یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقلاب بهمن ۱۳۵۷
و موضع سیاسی برخی از طرفداران دکتر بختیار
- دکتر منصور بیات زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : جاوید ایرانی

عنوان : سنجابی اصول بنیادین جبهه ملی را زیر پا گذتشت.
من نمیدانم منظور آقای مصطفی احمدی در ارائه بیانیه جبهه ملی در مورد اخراج روانشاد بختیار از این سازمان به چه منظور است؟ ایراد دکتر بختیار آن بود که کریم سنجابی، دبیر کل جبهه ملی، این حق را نداشت که بدون مشورت و سَرِ خود با روح الله خمینی توافق نامه امضا کند. من از آقای مصطفی احمدی سوال میکنم که کریم سنجابی با اجازه چه کسی و در رابطه با کدام توافق نامه سازمانی سند دنباله روز جبهه ملی از خمینی را امضا کرد؟ ماموریت سنجابی شرکت در بین الملل سوسیالیستها در کانادا بود. او بعد از امضای آن توافق نامه ننگین در پاریس (که باید نام آن را ترکمن چای جبهه ملی نامید) مهر تایید جبهه ملی را بر برقراری حکومت اسلامی در ایران صادر نمود. ایراد روانشاد بختیار به سنجابی و دنباله روهایش کاملاً بجا بود و هیچ تضادی با اصول اعلام شدهء جبهه ملی نداشت. در مورد بیات زاده نیز به اندازه کافی صحبت شده و تقریباً همه به این نتیجه رسیده اند که ایشان در بیان واقعیتها نگاهی صادقانه و منطقی ندارد.
۷۷٣۵ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مصطفی احمدی

عنوان : انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و موضع سیاسی برخی از طرفداران دکتر بختیار
تا کنون ۱۰۶ اظهار نظر در رابطه با نوشته دکتر بیات زاده شده است، متأسفانه در بسیاری از اظهار نظرها، کمتر به محتوی نوشته ایشان اشاره رفته است.دکتر بیات زاده در نوشته خود به اخراج دکتر بختیار از جبهه ملی اشاره کرده بود. موضوعی که صحیح می باشد. با اجازه دکتر بیات زاده و مسئولین محترم سایت اخبار روز ، من در زیر متن اطلاعیه شورایعالی جبهه ملی ایران را در اینجا ذکر می کنم.تا هموطنانی که به روشنفکران ایراد می گیرند که چرا از دکتر بختیار حمایت نکردند، مشاهده کنند که دکتر بختیار حتی دوستان حزبی خود را در جریان آن اقدام قرار نداده بود.

اطلاعیه

طبق گزارش‌های رسیده آقای دکتر شاپور بختیار عضو جبهه ملی ایران بدون رعایت انضباط سازمانی ماموریت تشکیل دولت را پذیرفته‌اند.

جبهه ملی ایران بدان سان که اعلام داشته است: «نمی‌تواند با وجود نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نماید.»

شورای مرکزی جبهه ضمن تقبیح شدید اقدام آقای دکتر شاپور بختیار به آگاهی همگان می‌رساند که در این شرایط، تشکیل دولت از طرف ایشان به هیچ روی با مصوبات آرمانی و سازمانی جبهه ملی ایران سازگاری ندارد و به همین دلیل از عضویت جبهه ملی ایران برکنار می‌شود.

شنبه نهم دی‌ماه ۱۳۵۷

شورای مرکزی جبهه ملی ایران
۷۷۲۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناظر بی طرف

