از : حسن علیزاده
عنوان : روشنفکران از همه جا بی خبر
این به اصطلاح اپوزیسیون روشنفکر مثل اینکه تازه از خواب بیدار شده و اخبار ۱۰ روز گذشته را نمی داند.
آقایان، خانم ها دبیر کل سازمان ملل ۱۰ روز پیش از جمهوری اسلامی خواست از فشار اوردن و تهدید کردن جان ایشان جلوگیری کند. شما کجا هستید و بودید؟
حتما در آینده خواهید گفت بله این ما بودیم و نامه نوشتیم و دبیر کل سازمان ملل به در خواست ما فشار بر روی جمهوری اسلامی گذاشت
۵٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : پاسخ به مریم آرامیان
ببینید مادوموازل مریم آرامیان من هرگز شما را پیشگو خطاب نکردم. و برای من روشن شد که شما مطالب را با دقت نمی خوانید و احتمالا پیشداوری هایی دارید که قضاوت شما را مخدوش می کند. این جا در این سایت یک نفر هست که واقعا پیشگویی می کند و به نام «پیشگو پیشگو» در بخش نظریات مطالب متعددی نوشته است. اگر بگردید حتما با نام او روبرو خواهید شد. منظور من این پیشگو بود و نه شما. امیدوارم که در این مورد هیچ ابهامی وجود نداشته باشد.
البته خوانش مخدوش شما مانع از این نشده است که پرسش هوشمندانه ای مطرح کنید. مطمئنا نگران حال خانم شیرین عبادی هستید.
و باز هم البته من عموما نه مخالف که دشمن طرفداران حقوق بشر هستم ولی بسته شدن بقالی آنها هم خشنود نیستم، چون که دوباره باز خواهد شد. و مشکلی را هم حل نمی کند، چه باز و چه بسته.
من پیش از این مطالب متعددی درباره و علیه - مودبانه می گویم - این حقوق بشری ها نوشته ام . و به مبارزاتم علیه آنها ادامه می دهم.
ببینید اینهایی که الان دارندمی گویند مواظب خانم شیرین عبادی باشید، بهتر است یک پیام هم برای نیویورک تایمز بفرستند که برای قطع نسل هفتاد میلیون ایرانی تبلیغ کرده است. مقالهی جیمز پتراس را امشب فرستادم به اخبار روز، پیشنهاد می کنم آنرا بخوانید.
به وبلاگ های من دربارهی اورانیوم رقیق شده سر بزنید. متأسفانه بیش از این کاری علیه طرفداران حقوق بشر و اپوزیسیون ایرانی از دستم برنمی آمد. به این امید که روزی واقعا افرادی پیدا شوند و امکانات نهادینه فراهم شود تا ما به شکل روشن و بدون کلاهبرداری سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و بی آن که گرفتار ستون پنجم امپریالسیم جهانی باشیم، بتوانیم به موضوع حقوق بشر بپردازیم. و اپوزیسیون معتبر و مستقلی داشته باشیم که بتواند تحت شرایط فعلی در چشم انداز جامعه بدون طبقه نقش آلترناتیو داشته باشد.
۵٨۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷
|
از : بینام
عنوان : ایرادهای بچه گانه به خانم عبادی
خانم عبادی ادعای انقلابی گری و نماینده انقلابیون برانداز رژیم بودن را نکرده اند. ایشان در چارچوب کج و کوله قوانین جمهوری اسلامی برای حقوق بشر فعالیت میکنند درحد توانایی یک انسان آنهم از نوع زن، در جمهوری زن ستیز جمهوری اسلامی.
کسانی که ایرادهای بنی اسراعیلی به ایشان میگیرند لحظه ای در آیینه نگاه کنند و از خود بپرسند:
تحت این شرایط اگر من جای ایشان بودم و قصد ترک وطنم را نداشم و میخواستم تا پایان عمر خاری در چشم آخوندها باشم چکار میتوانستم بکنم. قطعاً در وسط خیابان شعار مرگ برجمهوری اسلامی نمیتوانستم بدهم.
۵٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷
|
از : مریم آرامیان
عنوان : بجای اعتراض به حکومت اوباش حزب اللهی ایران به خانم شیرین عبادی اعتراض کرد
نه در جواب آقای حمید محوی که بی ادبانه و بی مناسبت به من لقب پیشگو داد.
