از : فریبا علیخانی
عنوان : تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
یادبگیریم فقط بخش خالی لیوان را نبینیم.
جناب مختاری اگر رضاشاه نبود شما را اکنون همانگونه که دوستان می نامند "علی ارومیه" یا آنگونه که خود مایلید "البرز" می نامیدند. در هر حال اگر مایلید باقی عمر را از روش "کپک" پی روی کنید، خود دانید. لیک به دیگران توصیه نفرمائید.
من با اندکی تلاش کارنامه ی مختصری از فعالیتهای رضا شاه را برای تنویر افکار در زیر آوردم. البته در این کارنامه جای کارهای غیردمکراتیک و دیکتاتور منشانه ی او خالیست که اگر مایل باشید زحمت آن بر دوش شما خواهد بود.
۱- ایجاد امنیت عمومی
۲- ایجاد وحدت ملی
۳- ایجاد ارتش ملی
۴- ایجاد نیروی هوایی، نیروی دریایی، تاسیس دبیرستان نظام، تاسیس دانشکده افسری، اعزام دانشجوی نظامی به کشورهای اروپایی
۵- اجرای قانون نظام وظیفه عمومی
۶- ساخت اولین راه اهن سراسری ایران (با مالیات های قند و شکر)
۷- اعزام دانش آموزان و دانشجویان ممتاز به خارج از کشور
۸- ساخت اولین کارخانه هواپیما سازی
۹- ساخت اولین فرودگاه در کشور
۱۰- احداث و توسعه راههای ارتباطی کشور. از جمله جاده چالوس و تونل عریض کندوان و پل ورسک
۱۱- گسترش وسائل ارتباطی و مخابراتی در کشور و تاًسیس دانشکده مخابرات
۱۲- کشف حجاب زنان
۱۳- واجب کردن نام خانوادگی برای هر ایرانی و صدور شناسنامه برای هویت هر فرد
۱۴- اصلاح امور مالیاتی و بودجه عمومی، تنظیم امور مالی و بانکی و پولی کشور
۱۵- تبدیل واحد پول کشور به ریال
۱۶- تغییر نام کشور از پرشیا به ایران
۱۷- تعیین تاریخ رسمی کشور از هجری قمری به هجری شمسی
۱۸- وضع تقسیمات کشور به ده استان و شهرستان و بخش با اختیارات قانونی
۱۹- ایجاد اولین بانک ایرانی (بانک سپه)
۲۰- تاسیس اداره کل آمار و ثبت احوال
۲۱- توسعه فرهنگ و آموزش همگانی، تاسیس دبستان و دبیرستان به سبک جدید، تاسیس دانشگاه تهران، هنرستان صنعتی، کتابخانه ملی
۲۲- اصلاح دادگستری به سبک کشورهای پیشرفته با وضع قوانین حقوقی و کیفری و آیین دادرسی
۲۳- تاسیس اداره ثبت اسناد و املاک، تاسیس دفاتر اسناد رسمی، تاسیس دفاتر ازدواج و طلاق
۲۴- ممنوعیت زنجیر زنی، قمه زنی و شبیه خوانی
۲۵- آزادی انجام فرایض دینی برای اقلیت های مذهبی
۷۶۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : مبارزه گری
دیدگاه های مختلفی برای عبور از شرایط فعلی برکشور(ایران) از طرف افراد و تشکیلات مختلفی مطرح گردیده است. تلاش می شود در این نظر دهی به موضوعات مورد نظر یکی از دیدگاه ها پرداخته شود و نکاتی چند را در خصوص موضوعات آن آورد.
دیدگاه مورد نظر شرایط و مسائل را چنین می بیند:
با توجه به شرایط حاکم برکشور و بازی هایی که بخش اقتدارگرای حاکمیت طراحی کرده و می کند چاره ای نیست جزء اینکه در پی شناخت ترفندهای بخش اقتدار گرا رفت و در تقابل با ترفندهای این بخش، با توجه به توان و پتانسیل های موجودِ مبارزاتی در کشور، پاتک مناسب را زد.
معتقدین این دیدگاه، در اجرای اقداماتشان چند هدف را پی می گیرند:
۱) ترویج روحیه ی مبارزه گری با محوریت نهادینه کردن روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در جامعه، که بسمت خواسته ی تحقق عدالت اجتماعی خواهد رفت!
۲) در این روحیه مبارزه گری و اقدامات خاص آن، هرگامی به پیش هرچند اندک: محو نهاد شیخیتِ ماوارائی و غیر ماورائی را در امر سیاست و ساختار سیاسی خواهیم داشت. که این محوها را می توان یکی از اهداف تحولخواهانه در این سرزمین دانست.
باید گفت: معتقدین این دیدگاه وقتی با برخودی که از طرف دیگرانی که ادعای خاصی را در امر مبازره گری دارند مواجهه می شوند و مشاهده می کنند که گروهی از این مدعیان آنچنانی نوعی اتهام زنی را نیز مطرح میکنند دچار حالت روحی خاصی می شودند که ناچاراً باید بخشی از انرژی مبارزاتی را صرف فهماندن مسائل به این نوع مبارزان یا شبه مبارزان بی مبارزه کنند.
۷۶۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : کینه نسبت به دمکراسی و آوردن نمونه های ...
کینه نسبت به دمکراسی شرایط را بر بعضی چنان می کند که وقتی بخواهند برای ادعاهایشان نمونه هایی را ذکر کنند یا به آن متوسل شوند، همان نمونه خود گواه رد نظر و دفاعیه اشان می شود.
یکی از نظر دهندگان ارجمند نکاتی را در خصوص شخصی که رضاشاه نمایده می شود بیان می کند که دراین خصوص می توان گفت:
پدرجان! دیکتاتور و مستبد اگرهم سازندگی کنند آنچنان که تاریخ گفته (البته ممکن است یک استثناءاتی باشد) آن خصلت دیکتاتور ی و روش استبدادی براو چنان می کند که با حرکات بعدی همان برساخته های خودش را نیز ویران می کند که شاید ویرانی هایش یک عقبگردی وحشتناک شود.حکایت همان گاو شیرده ای می شودکه بعد ازدوشیدن، در صورت عصبانی شدن، با لگد می زند زیر سطل شیر (البته با پوزش از گاو عزیز) .
در رابطه با شخصی به نام رضاخان که بعداً سلسله ای به نام سلسله پهلوی را تاسیس کرد و شد رضاشاه، پرسشی مطرح است: آیااین شخص با این نوع ظهورش یک پارازیتی شد در روند مدرنیته در ایران یا یک تسهیل کننده شرایط آن؟
۷۶۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : اگر اشاره ات به ساختمان دانشگاه تهران است...
علیخانی گرامی، می نویسی؛ «...دیکتاتور بودنش را نیز آوردم ......تفاوتهای ساختاری، اجتماعی و فرهنگی دوره ی قاجار با دوره ی پهلوی اول...»
سرشت انشاء نظرت بوضوح نشان می دهد، که چندان رغبتی در مستبد نامیدن رضاشاه نداری. و اما در باب تفاوتهای ساختاری، سران پهلوی نیز چون سران قجر "هیچ غیری" را در کانون حکومت بر نمی تافتند، که اگر غیر این بود، رویه ی مشروطه در حکومتِ استبدادی رضاشاه نفله و مَثَله نمی شد.
و از لحاظ فرهنگی نیز تکیه کلام رضاشاه و دستگاه اجرائی حکومتش در خطاب به مردم زیردست، چون حکومت قجری، چیزی جز "پدرسوخته" نبود.
و اگر اشاره ات به ساختمان دانشگاه تهران است، که این ساختمان نیز بواسطه ی سلطه ی استبدادِ رضاشاهی همانقدری توانست به رشد دموکراسی و تجدد در کشور یاری رساند، که ساختمان دارالفنون ناصرالدین شاهی کرد.
ارتش یا قشون متجدد رضاشاهی هم همانقدری در دفاع از مردم در شهریور بیست بی خاصیت بود، که قشون قاجاریه در جنگهایِ خود علیه روسیه.
و اما آنجا که عنایت حضرت اشرفی شما گل کرده، و در خطابِ به من می نویسی؛ «...پای هر نوشته ای در این سایت کامنت بگذارد و رویاهای رقیق و بدون بنیان عینی خود را رج بزند.،،»
اول اینکه هر ناظری میتواند ببیند، که پای هر مطلبی در این نشریه نظر ننوشته ام. در ثانی اگر شما دعوتِ هموطنان به اتحاد پیرامون برنامه ای فراگیر و مشترک بر علیه استبداد را رویایی رقیق و بی بنیان فرض می کنی، پس حضورت در اینجا و جوش و خروشت از برای چیست؟
حال اگر کمی انصاف، قدری از عدالت و دادِ انسانی در چنته ات باقی مانده، خود قضاوت کن، چه کسی خود را «...به خواب...» زده، و در حال سر دادن «...هزیانهای[هذیانهای] دل خوشکنک...» است؟
۷۶۶۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : علیخانی
عنوان : خوابت آشفته مباد
جناب البرز جای تأسف است که تاریخ صد ساله ی ایران را صرفا ً در بخش حقوق بشر می گشائید. من در اشاره ام به خدمات رضا شاه، دیکتاتور بودنش را نیز آوردم لیک شما وقتی از پنجره ی کوچک زندان به آن سالها می نگری زاویه ی تنگ دیدتان اجازه نمی دهد خدمات را نیز ببینید. من در عجبم آدمی که نمی تواند تفاوتهای ساختاری، اجتماعی و فرهنگی دوره ی قاجار با دوره ی پهلوی اول را ببیند چگونه است که به خود می قبولاند پای هر نوشته ای در این سایت کامنت بگذارد و رویاهای رقیق و بدون بنیان عینی خود را رج بزند. آقای البرز؛ جوابیه شما عمیقا ً نشانگر آنست که نویسنده میل شدید دارد خود را به خواب بزند و هزیانهای دل خوشکنک سردهد. خوابتان آشفته مباد.
۷۶۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : جلوگیری از تخت نشینی مستبدی دیگر
هموطن گرامی علیخانی، براستی که سخنی آشکار نوشته ای؛ «...آخر دوست عزیز چرا خودمان را گول بزنیم...»
نمی دانم مقصدت از یادآوری خدمات رضاشاهی چیست؟ شاید مقصودت از خدمات رضاشاهی آمپولهای هوایش باشد، و یا شاید هم ارتش شاهنشاهیش باشد، و یا شاید کرور کرور مردمان قحطی زده ی کشور بعد از ورود سربازان متفقین به کشور است.
آری خطر، یعنی قدرت گرفتن جنابان اشرفی!!! که هنوز هم خاکِ استبداد رضاشاهی را سرمه ی چشم ساخته اند، سالهاست دیده شده است.
و ملالی هم در باره ی سرپا ماندن احزاب و سازمانهای دموکراسیخواه خارج از کشور نیست. چه ایشان سی و هفت سال تمام خود را سرپا نگاه داشته اند.
آنچه من نوشتم عبارت بود از اینکه، اگر دموکراسیخواهانِ سازمانها و احزابِ اپوزیسیونی طی برنامه ای مشترک و فراگیر دست یاری بسوی یکدیگر دراز کنند، در این صورت جلوگیری از تخت نشینی مستبدی دیگر در کشور نه تنها شق القمر نخواهد بود، بل راندن مستبدین از مسندهای قدرت به راحتی نوشیدن کاسه ای آب انجام خواهد شد.
۷۶۵٨۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۵
|
از : سیامک شاملو
عنوان : هم عقیده با کاربر گرامی علیخانی...
فرمایشات ایشان مورد تایید من هم است! اصلاً شرکت در انتخابات یک رژیم با ساختار دیکتاتوری مثل ج.ا. چه معنی دارد و چه چیزی را میتواند عوض بکند وقتیکه دیکتاتور آن بالا نشسته و همه چیز را به نفع خودش تغییر میدهد چونکه قدرت مطلق را در دستش دارد؟ شرکت در انتخابات آیا غیر از آلت دست دیکتاتور شدنست و بعد خامنه ای ملعون به ریشه همه مخالفینش هم بخندد و بگوید چپهای ساده لوح را بار دیگر بدست انداختم و شعارهای ضد امپریالیست آمریکائی مرا هم باور کردند و میکنند. در صورتیکه در داخل حکومتش فاشیزم اسلامی راه انداخته!
دردناک اینجاست که آدم خودش را روشنفکر چپ بداند ولی باز بازیهای مضحک انتخابات نمایشی همیشه جعل شده دیکتاتور را پی نبرد که با چه مقاصد عوام فریبانه ای به ابزار انتخابات وفادار مانده مثلاً بگوید ج.ا. مردمسالاری است. به اندازه کافی در کامنتهای قبلی بدانها اشاره کردم و از تکرارشان خودداری میکنم. من که میگویم به ساز خامنه ای پست فطرت نباید رقصید وگرنه شرکت در انتخابات ج.ا. خوشرقصی برای نظام اسلامی ضد ایرانی است!
۷۶۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۵
|
از : علیخانی
عنوان : قاچ زین و سواری
سعی دارم خودم را وارد این بحث دو نفره نکنم اما نمیتوانم از کنار این سوتیتر به راحتی بگذرم. ببخشید آقای طاهری؛ شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت جزو این ".. شاخصترین و شناخته شده ترین نیروهای سیاسی اپوزوسیون خارج از کشور .." هستند یا خیر؟ اگر هستند پس با نگاهی به همین انتخابات گذشته لطفا ً گفته ی خود را تصحیح کنید.