عنوان : موضع شفاف اقای مستشار حمله اتمی اسرائیل به ایران میباشد
اقای مانی فرزانه اتفاقا اقای مستشار موضع شفافی دارند وان اینکه خواستار حمله اتمی اسرائیل به کشورمان میباشد.از دیگر ادعاهای اقای مستشار در رابطه با ازادی ودمکراسی برای ایران با وجدان راحت فاکتور بگیرید. ادعاهای اقای مستشار در رابطه با ازادیخواهی در چاچوب خط و مش و نظرات جورج بوش و نتانیاهو میباشد . اقای جورج بوش هم برای خاورمیانه بزرگ ادعای اوردن دمکراسی داشت ولی جز جنایت چیزی نصیب مردم عراق و افغانستان نکرد.اقای مستشار حرفهایش را تکرار میکند و گوش به دیگران نمیدهد واصلا هم نمیخواهد چیزی بفهمد بلکه میخواهد اینطور جا بیندازد که حمله اتمی اسرائیل به کشورمان ضروری است و اینکه چقدر انسان بیگناه از بین بروند مهم نیست.او به سوالهائی که در این باره میشود جواب نمیدهد
۷۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : gg

۷۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : دا نش

عنوان : برخورد های عصبی و آسمان و ریسمان بافی برای چه؟
مانی گرامی ممنون از کامنت جالبتان.
آقای مستشار استاد برهم زدن نظم بحث، عصبی کردن آن و نیز منحرف کردن آن هستند. ایشان با برخورد های هیستریک و آمیختن راست و دروغ فرصت پیشبرد بحثی آرام را از همه سلب می کنند.
یک بار نشده برای نمونه ایشان به سوالات مطرح شده بطور مستقیم پاسخ دهند.
من از خفقان دوران پهلوی می گویم، ایشان نقل وقولی ساختگی یا دستکاری شده از احسان طبری تحویل بنده می دهد.
تکرار می کنم ایشان خود را دارای رسالتی می داند که زیاده بگوید و بزعم خود ما گمراهان را براه درست هدایت کند!
تصور اینکه دیگران هم فکر دارند و قدرت تشخیص برای ایشان گویا ناممکن است. اگر در عصر اطلاعات زندگی نمی کردیم ایشان قطعا ادعای پیامبری می کردند!
۷۷۰۶ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مانی فرزانه

عنوان : تعصب بد آفتی ست
مستشار فقط یک صفحه ی قدیمی را می گذارد روی گرامافون و نمی خواهد ببیند که دنیا تغییر کرده ست. این بد شانسی ما ایرانیها بود که در یک منطقه ژئوپولیتکی انگلییسها و روسها ،هزاران جفا در حق مردم کردندو مستشار فقط پیله کرده به مخالفین استعمار و استبداد که البته خالی از خطا هم نبوده و نیستند.
برای روشن شدن موضوع و اعلام کفایت مذاکرات توصیه میکنم سخنرانی جک استرا/ وزیر سابق خارجه انگلیس را در مراسم افتتاح موزه ی شاه عباس در انگلستان را مطالعه فرمائید که از هرالد تریبون کپی شده و امیدوارم از انگلیس ها و آمریکاسی ها یاد بگیریم و از ابراز خطاهای ملی و شخصی خود شرم ننمائیم. البته میرفطروس ها میگویند که معذرت خواهی خانم اولبرایت هم ساختگی ست و برای معامله با ایران بوده ،از نظر او کودتای ۲۸ مرداد «شایعه» ست و حتما در باره ی جک استراو نیز همین خواهد شد.

Then Jack Straw, a former foreign secretary, briefly noting that relations had been established between Britain and Iran in the early ۱۷th century, jumped to modern times. British and Iranian politics had been intertwined in the ۱۹th century, he said, and there had been many British "interferences" in ۲۰th-century Iranian affairs. A democratically elected leader, Mohammad Mosaddegh, had been toppled in a coup in which Western powers, Britain included, had had a hand. Britain had later supported the regime of a shah to which Iranian opinion became largely hostile.

You could almost physically feel the sense of amazement that such a discourse, never heard in a museum arena in England, caused among those who stood in the room, glass in hand. There was more to come. Iran, they heard from Straw, was the most important country in the entire Middle Eastern region, and it would play a role in maintaining stability, in Iraq, Afghanistan, etc. It all felt like a dry run for an international conference aimed at bringing together long-estranged buddies.

میتوانید به ادرس سایت هرالدتریبون هم مراجعه کنید.

http://www.iht.com/articles/۲۰۰۹/۰۲/۲۰/arts/melik۲۱.php
۷۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : مگر احسان طبری نگفته بود که ما اطمینان داریم که جمهوری اسلامی ما را تا آستانه سوسیالیسم خواهد برد پس چی شد ؟؟؟
اینکه افراد جامعه به هر وسیله ائی اعتراض خود را حتی به شیوه خودکشی به حکومت اسلامی نشان می دهند بسیار طبیعی شده است چرا که این پروسه در همه پهنه جهان نیز سابقه داشته است. شوربختانه نسل کنونی مردم ایران در حال حاضر دست به هرکاری می زنند تا زندگی خویش را هر چند با زبونی مانند تن فروشی و دروغ و تزویر و حتی فرزندان خود را بفروش می رسانند تا زندگی نمایند اما دست به قیام علیه حاکمان مستبد و دزد اموال و ثروت ملی خود نمی زنند که روزگار آنها را اینچنین سیاه کرده اند!!!در ۱۸ تیر دانشجویان ما تنها و بی یار ویاور ماندند و رژیم آنها را قصابی کرد ،دانشجویانی که برای درد مردم به قیام برخاسته بودند نه چیز دیگر؟

