آیا می توان صفوف اجتماعی هوداران نفوذ خارجی و مدافعان دمکراسی ملی را به هم درآمیخت؟
-
علی رضا جباری (آذرنگ)
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : وحید عاطفی
عنوان : سوال از اقای جباری
جناب جباری در اغاز متن شما چنین جمله ئی ست:
پس از فرو پاشی :
سوسیالیسم واقعی!!
ایا شما نظام سیاسی اتحاد شوروی سابق را سیستمی مطابق با معیارها،قوانین و اصول مارکسیسم، لنینیسم میدانید؟
ظاهرا چنین است تفکر شما،که اگر برداشت من درست است ..
برداشتن ،کشتن مخالفان سیاسی و مقدم بودن مخارج تسلیحاتی بر نیازهای اجتماعی ، در کجای ایدئو لوژی سوسیالیسم درج شده است و تشریح داده شده؟
فتح کشورها به زور ارتش، سوءاستفاده های غیر مشروع از احزاب "برادر" جهت پیش برد منافع اقتصادی و فریب جوانان با تصویرهای غیر حقیقی از این مکتب برای جذب نیروهای جوان..و بسیاری دیگر...در کجای این مکتب به وضوح و روشنی به بخشی از این جهان بینی تبدیل شده است دوست عزیز؟
ممکن است توضیحی مختصر در این باب بفرمائید؟ ممنون خواهم شد
عاطفی.نروژ
۷۴۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۵
|
از : دانش جو
عنوان : اول خود قدری تامل بخرج دهید بعد دیگران را به تسلیم دعوت کنیم
آقای امیر ایرانی گرامی،
گویا شما هنوز به پایان تاریخ باور دارید! و این باور شما بیش از همه ناشی از عدم شناختی علمی از مباحثی چون سوسیالیسم و امپریالیسم است. شهامت شما البته مثال زدنی است، چرا که با این حد از بضاعت از امثال جباری ها که در دو رژیم روی پای خود ایستادند و مستقل اندیشیدند و برای آموزش من و شما نوشتند، درخواست تسلیم می کنید. در جهانی که ۶۷ میلیون انسان آواره سیاست های مستقیم و غیر مستقیم امپریالیست ها در قبال کشورهایشان شده اند، خواستن کنار نهادن واژه امپریالیسم بیشتر به یک شوخی بی مزه می ماند. اما برای شما تعریف امپریالیسم را می آورم و خواهش می کنم قبل از این که دست به سوی لپ تاپ برای پاسخ به من باشید، این تعریف را باشرایط کنونی جهان از امریکا و اروپا گرفته تا سوریه و یمن و لیبی و تا هند و پاکستان و کامبوج و برمه مقایسه کنید:
" امپریالیسم": امپریالیسم عالی ترین و آخرین مرحله سرمایه داریست. لنین پنج وجه مشخصه اساسی زیرین را برای امپریالیسم توصیف نمود:
۱ ـ تمرکز و تراکم تولید و سرمایه موجب ایجاد انحصارها (مونوپول ها) شد. انحصارها دراین مرحله نقش قاطع را در حیات اقتصادی بازی می کنند.
۲ ـ ترکیب سرمایه بانکی و سرمایه صنعتی به پیدایش سرمایه مالی و الیگارشی مالی منجر گردید.
۳ ـ صدور سرمایه به جای صدور کالا اهمیت ویژه ای کسب می کند.
۴ ـ ایجاد اتحادیه ها و کنسول های انحصاری سرمایه داران، این اتحادیه ها به صورت کارتل ها، تراست ها و کنسرسیوم ها جهان را از نظر اقتصادی بین خود تقسیم می کنند.
۵ ـ پایان تقسیم منطقه ای سرزمین های جهان بین بزرگ ترین و ثروتمندترین دول سرمایه داری و آغاز تجدید تقسیم آن ها.
اساس اقتصادی و خصلت ویژه امپریالیسم عبارتست از تسلط انحصارها، انحصارها در رشته های مختلف کاملاً و همه جانبه اقتصاد و سیاست بزرگ ترین کشورهای سرمایه داری را در حیطه اقتدار و زیر سیطره خود می گیرند و رقابت آزاد از بین می رود. سلطه انحصارها در حیات اقتصادی با نفوذ و قدرت روز افزون آن ها در زمینه سیاسی همراه است که دستگاه دولتی را زیر فرمان خود می کشند و تحت الشعاع منافع خود می سازند. در این مرحله سرمایه داری، انحصارها امپراطوران قدر قدرتی در همه شئون هستند. ... مبارزه دول امپریالیستی بر سربازار فروش و عرصه های سرمایه گذاری و بدست آوردن مواد خام و نیروی کار ارزان و احراز تسلط جهانی، حدت بی سابقه ای یافت که در دوران تسلط بلامنازع امپریالیسم، امپریالیسم ناگزیر کار را به جنگ های ویرانی آور می کشاند".
۷۴۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : تحرک بخشی به اقتصاد کشور در جهان رقابتی فعلی جهان چگونه انجام می گیرد؟
نوشتار تقابلی جناب جباری ارجمند، نوشتاریست پاسخگویانه، آنهم پاسخ گویی از طرف فردی است که می تواند؛ نماینده نسلی و نماینده طرز فکری از خوانشی از ادبیاتی بنام ادبیات چپ باشد. این پاسخگویی می تواند جالب و مفید باشد. در این رابطه می توان به چند نکته اشاره کرد: ۱) ایشان بخشی از پاسخگویی را اختصاص به توجیه گری سیاستهایی کرده که مربوط به کشوری بنام شوروی بوده که می تواند ربطی به ایران نداشته باشد. ۲) ایشان در بُعد اندیشه بگونه ای دمکراسی را می پذیرند اما مشروط، که این اقدام ایشان؛ هم مثبت وهم منفی می تواند تلقی شود. مثبت از این جهت که؛ پذیرش مشروط می تواند مقدمه ای برای پذیرش غیر مشروط گرددو منفی ازاین جهت که؛ اگر پذیرش مشروط تاکتیکی باشد این دمکراسی مشروط می تواند تولید چماقی کند برای برخورد با دیگران. ۳)اگر بحث را محدود کنیم فقط به کشور ایران و فرض کنیم؛ با توجه به تحولات فعلی جهان و میزان قدرت مانور در این جهان رقابتی جدیدِ بعد از جهان دو قطبی، آقای جباری مامور و تصمیم گیرنده برای تحرک بخشی به اقتصاد بشوند و بخواهند شرایطی همانند چین را بیآفرینند که بعداً بتوان در این جهان جدید پول پارو کرد. اعمال تحرک بخشی ایشان باید چگونه باشد؟ قطعاً اولین کاری که باید بکنند اینست: از تفکر جهان دو قطبی که شرایط جهان بگونه ای دگر شده، باید فاصله بگیرد و امپریالیست و امپریالیست یا بقول بومی شده ی آن که ورد زبان خامنه ای شده است یعنی دشمن دشمن گفتن را کنار بگذارد. و با ادبیات جدیدی مسائل را پی بگیرد و قطعاً برای تحرک بخشی ایشان، بفکر سرمایه گذاری خواهد افتاد. پرسشی است: سرمایه چگونه خواهد آمد؟ از این به بعد بحث طولانی می طلبد . بماند.
۷۴۹۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣۹۵
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱٣)
نظر شما
اصل مطلب
|