از : ناصر مستشار
عنوان : در مقابل شاه تند و سازش ناپذیر و انقلابی؟؟؟ در مقابل شیخ سر بزیر و چاپلوس و رفرمیست.!!!چرا؟؟؟
اگر جریانات سیاسی مخالف شاه علیرغم مخالفت با حکومت سلطنتی با قدرت گیری خمینی توافق نشان نمی دادند ،او هرگز به اریکه قدرت دست نمی یافت.جریانات سیاسی که یک دوره ائی در صحنه سیاست ایران تاثیر گذار بودند اما در ائتلاف با خمینی همه اعتبار خود را نزد مردم از دست دادند ومردم دیگر به آنها اعتمادی ندارند چراکه آنان نیز در شکل گیری فاجعه انقلاب اسلامی ارتجاعی سهیم بودند.
نسلهای بعد از انقلاب مشروطیت همواره از نیکی های آن انقلاب یاد میکردند اما نسل بعد از انقلاب اسلامی تنها از ثمرات منفی آن انقلاب یاد میکنند.روشنفکران و محققان و نویسندگان ایرانی هرساله درسالگرد انقلاب مشروطیت از مزایای آن انقلاب می نویسند و به بحث و تبادل نظر می نشینند اما همان نویسندگان هرساله در سالگرد انقلاب اسلامی در باره آن اتفاق وفاجعه تاریخی قلمفرسائی می کنند.
یکی از مزایای ارزنده انقلاب مشرو طیت در تربیت رجل سیاسی آزموده وبا تجربه بود که دهه ها توانستند در سرنوشت مملکت ما تاثیر گذار باشند اما یکی از جنبه های منفی انقلاب اسلامی در رجل کشی چه به شکل فیزیکی و یا شخصیتی بود .در مدح انقلاب مشروطیت شعرهای زیبنده سرودند و و ملت های دیگر با افتخار از آن یاد کردند و آن انقلاب سرمشق دیگران شد وایران جایگاه ویژه ائی در جامعه بین المللی پیدا نمود اما در سایه انقلاب اسلامی ،همه همسایگان از ایران دوری کردند و مردم ایران خوار وذلیل و عقب مانده معرفی شدند چراکه در عصر فضا ، مردم ما عزم برگشت به گذشته راکردند.
شعرا ونویسندگان و فیلم سازان در نفرت از انقلاب اسلامی شعرها و نمایشنامه ها وفیلم هائی ساختند که نشانه از فاجعه رخ داه در ایران را نشان می داد! نسل ما قبل از انقلاب در آموزشگاههای ابتدائی و عالی از افتخارات انقلاب مشروطیت می شنیدند و می خواندند وبه نیاکان خود که آن انقلاب را آغاز کردند افتخار می کردند اما نسل بعد از انقلاب اسلامی از رنج و محنتی که آن انقلاب بر جای گذاشته سخن می گویند و به نیاکان خود که مسبب انقلاب اسلامی شدند انتقاد و شکوایه داشته ودارند. سئوال اساسی ما در اینجاست که چرا این تضاد بنیادی بین انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی وجود دارد؟
هرچقدر انقلاب مشروطیت در تلاش بود تا حکومت قانون برایران مستقر گردد اما انقلاب اسلامی از همان عنفوان خود با شعار کلیدی و زیربنائی برقراری حکومت اسلامی تلاش می ورزید تا ایران را به عصر رهنمون سازد که با همین تضاد تاریخی ۱۴۰۰ ساله در ایران ،حکومت غیر قانونی که با زمان و مکان همخوانی نداشته وندارد بوجود آورد.انقلاب مشروطیت از ملتهای پیشرفته اروپا الهام گرفته بود تا قانون اساسی خود را تنظیم و به تصویب برساند اما انقلاب اسلامی از حکومت محمد در ۱۴۰۰ سال پیش در جزیره العرب الهام گرفته است تا قانون اساسی خود را تدوین نماید.
