از : شهر یار ک
عنوان : مسعود رجوی و کمپ لیبر تی
ساز مان مجاهدین در شرایط سختی بسر می برد. رهبر اصلی ان مسعود رجوی نمی توان مثل رفقا براحتی در ارو پا زند گی نماید. ایرانیان ساکن کمپ لیبر تی در خطر مو شک باران هستند و ارو پا حاضر نیست پنا هند گی انها را قبول نماید. انها حاضر به تسلیم شدن نیستند و مجبورند این محاصره را بشکنند و نیاز به کمک دارند و ان به ساد گی میسر نیست. در زمان جنگ جهانی دوم هم شوروی و امر یکا و انگلیس متحد شدند تا بر نازی ها پیر وَز شو ند. مبا رزان کرد هم در منطقه علیه داعش با غرب و امر یکا همکاری می کنند و سلاح در یافت می نمایند. شرایط کردها و مجا هدین خلق ایران را باید بدرستی درک کرد و تحلیل های کلیشه ای و در جای گر م و أمن مفید نخو اهد بود. أفراد در اسارت أید ئو لو ژیک قادر به درک صحیح مسائل پیچیده سیاسی نیستند.
۷۵٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵
|
از : بهروز
عنوان : مجاهدین
مجاهدین حتی با ایدئولژی و منش سکتاریستیشان هنوز موجودیت دارند و باید در قبال اونها موضع معین داشت. صرف نقدهایی شبیه آقای روزبه دردی را دوا نمی کند. آقای روزبه باید این را جواب دهد که در مرحله حاضر جنبش انقلابی ایران مجاهدین در کجا قرار می گیرند و چرا. همکاری با صدام حسین و سایر جریانات ارتجاعی نیز از پتانسیل مجاهدین نمی کاهد. منطقه خاورمیانه منطقه ای خودویژه است، و وقتی جریانات فوق ارتجاعی و فاشیستی نظیر داعش پا میگیرند چرا مجاهدین نه؟ پتانسیل مجاهدین در "مرگ ناهراسی" این جریان نهفته است، و این نقطه قوت جریانات اسلام سیاسی در خاورمیانه است. این رزمندگی و میلیتانسی در فرم و تاکتیک های مبارزاتی را چپ مدتهاست که از دست داده بنا به دلایلی که خارج از حوصله بحث است.
مجاهدین جمهوری اسلامی را "فاشیسم مذهبی" نامگزاری کرده اند و در راه انداختن آن حاضر به همکاری با شیطان نیز هستند. و باز هم این استراتژی، غلط یا درست، استراتژی معینی است، چیزی که چپ فاقد آن است.
۷۵٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵
|
از : م ریا حی
عنوان : ساز مان مجا هدین خلق ایران و شورای ملی مقا ومت ایران
اقای مسعود رجوی از فرانسه اخراج شد و مجبور شد به عراق برود. او مخفی است چون کشوری حاضر نیست او را قبول کند و رابطه اش را با جمهوری اسلامی خراب نمابد و مبلیارد ها دلار ضرر نماید. اگر ما نند اقای او جلان عمل می کردند مسلما الان در اوین بود. شورای ملی مقاومت ایران و نیروی اصلی ان مجاهد ین مهمترین نیروی اپو زیسیون حکومت اسلا می هستند هر چند که مورد علاقه عده ای نبا شند یا اشکا لاتی داشته باشند. اگر دیگران توان ساز ما ندهی و اعتبار اجتماعی داشتند در این ۳۸ سال باید انرا در عمل نشان می دادند و مجاهدین خلق به حاشیه رانده می شد. مشکل را باید در انسا نهای دید که خوب خرف می زنند و می نو یسند ولی قدرت و تو ان سازما ندهی و حذب نیرو ندارند و از همکاری و ا تحاد بیزارند. با تمامی انتقادات لازم است از یک نیروی متشکل علیه فاشیسم دینی حمایت نمود. مقالات و نظرات همه بدلیل نقش و اهمیت این سازمان مقاوم و منسجم در صخنه ایران و منطفه است.
