یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقلاب بهمن ۱۳۵۷
و موضع سیاسی برخی از طرفداران دکتر بختیار
- دکتر منصور بیات زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : سند تاریخی

عنوان : سند تاریخی را بدرستی بخوانید و سپس نظر بدهید که چگونه نیروهای سیاسی از جرگه دکتر منصور بیات زاده ها آمدن خمینی به قدرت را آماده کردند.هدف دفاع از شاه نیست چرا که به لحاظ تاریخی شاه دیگر رفتنی بو.د و خود مقامش را به فرح و پسرش واگذار کرده بود یا بالاخره بد
دکتر کریم سنجابی در مصاحبه با روزنامه اطلا عات مورخ۲۹ دیماه ۱۳۵۷ «این نهضت اساسش درعدم رضایت ،عصیان،وطغیان ملت است که رهبرآن آیت الله خمینی است و۹۸ درصد ملت ایران مسلمانند والزامان حکومت آن نیز باید اسلامی باشدوخیال میکنم در این مورد آنچه که من میگویم وآنچه امام خمینی اظهار می دارنداختلاف زیادی وجود ندارد«.تمام تلاش آقای سنجابی جهت جلب رضایت خمینی صرف میشد تاپست نخست وزیری درآینده یعنی پس از سرنگونی شاه آن را به چنگ آورد.
۷۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مرتضی وطن خواه

عنوان : انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ـ تشکر از آقای رحمان شریفی گلپایگانی
منهم همچون آقای رحمان شریفی گلپایگانی بر این نظرم که منتقدین دکتر بیات زاده کمتر درباره محتوی نوشته آن جناب اظهار نظر کرده اند. البته تعدادی در باره محتوی نوشته ایشان سئوالاتی را مطرح نموده اند که امید وارم دکتر بیات زاده به آن سئوالات پاسخ گوید. من خود سئوالاتی را برای ایشان از طریق ایمیل ارسال داشتم، که بمن پاسخ داده اند در نوشته ای به سئوالات من و دیگر سئوالاتی که از هموطنان دریافت کرده اند پاسخ خواهند داد.
با عرض تشکر از آقای رحمان شریفی گلپایگانی بخاطر راهنمائیشان در باره مقالات آقای دلخواسته . من در نوشته آقای دلخواسته ، متن نامه ای از آقای دکتر بختیار خطاب به آیت الله خمینی را پیدا کردم. من کپی آن نامه را در اینجا می آورم تا خوانندگان با نظرات دکتر بختیار قبل از اینکه حکم نخست وزیری را از شاه بگیرد ، آشنا شوند و مشاهده کنند که دکتر شاپور بختیار قبل از اینکه نخست وزیر شاه بشود، چگونه در رابطه با نعلین پوشان فکر می کرده است!
طرفداران دکتر بختیار و طرفداران نظام پادشاهی توجه کنند که جناب دکتر بختیار در آن نامه صحبت از "خلق و خدا" و " وظایف ملی و دینی" نموده و از آن آیت الله نعلین پوش تقاضای " هدایت و حمایت " نموده اند!!!
متن نامه ای که آقای دکتر شاپور بختیار برای "حضرت آیت الله خمینی" ، فرستادند به این شرح است:
«هفتم شهریور ماه ۵۶- حضرت آیت الله خمینی دامت برکاته؛ خاطر مبارک شاید از انتشار اعلامیه مورخ ۲۲ خرداد ۵۶ که با امضای اینجانب و آقایان دکتر کریم سنجابی و داریوش فروهر در تهران انتشار یافته است اطلاع حاصل فرموده اید. ما در مقابل خلق و خدا بیان این حقایق را ادای وظیفه ملی ودینی خود دانسته ایم و اوضاع کشور را همانطوری که هست بگوش هموطنان خود ودنیای خارج رساندیم. در این ایام که برای چند روز اقامت در فرانسه بودم با دوستان وهمفکران خود تبادل نظر کردم واکنون به وسیله دوست مبارز خود آقای ابوالحسن بنی صدر این عریضه را به حضور آن حضرت تقدیم می دارد. عطف نظر به گذشته و سوابق امضا کنندگان نامه ی مذکور خواستم استدعا نمایم که به منظور وسعت بخشیدن به مبارزات وایجاد هماهنگی بیشتر بین افراد ملت مسلمان در صورتی که مقتضی بدانید به هر نحو که صلاح باشد ما را در این راه خیر، هدایت و حمایت فرمائید. باسلام و تهیت [تحیت]، ارادتمند شاپور بختیار.» (۳۷)
عکس نامه آقای دکتر بختیار به قلم خود آقای دکتر در نوشته آقای محمود دلخواسته کلیشه شده است.
۷۷۵۱ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : رحمان شریفی گلپایگانی

عنوان : در رابطه با مطالب بی ربط در انتقاد از نوشته دکتر بیات زاده
آقای ایرانی میفرمایند بختیار نمی خواست سلطنت را نجات دهد، ممکن است بفرمایند، پس چرا زمانیکه مجبور به مهاجرت از ایران شد، فعالیت های سیاسی خود را با طرفداران نظام پادشاهی شروع کرد؟
برایم روشن نیست که آیا آقای ایرانی از همکاریهای دکتر بختیار، دکتر امینی و رضا پهلوی خبردارند؟ منظورم همان همکاریهائی است که این سه نفر در خارج از کشور مشترکأ با هم داشتند و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را در مدت چند ماه آینده بمردم ایران خبر می دادند.
آیا آقای ایرانی از شرکت دکتر بختیار در کودتای نوژه خبردارند، همان کودتائی که باعث مرگ بسیاری از جوانان اغفال شده ایرانی و حتی تعداد بسیاری که در آن ماجرا شرکت نداشتند شد؟ چرا و بچه دلیل دکتر بختیار با صدام حسین در رابطه بود؟
اگر در رابطه با این مسائل اطلاع ندارید، بد نیست برای کسب اطلاعات ، مقالاتیکه آقای محمود دلخواسته در باره دکتر بختیار نوشته اند، مطالعه فرمائید.
تیتر مقالات عبارت بود از : " بختیار: اسطوره و واقعیت و سوزاندن فرصتی تاریخی ".
با استفاده از تیتر مقاله آقای محمود دلخواسته می توان آن ها را از طریق گوگل پیدا کرد.
خیلی واضح است که همیشه عده ای با متن یک نوشته ای موافق و عده ای مخالف هستند. من علاقه داشتم بدانم ، آنهائیکه با محتوی نوشته دکتر بیات زاده مخالف هستند، بجای تعریف نظرات آقای منشه امیر مفسر رادیو اسرائیل، توضیح دهند که کدام بخش از گفتار دکتر بیات زاده برخلاف واقعیت است؟ و بخاطر روشنگری مطالب صحیح مورد نظر خود را برای خوانندگان نوشته خود توضیح دهند؟
۷۷۴۹ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : دا نش

عنوان : تا آن زمان هیچ صحبتی از تشکیل "حکومت" اسلامی و اصل ولایت فقیه نبود
جاوید، ناظر و فرهاد! هر یک از شما بنحوی با بنده مخالفت کرده اما انتقادات شما همه بر پایه حوادث بعد از پیروزی انقلاب است و به موضوع بحث ما پیرامون حمایت جبهه ملی از آیت الله خمینی ارتباط ندارد. در آن دوره هر فردی می توانست میزان منفور بودن رژیم پهلوی را بوضوح ببیند. حضور میلیونی مردم در خیابان ها جای انکار ندارد. این حضور در نفی استبداد حکومت برآمده از کودتا بود و در حمایت از شعارهای خمینی که تلفیقی از خواست های عموم مردم با اعتقادات دینی آنان بود. حال اگر برداشت شما از گروه سیاسی جمعی است که قدرت پیشگویی داشته و از امتیاز ارتباط با عالم غیب برخوردار باشد، این دیگر مشکل شماست.
اما به اعتقاد بنده هیچ نیروی سیاسی جدی که به منافع مردم و کشورش اهمیت می دهد نمی تواند بر پایه پیش بینی های خود در برابر مردم قرار بگیرد. ضمن اینکه خمینی تا مدت ها پس از ورود نه از حکومت اسلامی سخن گفت و نه از اصل ولایت فقیه. حتی از آزادی مارکسیست ها در ابراز عقیده ووو دفاع کرد. از نیرو های ملی در شورای انقلاب استفاده کرد ووو. پس جبهه ملی در انتخاب بین شاه که بکمک اربابان امریکایی انگلیسی اش دولت ملی مصدق را با کودتا سرنگون کرد و همه آزادیخواهان را یا اعدام یا تبعید یا به زندان انداخته بود با آیت الله خمینی که ذکرش در بالا رفت،باید بیمار می بود اگر جانب شاه را می گرفت.
اتفاقا سرنوشت بختیار همین نظر را تایید می کند. ایشان تعلق خاطر خاصی به سلطنت داشتند و برای همین حتی پای توافقات خود با شورای انقلاب نایستاد! که به همین دلیل نیز شعار "نوکر بی اختیار" به شعاری میلیونی تبدیل شد. سرنوشت آقای سنجابی یا سایر حامیان انقلاب بحث دیگری است، که باید همه حوادث بعد از انقلاب را بررسی کرد.
۷۷۴٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ایرانی

عنوان : بختیار انتخاب درست
آقای میشکا این را با اطمینان به شما میگویم که بنده هیچ قصدی در دفاع از نظام سلطنتی نداشته و ندارم. اطمینان داشته باشید که اگر بنده طرفدار آن نظام بودم، بدون هیچ نوع رودربایستی، به شما و دیگران با صدای بلند میگفتم که سلطنت طلبم. حرف من این است، برای من نتیجهء رویدادهاست که به آنها اهمیت و ارجحیت میدهد. کسانی چون آقای دانش و یا همین بیات زاده میتوانند بنابر دیدگاههای فلسفی خود با انقلاب اسلامی موافق و یا مخالف باشند، ولی من به عنوان یک شهروند معمولی ایرانی که هیچ علاقه ای به فلسفه بافی و تئوری پردازی ندارد، با صدای بلند اعلام میدارم که من مخالف انقلاب اسلامی هستم چرا که این واقعه شوم، که امثال بیات زاده و همفکرانش در تکوین آن سهم به سزایی داشتند، جز بدبختی و بیچارگی چیزی برای ملت ایران ببار نیاورد. شاپور بختیار شانس فوق العاده ای بود که ما ملت آن را از دست دادیم. ما میتوانستیم بدون روح الله خمینی جنبش آزادی خواهی خودمان را بر علیه رژیم گذشته به ثمر رسانیم. اینکه گفته شود بختیار آمده بود سلطنت را نجات دهد، حرفی کاملاً بی مورد است. عملکرد بختیار در یکماه نخست وزیریش کاملاً با عملکرد رژیم شاه در تضاد بود. بختیار لااقل در دو مصاحبه خود (یکی با اطلاعات و دیگری با سی بی سی کانادا، اگر اشتباه نکنم) به صراحت بیان داشت که رژیم ایران میتواند جمهوری باشد. بختیار در مصاحبه با کیهان در ۱۶بهمن۵۷شماره۱۰۶۳۰ ابراز داشت:
"ایشان(خمینی)یک نظری دارندعلیه دودمان رضا شاه و محمد رضا شاه واین مسئله به من مربوط نیست..جمهوری اسلامی برای من بتمام معنی مجهول است و تا حال کتابی نخواندم و چیزی ندیدم که مرا روشن کند،ایشان(خمینی )از یک موضوعی صحبت میکنند،که باید «بشود»و من از موضوع دیگری صحبت میکنم وآن اینستکه هر چه میگویم بسنجید با تعقل و بدون هیجان روحی و داد و فریاد، و راه خودتانرا انتخاب کنید."
من از شما سوال میکنم، کجای این حرفها نشان از حمایت از دیکتاتوری سلطنتی دارد؟ ما میتوانستیم بدون کشت و کشتار و در سایه انتخابات آزاد (آقای شریفی از اعضای جبهه ملی و همکاران بختیار اعلام داشت که او قصد برگزاری انتخابات آزاد را در بهار سال ۵۸ داشت) نظام جمهوری را در کشور بپا داریم. ما در عمل دیدیم که فرماندهان ارتش بهیچ عنوان امکان کودتا نداشتند و حتی با اپوزیسیون شاه در تماس نزدیک بودند. من عاشق چشم و ابروی دکتر بختیار نیستم و بهیچ عنوان قصد ندارم که از او یک بُت بسازم (بر خلاف بیات زاده و دوستان جبهه ملیِّش که از مصدق یک بُت میسازند). ولی حرفها و روش او در آن روزهای سخت حرفی درست و منطقی بود و اگر دوستان "ملی" او، بجای همکاری با "آقا"، با دولت وی همکاری میکردند، ما امروز گرفتار فاشیزم اسلامی خمینی نمیشدیم.
۷۷۴۵ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : میشکا اسپهبدی مازندرانی