جامعه ایران هرچقدر با مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مواجه بود اما یک رفرم عمیق همه آن معظلات را برطرف می نمود و نیازی به انقلاب اسلامی بری برگشت به دوره شتر نبود اما اینک جامعه ایران آنچنان به عصر حکومت بادیه نشینی برگشته است که به جزء یک انقلاب زیربنائی که بدون خشونت نیز باشد ،هیچ راهی برای برون رفت از بن بست تاریخی کشور ایران باقی نگذاشته است.انقلاب مشروطیت جنبشی برای رهائی از سنت های عقب مانده اسلامی واستبدادی شاهان بود که با آن حرکت عظیم اجتماعی توانستند آغاز گر تحول بزرگ تاریخی برای گذار ایران به مرحله نوین گردند.اما در سرلوحه انقلاب اسلامی شعار برگشت به سنت های عقب مانده اسلامی و استبداد امامیت وو لایت فقیه مطلقه جای گرفته بود که اینک برای رهانیدن مملکت از زندان قوانین ارتجاعی هیچ چاره ائی مانند انقلاب مشروطیت پیش روی مانده نمانده است.قوانین کنونی ردر عرصه قضائی ، حقوقی ،کشوری ، لشگری ، اقتصادی ، فرهنگی تا ورزشی گرفته به گونه ائی وحشتناک تمام ساختارهای اساسی وحیاتی مملکت را بسوی جوامع ابتدائی و ارتجاعی انتقال داده است که تنها بایک انقلاب بزرگ با پشتوانه ملی و با رهبری خردورزان و متخصصان مسئول نه قدرت پرست امکان پیروزی بر غول عقب ماندگی در میهن ،پیش روی ما گذاشته است.بگذارید تا انقلابیون سابق به سعادت طلبی روی آورده باشند و از آغاز انقلاب بهراسند اما نهال انقلاب عقلانی هیچگاه به ریشه های آنها متصل نبوده و نخواهد بود چراکه نسل نوین راه خود را مانند آن یخ های ذوب شده بهاری مدتهاست که از کوهسار ها جاری شده تا به دریابرسد.مراقب اشیم تا آن جویبارهای آب زلال آن کوهسارها باردیگر به باتلاق های زهرآگین سرازیر نگردد!در پایان سئوال هموطن گرامی "کامران" را تکرار می کنم که چراـ سرنوشت رقت بار کل اپوزیسیون ایران بسیار آموزنده و عجیب بوده و هست. در مقابل شاه اتحاد و در مقابل حکومت سنگسار ولایت فقیه تفرقه و سرگردانی.؟؟؟
در مقابل شاه تند و سازش ناپذیر و انقلابی؟؟؟
در مقابل شیخ سر بزیر و چاپلوس و رفرمیست.!!!
شاید از من پرسیده شود که چگونه عده ائی قلیل اینچنین توانائی دارند تا اراده یک ملتی را منحرف سازند؟ در پاسخ این دسته از دوستان باید بگویم که حتی یک سرباز ساده از جانب دشمن با نفوذش در میان لشگر خودی با شایعه پراکنی و نفاق و روحیه شکنی و خبر های نادرست در مورد قدرت ارتش دشمن می تواند لشگر خودی را از حمله و دفاع به موقع عاجز نماید!
۷۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : آرمان
عنوان : آقای احمدی، این شما هستید که دارید بحث را منحرف میکنید.
آقای احمدی گرامی، با عرض معذرت باید خدمت شما عرض کنم که این شما هستید که دارید بحث را منحرف میکنید. عرض من این است که آقای بیات زاده در رابطه با عملکرد نیروهای مصدقی در دوران انقلاب بسیار یکطرفه قضاوت میکند. همانطور که دیگر دوستان نیز اشاره کرده اند، آقای بیات زاده با بیان فقط بخشی از واقعیات سعی در وارونه جلوه دادن حقایق دارد. برای پی بردن به اساس بودن فرمایشات آقای بیات زاده هیچ نیازی نیست که به کتب تاریخی و یا فلسفه بافیهای این و آن توجهی شود. بلکه کافیست که به عنوان یک شهروند ایرانی در جریان فجایعی بود که در طول این سی سال از صدقه سَرِ انقلاب "شکوهمند" مورد تأیید آقای بیات زاده بر سر من ایرانی و هموطنان من آمده. شما و آقای بیات زاده نمیتوانید منکر این واقعیت شوید که نیروهای مصدقی موتور خمینی برای رسیدن به قدرت و بعد از آن کارگزاران سیاستهای سرکوبگرانه او بودند تا آنکه امام "عزیز" این جماعت را ،بعد از پایان "وظیفه شان"، از حاکمیت بیرون کرد. شما و آقای بیات زاده آزاد هستید که برای توجیه اعمال همفکرانتان در روی کار آوردن فاشیزم اسلامی، هر چه دوست دارید بگویید. ولی این را توجه داشته باشید که ملت ایران هرگز کمک و مشارکت مصدقی ها را در روی کار آوردن فاشیزم اسلامی فراموش نخواهد کرد.
اگر جنبش مردم بر علیه حکومت شاه اجتناب ناپذیر نبود، ولی دنباله روی از روح الله خمینی که اجتناب پذیر بود!!
۷۶۶۴ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : احمدی
عنوان : انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و موضع سیاسی برخی از طرفداران دکتر بختیار
من لینک نوشته دکتر بیات زاده را از روی مقاله ایشان که در سایت اخبار روز چاپ شده است ، ذکر کردم. نمی دانم چرا عدد ۱۲۰ در لینک که به لاتین می باشد به فارسی تبدیل شده است. مجددأ آن لینک را میفرستم . به این امید که این نقیصه برطرف شود، والی ۱۲۰ بخط فارسی در لینک را باید به ۱۲۰ با خط لاتین تبدیل کرد.
ـ پوزش روشنفکران از محمد رضا شاه پهلوی؟
بقلم دکتر منصور بیات زاده
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com/pdf۱۲۰.pdf
۷۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : احمدی
عنوان : انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و موضع سیاسی برخی از طرفداران دکتر بختیار
اگر هموطن محترم آرمان بدقت نوشته دکتر بیات زاده را خوانده بودند، حتمأ در زیر نویس شماره ۱۲ آن نوشته بمطلبی برخورد می کردند که بیانگر این امر است که آقای دکتر علیرضا نوری زاده ، در دیماه ۱۳۸۱ ، ،همین سئوال را مطرح کرده بود ند و اتفاقأ دکتر بیات زاده در همان زمان به آن سئوال پاسخ داده است.
در زیر به لینک نوشته بیات زاده اشاره می کنم .
۱۲ ـ پوزش روشنفکران از محمد رضا شاه پهلوی؟
بقلم دکتر منصور بیات زاده
به نقل از سایت سازمان سوسیالیست های ایران
www.ois-iran.com/pdf۱۲۰.pdf
راستی چرا هموطنان بجای برخورد بمحتوی نوشته دکتر بیات زاده ، کوشش دارند با طرح مسائلی که بمقطع تاریخی بحث هیچگونه ربطی ندارد،بحث را منحرف کنند!
۷۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : دیدگاههای تازه رضا پهلوی که جای تامل و بررسی دارد واصلا هم نمایشی نیست ومن بعنوان یک جمهوریخواه از آن استفبال می کنم!شما چطور؟منتظر نظرات شما هستم نه فحش ها وشعار های شما؟
دررژیم گذشته ، اگرکسی عقیده مخالف سیاست وقت داشت ، ازآنجا که شخص شاه مستقیمأ مسئول سیاست ها وسیاست گذاری ها شناخته میشد ، برای این شخص چاره ای نمی ماند جز اینکه مستقیمأ با پادشاه ونظام پادشاهی درگیر شود ... • بجا بود پدرم بیشترحوصله میکرد. راه هفتاد- هشتاد ساله را بیست ساله نمی پیمود. مملکت ازلحاظ توسعه وعمران ، نصف را ه را می پیمود، اما درعوض ، مردم ، درسرنوشت خود اجازه مشارکت پیدا می کردند ... • انقلاب زاده اشتباه یک فرد یا یک طبقه نبود: نظام اشتباه کرد ، دستگاه اجرایی اشتباه کرد ، گروه های سیاسی اشتباه کردند، روحانیت اشتباه کرد، لیرال ها اشتباه کردند وهمه این اشتباه ها به سود خمینی تمام شد .
۷۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : آرمان
عنوان : مصدقی ها و چپها باید از مردم عذرخواهی کنند.
خانم فراهانی، آیا شما خودتان هم متوجه هستید که در مورد چه چیزی صحبت میکنید؟ این آقای مستشار نیست که تابلوی اعلانات سلطنت طلبان را زده، این شما هستید که تابلوی اعلانات آخوندها را نصب کرده اید!
من نمیدانم، این رفقای ما چه مشکلی دارند که نمیتوانند واقعیات را قبول کنند. اینجا صحبت از دفاع از سلطنت نیست. اینجا صحبت از برپایی دیکتاتوری فاشیستی اسلامی است که نتیجه آن انقلاب کذایی بود. شکی نیست که جامعه ما از لحاظ سیاسی در دوران رژیم گذشته بیمار بود. ولی این به اصطلاح انقلاب شوم راه حلی را پیش پای جامعه گذاشت که هزار بار از مشکلات گذشته بدتر است. نیروهای مصدقی و چپ، که هر کدام در برهه ای وظیفه کارگذاری خمینی را در دست گرفتند، باید از این عملکرد ضد ملی خود از ملت ایران پوزش بطلبند!
۷۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : مریم فراهانی
عنوان : نظرات تکراری
اقای مستشار لطفا ازنوشتن نظرات تکراری خودداری فرمائید چون شما اینجا را با تابلو اعلانات سلطنت طلبان عوضی گرفتید. بحث با محتوا خیلی هم خوب است ولی غلو ودروغ پردازی به نظر من هم درست نیست.در زمان شاه ازادی وجود نداشت ودیکتاتوری خون اشامی بر مردم ایران مسلط بود و انقلاب ۵۷ بحق بر علیه ان دیکتاتوری خون اشام بود که به انحراف رفت . حالا سلطنت طلبان هم زبان باز کرده اند که چه بود و چه نبود.اقای مستشار بداند که در حکومت شاهنشاهی نخست وزیر کشور خود را نوکر خانه زاد شاه میدانست و اینرا میکویم تا مقایسه کنید با مردم عادی که انها برای شاه اصلا بحساب نمیامدند. در ضمن از انجا که اقای مستشار بارها از رژیم نژادپرست اسرائیل خواستار حمله اتمی به ایران شده است پس فردی است که براحتی میتواند تمام امکاناتش را در اختیار بیگانگان قرار دهد و حرفهایشان اعتمادی نمیاورد.اما در رابطه با پناهندگان سیاسی باید گفت این امارها ی اقای مستشار نادرست است. به غیر از دهه ۶۰ که چند هزار نفر بحق به عنوان پناهنده سیاسی به خارج از کشور رفته اند بقیه واقعا افراد عادی که البته حقشان است که مایلند در خارج زندگی کنند و اکثریتشان دارای پاسپورت جمهوری اسلامی هستند و به ایران رفت و امد میکنند ولی در هیچ تظاهرات ضد جمهوری اسلامی مثلا برای دفاع از حقوق بشر هم شرکت نمیکنند. بسیاری هم با پولهای کلان به غرب امده اند کح اینده فرزندانشان را تامین کنند و اصلا این زمان قابل مقایسه با زمان شاه نیست که هر ایرانی باید فقط در تهران پاسپورت میگرفت و بسیاری از شهرستانیها هم در عمرشان حتا یکبار پا به تهران نگذاشته بودند.ولی امروزه در ایران هر شهری اداره گذرنامه دارد و بسیاری هم از پیر و جوان عشق خارج دارند- و حرف از یک میلیون پناهنده سیاسی مثل دروغ های گوبلز سخنگوی هیتلر است که دروغ هرچه بزرگتر بهتر است.اقای مستشار بهتر است توضیح دهند که ایا هنوز هم طرفدار حمله اتمی رژیم نژادپرست اسرائیل به ایران هستند و یا نظرشان عوض شده است
۷۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : محمد مژدئی
عنوان : به عمل کار بر آید به سخندانی نیست !