بسیار روشن و آشکار باید بگویم که در ایران ما در حال حاضر یک موش گندیده در راس قدرت داریم که سالهاست مرده است وبوی گندش همه جا را گرفته است.بوی این تعفن چه ما بخواهیم و یا نخواهیم بر تن تک تک ما نشسته است. هر بار در نمایشات انتخابات آخوند ها باردیگر روشنفکران به میدان می آیند تا با ملاها همراهی کنند تا این مرده بوش گندیده جان تازه ائی بگیرد !!! یک زمانی ایرانی ها دسته دسته از ظلم رژیم به خارج پناهنده شدند و در زندگینامه های خود تنها برای اخذ مدارک پناهندگی چه شکوها که از آخوند ها نکردند اما بیشتر آنها اینک علیرغم حکومت همان آخوندها به ایران رفت و آمد دارند واینک از زندگی در غرب شکوه می کنند و روزگار مردم ایران را برای خارجی ها می ستایند تا در پیشگاه رژیم محفوظ بمانند.همسایه ایرانی ما بارها به من اصرار می کرد که به ایران مسافرت کنم چراکه ایران خیلی عوض شده است وایران مانند گذشته نیست و از جاده ها و اتوبان های زیبا برخوردار شده است ،که من در پاسخ او گفتم آیا آزادی هم به ایران بازگشته است یا نه ؟که او در برابر این سئوال من سکوت شرمگینانه ائی کرد.من به او گفتم ای همسایه گرامی ، آنروزی که من به آلمان برای زندگی پناهندگی آمدم نه از روی فقدان اتوبان یا مترو آمدم بلکه از جهت اعدام ودستگیری و شکنجه انسانها بود که به خارج کشور آمدم ومادامیکه در آن مملکت آزادی وجود نداشته باشد هرگز به آنجا نخواهم رفت. حتی به همسایه گرامی خود که یک زمانی به اصطلاح پناهنده سیاسی بود و الان سالهاست که به ایران رفت و آمد می کند گفتم ـ اگر بخواهی می توانیم با هم به اداره پناهندگی آلمان برویم و باهم دلایل ودر خواست پناهندگی مرا که پروتکل شده است بخوانیم تا متوجه بشوی که در آنروز نیز من از فقدان آزادی وکشتار انسانهای بی گناه شکایت داشتم که به آلمان پناهنده شدم.این مرده موش همه جا هست وحکومت نیز می کند.در محل کار وزندگی همه ایرانی ها نیز حضور دارد.این مرده موش با تمام مردگی اش اما درحال حکومت کردن است ومردم از آن فرمانبردارند.حکومت گران ازاین مطمئن هستند که حکومت شان با همکاری خواسته ویا ناخواسته بخشی از همین جامعه پیش خواهد رفت ورای بخشی آز آنها را به عناوین مختلف پشت خود دارند.همین دیشب در یک جلسه بحث وگفتگو بودم ،یکی از انقلابیون سابق می گفت جامعه مذهبی و عقب مانده است و هیچ کاری نمی شود کرد که من در پاسخ اوگفتم چرا جامعه عقب مانده را در سال ۵۷ به خیابانها آوردید تا انقلاب کنند تا به جای شما خمینی را به قدرت برسانند؟ وحالا می گوئی اشتباه کرده ائیم ؟سئوال ما از این دوستان این هست مگر سینه زنی و عقب ماندگی و نفوذ مذهب در دوره شاه زیاد نبود چرا مردم را به زیر رهبری آخوند ها بردید ؟چرا به شکل تا کتیکی و ابزاری خواستید از روحانیون استفاده ببرید اما عاقبت این ملا ها بودند که از شما به شکل ابزاری استفاده کردند و مدار سیاسی به بیرون پرت کردند!!!مگر کمونیستها نمی گفتند که اقشار مذهبی بر اثر تضاد کار و سرمایه ودیگر تضاد های طبقاتی عاقبت به سوی کمونیستها خواهند آمد؟ پس چرا خرافات و مذهب و زیارت ها خانه توسعه پیدا کردند و تضاد طبقاتی اثرش را نگذاشت ومردم از فرط نا امیدی دست به خود کشی می زنند اما به زیر پرچم احزاب و سازمانها نمی آیند؟؟؟ چون به آنها بی اعتماد شده اند وجریانات سیاسی در همکاری با خمینی اعتبار خود را ازدست داده اند.مگر احسان طبری نگفته بود که ما اطمینان داریم که جمهوری اسلامی ما را تا آستانه سوسیالیسم خواهد برد پس چی شد ؟؟؟ تمام فرمولها ی جدول ضربی ماها غلط از آّب ّ در آمد ولی هنوز و همچنان با جان سختی بی مانندی از همه آن اعمال غلط خود در گذشته دفاع می نمائیم و آماده ایم که باردیگر آنها را تکرار نمائیم و در این رهگذر که خواستیم به طبقه کارگر خدمتی کنیم که نکردیم تا کنون نتوانسته به آزادی ودمکراسی نیز خدمتی نمائیم ؟؟؟ وقتی هنوز در دوران حیات جمهوری اسلامی در ایران بودم ، بعضی از بهترین دوستان قدیمی من در قبل از انقلاب ، در دوران حکومت رژیم اسلامی، بخاطر از دست ندادن شغل و یا دانشگاه ـ از رفت و آمد علنی با من که کمونیست شناخته شهر و محله بودم خود داری می کردند. این مرض وبیماری مسری تهدید و چاپلوسی که از آن مرده موش یعنی حکومت اسلامی در جامعه ما ناشی شده است اینک سالهاست که بر جسم و روح بسیاری از افراد جامعه نشسته است و بخش وسیعی از جامعه از خصائل و بوی گندیده آن موش بخود گرفته اند و ناچار شده اند که برای گذران زندگانی مادی و معنوی مصلحت جویانه خود که تعبیرش را زنده یاد محمد علی فردین هنرپیشه شرافتمند ـ مردگی روزمره تفسیر کرده بود ـ تا سرحد ممکن و هرچند بطور اپورتو نیستی و گذرا استفاده می برند تا بدون مشکل زندگی نمایند. از یک زندگی آبرومند وسالم ،جامعه ایرانی تنها از نقاط و جنبه های غلط تاریخی واز مواقع حساس و سخت آن اکتساب کرده اند . متاسفانه در جامعه کنونی ما اینک مدتهاست که سازش تا مرز زندگی خفت بار تنها برای چرخیدن امورات مادی بربخشی از جامعه نهادینه شده است که این موارد در تاریخ ایران قدمت تاریخی دارد و چندان نیز تازگی ندارد.عامل دستگیری بابک خرمدین یک سردار ایرانی بود بنام افشین که اورا به خلیفه اعراب یعنی معتصم تسلیم نمود.
۷۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مانی فرزانه

عنوان : موضع مستشار شفاف نیست
آقای دانش شما از کامنت بی ربط مستشار مناراحت نشوید، ایشان مطالب شما را سر سری خواندند مخصوصا این قسمت را «یک روزنامه نیمه سیاسی و نیمه مستقل در ایران وجود نداشت. کتاب های ممنوعه با شش ماه حبس مجازات می شد و و و ...»

ایشان برخلاف نقل قول خود از جمشید طاهری پور که در «پیغمبر ها » مثل جرجیس میماند ؛ نه با مشی مسلحانه درست عمل کرد ، نه بعداز رد مشی مسلحانه درست عمل کرد ، نه امروز که با دشمنان مشروطه همکاری میفرمایند درست عمل میکند این خود بحث جداگانه دارد که مستشار برای هدف خود از جمشید طاهری پور به عنوان وسیله استفاده کرد. بماند !

مستشار ، در حرف سیاسی هستند ولی اساسا «نظامی» هستند و هنوز هم راه حل ننظامی» برای مشکل ایران توصیه می کنند.بهمین دلیل خواهان حمله ی پیشگیرانه اسرائیل شدند که همانطور که نیروگاه های صدام را بمباران کرد حساب ملاها را هم برسد .

مستشار موضع شفافی ندارد و مانند پاندول در حال تاب خوردن ست.
۷۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : بخشی از مقاله جمشید طاهری پور آورده شده است تا به آنها ئی که هنوز بدنبال قهرمان گرائی هستند زمینه خوبی برای بررسی بوده باشد.مبارزه مسلحانه بزرگانی مانند آقای دانش جو پلیسی را هر چخ بیشتر حاکم کرد نه تلطیف؟
در همین پرواز‌ها بود که من به طور قطع و یقین و با انسجامی رضایت بخش، دریافتم "مشی مسلحانه" راهی اشتباه بوده است! و این زمانی بود که موج رد مشی مسلحانه در صفوف طرفداران آن در زندان، چندان گسترش یافته بود که دهها تن از پایدارترین آنان را در بر می‌گرفت! من ردیه‌ای بر"مشی مسلحانه" نوشتم و توسط خواهرم و همسر او که با "سازمان چریکها" مربوط بودند و به ملاقات من می‌آمدند، به رهبری "سازمان چریکها" رساندم. بعد از آزادی بود که فهمیدم "ردیه" را نخست رفیق مجید - عبدالرحیم پور- دریافت کرد و به همت او در "سازمان" خوانده شد.

ردیه بر مشی مسلحانه، چهار محور اصلی داشت و حول آن محورها نقد و رد مبارزه مسلحانه را مستدل کرده بودم: محور اول؛ رد این نظریه بود که تاکتیک مسلحانه سد دیکتاتوری را می‌شکافد و بر آن فایق می‌آید! بر پایه شواهد غیر قابل انکار مستدل کرده بودم که مبارزه مسلحانه درست عکس این منشاء تأثیر بوده: نوشته بودم؛ سد دیکتاتوری را مستحکم تر و ارتفاع آن را بلند تر برده است.

محور دوم؛ رد نظریه‌ای بود که می‌گفت "تبلیغ مسلحانه" فعالیت سازمانگرایانه در میان توده‌ها را تسهیل می‌کند. نوشته بودم درست عکسش اتفاق افتاده: کار بست تاکتیک مسلحانه به پلیسی شدن جو دانشگاه‌ها، کارخانه‌ها و ادارات دامن زده و محیط کار و فعالیت مردم را یکسره تحت نظارت و کنترل ارگان‌های سرکوب رژیم در آورده است. تجدید سازمان و تقویت "دوایر حفاظت" را در دانشگاه، کارخانه‌ها و ادارات حجت و دلیل نظر خودم آورده بودم.

