"آفتاب آمد دلیل آفتاب"
-
محمد اعظمی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : نکو کیش
عنوان : آیا این مقاله واقعی هست؟
مشگلات و مسایل مردم ایران بد جوری با ضرب المثل ها جوش خورده. وقتی این مقاله را خواندم یاد ضرب المثل : یکی میمرد از درد بی نوایی ، یکی میگفت خانم شلغم میخواهی؟ آیا نوشته های آقایان محمد اعظمی و حماد شیبانی آئینه تمام نما این ضربالمثل نیست؟ وقتی که بدبختی و فقر و سکوب و زندان و اعدام تمامی جامعه را به تصرف در آورده و لشگریان اسلام عزیز از هر قماشش هر روز این مملکت را به نابودی سوق میدهند، آیا فاجعه بار نیست که این مثلا سازمان " چپ" که نام وزین فدایی را که با خون صد ها انسان وارسته و آزادیخواه واقعی عجین شده، یدک کش محفل سرگرمی خود کرده اند ، از این تشکیل " کنگره" صفحه سیاه میکنند که گویا مشگل ایرانیان همین هست که ۱۰ نفر در این مثلا کنگره شرکت کرده اند یا ۵۰ نفر. آخر در این نزدیک به سی سال اینها مثلا چه گلی به جنبش چپ زده اند که حال نصف اشان یا همه اشان بزنند. سازمان های چپ امروزه بیشتر تبدیل شده اند به کلوب های افراد. وضعیت این سازمان از روز پیدایش هم غم انگیز بود. تعدادی از سازمان اکثریت ( حال جناح فرخ و ماشاالله و جمشید یا جناح کشتگر با کسانی که عامل فاجعه کاپیلون بودند یک جوری قاپ تشکل کم عضو اتحاد کار را قاپیدند و جمله گی این نجتشکیلات را درست کردند که هیچکدام با سازمان اولیه خود تسویه حساب فکری نکرده بود. اعضای سابق اکثریت تمامی هم و غم شان بازگشت به اصل بود و رودروایسی ها مانع بود ولی امری که پیش میامد بدو بدو بدنبال بازگششت بسوی او (یازمان اکثریت) بودند.دیگر اعضا هم نه از روی مرز بندی با اکثریت بل تنها برای آنکه " برای لوطی افت دارد" که به اکثریت بپیوندند مادام با دسته اول در گیر بود. کمدی- درام پروژوه وحدت هم نتوانست کاری انجام دهد و زمان آن رسیده بود کلوبی دیگر شکل بگیرد. چرا که نه؟ مگر قرار نیست به تعداد مدعیان چپ قرار هست که سازمان داشته باشیم؟ حال اگر اکثریتی های این تشکیلات بخاطر هر مسئله ای حاضر نیستند که به این تشکیلات بپیوندند چرا یک تشکیلات جدید مثلا "اتحاد فداییان نو" یا " اتحاد فداییان فرد اعلا" و غیره دریت نمیکنند تا هم همه عضو کمیته مرکزی بشوند و هم دردسر کلی مطلب نوشتن کم میشود ؟ و صفحات سایت ها را به دعواهای خانه گی نکشانند؟
۷۶۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : آیا وقت آن نرسیده
ضمن اظهار تأسف و تألم عمیق خود نسبت به رویدادهای ناگوار پیش آمده در سازمان اتحاد فدائیان خلق، لازم می بینم که مطالبی چند را با آقای محمد اعظمی و دیگر دوستانِ خواننده ی این سطور در میان بگذارم:
آقای محمد اعظمی می نویسد؛ «...در جلسه ای که کنگره نامیده شده، حد نصاب، حتی براساس گزارش خود آنها، تامین نشده است. تا این حد نصاب در اساسنامه وجود دارد، اگر نخواهیم کودتاگرانه آن را نقض کنیم و صف از هم جدا کنیم، قانونیت کنگره، مشروط به تامین حضور دو سوم اعضاست. رفقای ما به جای پاسخ به این موضوع، منتقدان را به انتشار گزارش کامل نشست خود حواله داده بودند. غافل از اینکه انتقاد متوجه مصوبات این نشست نبود که با انتشار گزارش، ابهامات برطرف شود...»