اما درباره پانوشت جناب البرز: نمی دانم کم لطفی شما را باید به پای چه نوشت. ولی فکر نمی کنید همطراز قرار دادن رضا شاه (دیکتاتور) با آنهمه خدماتی که همچنان بعد از هفتاد سال ایرانیان در حال بهروری از آنها هستند و آیت الله خمینی (دیکتاتور) با آنهمه ضرر و زیانی که به این ملک و ملت زد (و همچنان ادامه دارد) در عالم سیاست نمی تواند ما را در آنالیز وقایع صد سال اخیر ایران یاری نماید.
دو؛ بهتر آن نیست ابتدا به ما بنمائید که کدام جریان سیاسی در داخل ایران مجال فعالیت دارد و سپس بپرسید: "کدام حزب، سازمان، جمعیت، ائتلاف، جبهه، گروه و شخصیتی قادر خواهد بود که از تخت نشینی کسی مانند رضاشاه، محمدرضاشاه یا خمینی جلوگیری کند؟". آخر دوست عزیز چرا خودمان را گول بزنیم، نه این احزاب و سازمانها سعی در فعالیت داخل کشور دارند و نه حاکمیت به آنها مجال فعالیت می دهد.
پس تنها دیدن خطر کافی نیست امکان عمل را نیز باید سنجید. سازمانها و احزاب خارج کشور اگر بتوانند خودشان را سرپا نگاه دارند شق القمر کرده اند، جلوگیری از بر تخت قدرت نشینی دیکتاتور بعدی پیشکشان!
۷۶۵٨۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : دموکراسی نه به فرموده ایجاد و اجرا میشود، و نه محصول انقلابات بزرگ یا کوچک است
آقای سیامک طاهری گرامی، مطلبت را با نام آقای آصفی آغاز و با یاد از نام ایشان به پایان برده ای، اما از آنجا که مطلبت را به دست انتشار عمومی سپرده ای، در مطلبت چند نکته دیدم که ذیلاً بدانها اشاره می کنم.
شما در طول مطلبت سئوالات فراوانی مطرح می کنی که امیدوارم آقای آصفی برایشان جوابی بنویسد.
آنچه موردِ نظرم هست، دو بندِ ماقبل آخر مطلب شماست، آنجا که می نویسی؛ «...هم اکنون همه از جمله آقای آصفی عزیز دل نگران میزان شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری هستند...» با این جمله ی دو پهلو، و سئوالات دو پهلوتر در ادامه ی آن دقیقاً متوجه مقصدِ مقصودت نمی شوم.
بیائیم فرض را بر این بگیریم، که درصد شرکت کنندگان در انتخابات بسیار کم شد، یا اصلاً شرایطی در حدِ رویدادهای پائیز و زمستان سال ۵۷ بوجود آمد.
کدام حزب، سازمان، جمعیت، ائتلاف، جبهه، گروه و شخصیتی قادر خواهد بود که از تخت نشینی کسی مانند رضاشاه، محمدرضاشاه یا خمینی جلوگیری کند؟
پس از وقوع انقلاب مشروطه و کش و قوس پیدا کردن اوضاع در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه، دوران محمدعلی شاه و احمدشاه، جمیع نخبگان کشوری و لشگری از ترس اوضاع پرآشوب به میانداری رضاخان و سپس رضاشاه روی خوش نشان دادند. عین این اتفاق، پس از ورود متفقین به کشور و حوادث اواخر دهه ی بیست و اوایل دهه ی سی شمسی، منجر به میانداری محمدرضاشاه شد، و سرانجام در بهمن ۵۷ به سبب عواملی مشابه نوبت میانداری آقای خمینی فرا رسید.
اما به گواهی تاریخ اعمال هیچیک از این میانداران به نفع عامه ی مردم کشور نبوده است. و در هیچیک از این دوره ها مردمان کشور نتوانسته اند، نقشی در خور و شایسته در امور خود داشته باشند، و همیشه اجبار "به فرموده" عمل کردن داشته اند
مخلص کلام اینکه، دموکراسی نه به فرموده ایجاد و اجرا میشود، و نه محصول انقلابات بزرگ یا کوچک است. دموکراسی محصول اتحاد، همکاری و همرأیی صبورانه و پیگیر مردمان برای رسیدن به مقصدیست.
۷۶۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۵
|