وبسایت خبری بی بی سی... سخنرانی ویدیو یی که حسن قشقاوی سخنگوی دولت درنشست خبری هفتگی خود راجع به علت یورش و پلمب دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، بالحن اوباش و با خنده و تمسخر گفت بقال ها هم برای کسب کار مجوز باید بگیرند.
اینجا ویدیو را ببینید
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/۲۰۰۸/۱۲/۰۸۱۲۲۲_pm_ebadi_ghashghavi.shtml
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رادیو فردا:
«لازم نیست مجامع بینالمللی نگران شیرین عبادی باشند»
حسن قشقاوی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی روز دوشنبه اعلام کرد «شیرین عبادی برندهی جایزه صلح نوبل صحیح و سالم است و لازم نیست مجامع بینالمللی نگران وضعیت سلامت او باشند».
هفته گذشته گروههای تندروی اسلامی و عدهای که خود را دانشجویان بسیجی مینامیدند تجمعی روبروی منزل و محل کار خانم عبادی برگزار کردند که در جریان آن تابلو وکالت او را پایین کشیده وبا متهم کردن او به حمایت از اسرائیل در بحران غزه، علیه وی شعار دادند.
متعاقب این تظاهرات بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد روز شنبه از دولت ایران خواسته بود که امنیت خانم عبادی را تأمین کند.
رادیو فردا اینجا http://www.radiofarda.com/Article/۲۰۰۹/۰۱/۰۵/f۱۰_ebadi_۱.html
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح: من مسلمون نیستم ، در سال های میانی جنگ ایران و عراق بدنیا اومدم خارج کشور زندگی می کنم ، عضو و هوادار هیچ سازمان و حزبی نیستم.
۵٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : دربارهی سوالی که معدن طلا ست
در رابطه با پرسش بسیار جالب و اساسی مریم آرامیان، به مطالبی که نوشتم باید این نکته را اضافه کینم و یا این پرسش را مطرح سازیم که علاوه بر خوانش احتمالی که ما را به درک اشیاء و مشخصا درک ذات اشیاء (یعنی موضوع مورد بررسی) - از طریق زبان - هدایت می کند، (به عنوان مثال درک مفهوم یک اثر ادبی) تحت چه شرایطی این خوانش می تواند در خود شیء و در ما یعنی عالم واقع تأثیر بگذارد. و تحت چه شرایطی «خوانش» می تواند به رویدادی نوین و همه گیر تبدیل شود.
در جهان هنر می توانیم مشاهده کنیم که مضمونی خاصی برداشت های متعددی پیدا کرده و هر برداشتی به خلق اثر نوینی تبدیل شده است که هر یک به نحو خاصی، از دیدگاه تاریخی، موجب ارتقاء والاگرایانهی مفاهیم شده اند.
این موضوع در عین حال قویا با موضوع نقد و جایگاه آن در جامعه گره می خورد...
اینها مطالبی بود که خیلی سریع نوشتم.
و امّا در مورد مطالب جدید دانشجوی تهرانی گرامی مجید صفاری، که البته می توانم حرف های او را بفهمم، پیش از هر مطلبی باید بگویم که من دکتر نیستم. در ثانی فکر می کنم شما مجید گرامی کمی با عصبانیت نوشته اید، و من خودم با این موضوع کاملا آشنایی دارم. البته باید در یک مورد حرف مجید را تأیید کنم، بله البته در فرانسه و آمریکا به همه اجازهی ابراز و عرض اندام نمی دهند، به همه امکان زیست و بهره مندی از حقوق بشر را نمی دهند، و بسیاری قربانی نژاد پرستی و تبعیض ملّی و قومی و طبقاتی هستند. مبارزه برای دموکراسی واقعی و آزادی امروز وجهه ای جهانی پیدا کرده و من فکر می کنم که ما بیش از پیش به ابزارهای فکری و مبارزاتی نیازمند هستیم، و خصوصا ما ایرانی ها و به طور کلی جهان سومی ها، زیرا که نظام سرمایه داری از همان عصر کارل مارکس و فردریش انگلس ستون پنجمش را در عرصه ی مبارزات رهایی بخش آدمیان ایجاد کرد. و ما پیوسته طعمه ی توطئه و ترفند های طبقه ی حاکم هستیم. تلاش بر این است که نباشیم.
۵٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷
|
از : مجید صفاری دانشجویی از تهران
عنوان : ب حمید محوی و دیگران
من به این آقای دکتر حمید محوی پیشنهاد می کنم که بیایند با اینهمه درایت و تعادل جانشین احمدی نژاد شوند. امیدوارم این پیشنهاد مرا بدون شکسته نفسی بپذیرند. و خصوصا امیدوارم که این پیام من خاطر خطیر بعصی را نیازارد. چون ایشان گویا فرق بین مخالف و ضد را نمیداند و واقعا سزاوار چنین مقامی ست. مقام دیگر ایشان هم همان جاست که هستند. یعنی در کشوری که یا به هر حال آمریکاست یا اروپا که به ایشان اجازه ی ابراز اندام نمی دهند که بیایند و ضدیت خودشان را نمایان کنند و نه مخالفتشان را! چون اگر به ایران بیایند و بخواهند ضدبازی در آورند خب البته برای همانهایی که سنگشان را به سینه می زنند یعنی کارگران و زحمت کشان شدیدا بزحمتشان می اندازند. متاسفانه بعضی با یاد گرفتن چند اصطلاح از چپ و یا از راست از لیبرال یا از رادیکال و مثلا یاد گرفتن یک زبان خارجی فکر می کنند که نظریه و تئوری به مردم بدهکارند و چون در همان نقطه که یادگرفته اند و ذوق زده شده اند ماندگار نیز شده اند بنا براین عرض خود میبرند و زحمت دیگران می دارند. من بازهم تکرار می کنم که بسی به این خانم شیرین عبادی اعتراض دارم ولی خوشبختانه که حالا با نقصانهایش هم که شده در ایران زیر حکومت آدمخوار جمهوری اسلامی این زن هست و از دور دست بآتش ندارد. بزعم کسانی چون حمید محوی ارزش افراد به این است که یا بدست ساطور بدستان ولایت فقیه شقه شقه شده باشد و در گورستان لعنت آباد اسلام ناب بی کفن خفته باشد و یا در تبعید باشد. دوست عزیز ما در ایران زندگی می کنیم و دلمان با یک نسیم خوش می شود. حالا تو در آنجا که هستی به این یک ذره دلخوشی ما هم تمسخر می کنی. حاشا به انسانیت و سلامت نفس و روح تو، به قول نقال زورخانه شهر ری حاشا به کرمت. دمت گرم. ولی ما وسایل آمدنت را مهیا می کنیم، جان می کنیم در دانشگاه کتک می خوریم و آمدنت را گرامی خواهیم داشت. دست از استهزا بدار، در بیابان خشک و پر مردار و پر عزای خمینی و خامنه ای بگذار این سایبانها دل ما را خوش کند، اینقدر تو رفقایت دل ما را نسوزانید. ما در این زیر نفس میت گونه خامنه ای و زیر تذبذب خاتمی و زیر ساطور سپاه پاسداران بسیج داریم جان می دهیم و مقاومت می کنیم. ایقدر از خود راضی بودنتان در نهایت به تنهاییتان خواهد انجامید چنین نکنید...
ایکاش دوستان چپگرا نظرشان را در این باره بگویند.
۵٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷
|
از : حمید محوی
عنوان : سینما سینما سینما
پیش از هر مطلبی می خواستم اشتباهی را که در پیام پیشین روی داده بود، تصحیح کنم، نام آن دختر شانزده ساله عاطفه سحاله است.
نکته ی بعدی مربوط است که به پیام مریم آرامیان که از من پرسیده بود، به چه دلیلی فکر می کنم اتفاقی برای خانم شیرین عبادی نخواهد افتاد؟
بی آن که خواسته باشم به چنین پرسش بسیار اساسی فورا پاسخ بگویم، تنها می خواستم از این نویسنده بخاطر سوال بسیار جالب و بنیادی ( شاید بتوانیم بگوییم یکی از مباحث بنیادی خوانش در ادبیات و اساسا خوانش هر اثری و هر شیئی) که مطرح کرده است، تشکر کنم.
ولی چنین پرسشی همواره با موضوع خوانش ما از واقعه (واقعه مثل خود واقعه، هر واقعه و رویدادی، مثل رمان، یا یک مجسمه و یا پیشبینی های هواشناسانه و بطور کلی بررسی هر شیئی ) گره می خورد.
و مشاهده می کنیم که تحلیل من تا چه اندازه به واقعیت امور نزدیک بوده است، بسوری که مریم آرامیان از فردی به نام قشقاوی نقل قول می آورد که به عنوان یکی از مقامات کشوری، عین نظریه من را مطرح کرده و این در حالی ست که من زا آن کاملا بی اطلاع بودم. در این سایت اخبارروز ما یک پیشگو داریم که چند مورد پیشگویی های حیرت انگیز انجام داده، حالا فکر کنم که او یک رقیب هم پیدا کرده است.
در پایان و در پاسخ به برخی نظریات دانشجوی تهرانی عزیز مجید صفاری، باید بگویم که راست و چپ و شمال و جنوب البته به یک جامعه تعلق دارند، ولی با هم در تضاد می باشند...
۵٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷
|
از : دریادل توانا
عنوان : درخواست و ضرورت همصدائی
مبارزه با استبداد برای تحقق دموکراسی و حقوق بشر وظیفه همه نیروهای آزادیخواه جامعه ایران و ایرانی است . تلاش عزیزان در این راه نباید به نیروهای درون و بیرون از ایران تقسیم شود .این واقعیت که همه ما در کنار مردم ایران از ستم حکام اسلامی رنج می بریم ایجاب می کند با همنوائی و همدلی در دفاع از حقوق بشر و خانم شیرین عبادی حرکت کنیم .
سربلندی و پیروزی برای همه عزیزان آرزوی ماست
۵٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷
|
از : مجید صفاری دانشوجویی از تهران
عنوان : بعضی ها واقعا شرمآورند
من با خانم شیرین عبادی هیچ میانه ای ندارم و فکر می کنم که این خانم از اینهمه امکاناتش نمی تواند استفاده کند. و می گویم نمی تواند یعنی تواناییش را ندارد. آن کسانی که او را برای گرفتن جایزه تعیین کردند اشتباه کردند. زیرا این خانم با این قدرت سرشار این جایزه ـ که البته به زعم شما چپگرایان دگماتیک از غرب آمپریالیست دریافت کرده ـ می توانست غوغایی در ایران برپا کند ولی جربزه ی این کار را ندارد. و این جربزه نداشتن از تو سری خوردن تاریخی زنان اسلامزده در کشور ما و البته از طبیعت خاتمیست او سرچشمه می گیرد. اما و اما و اما شما گاهی بی شرمی را در حق این خانم که با همه ی معایبش آدم راست و درستی به حد اعلا رسانده اید. توانایی خانم عبادی در همین حد است. خانم شیرین عبادی را تنها نگذاریم. او اگر کاری بتواند کرد با تک تک ماست چه چپ و چه راست. به آن کسای که توهین آمیز حرف زده اند کاری ندارم ولی به دیگران توصیه می کنم که بدانند که در همان کشورهای اروپایی که زندگی می کنند و دهان و پیراهن چاک می کنند و به هر چه غیر چپ است توهین و استهزاء روا می دارند بدانند که چپ و راست از ترکیبات یک جامعه اند و این چپ و راست بودن قعرا نسبی ست. به آن بیمار اسکیزوفرن هم که هم خودش را پیغمبر میداند و هم گویا دیگران توصیه می کنم که قدری بیماریش را کنترل کند. زیرا همه کم و بیش بیمارند ولی شاید کنترل بیماری هم از هنرهای لازم است.
۵٨۵٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷
|
از : مریم آرامیان
عنوان : اعتراض به حکومت اسلامی رو ول کرده داره به خانم شیرین عبادی اعتراض می کنه
حزب اللهی ها که به خانم شیرین عبادی حمله می کنند، شما دیگه چرا؟ فقط برای اینکه گفته من یک مسلمون هستم؟
اوباش حزب اللهی به دفتر کانون مدافعان حقوق بشر یورش و اونجا رو پلمب میکنند و حسن قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه حکومت ضد بشری ولایت فقیه با خنده وتمسخر میگه بقال ها هم برای کسب کار مجوز باید بگیرند.
اوباش آدم کش حزب اللهی به منزل خانم شیرین عبادی در حضور دو مامور پلیس حمله کرده اند ولی حسن قشقاوی گفته اطمینان می دهم که هیچ اتفاقی برای این خانم نخواهد افتاد.
آقای حمید محوی شما هم که مخالف حکومت هستید ولی حرف حسن قشقاوی حزب الهی رو تکرار می کنید، به چه دلیل شما اطمینان می دهید که هیچ اتفاقی برای این خانم نخواهد افتاد؟
۵٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣٨۷
|