به امید روزی که مستشار حرف تازه بزند !
بهتر ست یک کمی نظریات ایرج دوستدار یا سایر متفکران را مطالعه کنیدتا بلکه از هجوم اعراب به تمدن ساسانی عبرت بگیریم که چطوری امکان دارد اعراب بیابان گرد
با «اسلام» بیایند و اشغال کنند مسلط شوند.حالا تا ابد هم از تمدن ساسانیان حرف بزینم بی فایده ست. اصلا نکنه مزدکیان «ستون پنجم» اعراب بودند ؟
این اتفاق در سال ۵۷ دوباره رخ داد. «اعلیحضرت» در هدایت مردم به دروازه های تمدن بزرگ کمی دچار بد شانسی شد و باوجودیکه «کمر بسته» امامان بود اما نامه ی « رشیدی مطلق» مثل آیه های شیطانی که یکبار پیغمبر را در مخمسه انداخت و بعدا سلمان رشدی را ، به شکل دیگری «اعلیحضرت » را موردحمله «قدیسان» قرار داد.
بهتر ست بجای مقایسه ساسانیان با اعراب و یا خمینیسم با «اعلیحضرت» این باصطلاح بیش یک میلیون پناهنده ی سیاسی که در حال رفت وآمد به ایران هستند
یک کمی از آن چند صد پناهنده ی زمان اعلیحضرت بیاموزند راه و رسم مبارزه علیه دیکتاتوری را !
۷۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : این کجا و آن کجا
من یک جمهوری خواه هستم و سلطنت را هیچگاه نپسندیده ام اما اینرا من که در دوره شاه نیز زندگی کرده ام بخوبی می دانم که در انقلاب ارتجاعی و اسلامی سال ۵۷ تنها شاه و سلطنت سرنگون نگردید بلکه جامعه نیمی مدنی که در پرتو انقلاب مشروطیت بدست آمده بود نیز نابود گردید.اگر شاه دیکتاتوری سکو لار را رهبری می کرد اما زندگی عرفی و معمولی و آزادی های اجتماعی وشغلی و تحصیلی و آزادی مذاهب به طور نسبی رعایت می شد و جمعیت پناهنده سیاسی ایران در خارج کشور به چند صد نفر هم نمی رسید اما اینک به میلیون رسیده است و تعداد کشته ها و اعدام های دوره شاه از سال ۱۳۴۲ تا ۲۲ بهمن ۵۷ به تحقیق عماد الدین باقی تنها ۳۰۱۶ تن بود که این خود جنایت است اما در مقایسه با قتل عام های رژیم اسلامی که آما ر آن از ۱۰۰،۰۰۰ نیز تجاوز کرده هیچ است!ایران زمان شاه علیرغم تمام مظالم و استبداد سیاسی اش قابل زندگی بود اما زندگی در حکومت اسلامی به یک فاجعه روزانه تبدیل شده است. مستقل از استبداد سیاسی شاه اما زندگی معمولی مردم چه در حقوق زنان مانند حجاب وغیره تهدید نمی شد. دوران شاه علیرغم استبداد سیاسی قابل زندگی بود. قبل از انقلاب هرچند بهشت نبود اما جهنم هم نبود.
۷۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨۷
|
از : بیاتی
عنوان : دروغ سیاسی
در تایید نظر خانم هما، صداقت سیاسی حکم می کند که در مورد هررژیمی خوب و بد آنرا با هم بسنجیم و بعد ارزش گذاری کنیم. درحال حاضر که الحمدالله همه از رژیم اسلامی برگشته اند و بد گویی می کنن در خیلی موارد مطالبی را به کارگزاران رژیم نسبت می دهند که واقعیت ندارد و بیشر غلو و دروغ سیاسی است. مثل این جمله امام در اوایل انقلاب که می گفت ((این انقلاب با خون ۶۰ هزار شهید پیروز شده ))که رقم واقعی آن حدود ۳۰۰۰ نفر است.
۷۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨۷
|