۷۵٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵
|
از : رفیق سائل
عنوان : اگه منطقی به قضیه نگاه کنیم
دوستان و رفقایی که سابقه کار با تشکیلات این زن و شوهر شریف رو دارند کم و بیش میدونن که پخش خبر دروغین دستگیری و بیماری صعب و مرگ و ... واسه جوسازی و محبوبیت تراشی زورکی و تحریک احساسات بروبچه ها و امضا و دستخط گرفتنهای آنچنانی و داوطلب بازی و ... سابقه ای طولانی داره.
اگه منطقی به قضیه نگاه کنیم: واسه کشته شدن باید در اون امکان قرار گرفت، بروبچه هایی که در اوور بودن خوب میدونن چند مدتی قبل از شروع جنگ عراق یه عده رو از اوور بیرون کردن تا اومدن مریمک به فرانسه،به بیرون درز نکنه. گروهی که مریمک بسیار کم ارزشتر (بنا به اعتراف خودش؛ فاصله کهکشانی، ...) رو پیش از جنگ میفرسته به مکان امن فرانسه، شوهر حتماً خیلی با ارزشتر رو خیلی زودتر حتماً میفرسته به مکانی خیلی امنتر!
تجربه تاریخی به من یاد داده که این تشکیلات همیشه واسه سرپوش گذاشتن بر کارهای غلطش یه فیلی هوا می کنه و در طی مدتی که سر همه به اون فیل گرم شده، آن کار دیگر می کند! نمونه اعتراض حاج سیدجوادی؛ نامه دزدی و عموجان فرومایه! اعتراض بنی صدر در رفتن به عراق؛ کیش شخصیت و رئیس جموری فرانسه شدن و پینگ پنگ بازی کردن و استعفا رو تبدیل به اخراج بنی صدر کردن! جریان پرویز یعقوبی و جمع آوری کتب و نشریات و ...، تبلیغ تلفنی جهانیِ گرفتن سفارت انگیس و فرانسه؛ یکی از زمینه های دستگیری مریمک در فرانسه شد تا هیشکی جرات نکنه بپرسه مریمک که همین دو هفته پیش براساس گفته مرضیه در اشرف بوده کی فرار کرد به فرانسه؟! خبر زخمی شدن رهبرخاص الخاص توسط ژنرال آمریکایی و قدیس سازیهای پشت سرش! دومادی سوم؛ که سرپوش حذف هرگونه اثری از دمکراسی در تشکیلات/انقلاب ایدئولوژیک و تبدیل اون به فرقه ای مثل اسماعیلیه که عاقبت کار شده بود وسیله اجرایی خلفای عباسی مثلاً امپریالیزم اون دوره!! واسه همینه که در عصر حاضر هم این دارودسته اتحاد با شیطان (عربستان، صهیونیزم، امپریالیزم، ...) رو مجاز میدونند و تبلیغ می کنند!
با توجه به سوابق بالا و سخنرانی هایی که پیشتر به صدای خودش پخش شده به نظر من احتمال درست بودن خبر مرگ کمه. چون در غیر اینصورت مثل موارد دیگه، این دارودسته به شکل قطره چکونی و لایه لایه و درانزوای کامل لایه ها از هم یواش یواش به افرادی معدود این خبر رو میداد تا بتونه عکس العملهای احتمالیش رو کنترل کنه. صرفنظر از این احتمال اگه گذشته چراغ راه آینده ست، می شه علت عامدانه پخش این خبر توسط تشکیلات(اگرچه همیشه اشتباه ممکنه، اما به نظر من عامدانه توسط تشکیلات؛ چون کسانی که تجربه اینکار رو دارن میدونن سخنرانها و نویسنده های این میتینگها پیشاپیش همه حرفهایی رو که باید بزنند از میزبان می پرسند و در اکثر موارد متن رو واسه ویراستاری و ... قبل از انتشار عمومی به میزبان میدن و ...)، رو بطور خلاصه در دو گروه جمعبندی کرد؛
در عرصه عمومی: کم و بیش میدونیم که واسه این تشکیلات بدنامی به از بی نامیه! خب حالا دو سه روزی اینها روی آنتن همه هستند و خودشون هم تا میتونن تنور رو گرم می کنن و .... واسه چنین فرقه ای این یعنی تبلیغات مجانی! و بعداً هم خبر روزنامه ها و ... رو واسه جلب حمایت و ... خیلی کارای دیگه بکار میبرند.
در عرصه تشکیلاتی: همه بروبچه ها رو از همین دیروز حتماً کشیدن زیر سین-جیم و بسته به شرایط افراد مختلف؛ صفر-صفر کردن و کی شأن برادر رو درک کرد و توی سر زدن وامضا گرفتن؟! و همزمان بروبچه ها رو بدهکار کردن و داوطلب انتحاری جستن و ....
این فرقه متاسفانه راه بازگشتی از قهقرای خودرفته نداره و حیف از اون همه جان شیفته ای که هیزم تنور قهقرای این زن و شوهر باشرف شد و هنوز و هر روز داره میشه!
مخلص همه جانهای شیفته آزادی و برابری،
بر و بچه های اسیر لیبرتی و هزار اشرف یادتون نره!
رفیق سائل.
۷۵٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : شتر در خواب بیند پنبه دانه ...
بابک حمیدی حمیدی محترم
اگر واقعا به علوم حقوق و قضائی پای بند هستی و امیدواری روزی در ایران محاکمات عادلانه و دادگستری مستقل وجود داشته باشد. پس چرا اینقدر آبکی و با تعصب نوشتی :
"یادمان نرود هر دادگاهی که در حال و آینده برای محاکمه متهمین به خیانت و جنایت و غارت برگزار بکنیم و بکنند،مُرده و زنده مجاهدین خلق ایران؛نهایتأ متهم ردیف آخر هستند."
ـ هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست. ممکن است دقیق بفرمائید منظورتان "دادگاه انقلاب اسلامی " ست یا "دادگاهی" دیگر است ؟
ـ در ضمن در دادگاههای صالحه و عادلانه و مستقل به اتهام یا اتهامات هر فرد [جداگانه ] و مطابق ضوابط ، دلایل ، شواهد و مدارک معتبر رسیدگی می شود نه فّله ای ..
بهمین دلیل فقط فرد یا افرادی از مجاهدین بنا بر تشخیص دادگاه صالحه تحت پیگرد و رسیدگی قرار خواهند گرفت. احکام از پیش معلوم نیست.
شما و هیچ کس دیگر از هم اکنون نمی تواند و حق هم ندارد . نوع اتهام و نحوه ی رسیدگی دادگاه را تعیین کند و با خوش خیالی "مجاهدین حلق ایران " را متهم ردیف آخر معرفی کنید. شاید اصلا "تبرئه " شوند و به عنوان "قهرمانان" از آنها تجلیل کنند.
لطفا دست از لاف زدن بردارید.
۷۵٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵
|
از : کیا
عنوان : پرداخت به مجاهدین دل و جرات میطلبد!
۱.مرگ یا زنده بودن رجوی د ر موجودیت مجاهدین تاثیری ندارد.
۲.سیاست مریم در مقابل مسعود زمین تا آسمان متفاوت است و شاید پشت پرده بودن مسعود اراده سازمان باشد.
۳.مجاهدین در این شرایط "دیکتاتوری محض و جنگ در منطقه" با تمام اشتباهات گذشته و نقاط ضعف کنونی "انحصار طلبی و مذهبی بودن ... " شانس رشد دارند "درست مثل زمان شاه که خمینی را مردم حمایت کردند"
۴.نقطه قوت مجاهدینن "افشاگری ،ارتباط در سطح منطقه و جهان و سازمان دهی" را نباید دست کم گرفت.
۵.تا زمانی که دمکراتها ،سوسیالیستها و مبارزان ملی و مدنی در اتحاد شک کنند و بی برنامه فقط قر بزنند ،نباید انتظار داشته باشند که مردم امکان مجاهدین را به فراموشی بسپارند.
۷۵٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵
|
از : آرمان
عنوان : تاریخ سازمان مجاهدین خلق
شاید سیامک ماسالی خبر ندارد که آقای تقی روزبه خود از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که بعد از تغیر ایدولوژی سازمان مارکسیست شد و بعد از انقلاب ۵۷ سازمان کارگران انقلابی ایران را تشگیل دادند. سازمان مجاهدین خلق بعد از اینکه اکثر اعضا آن مارکسیست شدند توسط مسعود رجوی مواضع دست راستی و فوق العاده ارتجاعی اتخاذ کرد. ابتدا از خود شخص جنایتکار خمینی نیز حمایت کردند و وقتی او از آنها حمایت نکرد آنها از بنی صدر حمایت کردند و مسعود رجوی حتی با دختر بنی صدر ( لیبرالی که از خودش خیلی راضی تشریف دارند و معروف به اندیشه قرن بود) ازدواج کرد و بعدتر وقتی به نتیجه مطلوب اپورتونیستی خود نرسید طلاق گرفتند. اکنون هم که از دست جانیان رژیم جانیان ولایت فقیه با دست راستی ترین جانیان امپریالیست دوستی می کنند. سازمان مجاهدین خلق بعید است دست از مواضع ارتجاعی بردارد و وضعیت اسف انگیز دارد.
۷۵٣۰۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵
|
از : م. محمدی
عنوان : سازمان مجاهدین خلق ایران- با تشکر از ماسالی
آخرین نشست مجاهدین و خبر درگذشت مسعود رجوی با انبوه نظرات منفی از جانب حکومت و اپوزسیون روبرو گشته است .اظهار نظر حکومت قابل درک است با سازمانی منسجم و مصمم روبرو است که بازی سیاسی را یاد گرفته است .حکومتی که صد بار گفته سازمان از هم پاشیده و نیست نابود شد .گروهکی (لقبی که جمهوری اسلامی به آنان اطلاق می کنه ) که هر بار با به میدان آمدنش آب در لانه مورچه گان نظام می اندازد .اما اپوزسیون چرا ؟ نگرانی اپوزسیون پراکنده از برای چیست؟ نابودی این سازمان کمکی به شما میکنه؟ رفقا هرگز به این نکته فکر کردید چطور در این زمانه که همه باهم با همه تلاش و کوشش ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر جمع میکنید ,ولی این سازمان (فرقه به گفته شما )در برهوت سیاسی هزاران نفر جمع کرده , فاکتور بسیار مهم پول هست ولی چرا سلطنت هم پول دارد ولی هرگز نتواست این همه جمع کنه .سازمانی که هم حکومت و هم اپوزسیون بر علیه اش است .رفقا این این نیرو با یا بدونه مسعود رجوی یک واقعیت است ,این سازمان بدونه رجوی هم انکار ناپذیر است
۷۵۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵
|
از : بابک حمیدی حمیدی
عنوان : صلاح کار خویش خسروان دانند.
بنا به مجموعه ای از دلایل منطقی و مجموعه بزرگتری از دلایل بدیهی روده درازی نمیکنم چون بیهوده ترین کار ممکن اینکه بخواهی واسه سیمان سفت شده کف خیابون توضیح بدی:«که نه بابا مسئله اینطور که میگی نیست و مشکل از آبشخور ذهن و زوایه دید خطی و منافع جناحی و حب و بغض شخصی توست»چرا که سیمان سفت شده از قبل تصمیم خودش و گرفته که در مورد دلواپسان درون و دلسوزان برون و لابیستهای توبره ارتجاع و آخور سرسبز مستقر در ینگهء دنیا چطوری فکر کنه و از چه منظری به مسائل پیرامونش واکنش نشان بده که اگر عالم و آب ببره،اون و خواب ببره؛بنابراین باید از چکش زدن و گرد و خاک بپا کردن بیخودی و ضایعه نمودن خودی و غیرخودی و نخودی بپرهیزیم و سیمان سفت شده کف خیابون و عینه آدم زمین خورده با دردش رها کنیم و برویم انرژی محدود و گرانقیمت وجودمان را صرف تشکیل فرقه و تاسیس بنگاه تجاری کنیم و با یافتن شرکای ایرانی و عربی و انگلیسی و امریکایی و اروپایی،بکوشیم«ضمن تامین مخارج گزاف آب و برق و تلفن و تیپ و دکور و ویترین و مطبخ و بسترمان»،خود را از قید وابستگی به فرقه گندم نمایان کاه فروش چپ اسلامی و ملی و مذهبی و ملیون و جبهه ملی و چپ اکثریت و چپ اقلیت و چپ توده ای و حکمتی و غیرو ذالک...برهانیم و رویای استقلال و آزادی خویش را واقعی کنیم.
پ.ن.
یادمان نرود هر دادگاهی که در حال و آینده برای محاکمه متهمین به خیانت و جنایت و غارت برگزار بکنیم و بکنند،مُرده و زنده مجاهدین خلق ایران؛نهایتأ متهم ردیف آخر هستند.
۷۵۲۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵
|
از : ایرج اعظمی
عنوان : مسعود رجوی آنگاه مُرد که با دشمنان مردم و صدام همکاری کرد
آقای روزبه موضع شما مبنی بر واپسگرا و فرقه ای بودن سازمان مجاهدین مریم کاملا به جا و برخاسته از خصلت تشکیلات مزبور می باشد. آنجا که خوش نوشته و قشنگ توصیف کرده ای " رازآمیز کردن مرگ و زندگی رهبر هم چون بخشی از مناسک انتقال قدرت! هنر آفریدن کپی برابر اصل!"
اما می نویسم این سازمان بدون پشتوانه اجتماعی علیرغم هارت و پورت های دائمی در سرسپردگی اش به دشمنان مردم ایران در منطقه ید طُولائی دارد و از هیچاقدامی فروگذار نکرده و نمی کند. عملکرد سازمان در دوران رهبری مریم با مسعود و بی مسعود، نشان از آن دارد که استفاده ابزاری از سازمان توسط دولت های غربی و حال عربی در راستای تحت فشار قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی است تا دامچاله ای جلوی پای جمهوری اسلامی بگشایند، دامگه ای که هدف آن سوق دادن جمهوری اسلامی به اتخاذ سیاست رادیکالیستی بوده تا بنابه محاسبات شان هواداران داخل و خارج کشور سازمان مورد تعرض قرار گیرند. بنا به محاسبات سازمان مجاهدین خلق مریم اگر جمهوری اسلامی در دام بیفتد و دست به حرکات رادیکالیستی بزند، بلافاصله سازمان از اقدام سرکوبگرانه رژیم، استفاده حقوق بشری کرده و بلادرنگ کارزار ضدیت ایران با حقوق بشر را تدارک می بیند. آقای روزبه ! بیت ماندگار از سعدی " سعدیا! مرد نکونام نمیرد هرگز، مرده آن است که نامش به نگوئی نبرند؟! " آری انسان های بزرگ و مدعیان پیش از مرگ فیزیکی، دچار مرگ اجتماعی و سیاسی میشوند و نام از آنان نماند و ننگ به جا می گذارند. نمی توان منکر واقعیت این اصل و شان آن بیت شعر کهن شد. مسعود رجوی هنگامی مُرد که به دامن دشمنان مردم از جمله صدام درغلطید. سخنان اخیر فیصل ترکی مبنی براعلام مرگ مسعود رجوی در حقیقت با هدف اعلام پایان دوره ای و تالاش برای فاصله گرفتن از اقدامات گذشته سازمان بعثی – عربی مجاهدین خلق مسعود و تشکیل سازمان سلفی - عربی مجاهدین خلق مریم عنوان شده است. در فاز نوین همکاری با دشمنان مردم، ظاهرا چون سازمان مذکور از مرزهای جغرافیائی ایران دور شده و امکان براندازی سخت توسط آنها وجود ندارد، قرار است مامور به انجام براندازی نرم شوند، البته از براندازی سخت نیز غفلت نخواهند ورزید. سازمان مجاهدین خلق مریم از حضور مقامات دولت عربستان، مصر در کنار حمایت های دول غربی و آمریکا بهره تبلیغاتی می برد چنانچه توجه مردم ایران به خود تدارک دیده است تا شاید از رهگذر آن – حمایت دول غربی و عربی از سازمان – پایگاه اجتماعی از کف داده را کسب کند ولی نمی دانند مردم ایران ازسازمان مزبور و دول حامی آن را دشمن می دانند
۷۵۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣۹۵
|