عنوان : رژیم شاهنشاهی از درون پوسیده بود و بوی گند میداد
البته میتوان بحثهای زیادی در رابطه با اشتباهات گروههای سیاسی در اوائل انقلاب کرد وبسیار هم بجاست که همه به نقد کشیده شوند تا ما ایرانیان راه درست را از بین این همه اشتباهات تاریخی پیدا کنیم. اما کسانی میخواهند برای سلطنت طلبان تبلیغ کنند و انهم در یک سایت چپ و جمهوریخواه. به اینطور افراد باید متذکر شد که بر اساس تمام خاطرات درباریان و وابستگان به حکومت شاهنشاهی میشود به درون این حکومت بهتر نظر انداخت. حکومت شاهنشاهی از درون پوسیده بود و بوی گند میداد و متاسفانه فرد ارزشمندی مثل دکتر بختیار که خود طعم سرکوب وشکنجه و زندان شاهنشاهی را کشیده بود برای نجات سلطنت وارد میدان شد که طوفان انقلاب اورا هم که خود را مرغ طوفان خوانده بود با خود برد.در رابطه با دخالت بیگانگان و کودتاهای پدر و پسر هم باز اربابانشان خاطرات خودشان را به تحریر در اورده اند که سلطنت طلبان میتوانند خودشان انها را بخوانند و از توهم در بیایند
۷۷۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناظر

عنوان : دنباله روی از فاشیزم نشانه بی فکری و بی کفایتی است.
آقای "دانش" از درک سیاسی رهبران جبهه ملی صحبت میکند. این چه درک سیاسی بود که نهایتن باعث شد که کریم سنجابی در سن هشتاد سالگی و با کمر شکسته از کوه و کمر فرار کند. آیا آنروزها که ایشان با کلاه پوستی و تسبیح برای دستبوسی و پابوسی خدمت امام "بزگوار" میرسید، آیا خوابش را هم میدید که سرانجامی چنین برای خود و دیگر رهبران به قول شما با هوش و ذکاوت جبهه ملی رقم زند؟ دنباله روی از فاشیزم نه تنها نشانه باهوشی و خردمندی نیست، بلکه نشانه بی فکری و بی کفایتی است.
۷۷۴۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : فرهاد

عنوان : "درک سیاسی" جبهه ملی!
آقای دانش میگوید جبهه ملی در میان مردم بود و درک سیاسی داشت. من از ایشان سوال میکنم نتیجه این درک سیاسی چه شد؟ آیا دنباله روی از خمینی و اخوندها درک سیاسی است؟ امروز جبهه ملی به یک سازمان بسیار کم اهمیت تبدیل شده که ضمن هزار پاره شدن، دارای هیچ پایگاه مردمی در بین مردم و بویژه جوانان کشور نیست. این است نتیجه "درک سیاسی" جبهه ملی!
۷۷۴۰ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : جاوید ایرانی

