یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سرنگونی و دیگر هیچ؟! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : البرز

عنوان : شاید بتوانیم با هم پرسیدن و با هم اندیشیدن را با هم تجربه و تمرین کنیم
علیخانی گرامی؛ رنج عمیق و تلخی که در نوشته ی نظرت موج می زند را درک می کنم. اما همزمان می خواهم از شما بپرسم، که شما:
- برای غیر اتمیزه شدن احزاب و سازمانها چه پیشنهادی داری؟
- برای برقرار کردن ارتباط ارگانیکی با پایه اجتماعی چه شیوه ای را پیشنهاد می دهی؟
- برای غیر میرزا بنویس شدن، در زمانی که خبری در داخل کشور میشود، چه راه حلی پیشنهاد می کنی؟
- جهت اینکه کسی برای حرفمان تره خرد کند، چه پیشنهادی داری؟
- برای مواقع بیکاری سر چه کسانی را جهتِ تراشیدن پیشنهاد می کنی؟

و اساساً چرا تراشیدن یا اصلاح سر یکدیگر در امثله ی "ما" عیب یا جرم محسوب می شود؟
قصدم از سئوالات فوق اصلاً طعنه زدن نیست، بل کوشیدم شاید بتوانیم با هم پرسیدن و با هم اندیشیدن را با هم تجربه و تمرین کنیم
۷۶۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱٣۹۵       

    از : علیخانی

عنوان : بی عملان
وقتی اتمیزه شدن احزاب و سازمانها تا بدانجا پیش رفته که تعداد هم کیشان از یک تیم فوتبال نیز کمتر شده، و از دیگر سو هیچگونه ارتباط ارگانیکی نیز با پایه اجتماعی (که وجودش خود جای سوآل دارد) وجود ندارد، چه باقی می ماند؟! چندتا میرزا بنویس که منتظرند در داخل کشور خبری بشود آنها بیانیه و اطلاعیه و ... بدهند. و تازه از آنجا که میدانند کسی برای حرفشان تره هم خرد نمیکند در بالای همین اعلامیه و بیانیه و غیره می نویسند "برای ثبت در تاریخ".
قدیمیها می گفتند: سلمانیها که بیکار می شوند سر هم را می تراشند. حالا حکایت ماست
آقای تابان طعنه ها را به دل نگیر. یادمان باشد؛ آنکه دیکته نمی نویسد غلط نمی نویسد
۷۵۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۵       

    از : محسن

عنوان : طرفداران سرنگونی منفعلانه در انتظار "ظهور" سرنگونی
آقای تابان با سپاس از یادداشت بجایی که ارائه کردید.
متاسفانه عده ای پشت نقاب رادیکالیسم و شعارهای تند و تیز و فحش های آبدار قصد پنهان کردن نقش بشدت انفعالی خود در قبال تحولات جاری در کشور را دارند.
سرنگونی برای آنها به "اعتقادی" خشک تبدیل شده که تنها باید در انتظار آن نشست. از دید این افراد به مسائل حیاتی ای همچون افشای فساد و جنایات صورت گرفته در کشور، موضع گیری در قبال سیاست های مخربی که در کشور اجرا شده و می شوند و یا کارزارهای توده ای (مانند انتخابات) که فضا را تا حدی برای کار بین مردم باز می کند، نباید ورود کرد!
حال آگاهی توده ها که باید روزی محرک جنبشی عظیم با هدف ایجاد تغییرات بنیادین در کشور شود، از چه طریق قابل حصول است، معمولا از سوی آنان بی پاسخ می مانند.
۷۵۹۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : شعار سرنگونگی به هر قیمتی و وضعیت شعار دهنده
این جمهوری اسلامی یک پدیده خاصی شده است. تجربیات روند تحولخواهی گفته و می گوید: هرکس در شکل شمایل مبازر با این رژیم وقتی بصورت خیلی دو آتیشه ظاهر می شود و صحبت از سرنگونی رژیم می کند آنهم نه کلمه کم و نه کلمه زیاد! این عملش بوی مشکوکی را به مشام می رساند و ذهن رابه این سمت می برد که حتماً ریگی به کفش دارد و یا حتی یک فرار به جلوی ممکن است از جانب شعار دهنده ،دارد مطرح می شود. وجالبست ؛خیلی از این دو آتیشه ها دیگران را محکوم به نوکر رژیم می کنند. مبارزه کردن با جمهوری اسلامی هم عجیب و غریب شده است؟!
ناگفته نماند: برای رسیدن به اهداف مبارزاتی ؛قطعاً !عبور از شرایط حال هر دوران، برجسته می شود، اما چگونگی عبور مهم است؟!
۷۵۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱٣۹۵       

    از : پروین کرد

عنوان : سرنگونی و دیگر هیچ!!!!!!!!!!!!!!!!
۳۸ سال پیش ازین که جهان کثیف سرمایه داری آخوند و اسلام باصطلاح سیاسی رادر قبال شاهنشای نوکر سرمایه داری، به ایرانیان تنقیه فرمود ،محمدرضا شاه (جانی و آدمخوار و فلان و فلان و فلان شده! ) حد اقل با گوش و احساس کر و کورش ،در وضعیتی اسفناک (((صدای ان قلاب)))را شنید !!!اما درآن زمان و با کمال تاسف ابدی هیچ کس محل سگ به او نگذاشت تا لااقل کشور به ویرانی امروزین نیفتد. امروز اما که آخوند ها ی لجام گسیخته و مطمعن از پشتیبانی ارباب کشتار ایرانیان را فقط فرمان خداوند میدانند و کسی هم حاضر نیست که اعتراضی به این وحوش بکندو چراییاییش را بپرسد!!!؟گویی که سرنگونی ها باهم متفاتند !؟ و ایکاش ۳۸ سال پیش لااقل کمی از شعور امروزین برخوردارمیبودیم و عربده ی مستانه ی ((سرنگونی)) نمی کشیدیم !!۱۱ !!! و شاید باین افلاس۰۰ سیاسی عبادی)) و فقر و پیسی ملت ایران گرفتار نمیبودیم؟!!
۷۵۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست