یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بهروز ارمغانی در پانزده پرده - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ج نیکو سرشت

عنوان : بلی اقای بهزاد کریمی چه خوب میشد اگر
آقای بهزاد کریمی نوشته کوتاه شما که عملا پاسخی هست به نوشته من و دیگران، بسیار جالب هست. درست میگوئید: ایکاش میشد بازمانده گان ایده چریک فدایی و رهروان و حامیان آن دست همکاری بسوی هم دراز میکردند و در پی بنیان نهادن جمعی برای مبارزه با آدمخواران اسلامی. ولی شما بهتر از من میدانید که این امر میسر نیست مگر مسائلی روشن شود و قدم هایی برداشته شود تا اعتماد رفیقانه ای که رفیق گرامی حیدر در همین شماره اخبار روز نوشته دوباره جان بگیرد و قدم ها و راه ها را یکی کند. شما چگونه انتظار دارید چنین شود در حالیکه بمناسبت رستاخیز سیاهکل یا بدنام ترین و فاجعه آورترین فرد در ارتباط با سچفخا جلسه میگذارید که عملا توهین و بی احترامی نه به فدایی و اندیشه اش بل به انسان و انسانیت هست. چگونه میشود قدم ها و دست ها و در نهایت اندیشه ها را یکی کرد برای نابودی آدمخواران اسلامی در حالیکه شما از بخشی از این آدمخواران حمایت میکنید و در وصف آنها مینویسید (به نوشته خود درباره اکیر گنجی، و حمایت هایتان از خاتمی روحانی و جلسه مشترک سالگشت سیاهکل در گذشته با یکی از همین آدمخواران و دشمن نه فدایی که دشمن انسانیت) چگونه میشود یکی شد که بساری از مسائل از جمله قرار دادن تمامی اطلاعات تشکل بامی استار به آدمخواران رژیم و کشتار اعضای این تشکل. چگونه میتوان همکاری کرد که عضو شما بخاطر قبول کورکورانه سیاست اکثریت رفیق ارزنده ای همچون سیامک اسدیان را شناسایی و لو میدهد. چگونه میتوان همکاری اعضا و هواداران شما در سرکوب گروه سربداران را قراموش کرد. چگونه ........
ایا زمان آن نرسیده که با شهامت و جسارت فدایی گونه گذشته را نقد کرد، بدی ها و کژی های آن را نشان داد تا درسی باشد برای جلوگیری از فاجعه های اینده و همکاری.
سیاست های فاجعه بار سازمان شما تنها جنبش فدایی را زمین گیر کرد بل کل سرزمین ایران و ایرانی را زمین گیر کرد.
به امید روزی که چنین شود
۷۴٣۹٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : چه پر معنی!
با سلام به همه عزیزان. آیا خود این جالب نیست که تقاضای من از عباس سماکار عزیز، تا همینجایک کار از سوی پنج گرامی جان، پاسخ گرفته است؟ چه می شد اگر بازمانده های آن"نسل آرمانخواه" در امروزشان، با تفاوت ها در خوانش و داوری گذشته و نیز در تنوعات شان، عمل مشترکی می داشتند علیه استبداد سیاسی و ستم اجتماعی کنونی؟ دست تک تک عزیزیان را می فشارم.
۷۴٣۷۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : کاملی

عنوان : نام فیلم
گروگان یا : اسب کهر را بنگر
۷۴٣۷۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : عباس سماکار

عنوان : پاسخ
بهزاد عزیز،
اسم این فیلم «اسب کهر را بنگر» یا ((Bihold a pale Horse
است که در ایران به نام «گروگان» به نمایش در آمد.
«فرد زینمان» کارگردان آمریکائی آن را در سال ۱۹۶۴ بر اساس رمان «کشتن موش» از «امریک پرسبرگر» به فیلم در آورد.
داستان مربوط است به «مانوئل آریگوئز» انقلابی اسپانیائی مخالف حکومت فرانکو که پس از جنگ داخلی اسپانیا به حالت تبعیدی در فرانسه زندگی می کند. او در حالی که تحت تعقیب ماموران امنیتی و پلیس حکومت فرانکو ست به خاطر بیماری مادرش به اسپانیا برمی گردد و در این رابطه قصد کشتن یکی از ماموران عالی رتبه فرانکوئی را دارد. در یک صحنه حساس و استثنائی، او که با تفنگ در ساختمان روبرو آماه شلیک است، مرد جاسوسی را که از مخالفان قبلی فرانکو و یاران خودش بوده و به خدمت پلیس در آمده است در کنار آن مامور عالی رتبه می بیند و به جای آن مامور، این جاسوس را هدف رار می دهد و می کشد.
«گری گوری پک»، «آنتونی کوئین» و «عمر شریف» سه بازیگر توانای این فیلم هستند.
پرسش و کنکاش نظری زنده یاد بهروز ارمغانی احتمالا باید در همین زمینه باشد، که آیا «مانوئل آریگوئز» چه کار باید می کرد؟ پلیس را هدف قرار می داد و یا فرد خائن و جاسوس را؟
۷۴٣۷۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : سهراب مبشری