محور سوم؛ رد "تئوری بقاء" بود. نوشته بودم همه رهبران نسل اول شهید شده‌اند، نسل‌های دوم و سوم، قریب به اتفاق در مسلخ رژیم کشته شده‌اند. جزنی و ظریفی به همراه هفت تن دیگر از بهترین کادرهای جنبش، با جنایتکارانه ترین شکل در همین زندان سر به نیست شده‌اند و چند نفری که در زندان و بیرون زندان هنوز زنده مانده‌ایم، به فرض زنده ماندن، دهها سال باید تجربه بیاندوزیم تا به سطح رهبرانی مانند جزنی و ظریفی برسیم. پرسیده بودم: "این چگونه بقائی است؟". نوشته بودم فداکاری، ایثار و جان فشانی‌های ما برای تجدید حیثیت و اعتبار "جنبش چپ" و جلب اعتماد توده‌ها به آن، با چنان بهای گرانی همراه بوده که معلوم نیست قابل جبران باشد!

محور چهارم؛ در اهمیت مبارزه علیه دیکتاتوری بود. نوشته بودم اگر سمت عمده مبارزه علیه دیکتاتوری فردی شاه است، ما باید نتایج مبارزه مسلحانه را در ارتباط با دوری و نزدیکی آن با این سمت و هدف بسنجیم، چنین سنجشی بر ناکامی ما گواهی می‌دهد: راه ما اشتباه بوده، "مبارزه مسلحانه اشتباه است".

نه تنها در زندان، بلکه بیرون از زندان؛ در صفوف سازمان چریکهای فدائی خلق ایران؛ "مبارزه مسلحانه" موضوع نقد و نظر، موضوع بازاندیشی بوده است. در همان زمان که امواج رد مشی مسلحانه طرفداران آن در زندان را در می‌نوردید، در آن وانفسای یورش‌های مرگبار ساواک به "سازمان چریکها" که مجال تفکر از هر "چریک" می‌گرفت، مباحث در درون سازمان، مسیر ثمر بخش خود را طی می‌کرد. (*۶۳۶-۶۳۴) (*۷۰۹) بیانیه سازمان چریکهای فدائی دایر بر مردود شناختن نظرات مسعود احمدزاده و پذیرش نظرگاه "جزنی"، گواهی بر این واقعیت است. گواه برجسته دیگر شکل‌گیری نهائی گرایش رد مبارزه مسلحانه در "سازمان چریکها" و انشعابی است که در این زمان در سازمان چریکها صورت وقوع یافت. طرح دموکراتیک نظرات منشعبین که زیر عنوان- لایروبی طویله اوژیاس- توسط رفیق تورج حیدری بیگوند تحریر شده بود (*۷۱۷- ۷۱۸) و سازمانیابی دموکراتیک انشعاب در آبان ۱۳۵۵،(*۷۴۹) هیچ نشانی از "خشونت کانگستری"(*۵۲۷) ندارد و علیه جعلیاتی از این دست گواهی می‌دهد. این جعلیات؛ تاریک اندیشی تبهکارانه علیه تاریخ معاصر ایران است.
۷۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

    از : باخته

عنوان : این نویسنده فلسطین زده است
موضع سیاسی آقای بیات زاده با وفاداران ولایت فقیه به دلیل دفاع از مردم غزه و محکوم کردن عمال اسرائیل چه فرقی دارد؟ اینها هم مثل ملاها فلسطین زده هستند و حتمن پول مردمان فقیر ایران که به جیب حماس و دیگر تروریستها سرازیر می شود دفاع می کنند.(نظر ایشان در همین سایت هست). این ها مثل سنجابی هافکر می کنند که از نوکران خمینی بودند و این حکومت زد بشری را پایه ریزی کردند.
۷۶۹۶ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست