از : ناصر مستشار
عنوان : برابر احکامی که بعضی رزمندگان انقلابی پشت در های بسته علیه بنده صادر کرده اند!
پس اعدام هم برای ناصر مستشار کم هست؟ ونامبرده باید ابتدا سانسور گردد اگر نتیجه ائی نداد مانند دوران شاه و یا حکومت اسلامی باید ممنوع القم گردد و اگر همه اینها اثر نگذاشت برای دفاع از حیثیت انقلابی رزمندگان که سالهاست رزم انقلابی و نبرد مسلحانه را به فراموشی سپرده اند وتنها با نوستالژی خود در حال سیر و سیاحت هستند ووقتی یک نفر تلنگر ی هرچند کوچک به آنها می زند ،باعث می شود که رویاهای شیرین گذشته آنها باردیگر صدمه ببیند که همین باعث ناخوشایندی و پرخاش علیه ناصر مستشار می گردد!
۷٨٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ارش دهقان
عنوان : چگونگی بحث
در اینجا بعضی افراد اصولا به هیچ قاعده وقانونی برای بحث کردن پایبند نیستند.یکی پیدا شده که بدلایل روحی و روانی که شاید زمانی مثلا عضو راه کارگر بوده وبعدا بهردلیل از این گروه جدا شده ویا بقول خودش در جنگ شرکت کرده و شاید در انزمان برای دفاع از کشور و هم وطنانش بوده و بعدا پشیمان شده و در انقلاب شرکت کرده و بعدا پشیمان شده وحالا هم شده طرفدار سلطنت و مشوق اسرائیل برای حمله اتمی به کشورمان. خوب چنین کسی هم برای میهن پرستان ایرانی قابل اعتماد نیست و هم برای سلطنت طلبان و اسرائیل. شاید اسرائیل خوشش میاید که یک ایرانی ازش بخواهد که بخاک ما حمله اتمی کند و سلطنت طلبان هم اینکه یک نفر به صف انها پیوسته شاید خوشحال باشند. ولی موضوع این است که این فرد برای هیچ گروه و دسته ای قابل اعتماد نیست و صحبتهای ایشان هم در رابطه با روشنفکرانی که سلطنت فاسد را سرنگون کرده اند کینه توزانه میباشد و نه منطقی که بخواهد بحث جدی بکند. نه این فرد فقط میخواهد برای خوشایند افراد خاصییکه با انقلاب بهمن منافع خودشان را از دست داده اند به سرنگون کنندگان شاه فحاشی کند. البته بحث با این فرد رژیم اسلامی را هم خوشحال میکند چرا که بیشترین فحاشی این فرد به افراد خوشنام مثل گلسرخی میباشد که تنها به جرم کتاب خواندن از طرف حکومت کودتا گر شاه به اعدام محکوم شد.
۷٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷
|
از : علیرضا شریعتمداری
عنوان : سانسور معنای مخصوص بخود را دارد، هدایت بحث در رابطه با موضوع بحث، بهیچوجه بمعنای سانسور نیست!!
اگر چه تذکر به افراد شرکت کننده در بحث و خواستار شدن از هریک از آنها که ، در باره موضوع بحث اظهار نظر کنند، امری صحیح و کاملا دمکراتیک می باشد و بهیچوجه بمعنای "سانسور" نیست. در واقع هدایت بحث در مسیر صحیح آن، امری ضروریست. کسی که با چنین شیوه کاری مخالف است و هدایت بحث در مسیر صحیح آن را، سانسور عقاید و نظرات تلقی می کند، آن فرد نشان می دهد که کوچکترین آشنائی با چگونگی عملکرد در تشکلات دمکراتیک را ندارد!
با توجه به توضیحی که رفت، با وجود این باید از مسئولین سایت اخبار روز تشکر کرد که اجازه داده اند تا عده ای طرفداران رژیم محمدرضاشاه و مخالفین انقلاب بهمن ۵۷ ، با بمیان کشیدن مسائلی که اصولا به موضوع نوشته دکتر بیات زاده ربطی ندارند، به مراجعین سایت اخبار روز نشان دهند که این حضرات کوچکترین آشنائی با روابط دمکراتیک ندارند! این خود دست آورد بزرگی است . چون این جماعت با نوشته های خود نشان دادند که در همکاری و همسوئی با آنها، نمی توان روابط دمکراتیک بر وطنمان ایران متحقق کرد!
این مجموعه اظهار نظرها بهترین سند در باره چارچوب فکری این جماعت از طرفداران رژیم شاه و دکتربختیار میباشد.
جالب اینکه این عده از طرفدارا دکتر بختیار که طرفدار نظام پادشاهی هم هستد، دوستان خود را وادار کردند تا درهمکاری با طرفداران رضاپهلوی علیه دکتر بیات زاده جوّ سازی کنند.
من بخاطر تبلیغاتی که این حضرات علیه دکتر بیات زاده براه انداخته بودند ممنونم، چون از طریق لینکی که سایت "ملیون" به صفحه بحث در سایت اخبار روز داده بود ،از وجود چنین بحثی در سایت اخبار روز در رابطه با نوشته دکتر بیات زاده با خبر شدم.
ولی برای من هنوز روشن نیست ، بدگوئی و نفی انسانهای شریف و آزادیخواهی همچون گلسرخی چه ربطی با بحث در باره محتوی نوشته دکتر بیات زاده که او در نوشته خود بطور مشخص در باره مبارزات در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ اظهار نظر کرده بود، دارد؟
آیا از این شاخ به آن شاخ پریدن طرفداران رژیم شاه و مخالفین انقلاب و مرتب با طرح یکسری مسائل جدید که هیچگونه ربطی به موضوع نوشته دکتر بیات زاده ندارند، بیانگر این واقعیت تلخ نیست که این عده از سلطنت طلبان ، حال طرفدار رضا پهلوی و یا دکتر بختیار و یا هردو، بدروغ بیان می دارند که طرفدار آزادی بیان و قلم و حقوق دگراندیش هستند! اگر چنین نیست ، ممکن است توضیح دهند که چرا به انسان آزاده ای همچون گلسرخی که بخاطر نظرات و عقایدشان در دوران سلطنت محمدرضاشاه اعدام شد چنین برخورد کرده اند؟ ویا با اتخاذ چنان شیوه کار غیر دمکراتیکی کوشش دارند نظرات خود را بدیگران حقنه کنند؟
ولی برای شخص من روشن است، که چرا این جماعت چنین شیوه ی کاری را اتخاذ کرده اند ، هدف این جماعت همانطور که برخی از هموطنان نیز قبلا اشاره کرده اند، بیشتر منحرف کردن سمت و سوی بحث در باره مطالب مطرح شده در نوشته دکتر بیات زاده می باشد، آنهم بدین خاطر که پاسخی قانع کننده در آنباره ندارند!
۷٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷
|
از : جاوید ایرانی
عنوان : این آقای ایرانی من نیستم
آقای دانش، من جاوید ایرانی، همانطور که قبلاً نیز گفتم دیگر در این بحث شرکت نمیکنم. این آقایی که با نام ایرانی شرکت کرده اند من نیستم. من حرفهایم را زدم و هر چند هر از گاهی سری به کامنتها میزنم ولی دیگر در این مباحث بی اساس امثال شما شرکت نمیکنم.
۷٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : قبول باشد!
بله فروپاشی نئولیبرالیزم برای عده ای بسیار دشوار خواهد بود اما ارتباط آن با سایت های اینترنتی ایرانی برایم روشن نیست.
۷٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : در عصر تشکیک وتردید وفروپاشی ایدلوژوی ها و ادیان و مکاتب چپ و راست زندگی کردن واقعا بسیار سخت است!
روزهائی را برای بدست آوردن آزادی و دمکراسی در حال پشت سر گذاشتن هستیم که عاری از عیب و نقض نیست! امیدوارم سایت های اینترنتی ایرانی این دوران را به سلامت و بردباری و تحمل سپری و سیر نمایند.
(کامنت قبلی من در این مورد غلط املائی بسیاری داشت که از کامپیوتر من بوده ،از مسئولان اخبار روز خواهشمندم کامنت شماره ۱۶۰ مرا حذف نمایند)
۷٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣٨۷
|
از : بهروز دیبا
عنوان : سرنگونی رژیم منفور و دیکتاتوری شاه خیانت است یا خواستن از اسرائیل برای حمله اتمی به کشورمان
به نظر من سرنگون کردن یک حکومت فاسد را خیانت دانستن انهم از طرف کسی که از اسرائیل میخواهد به ایران حملح اتمی کند هیچ ارزشی ندارد که دوستان به ایشان جواب میدهند. موضع اقای مستشار حمله اتمی اسرائیل به کشورمان میباشد وهمانطور که شاه خائن مخالفینش را خیانتکار میدانست امروز اقای مستشار هم ادم کمدی ان دوران میباشد که طرفداران رژیم فاسد کودتا به همه مخالفین شاه فحاشی میکردند
۷٨٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : دا نش
عنوان : شما تعیین کننده مرز خدمت و خیانت دیگران نیستید از خدمات و احتمالا خیانت های خود بگویید!
آقای ایرانی خوشحالم که بعد از خداحافظی احساسی تان تغییر رای دادید و بازآمدید!
آقای مستشار شما مرز بین روشنفکران و احزاب و سازمان های سیاسی را مخدوش می کنید.
من تا به امروز نمی دانستم که راه کارگر با اعدام ژنرال های شاه مخالف بوده (که شما بعنوان یک هوادار آن در سخن شاهد توده ای اتان خرد ندیدید).
شما برای خودتان خیلی حساب باز کرده اید! کمی آهسته تر بروید شاید بخودتان بیایید. شما بعنوان فردی که از هر دری سخنی دارد و مشخص نیست که چه کارنامه ای دارد بسادگی می توانید فدائیان و سایرین را به خیانت متهم کنید. اما برای من شما از چنین بضاعتی برخوردار نیستید و حتی با شناختی که از سطح سواد سیاسی تاریخی اتان و صداقت شما بدست آورده ام، قضاوت های شما راجع به دیگران برای من فاقد ارزش هستند.
۷٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ایرانی
عنوان : نقد
آقای مستشار، نقد جالبی بود از وضعیت روشنفکران معاصر. واقعیت این است که نسل فعلی (روشنفکر و مردم عادی) توانایی جایگزینی این رژیم را ندارند چه برسد که بخواهند بجای آن رژیم بهتری بیاورند. افرادی هم که بر علیه بختیار مقاله مینویسند قصد دارند کارهای خوشان را توجیه کنند و به اصطلاح منم منم بزنند. به نظر من متاسفانه سرنوشت ایران پس از مرگ طبیعی خامنه ای و رفسنجانی توسط قدرتهای خارجی رقم خواهد خورد و هر امکانی از جمله تجزیه ایران در صورتیکه تامین کننده منافع آنها باشد وجود دارد.
من به شخصه آینده ی خوبی برای ایران تصور نمیکنم و حالا شما بگذارید عده ای با شکوهمند خواندن انقلاب ۲۲ بهمن در آرزوهای جوانی خویش خوش باشند.
۷٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ناصر مستشار
عنوان : پاسخ به آقای دانش!امیدوارم آنرا تحمل نمایند؟
وقتی خدمات و خیانت های دانسته وندانسته روشنفکران ایرانی را در دو دوره قبل وبعد از انقلاب را بر روی دو کفه ترازو قرار میدهیم،براحتی می بینیم که در سمت کفه خدمت ترازو وزنه زیادی قرار ندارد،شاید چیزهائی مانند شجاعت ونبردو انتقام جوئی وشهادت و واز جان گذشتگی در سمت آن کفه بنام خدمت ببینیم ولی همه آنها را نمی توان خدمت نامید، بلکه می توان رزم و عصیان ورمانتیسم انقلابی نامید! در کفه دیگر ترازو خیانت های دانسته وندانسته از وزن بسیار بالائی برخوردار هست که همه آنها باعث شده اند که همگان را در بازنگری بسیار عمیق به گذشته وادار نماید. تمام ندانم کاریهای قبل از مرحله انقلاب ۵۷ را می توان در سایه جوانی انقلابیون احساساتی که شاه بی تدبیر به آنها دامن می زد درک کرد اما خیانت روشنفکران در بعد از انقلاب را به هیچ وجه نمی توان براحتی از آنها گذشت کرد.اگر سازمان اکثریت به پشت رژیم رفت اما اشرف دهقان وسازمان اقلیت هم که پشت رژیم نرفتند نتوانستند خدمتی به دمکراسی خواهی بنمایند.بعضی ها برای انکه خود را تبرئه نمایند بسرعت می گویند که:جامعه عقب مانده ائی که توسط شاه بوجود آمده بود ، طبیعی بود که روشنفکر عقب مانده تولید کرده باشد! اما سئوال اساسی در اینجاست که همه روشنفکران که در آن دوران علیه شاه مبارزه می کردند ،خود را به مردم فرشته نجات ونجابت معرفی می کردند اما بعدها خیلی زود ثابت شد که روشنفکران ایرانی قادر نبودند حتی یکی از مناطق شهرادری تهران را هم اداره نمایند.جنگ های کودکانه بین روشنفکران هنوز ادامه دارد. نه صراحتی بین روشنفکران وجود دارد تا به دوره های گوناگون برخورد نمایند نه صمیمیتی بین روشنفکران هست که خیانت ها وخدمت ها را بررسی نمایند ونه صداقتی بین روشنفکران هست که به همه مسائل به صورت"جامع ومانع"برخورد نمایند ونه دیگر صلابتی در میان روشنفکران باقی مانده است تا کمبود های گذشته را با کردار وپندار وگفتار نیک جبران نمایند! روشنفکران از آنهمه شهامتی که علیه شاه از خود نشان دادند،در حال حاضر دیگر آن آمادگی ندارند تا علیه رژیم اسلامی بکار ببندند تا نواقص رفع شود وبهمین خاطر بخش وسیعی از همان روشنفکران مایوس می خواهند همین رژیم را کمی عاقل تر نمایند اما حاضر نیستند دست به کارهای اساسی وبنیادی بزنند. احسان نراقی که ابتدا در آغاز جوانی تا سن ۲۲ سالگی در جریانات کمونیستی هنگام تحصیل در سوئیس شرکت کرده بود اما سپس ضد کمونیست شده بود، اخیرا در برلین در یک محفل عنوان کرد ،کمونیست هر چقدر که بد بود اما در میان جهانیان انگیزه ایجاد می کرد تا ملت ها علیه ظلم وبی عدالتی مبارزه کنند اما الان دیگر انگیزه ائی برای حرکت ومبارزه وجود ندارد؟ بزرگترین نقص روشنفکران ایرانی در فقدان دانش دستا وردهای بشریت جهان چه در گذشته وحال و بی تدبیر ی برای آینده بوده و هست.اگر آنها یک دوره ائی بخود مارکیست می نامیدند ،یک دروغ بزرگ بود چون از کمونیست هم آگاهی نداشتند.در کجای مارکسیست آمده است که آخوند خلخالی را به نمایندگی حزب کمونیست می توان انتخاب کرد تا به مجلس ملایان راه یابد.آنروز ها وقتی از یک عضو حزب توده پرسیدم چرا به خلخالی روی آورده اید در پاسخم گفت مگر نمی بینی خلخالی چطور ژنرال های دست پرورده شاه را که در ۲۸ مرداد رفقای مارا اعدام کردند یکی پس از دیگر ی اعدام می کند؟ آنروز عشق انتقام جوئی در چشمان او دیدم اما دانش وخرد ندیدم و امروز هم هنوز نمی بینیم! خانه ائی باید خراب کرد،بشرطی که خانه جانشین را آماده کرده باشیم وگرنه باید زیر باران وآفتاب سوزان و سوزش حشرات گزنده باید روزگار بگذرانیم.عشق جنگیدن و عشق ویتنام شدن وعشق مبارزه با امپریالیسم ما را کور کرده بود وهنوز می خواهیم حسین وار در کربلا در برابر قدرت های جهانی بجنگیم وهمان اسلحه ونبرد که نمی گذاشت بسوی دانش برویم حالا هم گریبان مارا رها نمی کند ودائم در این فکر هستیم اگر رژیم اسلامی بسوی جنگ رفت ،پشت سر رژیم اسلامی برویم یا به حمایت امریکا برویم ؟! در هرصورت می خواهیم در جنگ شرکت کنیم یا به نفع رژیم و یا به نفع امریکا! در زمان جنگ سر د هم دو گزینه در برابر خود قرار داده بودیم یا به نفع بلوک غرب بجنگیم یا به نفع بلوک شرق؟ در دوره شاه یکی از مشکلات ما سیاحت و عدم آشنائی با جهان بود تا تجربه بیاموزیم. اگر شاه می گذاشت تا روشنفکران به کشورهای سوسیالیستی سفر نمایند هیچگاه آن ممالک به قبله گاه روشنفکران تبدیل نمی شد.از قدیم گفته اند جلوی هرچیز را بگیری شیرین تر می شود.عشق رفتن به زندان داشتیم اما علاقه ائی برای تحصیل در خارج کشور از خود نشان نمی دادیم و خارج رفتن را شانه خالی کردن از مبارزه ارزیابی می کردیم.هنوز هم دانش در نزد نیروهای غیر انقلابی وغیر روشنفکر است. نهایتا برای اداره مملکت محتاج آنها خواهیم شد.ولی روشنفکران ما هنوز وهمچنان خود راسر آمد وعقل کل دنیا می دانند ولی اصلا نمی خواهند به کارنامه خود نگاهی بیندازند.تقی حمیدیان عضو قدیمی سازمان فدائی هنوز به انقلاب شکوهمند بهمن و پیروزی ۹۸ درصدی رفراندم جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ که فدائی ها تحریم کرده بودند افتخار می کند، بعد از ۳۰ سال هنوز ما این شکوهمندی را ندیدیم اما هرچقدر بخواهید خرابی و بدبختی وکشتار دیده ایم که مسببش همین روشنفکران آخوند مسلک ها هستند!
۷٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣٨۷
|