عنوان : اسب کهر را بنگر
سلام بهزاد عزیز. فضولی می کنم قبل از دوست گرامی سماکار جواب سئوالت را می دهم: نام فیلم مورد نظرت در زبان اصلی این است:
Behold a Pale Horse
در فارسی آن را اینگونه ترجمه کردند: اسب کهر را بنگر. اما فیلم در ایران با نام گروگان اکران شد،‌ لااقل آن زمان که تو و زنده یاد بهروز ارمغانی آن را دیدید. من هم همان زمان آن را دیدم و بسیار تخت تاثیر همان صحنه آخر قرار گرفتم. قهرمان داستان در محاصره بود و می دانست زنده از مهلکه جان به در نمی برد. در عین حال از پنجره ای مشرف به فرمانده نظامی فالانژیستها بود که کنارش خبرچین مورد اشاره تو ایستاده بود. پارتیزان، می دانست که به محض اولین شلیک، نفر باقی مانده از تیررس او خارج می شود. اول می خواست فالانژیست فرمانده را بزند و دوربین تفنگش روی او بود. اما بعد تغییر عقیده داد و خبرچین را زد. این یکی از صحنه های معروف تاریخ سینماست. کارگردان فیلم فرد زینمان بود. فیلم بر اساس کتابی از امریک پرسبرگر ساخته شده است. کتاب هم گویا سرگذشت فرانسیسکو ساباته لیوپار چریک آنارشیست اسپانیایی است.
قربانت
سهراب
۷۴٣۷۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : بهمن پارسا

عنوان : نکته!
فقط برای یادآوری در حاشیه، بهزاد جانِ ارجمند بی گمان از فیلم "اسب کهر را ببین" صحبت میکند و ستم دوران ِ فرانکُ در اسپانیا. BEHOLD THE PALE HORSE. باقی زحمت است. با احترام نوشتم.
۷۴٣۷۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : بانو صابری

عنوان : با درود به رفقا بهزاد جان و عباس جان
http://www.akhbar-rooz.com/search.jsp?authorId=۱۰۲۴


ممنون رفیق بهزاد جان کریمی عزیز- رفیق عباس جان سماکار رفیق عزیزمان مجید نوشته ای سه قسمتی در همین اخبار روز نوشته اند که در لینک بالا می توانید ببینید.
با مهر و احترام به هر دو شما
۷۴٣۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : نام فیلم
نام آن فیلم زیبا به فارسی: اسب کهر را بنگر و اسم فیلم به زبان اصلی آن یعنی انگلیسی: Behold the pale horse می باشد.
این فیلم در باره یک انقلابی جنگ داخلی اسپانیا می باشد که خائن را به جای فاشیست نظامی حاکم هدف گرفت.
در ایران نیز آن عده بودند که ماسک چپ بر چهره داشتند و به فاشیست ها تبریک می گفتند که انقلابیون را خوب نابود کننند و یار قهرمان بهروز ارمغانی و حمید اشرف را یعنی سیامک اسدیان (اسکندر) را نادان می دانستند و نکوهش می کردند که چرا او مانند آنها به فاشیست های اسلامی در خط امام ملحق نشد و از جانیان اسلامی حمایت نکرد (رجوع کنید به نشریه سازمان اکثریت - مقاله آئینه اسکندر). البته اکثر این ها هنوز نیز چشم امید به امامزاده های شیاد دین فروش دارند و در هر فرصتی از چماق داران سابق و پاسداران گمراه امام سپاس گذاری می کنند که شاید آنها قتل و جنایت های گذشته خود را بخصوص قتل عام وسیع زندانیان سیاسی را کمی قبول کنند!
۷۴٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : ابوالفضل محققی

عنوان : نام فیلم
نوری جان .اسم فیلم بود .(آن اسب کهر را بنگر !)در ایران به گروگان ترجمه شده بودو گربگوری پیک نقش یک انقلابی اسپانیائی گریخته به فرانسه را داشت وانتونی کوئن رئیس پلیس.در ضمن آدرس ها بقدری دورند که تنها نسل ما قادر بیاد آوری این فیلم هااست که طول عمری به اندازه عمر ما اندکی کمتر دارند.
۷۴٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : چشم در چشم
سلام عباس گرامی. تو در عرصه هنر بوده ای و هنوز هم بگمانم هستی، پس بگذار بی هراس از بضاعت اندکم در زمینه هنر و ادبیات با زبان شما هنرپروران پرسش ات را پاسخ دهم. فکر کنم سال ۴۷ بود که با بهروز رفتیم سینما و فیلمی دیدیم با هنرنمایی دو غول سینمایی وقت: گریگوری پک و آنتونی کوئین . اسم و آدرسش را اکنون خوب بیاد ندارم و شاید هم تو کمکم کنی تا جزییاتش را به یاد آرم. اما موضوع اصلی فیلم و دستکم به برداشت ما دو نفر از آن، همانا آخرین سکانس فیلم بود! آنجا که گریگوری پک "انقلابی"می بایست تصمیم می گرفت که با آخرین گلوله خود فرمانده "ضد انقلاب" ( آنتونو کوئین )را بزند یا که آن خائن را که از طریق نفوذ وی را لو داده بود! آن شب بعد از برگشت به خانه بحث مفصلی داشتیم بر سر اینکه کدامیک از آن دو برای مردن تقدم داشتند! این "چشم در چشم" متجلی در اسفند ماه ۵۳ ،چهل سال است که مرا مشغله فکری است! نزدیک به یقین خبر دارم که بهروز در تایید شناسایی شدن عباسی شهریاری نقش داشت و اطلاع موثق از عضویت او در تیم عملیاتی اعدام شهریاری!
زنده باشی رفیق.
۷۴٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست