یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خطر فاجعه انسانی!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه ادمی

عنوان : برای اطلاع از سابقه اقای رضا اسدی به این سایت مراجعه کنید
http://www.iran-interlink.org/files/farsi۲۰pages۲۰۲۵/rahei۲۴۱۱۰۶.htm

س از رضا اسدی: شما همراه با همسر و چهار فرزندتان به مجاهدین پیوسته و در عراق بودید. برخورد مجاهدین با خانواده را چگونه دیدید و آیا اکنون هم آن جمع خانوادگی شما ادامه دارد؟
ج- مجاهدین در اصل دو چهره و دو نوع عملکرد کاملا متفاوت دارند. یکی عملکرد و ضوابط بسیار دشوار و فرقه گرایانه درون تشکیلاتی و دیگری چهره و رفتار دموکرات معابانه بیرونی است. ما وقتی که هوادار بودیم مثل هواداران دیگر بسیار مورد احترام قرار میگرفتیم و فکر میکردیم که هیچ اجتماعی به اندازه مجاهدین برای روابط خانوادگی ارزش قایل نیست. وقتی که عضو رسمی شده و در چهارچوب بسته فرقه ای قرار گرفتیم دیدیم که مجاهدین برای روابط خانوادگی اصلا ارزش قایل نیستند. تمامی اعضاء خانواده ها منجمله خانواده ما را از یکدیگر جدا کردند. همسران را سه طلاقه و فرزندان را به خارج از عراق فرستادند. در موقع خروج از فرقه هم برای ما محدودیت ایجاد کردند تا با دو دخترمان نتوانیم صحبت کنیم. آن ها در روابط فرقه باقی مانده اند و مجاهدین به ما نیز امکان برقراری تماس نمیدهند.
٣۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣٨۷       

    از : کانون رهائی

عنوان : تبریک و تهنیت به اسرای پادگان اشرف
با بدست گرفتن کنترل کمپ اشرف توسط دولت عراق یک پیروزی بزرگ برای شما که سالها در صدد خروج و زندگی در محیطی آزاد و بدور از وابستگی های تحمیلی تشکیلاتی بودید فراهم گردیده است. کانون رهائی این پیروزی و رسیدن امواج آزادی و نور و رهائی را بشما تبریک می گوید.با ورود محافظین عراقی به کمپ اشرف و دخالت در امور داخلی کمپ و قابل دسترس بودن عراقی ها برای مراجعه مستقیم و شنیدن حرفهایتان در هر لحظه و ساعت می توانید بدون ترس تشکیلاتی ضوابط غلاظ و شداد کمپ را شکسته و این تار عنکبوتی را پاره کنید و خود را از قید اطاعت فرماندهان مجاهدین رها سازید.

دوستان و ساکنان اسیر در کمپ اشرف:
از این ببعد شما می توانید با دوستان خود تشکیل محفل بدهید و در باره موضوعات مختلف که تا بحال ممنوع بوده است صحبت نموده و قرار و مدار های خود را با یکدیگر در میان نهاده و برای کارهای گروهی خود برنامه ریزی و سازماندهی نمائید

اکنون فرماندهی کمپ اشرف بدست شماست. شما می توانید ماموران رجوی را که با نام فرمانده بر شما حکم می راندند و مانع تجمع شما می شدند و با انگ ها و اتهامات واهی شما را تحقیر می کردند و وادار به گزارش نویسی می نمودند و هر لحظه برایتان عملیات جاری راه می انداختند به نیروهای عراقی بعنوان مجرم معرفی و آنها را بایکوت نمائید.

سعی کنید با کنترل وسائیل ارتباط جمعی مانند اینترنت و تلفن و رادیو با بیرون از خود ارتباط بر قرار سازید و حرفهای خود را با والدین و دوستان و با مردم و اپوزیسیون در میان بگذارید و از انها برای خروج از عراق و کسب پناهندگی در یکی از کشورهای اروپائی کمک بگیرید.
همزمان برای خود گروه های اعزام تشکیل بدهید و با UN و نمایندگان صلیب سرخ تماس بگیرید و آنها را متقاعد کنید که برای اقامت شما در یکی از کشورهای غربی پناهندگی سیاسی بگیرند. دولت عراق در این زمینه حتما شما را کمک خواهد نمود.

از این ببعد درب کمپ اشرف بر روی همه مراجعه کنندگان باز خواهد بود سعی کنید از این امکان برای دیدار با افراد خارج کمپ مانند والدین و دوستانتان استفاده نمایید.