عنوان : مخالفت با شاه دلیل آزادیخواهی نیست
آقای دانش گرامی، شما با همان عصبیتی که با آقای مستشار صحبت میکنید با بنده نیز طرف میشوید. مسئله "مرخص" بودن و یا نبودن رژیم شاه نیست. مسئله این است که یک سازمان سیاسی در رابطه با مسائل و منافع کشور باید سیاستهایی را پیشه کند که متضمن منافع کشور باشد. اگر کمی به مطلب بنده توجه مینمودید، دقت میفرمودید که من کریم سنجابی و جبهه ملی او را مسئول این بی سیاستی معرفی کردم. جبهه ملی مدعی است که سازمانی دموکرات، وطن پرست و سکولار است. آیا دنباله روی از یک آخوند بیسواد و مشارکت و کارگزاری در برقراری یک حکومت فاشیستی مذهبی نشانگر دموکرات بودن و سکولار بودن است؟ اگر صرف مخالفت با دیکتاتوری حاکم دلیل بر آزادیخواهی است، پس باید مجاهدین خلق را آزادمنش ترین گروه سیاسی تلقی کرد. صرف مخالفت با حکومت شاه دلیل بر آزادیخواهی نیست. آیا میتوان مذهبیون، توده ایها، و همین مجاهدین و یا فداییان خلق را به صرف مخالفت با حکومت شاه آزادیخواه نامید؟ آیا میتوان اشخاصی چون حاج حبیب تازه مسلمان و یا خسرو روزبه را که قاتل روانشاد محمد مسعود بود آزادیخواه نام نهاد؟
کریم سنجابی و جبهه ملی نه تنها در موضع گیری آشکار از برقراری حکومت اسلامی در ایران حمایت کردند، بلکه همانطور که دیگر نظردهندگان نیز ابراز داشتند، مسئولیت مستقیم سرکوب در ارتش و همچنین نظام دادگستری کشور در سال اول روی کار آمدن رژیم فاشیستی اسلامی به آنها سپرده شد. جبهه ملی در مسائل داخلی خود نیز تعدی به توافقهای انجام شده نمیکرد. در سال ۵۸ جبهه توافق نمود که پست دبیر کلی را حذف کند و بجای آن شورای رهبری را جایگزین نماید. ولی بعد از آنکه مشخص شد که آزاد مردی چون روانشاد دکتر صدیقی (که عضو شورای رهبری بود) بهیچ عنوان دنباله روی عناصری چون سنجابی و حسیبی نمیشود، در یک کودتای سازمانی او و همراهانش را از جبهه بیرون کردند و پست دبیرکلی را مجدد به سنجابی دادند. حال سوال این است، چنین تشکیلاتی که کوچکترین تعهدی به اصول اعتقادی خود ندارد، آیا براستی میتواند پرچمدار دموکراسی و سکولاریزم در کشور باشد؟
۷۷٣٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

    از : دا نش

عنوان : سنجابی بتنهایی شورای مرکزی ببهه ملی بود؟
آقای ایرانی بیانیه ای که این دوستمان در کامنت خود آورده اند بسیار بجاست. اگر آقای سنجابی بر خلاف نظر رهبری جبهه ملی عمل کرده بود بی شک وی نیز توبیخ می شد اما برخلاف ادعای شما شورای مرکزی جبهه ملی با سازش با شاه مخالف بود و قصد قربانی شدن بخاطر تصمیم اشتباه بختیار را نداشت.
آنها در میان مردم بودند و آنقدر درک سیاسی داشتند که تشخیص بدهند حکومت پهلوی "مرخص" است و نیازی به هوش و زکاوت خارق العاده ای نیز نیاز نداشتند تا زیر بار چنین اشتباه فاحشی نروند!
۷۷٣۷ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست