از : نظر نظردهنده
عنوان : انتظار نا معقول
شهلا خانم:
انتظار جنابعالی از کاربران این سایت برای شهامت به خرج دادن و با نام حقیقی در بحث شرکت کردن نا معقول است. شخصی مانند فرخ نگهدار که بطور علنی از ملایان آدمکش حمایت می کند مطلقا قابل اعتماد نیست و فکر می کنم تمام کاربران علنی و غیر علنی این سایت و بقیه سایتها باید نهایت احتیاط را در برخورد با او و همفکرانش داشته باشند. چگونه است که یک عضو شناخته شده اکثریت که من نام نخواهم برد به تهران رفت و آمد می کند هنگامی که اعضا رتبه پائین تر از او سالها زندان بودند و بعد از آزادی باید به اطلاعات رژیم گزارش از خود می دادند؟ این یک تهمت نیست. خانم عزیز دشمن در سازمان اکثریت رخنه کرده است و باید بدانید که این یک توهم نیست بلکه حقیقت دارد. به نظر من تمام کاربران باید نهایت هوشیاری را داشته باشند و به پاسداران و عوامل علنی و مخفی رژیم و همچنین اکثریتی های ماند احمدی و نگهدار اعتماد نکنند. ای کاش اینها فقط به غذا فروختن قناعت می کردند!
۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۷
|
از : اسد تهرانی
عنوان : عضو سابق؟
این مرد کاسبکار که احتمالا از دوستان این احمدی است مدعی شده که احمدی از اعضای سابق سازمان است ! اگر اینطور باشد که اصلا به این احمدی چه مربوط که خود را وارد بحث های این جنینی می کند؟ برود دنبال کاسبی اش و ملاقات های افتخاری با فرزند شاه مخلوع.
۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۷
|
از : شهلا لنگرودی
عنوان : به کاربر "کاسبکار"
کمی شهامت بخرج دهید و با نام های مختلف به بحث وارد نشوید. برای من هویت نویسنده کاملا روشن است. البته در کاسبکار بودن شما شکی ندارم.
وضع بچه های از زندان رهایی یافته در ایران را همه می دانند. چه آنها به پولی رسیده و چه آنها در نانوایی ای مثلا در میدان بهارستان شاگردی می کند و هنوز به آرمانهایش پایبند است. شما چرا خفت تسلیم خود به قدرت پول و سرمایه را بقیمت خراب کردن همه زندان رفته ها توجیه می کنید؟
شما که از برکت خون و زندان عده کثیری از همرزمان سابق تان در سایه امن اروپا لمیده اید، لا اقل یک جو شهامت داشته باشید. بنویس که با سلطننت طلبها هم کاسه شده ای! بنویس که قصد خالی کردن عقده های حقارت دوران چریک بودنت را داری! یا شاید دچار موج گرفته گی شده بودی و برای سازش با قدرت حاکم دیر شده بود و یا شاید هم ....
۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۷
|
از : مرد کاسبکار
عنوان : اکثریتی ها در ایران هم کاسب شدند
با تشکر از خانم لنگرودی که علت مادی تحول فکری آقای احمدی این عضو سابق اکثریت را به مرام پر افتخار بازاری روشن کردند باید بعرض برسانم که بنده شخصا چند عضو سابق اکثریت را در ایران می شناسم که زندانهای امام ضد امپریالیست را از نزدیک تجربه کردند و بعد از رهایی از زندان به کاسبی پرداختند و دست سرمایه داران حاجی بازاری را در امر کاسبی از پشت بسته اند. چریک و کمونیست دیگه که نیستند هیچی خودشون بهترین سمبل نظام پر افتخار سرمایه داری شدند و از هر چه عمله و کارگر هم هست بدشون میاد. کار دنیا را چه دیدی؟ شاید فریدون خان نیز با فروش غذا به چریکهای سابق و سوسیال دمکرات های جدید و فتوکپی کردن نشریات اکثریت به پولی برسد و اصلا از همین سوسیال بازی هم دست بردارد. دنیا را چه دیدی؟
۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱٣٨۷
|
از : الهام خیرخواه
عنوان : آقای احمدی، زیر دفاع دروغین از تمام حقیقت پنهان نشوید. شهامت داشته باشید.
آقای احمدی شهامت داشته باشید. بحثهای نظری شهامت مطلبت که متاسفانه در مطلب شما من ندیدم. اتفاقا یکی از وجوح بارز آنهایی که به رهبران مستقل و تاثیرگذار تبدیل میشوند این است که از نظراتشان بطور صریح دفاع و نظراتشان را آنگونه که هست عرضه میکنند. شما بهتر است بجای استناد به سند آماجهای کنگره دوم به سند بازنویسی شده و با رای ۸۵ درصدی به تصویب کنگره پنجم استناد میکردید. که در آن سند سوسیالیسم را بعنوان فرماسیون و آلترناتیو سرمایه داری تعریف کرده است. شما بهتر است خودتان را در جناح راست سوسیال دمکراسی که قرار داده اید، نظرات خودتان را تبعیین بکنید و در سطح جنبش منتشر بکنید. و از آن دفاع بکیند اینطوری هم جایگاه خودتان را معلوم میکنید و هم دیگران نسبت به شما نظر خواهند داشت. شما متاسفانه معلوم نیست که چرا این مطلب را نوشته اید. نه حقیقتی را روشن کرده اید و نه تعریفی از خودتان بطور شفاف ارایه داده اید. فقط خوانندگان تیزبین میفهمند که شما از سوسیالیسم و حتی مبارزه برای ارزشهای سوسیالیستی هم دست شسته اید. برای عدالت اجتماعی فقط در چارچوبه سرمایه داری مبارزه میکنید. اصلان معلوم نیست برای چی خودتان را چپ میدانید. شما با انگیزه خودتان را مطرح کردن و دل داریوش همایونها را آوردن این مطلب را نوشته اید. بعد از کنگره اخیر اکثریت که در رهبری آن انتخاب نشده اید و یا از ترس انتخاب نشدن کاندیدا نشده اید. خواستید ارض اندامی کرده باشید. آن مسایلی که در تحول سازمان اکثریت نوشته اید هر فرد اسناد این سازمان را بخواند میداند که این سازمان دیگر به دیکتاتوری پرولتاریا، دولت ایدولوژیک و غیره اعتقاد ندارد. اما بحث بر سر اعتقاد سازمان اکثریت به سوسیالیسم بمثابه نه فقط نظام ارزشی بلکه بعنوان آلترناتیو نظام سرمایه داری که من که سند آماجهای کنگره پنجم اکثریت را خواندم. آنجا نظرات شفاف بیان شده است. آقای احمدی دیگر امروز همه اسناد و بحثها به خاطر دنیایی الکترونیک در دسترس هماگان است. دیگر نمیتوان با اسناد و مدارک انحصاری فخر فروشی کرد. اگر نظرات تو در مورد مسایل درونی که نوشته اید، همانطور باشد که در مورد تحولات فکری سازمان اکثریت نوشته ایی باشد. وای به حال آن حقیقتی که تو از آن دفاع کرده ایی. من چون اطلاعات دقیقی از مسایل درونی کمیسیون ثبت اسناد و غیره خبری ندارم آنها را به مسئولین سازمان اکثریت وامیگذارم. در پایان توصیه ام به آقای احمدی این است که شهامت داشته باش، از نظرات جناح راست سوسیال دمکراسی را تدوین بکن و دفاع بکن. آن دوره گذشت که با نوک زدن به مسایلی و نقد و این آن به رهبری تبدیل شد. نیروهای جنبش دیگر زیر بار رهبری هر کسی که فقط با نقد دیگران میخواهد به رهبری برسد. نخواهند رفت. لطفا بنویس که تا کنگره اول سازمان اکثریت در کدام جناح اکثریت بودی. در راست یا چپ. خدمت به جنبش در گروه داشتن شهامت نظری است.
۵۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : نظر نظر دهنده
عنوان : تحریف و جعل
این جناب حسینی معلوم می شود که آنچه من در زیر نوشتم را حتی نخوانده و عجولانه شروع به متهم کردن من به این می کند که: "شما از یک دیکتاتوری مرده جانب داری میکنید. این تنها من نیستم که میگویم شما و امثال شما یاوه میگویید"!
حال آنکه من در همین مورد نوشتم که: "بعد از شکست نظام های سرمایه داری دولتی اوردگاه سوسیالیسم واقعا موجود و همچنین نا امیدی از حزب کمونیست سرمایه داران چین در تمام نقاط جهان عده ای موفق به کشف دوباره سوسیالیسم لیبرالی شدند و محفل سر در گم اکثریت نیز از این قاعده مستثنی نبود"
در کجای نوشته من یکی حتی کمتری دفاعی از "دیکتاتوری مرده" بود؟! او در ذهن دگم خود همه را مدافع نظام سابق و پو شالی و به اصطلاح سوسیالیستی می داند و سپس مانند حاکمان شرع رژیم آدمکشان رای به محکومیت می دهد! با لیبرال دمکرات های مانند او کسی احتیاج به فاشیستهای دست راستی ندارد!
۵۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : اسد تهرانی
عنوان : آقا "جواد"
همین که شما خود را موظف به دفاع از نئولیبرالیسم می دانید برای من کافیست.
۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : اسد تهرانی
عنوان : حمایت های آریامهری
حمایت این "جواد" حسینی مرا یاد حمایت های نظام آریامهری می اندازد.
می گویند کافر همه را به کیش خویش پندارد؛ پهلوی طلبان و ساواکی های فراری چون خود داغ ادامه دیکتاتوری وابسته پهلوی به دلشان مانده گویا فکر می کنند نیروهای مترقی هم چون ایشان دیدی واپسگرا به تحولات اجتماعی دارند.
نه آقا "جواد" با دعای گربه کوره باران نمی آید. با تسلیم امثال احمدی نئولیبرالیزم از فرجام حتمی خود نجات پیدا نمی کند
۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : به آقای اسد تهرانی
آقای اسد تهرانی
بعد از پاسخ گویی به "فرمایشات" آقای نظردهنده، متوجه "درفشانیهای" شما نیز شدم. محض اطلاعتان خانوادهء بنده در زمان حکومت شاه بیشترین صدمات را از ساواک متحمل شد و بنده نیز به هیچ عنوان خواستار بازگشت حکومت اقتدار گرای گذشته نیستم. حال شما هر چه دوست دارید فکر کنید. در اراجیف خود نوشته بودید
"......نئولیبرالیزم از فرجام حتمی خود نجات پیدا نمی کند....". آقا جان! این فعلا شما هستید که بازی را به مفتضحانه ترین شکل ممکنه باخته اید. شما کلاه خود را سفت نگه دارید، نمیخواهد نگران "فرجام نئو لیبرالیزم" باشید (((:
۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۷
|
از : جواد حسینی
عنوان : به آقای "نظردهنده"
جناب نظر دهنده چرا ناراحت میشوید. شما از یک دیکتاتوری مرده جانب داری میکنید. این تنها من نیستم که میگویم شما و امثال شما یاوه میگویید. این میلیونها انسان تحت ستم در اردوگاه سابق "سوسیالیزم" هستند که فرمایشات و نظرات شما را قبول ندارند. این کارگران دلاور همبستگی در لهستان بودند که به همراه دیگر ملل اروپای شرقی با نابودی "پردهء آهنین" یکی از کثیفترین دیکتاتوریهای تاریخ را نابود کردند و خط بطلان بر باورهای ارتجاعی امثال شما کشیدند. آیا شادمانی مردم آلمان "دموکراتیک" را در از بین بردن دیوار برلین فراموش کرده اید؟ آیا نمیبینید که شرکت کنندگان در سالروز کودتای بولشویکی (در مسکو) روزبه روز کمتر و پیرتر میشوند؟ آیا نمیبینید که دسته دسته رفقای سابقتان در کشورهای غربی به بی اساس بودن طرز تفکر سابق خود پی میبرند و از آن فاصله میگیرند؟ اینها است دلایل یاوه گویی آنهایی که از دیکتاتوری پرولتاریا حمایت میکنند!
آرام باش بابا جان، آرام باش!!
۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣٨۷
|