با توجه به سالها ممانعت مجاهدین از انتشار اخبار درست و سعی در جلوگیری از اگاهی شما از مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی، تلاش کنید در جریان اخبار سیاسی و وقایع و اتفاقات روز قرار گیرید و اطلاعات و شناخت لازم را از موقعیت بیرون از کمپ مانند ایران و اروپا و موقعیت اپوزیسیون بدست آورید تا بتوانید با آگاهی بیشتر سرنوشت خود را تعیین کنید.
کانون رهائی آماده اطلاع رسانی و کمک به شما عزیزان در مورد امور پناهندگی می باشد. سعی کنید با کانون رهائی تماس گرفته و مشخصات خود را برای اقدامات قانونی پناهندگی در اختیار ما قرار دهید
با تبریک مجدد شما را به خدا می سپاریم
کانون رهائی ۲ سپتامبر ۲۰۰۸
٣۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مریم فراهانی

عنوان : هشیار زیباری وزیر امور خارجه عراق گفته است که کشورش در حال گفتگو با ایران و آمریکا برای آغاز دور چهارم مذاکرات است
من شخصن فکر میکنم در این مذاکره حضور مجاهدین نیز یکی از موضوعات بحث خواهد بود.البته سازش بین دولتهای سه گانه در رابطه با تحویل پایگاه اشرف به دولت عراق صورت گرفته است. احتمالن در این گفتگو رژیم ایران خواستار تحویل مجاهدین خواهد شد واز انجا که رژیم عراق به تنهائی نمیتواند در این باره تصمیم بگیرد حتمن با حضور امریکا میخواهد راه حل نهائی وضعیت مجاهدین را به بحث بگذارد. در این بده بستان بین سه کشور مجاهدین قربانی خواهد شد.از انجا که در این نشست مجاهدین نماینده ای ندارند پس نمیتوانند سرنوشت خود را رقم بزنند.اگر در این لحظه حساس مجاهدین بخواهد روی اشتباهات گذشته پافشاری کند وهنوز هم به امریکا دخیل ببندد بعید است که ان فاجعه که همه از ان نام میبرند اتفاق نیفتد. مجاهدین باید درک کند که برای نیروهای اپوزیسیون وحقوق بشرایرانی پافشاری بر ماندن در عراق ودر عین حال در امنیت بودن نیروهای پایگاه اشرف نمیتواند مورد حمایت قرار گیرد.همه ایرانیان ازادیخواه حاضرند برای نجات اسیران مجاهد در عراق تلاش کنند وبرای بیرون کشیدن انها از خطر دست به تلاش بزنند اما راه حل مجاهدین نمیتواند به موفقیت بینجامد.از طرفی از هوادارن مجاهدین تقاضا میکنم دست از هتاکی وفحاشی به مخالفان بردارند و هر منتقدی را به رژیم نچسبانند تا بشود اتحادی از همه نیروهای اپوزیسیون برای نجات این هم میهنان بوجود اوریم که راه حلی که حتمن نباید همان راه حل ماندن در عراق باشد پیدا کنیم ومجاهدین در عراق را از شر رژیم های ایران وامریکا و عراق خلاص کنیم
٣۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رهگذر

عنوان : حقوق بشر؟!
چرا زمانی که «امام» رجوی و «بی بی» اشرف با لطایف الحیل مذهبی که از نوع آخوندی آن خطرناک تر است، صدها انسان ناآگاه را فریب می داد، کسی به فکر حقوق بشر نبود؟! آقایان اکثریت چرا مجبورند ژست دموکراتیک بگیرند؟! مگر شما آواره همین مذهب خطرناک نیستید؟! خیال کرده اید که مذهب رجوی و اشرف بهداشتی تر از مال آخوندهای کثیف است؟!
من فکر می کنم باید این طایفه خطرناک را به هر طریق نابود کرد. خطر اینان از هر مذهب دیگری خطرناک تر است. مرگ بر مذهب رجوی و آخوندی.
٣۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : رهگذر

