیزان؟؟
و دوم اینکه:
نیروهای مختلف ایشان ،این سه جمله به چه معناست دوست گرامی؟ کدام نیروها؟
چپ؟ راست؟ راست افراطی و چپ افراطی؟؟
مگر تا پاک نشدن استبداد از صحنه زندگانی ملت ایرانی میتوان مبارزه ئی ،مشترک را تهیه دید؟
مثل این است که بگوئیم:
سقف خانه چکه میکند ، دیوارش رو به ریختن است ،باید برویم و مبلمانی تهیه ببینیم و خریدی کنیم!!
مگر با چنین قانون اساسی و مدیران غیر ایرانی (برادران لاریجانی و چندی دیگر) و هوائی این چنین بهبودی ممکن است دوست من؟
کجا سیر میکنیم ما؟
کجا ایستاده ایم ما دوستان؟
یک هدف..تنها یک هدف بیشتر نیست:
برچیدن سفره اشغالگران کشور. پاک کردن کشور از بیگانگان و خدمت گذاران داخلی اشان!
سپس با خیالی اسوده دستور ان بزرگ مرد ازاده را به کمر بندیم که گفت..دست در دست یکدیگر خانه را دو باره بسازیم.شاملو.
۷۴۰۲۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۵
|
از : peerooz
عنوان : " چشم کوران آن خسارت را بدید, گوش کران آن حکایت را شنید". مولانا
آدم از کامنت های این همه " دل فراخ های گوشه نشین " تعجب میکند که به کشتی گیر درون گود که در تقلای تجدید نفسی ست توصیه لنگش کن می نمایند؛ گویی آن بینوا از اوضاع بی خبر است. کدام یک از این ها بجای توصیف مصیبت, خود به میان گود پریده و مانند آنها که سالها در زندان و یا در زیر خاکند کاری انجام داده است؟ اتحاد !! اتحاد !! مگر آن همه جمعیتی که در سال ۸۸ خیابان ها را پر کردند جز این چه کردند ؟ چرا ما نمی خواهیم درک کنیم که غریق در چنگال خرس, برای نجات خود به هر خاشاکی می آویزد و ما از ساحل, همگی دم گرفته ایم که دست از پوستین بدار. این حرف ها را ما باید ۵۰ - ۴۰ سال پیش می زدیم نه آنکه از لندن و تکزاس و پاریس در وصف " امام " مقاله بنویسیم و امروز دنیا را با فریاد سکولاریسم و غیره خود پرکنیم.
" گفت آری, لیک کو دور یزید
کی بدست, این غم چه دیر اینجا رسید
چشم کوران آن خسارت را بدید
گوش کران آن حکایت را شنید
خفته بودستید تا اکنون شما
که کنون جامه دریدید از عزا ؟
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زانک بد مرگیست این خواب گران ".
۷۴۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۵
|
از : معصومه افشار نیا
عنوان : مقاله مارال سعید
با سلام به خانم مارال سعید و دیگران..
مقاله بسیار جالب و خواندنی ست.حقایق پوست کنده و رک و راست.
اگر من درست فهمیده باشم،نویسنده گوید :خشت نخستین این شوم سرنوشت را همان دوران ""طلائی"" و رهبرش ،رقم زد!
تمام ان فجایع ،کشتارها ی بی نظیر بنام "اسلام" و جلادانش از قبیل همان برادران طائب ها و گیلانی و ری شهری و صدها دیگر...و حالا از همین طیف به اصطلاح ،اصلاح طلب های حکومتی خواهان بازگشت به اغاز این نمایش وحشتناک و وحشیانه تاریخی اند!!
خانم سعید بسیار زیبا نوشته اند..اگر از جزئیات بگذریم مگر قرار نیست که این جماعت و قانون اساسی نوشته خودشان باید کشور ما را رها کرده به حال خود گذارند؟ایا بس نیست نزدیک به ۴۰ سال غارت و بردن پول کشور به بانکهای خارج و تباه ساختن ایران و ایرانی؟
۷۴۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۵
|
از : نصرت تهرانی
عنوان : دوران امام
با سلام خدمت هممیهنان گرامی
مگر در بین روشنفکران و پیشروان جامعه که در کل همان جامعه فرهنگی ست کسانی هنوز معتقد به ادامه حکومت ملایان اند؟
مگر بحث اساسی مردم نباید کنار رفتن این حکومت مستبد و اشغالگر باشد؟
نزدیک به ۳۹ سال است که کشور و مردم بحال خود رها شده اند و مشتی ملا و با دستیاری غاربیان و کمک لمپن های کشور بر گرده این مردم سوارند.کشتار،غارت،تبعیضی که بی سابقه بوده است و حتی در رژیم سلطنتی هم تا بدین حد ،رواج نداشته ،فحشاء اعتیاد وهمه اینها باز هم مگر بحث باید باشد در این که این رژیم باید کنار رود یا نه و کسانی چون کروبی و نوری زاد و صحنه پردازان دیگر ، رشته کا رها را در دست بگیرند و ۴۰ سال دیگر بر مردم چون شبان گله حکومت کنند؟
عجبا!
۷۴۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۵
|
از : peerooz
عنوان : " به من درس مقامات محبت میدهد بلبل - سیه مستی ببین, کز دست مطرب سازمی گیرد". صائب.
جناب الهیاری,
"انتخابات ادواری " مطابق میل شما, در کدام یک از " کشورهای نسبتا آزاد " عراق , اردن, مصر, عربستان سعودی, شیخ نشین ها افغانستان, ترکمنستان و حتی ترکیه و اسرائیل یعنی همسایگان بلا فصل ما وجود دارد که شما وقوع آنرا در ایران انتظار دارید ؟ ما همسایه سوئد یم یا نروژ؟ دانمارک یا فنلاند؟
از صد و اندی سال پیش یعنی پیش تر از این همسایگان, مردم ایران بارها برای آزادی قیام کرده و قربانی داده اند. چرا ما این کوشش ها قدر را نمی دهیم و در عوض به آنها " درس مقامات مبارزه " می دهیم. این " تمام نیروهای سیاسی خارج از کشور" کیانند " که اساسا انتخابات را قبول ندارند وارد این فعالیت ها نمی شوند " ؟ مجاهدین و یا سلطنت طلبان و یا دیگرانی که از فرط انشعاب دیگر " گروهک " هم نیستند و افرادند.
آخرین فعالان این " خارج نشینان " یزدی و بنی صدر و غیره بودند که " امام " را با سلام و صلوات بر مردم بی خبر سوار کردند. اجازه بفرمائید تا آنها که روح و جسمشان مستقیما در معرض این تطاول هاست برای خود تصمیم بگیرند. تنها کاری که از ما دور گود نشین ها بر می آید دعای خیر و قدر دانی از فداکاری هاست. جماعت خارج نشین " اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی".
۷۴۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۵
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : برای بهرنگ ایرانی
انتخابات آزاد در تمام کشورهای نسبتا آزاد آینه ی مردم است.
با انتخابات ادواری می توان نتاسب نیروهای مختلف سیاسی چپ و راست و میانه و منفردین و پایگاه آنها بین مردم را در یافت. ما از این حرفها نداریم .
متاسفانه مردم ایران ۶۳ سال است که توسط دو حکومت از امکان انتخابات و شیوه ی آزمون و خطا محروم است.
ـ حکومت گذشته در سالهای آخر گفت: یا حزب رستاخیز یا زندان یا گذرنامه وخارج..
ـ حکومت کشتاراسلامی هم برای خودش یک دم و دستگاه هزار لا ساخته است و« انتخابات» ش هم بدرد همان شورای نگهبان و رهبرش می خورد.
در هیچ «انتخابات» ی کاندیدای دگر اندیش و منقد حکومت وجود ندارد. برای حکومت مهم نیست که در« انتخابات» اخیر میزان مشارکت در تهران ۵۰ در صد بود . پس کسی از بطن جامعه خبر ندارد که چه میگذرد. این نوع « انتخابات» آینه مردم نیست .
این حالت مبهم خطرناکترین وضعیت سیاسی است و نمونه های زیادی در کشور های توتالیتر دیده شده که به محض بهم ریختن توازن قوا موجودات وحشتناکی وارد صحنه می شوند که مجالی به مردم نمی دهند . همان وضعی که در سال ۵۷ بوجود آمد و شاهدوستان هنوز نفهمیده اند خمینی از کجا آمد.
بهتر است تمام نیروهای سیاسی خارج از کشور با حفظ مواضع راست و چپ خود برای تحصیل حقوق مدنی و شهروندی ، حکومت کشتار را زیر سئوال ببرند. نه شب انتخابات ! این مبارزه دائمی می تواند مردم ایران را از انفعال بیرون آورد. کسانی که اساسا انتخابات را قبول ندارند وارد این فعالیت ها نمی شوند. انتخابات آزاد و ادواری !
با یک گل بهار نمیشه .
۷۴۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۵
|