بی آنکه بخواهم یا در صدد باشم، که منطق درست و بجای آقای محمد اعظمی را در جملات فوق نادید بگیرم، اما ناگزیرم بپرسم؛
- اگر«انتقاد متوجه مصوبات نشست» نیست، اصرار آقای محمد اعظمی و دوستانش بر صحت و سلامت تشکیلات در عملِ به آئین نامه های تشکیلاتی از برای چیست؟
- آیا دوستانِ مقابلِ خطِ فکریِ آقای محمد اعظمی و دوستانش همیشه امکانات لازم برای ابراز اندیشه ی خود را داشته اند؟
در بند پایانی بیانیه، آقای محمد اعظمی می نویسد؛ «...متاسفانه امروز رفقایمان با برگزاری یک "کنگره" غیرقانونی، کلافی بدست و پای خود پیچیده اند، که برای باز کردنش نیروئی دهها بار قوی تر از جمع محدود ما می طلبد و روشی را برگزیده اند، که حتی از انشعاب اقلیت و اکثریت در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در سال ۱۳۵۹ عقب تر است (۳) شاید پذیرش خطا و لغو تمامی تصمیمات نشستی که کنگره خوانده شده است، بتواند راهی به سوی کار در درون یک تشکیلات بگشاید. اما اگر رفتار این دو سه سال گذشته افراد موثر این بخش از تشکیلات ملاک باشد، بعید می دانم بخواهند و یا تجربه آنها اجازه دهد که چنین کنند. ازاینرو گفتگو برای تنظیم متمدنانه رابطه در دو تشکل مستقل، احتمالا راه حلی برای برخورد با وضعیت کنونی باشد...»
ضمن تأیید سخن آقای محمد اعظمی در باره ی «کلاف پیچیده بر دست و پای»، و بی آنکه قصدی برای گرفتن سمتی را داشته باشم. میخواهم درست در نقطه ی وسطِ جبهه گیری رفقای سازمان اتحاد فدائیان خلق ایستاده و بگویم؛
سالهاست در جنبش چپ ایران بطور عام و در جنبش فدایی بصورت خاص کوشیده ایم تا مشکلات را از طریق کنار نهادن خود و یا دیگری حل و فصل کنیم. آیا وقت آن نرسیده که:
- دموکرات منشانه بایستیم و با تحمل سختیهایش، بکوشیم، تا آنچه را ناروا تشخیص می دهیم، در محلِ بروز آن برطرف کنیم؟
- دریابیم با فرار از مشکل موقتاً از شر مشکل خلاص شده ایم، و مشکلاتِ لاینحل سر بزنگاهی دیگر گریبانمان را خواهند گرفت؟
- وقتی استبداد و رأس آن ج.ا. را به کجراهه رفتن و کنار گذاشتن مردم در هنگام رسیدگی به مشکلات متهم می کنیم، خود به هنگام مواجه با مشکلات رفقای خود را بکناری ننهیم؟
- وقتی قصد آن داریم که در رواداری کامل مردمان کشورمان را حول مفاهیمی چون آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی متحد سازیم، بتوانیم این مفاهیم را عملاً در ساختار تشکیلاتی چپ کشور اِعمال داریم؟
- انشعابات را دلیلی بر تکامل ندانسته، بل آن را نشانه ای از ضعف بدانیم و در جهتِ پیشگیری این ضعف بصورتی جدی و دموکراتیک برآئیم؟
۷۶۱۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۵
|
از : محمد اعظمی
عنوان : تصحیح امار
در مطلب نوشته ام
برای اینکه این نشست، کنگره نام نهاده شود، ابتدا شرکت کنندگان موافق با رسمیت کنگره، یعنی ۴۶ در صد سازمان، تمام اعضای غایب، یعنی ۵۴ در صد سازمان را از حق خود محروم می کنند و با حذف بیش از نیمی از اعضای سازمان، به خود رسمیت می بخشد
با پوزش غایبین پنجاه و چهار درصد نبوده اند. رقم پنجاه چهار درصد مربوط به اعضایی است که یا غایب بوده و یا به رسمیت کنگره رای نمی دهند
۷۶۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۵
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۴٣)
نظر شما
اصل مطلب
|