عنوان : حقوق بشر؟!
چرا زمانی که «امام» رجوی و «بی بی» اشرف با لطایف الحیل مذهبی که از نوع آخوندی آن خطرناک تر است، صدها انسان ناآگاه را فریب می داد، کسی به فکر حقوق بشر نبود؟! آقایان اکثریت چرا مجبورند ژست دموکراتیک بگیرند؟! مگر شما آواره همین مذهب خطرناک نیستید؟! خیال کرده اید که مذهب رجوی و اشرف بهداشتی تر از مال آخوندهای کثیف است؟!
من فکر می کنم باید این طایفه خطرناک را به هر طریق نابود کرد. خطر اینان از هر مذهب دیگری خطرناک تر است. مرگ بر مذهب رجوی و آخوندی.
٣۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مرگ بر جمهوری اسلامی

عنوان : اراجیف آخوندها
خنده دار است که یکی دو تا مزدور رژیم قاتل پرور جمهوری اسلامی که مانند بیسوادهای همیشه در صحنه با چماق ژست روشنفکری گرفته اند و اظهار فضل می کنند و به اصلاح زیر رادار زور می زنند بوی گند حزب اللهی بودن خود را مخفی کنند. این گرازها شاید راستی راستی فکر می کنند که مردم این ها را از یک کیلومتری هم تشخیص نمی دهند. بر امام اینها خمینی لعنت که رژیم قاتل پرور نتوانست شعور این بوزینه های حزب اللهی را کمی بالا ببرد!
٣۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : مرگ بر جمهوری اسلامی

عنوان : اراجیف آخوندها
خنده دار است که یکی دو تا مزدور رژیم قاتل پرور جمهوری اسلامی که مانند بیسوادهای همیشه در صحنه با چماق ژست روشنفکری گرفته اند و اظهار فضل می کنند و به اصلاح زیر رادار زور می زنند بوی گند حزب اللهی بودن خود را مخفی کنند. این گرازها شاید راستی راستی فکر می کنند که مردم این ها را از یک کیلومتری هم تشخیص نمی دهند. بر امام اینها خمینی لعنت که رژیم قاتل پرور نتوانست شعور این بوزینه های حزب اللهی را کمی بالا ببرد!
٣۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣٨۷       

    از : ماریا دوستدار

عنوان : برای چه مجاهدین اصرار در ماندن در عراق دارند
من هم مثل بسیاری از ایرانیان اطلاع دقیقی از ماجرا ندارم ومثلا نمیدانم که حدقل بعد از حمله دوم امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تا حالا که اینها بدون سلاح در انجا زندگی میکردند ایا فکری برای اینده شان نکردند.از طرفی مجاهدین بسیاری از کادرهای درجه اول خودرا از عراق در قبل از حمله امریکا به عراق از طریق اردن به خارج فرستاد از جمله اینها مریم رجوی است. مسعود رجوی هم در جای امنی پنهان میباشد و انهائی که انجا هستند احتمالا بیشتر افراد عادی و سربازان ارتش مجاهدین میباشند وحتما هم یکی دو تا از فرماندهانی که به اینجور افراد دستور میدهند که چه بخواهند ویا نخواهند.حالا چرا مجاهدین حاضر نیستند برای خارج کردن این افراد تلاش کنند و چرا اصرار دارند که در عراق بمانند در صورتی که رهبرانشان در جای امن در اروپا و جاهای دیگر نشسته اند پس این دیگر چه صیغه ای است.بعضی از دوستان مدام از سازش عراق و ایران و امریکا سخن میگویند که انگار چیز عجیبی است.دوستان عزیز این سازش صورت گرفته و از انجا که امریکا دیگر ریسک حمله به ایران را از سرش خارج کرده سربازان وپادوان مجاهدین دیگر برایشان ارزشی ندارند. انها را برای حمله به ایران در روز مبادا احتیاج داشت وحالا کارت مصرف شده ای بیش نیستند.دوست عزیز ناصر مستشار هم مدام از قتل عام ۳۵۰۰ نفر میگوید که اگر اینطور است لطفا از مجاهدین بپرسید چرا اصرار در ماندن در عراق دارند.شاید برای مجاهدین بودجه این افراد بالاست و میخواهند از شرشان خلاص شوند و این سربازان و افراد پاینشان دیگر برایشان اهمیتی ندارند وفکر میکنند تعدادی از انها که زرنگترند میتوانند خودشان را طوری به ترکیه و سوریه و اردن و سپس به کشورهای ازاد برسانند و تعدادی هم همانطور که قبلا دیدیم داوطلبانه میروند ایران و تعدادی هم از طریق رژیم عراق و صلیب سرخ بشرطی که رژیم ایران انها را اعدام نکند تحویل رژیم اسلامی داده خواهند شد.دولت اسلامی هم بعضی از انها را بسیجی و تواب میکند و تسبیح دستشان میدهد که با خانواده به زیارت امام رضا وامام خمینی بروند ودر این رابطه مجاهدین استعداد بسیار بالائی دارند و تعدادی هم با تعهدات خانوادهها ازاد میشوند و تا اخر عمر سربار خانواده خودشان خواهند شد و مجاهدین هم در اینجا تبلیغات میکند که رژیم همه شان را یکجا کشته است وبه لیست ۱۳۰۰۰۰ شهیدان و حالا شاید بیشتر اضافه میکند و اپوزیسیون ازادیخواه ودمکرات مثل فدائیان خلق هم خواهند دید بار دیگر از طرف برادران اسلامی و ناطنی شریعتمداریهای مجاهدین فریب خوردند.البته این وسط شاید به دستور رهبری مجاهدین نیز چند نفر بیچاره هم خودشان را به اتش بکشند.
٣۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : خطر فاجعه‍ی انسانی؟ ولی کدام یک از فجایع؟
خطر فاجعه‍ی انسانی؟
متأسفانه اطلاعات من در مورد موقعیت سازمان مزبور بسیار ناچیز است و نمی توانم پرسش بالا را دقیقا درک کنم، مضافا براین که سازمان مزبور می تواند خدمات شایانی برای طرح حمله به مردم ایران در اختیار آمریکا و به اصطلاح «کمونوته انترناسیونال» بگذارد، و بر این اساس پرسش اوّل را نمی توانم دقیقا درک کنم.
از طرف دیگر تعجب من از برخی گروه ها این است که چگونه به این «خطر فاجعه‍ی انسانی» رسیده اند، ولی فاجعه در ابعاد بسیار عظیمتر را ندیده اند که خطر فاجعه‍ی انسانی و طبیعی ست و در تمام منطقه خاور میانه و متعاقبا در دو قاره‍ی آسیا و اروپا گسترده شده است : یعنی نتایج استفاده از سلاح های اورانیوم رقیق شده در جنگ های معاصر.
با این وجود، من فکر می کنم که از نقطه نظر انسانی، چه دولت جمهوری اسلامی و چه اپوزیسیون ها و چه محافل بین المللی (...) تحت چنین موقعیتی یعنی «فاجعه انسانی» می بایستی تا جایی که در امکاناتشان هست، شرایط مادی و معنوی ای را بوجود بیاورند که اعضای سازمان مزبور بتوانند آزادانه برای زندگی خودشان تصمیم بگیرند، و آزادانه بتوانند از سازمان و گروه و یا ... منصرف شوند. و عملا ببینند که می توانند سرنوشتی متفاوت از سرنوشت سازمانی داشته باشند، و الزاما مجبور نیستند هویت خودشان به این و یا آن سازمان گره بزنند. که سرنوشت این جوان هایی که به چنین مصیبتی گرفتار شده اند، به دست خودشان سپرده شود. آزادانه. این امکانات مادی و معنوی که درجه‍ی آزادی و انتخاب آنها را تعیین می کند، اهمیت خارق العاده ای دارد. به نظر من آنچه بیش از همه فاجعه بار به نظر می رسد، فقدان چنین شرایطی ست. در تحلیل نهایی بر خلاف نظریه‍ی فدائیان خلق اکثریت که معمولا به شکل بنیادی مارکسیسم را تحریف می کنند، فکر می کنم، علاوه بر فقدان امکانات مادی و معنوی برای آزادی افراد در حالت کلی و عمومی و همه شمول یا جهان شمول در سرتا سر جهان ( و از جمله در این شهرک اشرف) ، فاجعه بیشتر سازمانی و سیاسی ست تا انسانی. نمی دانیم چه می گذرد، و نمی دانیم در رسانه ها چه می کنند، و شاید هم که دارند ما را به آزمایش می گذارند. من به سهم خودم چنین آزمونی را نا امید نمی گذارم. ایرانی ها و بطور کلی انسان های آگاه به هیچ قیمتی هیچ فردی را تشویق نمی کنند که خودش را بخاطر مشکلات حقوقی آنها و خواستهای آنها و عقاید آنها به آتش بکشد. نهادهای اجتماعی حتی سیاسی از خانواده تا دانشگاه و کارخانه همه _ معمولا - یعنی اصلیتشان بر این اساس بوده و هست و باید باشد که به افراد اجازه دهد تا بیاموزند و به زندگی و آرزومندی خودشان تحقق ببخشند. تحقق آرزومندی در مرگ؟... دوستان دیگری نیز به این موضوع اشاره کرده بودند، و خوشبختانه من در این زمینه تنها نیستم. کوتاه سخن این که، خود سوزی در مواردی که به این سازمان مربوط می شود، از دیدگاه من بیمارناک است و خبر از اضمحلال شخصیتی و ناهنجاریهای درونی در سطح گروهی دارد، و چنین موردی تنها مورد نیست. و باز هم تکرار می کنم، اگر امکانات مادی و معنوی برای آزادی افراد وجود نداشته باشد، این بحث ها هیچ فایده ای ندارد. و باید دید که چنین سازمان هایی با چه ابزاری و چه امکاناتی توانسته اند چنین زندگی بی روح و بیمارناکی را به گروهی جوان تحمیل کنند.
٣۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۷       

    از : محمود اعظمی

عنوان : اپوزیسیون ایرانی ومجاهدین خلق ؟
یکی از کابران این سایت بنام مستعار«ضد رژیم » با نوشته ای از سایت ایران دیده بان رژیم ایران میخواهد اپوزیسیون ایرانی این سوال را قرار دهد که چرا اکثریت اپوزیسیون ایرانی و گروههای سیاسی اپوزیسیون درمقابل وضعیت مجاهدین سکوت اختیار کرده اند؟ ومیخواهد با باصطلاح یک تاکتیک شناخته شده وشادی رژیم از این بابت اپوزیسیون ایرانی را دچار تناقض کند ؟ ولی باید به این نفر گفت که این تاکتیک را ما میشناسیم :هرکس بر علیه ما سخن بگوید چون مورد سو استفاده رژیم قرار میگیرد پس بهتر است سکوت کند. این اولین بار نیست که مجاهدین سعی میکنند با توهین وتهمت و افترا های مستقیم وغیره مستقیم ویا مسخره کردن اپوزیسیونی که حاضر نیست دست به دست هر قدرت جهانی امپریالیستی بدهد تا رژیم ایران را ساقط کند را به سخره میگیرد ومستقیم وغیر مستقیم اورا همسو ویا رژیمی معرفی میکند.بهتر است که این آقای «ضد رژیم » این سوال را این گونه برای خود مطرح کند چرا اپوزیسیون ایرانی نسبت به سرنوشت مجاهدین بی تفاوت شده است وچرا برای او مجاهدین نقشی بازی نمیکنند وچرا حتی حاضر نیست که از افراد این سازمان وحقوق آن دفاع نماید ویا اعلام پشتیبانی کند؟تاریخ نقش ورابطه مجاهدین با اپوزیسیون ایرانی نشان میدهد که آنها درواقع یک مقلد ویک همراه دست وپا بسته مانند مهدی سامع وچند نفری دیگر غیر مجاهد بظاهر که دو ر خود جمع کرده اند را میخواهد ویک تمامیت طلب است وبرای همین نیز نمیتواند با دیگر اپوزیسیون همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد چرا که بسیار سخت میباشد که با افراد عقیده مند سخن گفت ومجاهدین عقیده مند هستند تا به حد خود سوزی به رهبران خود عشق میورزند وبقول خود شان «عاشق » میباشند وآنهم عاشق مریم ومسعود . خوب آیا با چنین کسانی میتوان سخن گفت وگفتگو کرد وانتقاد کرد ومورد هجوم تاتاری قرار نگرفت؟ عقیده مندی این جریان به رهبری اش بسا از عقیده مندی خمینی و حواریونش به او خطرناک تر است زیرا که او اما م است ومسعود رهبر ایدئولژیک .با عقیده مندان وعاشقان یک گفتگوی متمدانه نمیشود داشت چرا که آنها از دریچه مرید به عشق خود وعقیده خود نگاه میکنند و خودنیستند بلکه دیگری میباشند یعنی رهبریشان وبرای همین هم خود را میسوزانند وهم سیانور میخورند وآماده مرگ میباشند.پس با غالب بودن چنین فرهنگی دیگر نمیتوان با دیگران یک رابطه ارگانیک تنگاتنگ داشت وبرای همین نیز هرگز مجاهدین به طور رسمی در هیچ آکسیونی از اپوزیسیون شرکت نکرده اند وخود را همیشه جدا بافته میدانسته ومیدانند.مانند گنجی که میگوید اپوزیسیونی وجود ندارد این ها هم میگویند جز ما کسی در صحنه نیست وما تنها اپوزیسیون میباشیم .بعلاوه دگرگونی سیاستهای مجاهدین چه از درون وچه از برون این سازمان را به صورت یک سازمان تک رو در اپوزیسیون کرده است وبه سوی یک سکت سوق داده است که هرگز امکان گفتگوی سالم با آن وجود نداشته است وندارد. دگرگونی درونی آنها از یک سازمان سیاسی به سوی یک سکت عقیده مند از یک بعد واز طرف دیگر سیاستهای نزدیکی به مراکز قدرت در جنگ گرگهای منطقه ای و جهانی بر سر چنگ اندازی بر منافع متفاوت منطقه ای جهانی از سوی دیگر از این سازمان بویژه پس از رفتن به عراق و ایزوله شدن در عراق یک سازمان دهشت آمیز ساخته است بویزه که جدا شدگان آنها بخوبی از روند وپروسه های درون سازمان گزارش داده اند ونشان داده اند که در پشت لبخند و اسلام «دمکراتیک وبردبار» خانم رجوی درواقع یک چهره دهشتاک وجوددارد. البته مشخص است که باز جواب مجاهدین یک کلمه است : این ها همه اش گفته های رژیم ایران است.ولی کسی دیگر این کالای مجاهدین را نمیخرد بویژه که افراد مستقل و گروههای اپوزیسیون نیز مورد همین حملات از طرف مجاهدین به هنگام انتقاد از آنها روبرو شده اند.بهرروی سخن به دراز ا نبرم چرا که هموطنان ایرانی خارج کشور به خوبی از وضعیت مجاهدین خلق آگاه میباشد وبرای همین نیز مجاهدین مجبور میباشند به جای حمایت گرفتن از چهار میلیون ایرانی خارج کشور مجبور است تظاهرات کننده روسی ، اکرائینی و لهستانی با قیمت ارزان همراه با هتل و اتوبوس مجانی وشام مجانی به مراسم خود بیاورد ویا به گفته مجله فوکوس هنرپیشه سیاه لشگر اجاره کند. ویا با آمارهای دروغ مدعی پشتیبانی میلیونی از مردم عراق از خود بشود که البته این سوال میماند کسی که پننج میلیون مردم عراق پشتیبانش میباشند چه احتیاجی به حمایت اپوزیسیونی دارد که هرگز آن ها را به حساب نیاورده است ولی زمانی که در تنگنا قرار میگیرد بوسیله عواملش از آنها طلب کاری میکند. مجاهدین در یک کلام باید از خود سوال کنند چرا خود باعث شادی رزیم شده اند ؟ چرا به عراق رفتند وسرنوشت خود را با یک سرنوشت یک دیکتاتور مانند صدام گره زدند؟چرا اکنون تحریم و میخواهند وسیاست همگامی با جنگ طلب ترین جناحهای آمریکایی –صهیونیستی روی آورده اند وچرا اپوزیسیون بایستی از یک جریان دیگر سرکوبگر و دگم و مرتجع دفاع کند تا دوباره مانند خمینی گردن آنها را بزند ؟مگر باید از گذشته درس نگرفت وپرچم دروغین همه با هم را برداشت ؟همان پرچمی که خمینی هم در ابتدا برداشت وبعد سر همه را از دم تیغ گذراند. امروز مردم ایران تجربه برخورد با سیاستهای مجاهدین وشناخت آنها را پیدا کرده اند ودیگر حاضر نیستند از آنها بنامهای متفاوت بهره برداری شود ودوباره مار در آستین پرورش دهند. از نظر انسانی البته بایستی که از حقوق فردی افراد مجاهددفاع کرد ولی در این برهه باز بازی هایی که رهبری مجاهدین راه انداخته است وبهره برداری تبلیغاتی که میخواهد در جهت پیش برد سیاستهایش با سو استفاده از «حقوق پناهندگی» این افراد مستقر در کمپ اشرف بکار میبرد درواقع باعث میشود که اپوزیسیون از این نیرنگ رهبری مجاهدین باخبر باشد ودوباره مانند گذشته با طنابهای تبلیغاتی مجاهدین به چاه نروند. مجاهدین باید این سوال را از خود بهر حال بنمایند که چرا باعث شادی رژیم با اعمال خود طی سی سال گذشته شده اند که این چنین ایزوله باشند که رژیم دستهایش را از شادی بهم بمالد
٣۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ شهريور ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست