یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کاشکی آقای اسماعیل خوئی به‌ آفتاب تبدیل شده‌ بود! - فرخ نعمت پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : juybaar

عنوان : if only we have a valid proof, we shouldn’t accuse people
Dear Friends,
It’s not the word “Aksariyat” that makes one to do such thing as ratting out on his/her former comrades. It’s not even the way of political thinking of “Aksariyat” that is responsible for such acts if they happened.

It’s simply the human nature, or part of it. When we think we are right and the other person is wrong and is insisting on his wrongness, then it becomes upon us to silence the wrong doer. We all have the potential to be that way. Certainly, a few years after the revolution the a bit later we all would have been in an organization or as individual having friends who would have done that. And that sad part was that it was justifiable. We would have made it justifiable, wouldn’t have we?

I believe, if only we have a valid proof, we shouldn’t accuse people. That’s all.
٨۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مانی فرزانه

عنوان : برای گل اقا که گناه و جرم را مخلوط می کند و ناخودآگاه بنفع حکومت تمام میشود
هوچی گری بنا بر تجربیات ملی و بین المللی چندان کار سختی نیست ولی نتیجه ی چندان مثبتی برای صلاح «همه» ندارد، فقط ممکن ست منافع «بعضی » را تامین نماید.
ولی اثبات جرم در مبانی حقوقی نیاز به ملزومات دارد. بدبختی ما اینست که هیچوقت دادگستری مستقل نداشته ایم و قدرتهای حاکم در نبود آن نهایت « سوء استفاده» را نموده اند. ببینیم چند هزار مورد جنائی می توان در باره عملکردهای حکومت مذهبی ایران فعال نمود ؟
- رژیمی سفاک که در تاریخ معاصر نظیر نداشته از همان قبل از انقلاب - مثلا ؛ آتش سوزی سینما رکس آبادان - با ترور و ارعاب دستش به خون مقامات و مردم بی گناه آغشته شده بود. آیا برای آن همه جنایات شاکی خصوصی وجود ندارد ؟
- در فردای انقلاب با بیدادگاه های مشترک دولت موقت و شیخ صادق خلخالی چشم جهانیان را به کشتار سران رژیم پیش «روشن» نمود. آیا بازماندگان رژیم گذشته نمی توانند از مجرای حقوق و قضائی سردمداران حکومت مذهبی خمینی را به پای میز محاکمه بکشانند.
-دست آموزان خمینی در ۱۳ آبان ۵۸ با اشغال سفارت آمریکا ماهیت ضد دیپلوماتیک و ضد دموکراتیک خود را به تما جهان نشان دادند.
جیمی کارتر در زمان ریاست جمهوری ۴۴۴ روز به حکومت جانی خمینی فرصت داد که گروگانها را تا انتخاب رونالد ریگان در زندان نگاه دارد ایا تعجب انäیز نبود که چرا ایران را به میز محاکمه نکشاندند ؟
- در سال ۶۰ با کودتای کثیف خود علیه اولین رئیس جمهور خود توام با کشتار هزاران نوجوان دبیرستانی ننگین ترین اسناد را بر پیشانی تاریخ حک نمودند. هزاران ایرانی را برای داغ عزیران خود در ماتم ابدی غرق نمودند. آیا تا کنون کمپینی برای استیفای حقوق قربانیان آن جنایات صورت äرفته ؟
- در ۸ سال جنگ بی معنی خانمان برانداز صدها هزار کشته و معلول عاید مردم آخوند زده ی مملکت شد که از وبا و طاعون خطرناک تر بوده ست. سران رژیم بلافاصله با حکومت دیکتاتوری صدام حسین عقد برادری بستند و تمام خسارات جانی ، مادی و معنوی جنگ بفراموشی سپرده شد.
- بعداز پذیرش حقیرانه ی و خفت بار آتش بس در سال ۱۳۶۷ با قساوت بیشرمانه ای هزاران زندانی سیاسی را قتل عام نمودند که در تاریخ میهن ما بیسابقه ست. علیرغم وجود شاهدان عینی و مدارک محکمه پسند هنوز در این زمینه فشاری بر حکومت وارد نیامده ست . برعکس این رزیم مذهبی ست که در حالت تهاجمی در حال پاک کردن آثار جرم می باشد و خاوران و تمام آرامگاههای کشتار جمعی خود را با خاک یکسان می نماید تا راحت تر به بقای ننگین خود ادامه دهد.
- در طول ۳۰ سال حکومت فاسد دینی با توسل به ترور در داخل - قتل های زنجیره ای - و خارج از کشور ، رژیم اسلامی دشمنی خود را با تمام دگراندیشان به وحشیانه ترین شکلی نشان داد. در این زمینه نیز با کمال وقاحت وکیل خانواده های قتل های زنجیره ای - دکتر ناصر زرافشان - به محاکمه کشیده شد تا مبادا دیäران به دادخواهی عزیران خود بپردازند.

در باره ی هزاران موارد که به طور مختصر در بالا اشاره شد دست رهبران و کارگزاران رژیم تا مرفق به خون مردم آغشته ست و هزاران شاکی خصوصی میتواند از کانالهای مطمئن مطالبات خود را طرح نماید.

تازمانیکه تمام این مهم به مادیت تبدیل نشود و تریبونالی بر علیه حکومت تشکیل نشود صد البته رسیدگی به مواردی مانند همکاران خمینی اعم از نهصت آزادی و جبهه ی ملی و حمایت حزب توده و فدائیان اکثریت و حتی جنایت های سازمان مجاهدین خلق نیز از تور حقوق و جزا بیرون خواهند افتاد.

به نظر من اراده ای در بحث ها تلاش مینماید تا رزیم که متهم شماره یک تمام جنایات می باشد را از زیر فشار عمومی خارج نماید و بجای آن متهمین درجه ۲ و درجه ۳ را برجسته نماید. زمانیکه سران حکومت اسلامی دربرابر دادگاه صالحه قرار گیرند تردیدی نیست که بقیه موارد از جمله موضوع حزب توده و فدائیان اکثریت اتوماتیک رسیدگی خواهد شد.
در این زمینه مسلما حقوق دانان و وکلای مبرز بهتر از «گل آقا» راهنمائی خواهند کرد
۷۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : گل آقا

عنوان : سازمان اکثریت شریک جرم بود
"افراد و جریاناتی سازمان فدائیان ( اکثریت ) را متهم به لو دادن و آلوده بودن دست آنان به خون مخالفین خود در همکاری با جمهوری اسلامی می کنند! و با استناد به نشریه کار سالهای ۶۰ ـ ۶۱ سعی بر اثبات ادعایی خود دارند !"

ارگان رسمی سازمان اکثریت از هواداران و اعضا خود علنا می خواست که با عوامل سرکوبگر رژیم همکاری کنند و در شناسائی مخالفین به آنها یاری برسانند. همین قدر در دادگاه های کشورهای غربی می تواند باعث طرح شکایت از این سازمان شود. اگر کسی تابحال به خود زحمت شکایت از این سازمان را نداده دلیل نیست که این سازمان بیگناه باشد. مطمنا اشخاصی می توانند در دادگاه های کشورهای غربی این سازمان و رهبری آن را متهم به همکاری با رژیمی بکنند که اعضا و هواداران خود را موظف می کرد که به رژیم در شناسائی "ضد انقلاب" کمک کنند و نشریه رسمی این سازمان خود بهترین شاهد این عمل ضد انسانی می باشد.

" در عین جرم مقوله فردی است و اعضاء سازمان در صورتیکه جرمی مرتکب شده اند ، مسئولیت حقوقی و سازمان مسئولیت سیاسی آنرا بپذیرد و در عین سازمان تلاش کند تا با گفتگو سالم و سازنده در تلطیف فضای سیاسی بکوشند و اعضای سازمان در برخورد با اتهامات بی پایه با مراجعه به مراجع حقوقی ذیصلاح اقدام کنند ! در همین زمینه به رفقا به ویژه رفقای ساکن ( برلین ) که خود را مورد اتهام آقای شالگونی می بینند ، می تواند آغازگر اقدامات حقوقی و قانونی باشند . مورد آقای شوکت و صالحی به درجاتی گونه ایی از این اقدامات حقوقی ، قانونی و متمدنانه است که پیش روی ماست ! ولیکن من شخصا اولویت را با اقدامات سیاسی و دیالوگ می دانم ."

اتفاقا خلاف این مورد صحت قانونی دارد. این یک جرم صرفا فردی نیست و خود یک حزب و سازمان مرتکب جرم شده است که در نشریه رسمی خود اعضا و هواداران خود را تشویق و ترغیب می کرد که با ایادی یک رژیم سرکوبگر در شناسائی و دستگیری "ضد انقلاب" که همان مخالفین رژیم بودند همکاری کنند و این مورد این حزب و سازمان سیاسی و رهبری آن را در اعمال جنایتکارانه رژیم شریک جرم می کند. سازمان اکثریت در هیچ دادگاهی نمی تواند شکایتی را علیه هیچ مخالفی مطرح کند و اتفاقا خویشاوندان قربانیان رژیم می توانند از این سازمان و رهبری آن به جهت همکاری با رژیم شکایت کنند و یکی از بهترین شواهد نیز خود نشریه رسمی همین سازمان می باشد که مطمنا وکیل یا وکلای سازمان اکثریت به خوبی از این مورد آگاه می باشند. این را مطمن باشید! دست بالا را گرفتید که پس نیفتید!
۷۹٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : asghar B

عنوان : چه کسی نفی می برد؟
سلام من هیچ وفت به هیج جریان چپی وابسته نبودم ولی سعی می کنم کلا همه نشریاتی که ارزش خواندن دارند اعم از راست و چپ را بخوانم. این بحث پیرامون سازمان اکثریت خیلی من را بخود واداشته است. مدتها پیش دوستی در محفلی همین ادعای آقای خویی را می کرد. من از ایشان خواستم برای من بیشتر توضیح دهد. ایشان هم توضیح داد. پرسیدم سندی هم دال بر این حرفت داری؟ گفت البته! روز بعد ایشان از طریق میل اسناد را فرستاد. ولی این به قول دوستمان آقای داریوش این ها سند نبود گزیده روزنامه های بود که دال بر حمایت ج ا در مقابل ضدانقلاب می کرد. به این دوست عزیز گفتم این ها که سند همکاری نمی شود و ارزش ارائه در دادگاه ندارد . این موضع گیری یک سازمان را نشان می دهد. که تا آنجا که من خواندم خودشان هم آن را نقد کرده اند. این دوستمان کلی به من تشر زد که نکند من هم اکثریتی شدم. و گفت اکثریت یک وبروس است!! از آن بپرهیز!
چند وقت پیش ایران بودم . آن موقع کتاب تاریخ سازمان چریک های فدایی بیرون امده بود و آدم متوجه می شد که چقدر جوانها علاقمند به خواندن این کتاب هستند . از یک جوانی پرسیدم که دلیل این علاقمندی چه می تواند باشد. با این که همه می دانید که این کتاب توسط رژیم نوشته شده است. گفت ما این کتاب را به سبک خودمان می خوانیم. می دانیم کجاش دروغ است و کجاش راست.!! همان جا هم بگویم نوشته نگهدار هم در کنار این کتاب رد و بدل می شد. واقیعتی است که ممکن است برای برخی از هموطنان قبولش سخت باشد. ولی نام چپ با فدایی گره هرده است. گروه های دیگر از جمله راه کارگر را کسی نمی شناسد. مقالات ۳ نفرتکثیر می شود ۱- نگهدار۲- کشتگر ۳- همین آقای تابان سردبیر اخبار روز! مقالاتی که بیشتر در ایران خوانده می شود متعلق به همین سایت اخبار روز و ایران امروز(البته فیلتز میشود و خیلی ها از طریق میل دریافت و تکثیر می کنند)
خیلی از مقالات و اطلاعیه های اکثریت در ایران چاپ می شود. که فکر نمی کنم خود سازمان اکثریت روحش خبر داشته باشد که کی اینها را چاپ می کند. در ایران رژیم سعی می کند به این ها ضربه بزند. در خارج از کشور هم خویی ها راه کارگر و امثالهم.! ره کارگر سال ها از حمایت جنابتکاری به نام صدام برخوردار بود. و اقلیتی ها هم رفقای خودشان را به رژیم لوندادند، خودشان سینه همدیگر را نشانه رفتند. برای کسی که مثل من به قضایا نگاه می کند. از خودم می پرسم دلیل این کارها چیست؟
۷۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : فرخ نعمت پور

عنوان : جواب به‌ گل آقا
آقای گل آقا، شما میگوئید تا بحران سیاسی در ایران بیشتر بشود مسئله‌ سازمان اکثریت حادتر میشود. من نمیدانم چه‌ پیوندی میان بحران در ایران و سازمان اکثریت وجود دارد. مگر اینکه‌ مسئله‌ را این جوری بگیریم که‌ سازمان اکثریت یک نیروی تاثیرگذار جدی در داخل ایران است و همین مسئله‌ باعث میشود که‌ موضوع سازمان اکثریت به‌ بحران سیاسی در ایران ربط پیدا کند. اما بگذارید صادق باشیم، هم‌ من به‌ عنوان عضو سازمان اکثریت و هم‌ شما به‌ عنوان اولترا چپ میدانیم که‌ چنین نیست. اما بگذارید فرمول شما را دقیقتر بکنیم. بدین معنی که‌ "تا بحران سیاسی در شما و سازمانی که‌ از آن دفاع میکنید بیشتر شود، مسئله‌ اکثریت برای شما حادتر میشود". به‌ گمان من این صورت اصلی مسئله‌ در ناخودآگاه‌ ذهن شماست. این آن چیزی است که‌ شما میخواهید بگوئید، زیرا شما هم ریشه‌ در همان تفکر قدیمی و توطئه‌مدارانه‌ دارید که‌ برای برگرداندن آرامش در خود و حفظ هویت سازمانی، هر از چند گاهی باید با طرح دشمنی بیرونی، فراافکنی کرده‌ و به‌ خود بقبولاند که‌ واقعا انقلابی است!البته‌ من نمیدانم که‌ شما تا چه‌ حد انقلابی هستید، چونکه‌ اگر بودید و به‌ حرفهای خود واقعا اطمینان داشتید در اینجا با اسم خود مینوشتید و جرات داشتید که‌ علنا از خود و ایده‌هایتان دفاع کنید. خود را قایم کردن کار ترسوان است. و شما یک ترسوی مدعی انقلابی گری هستید.
۷۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : آقای گل آقا!هر سازمانی مجاز است تا برنامه و ایدولوژی خود را در خدمت به مردم ایران تغییر دهد.در اسلام تغییر دین مساوی به مرگ است اما که مانند دستورات دین اسلام عمل نمی کنیم که نتوانیم از مرام کمونیستی دست بکشیم؟
اگر همه ادیان و احزاب و سازمانها برای خدمت به انسانها بوجود آمده اند ،هر لحظه برای بهبود رسیدگی به اهداف انسانها می توانند تغییر راه وروش بدهند تا کارائی داشته باشند ،ولی تنها معیار خدمت به انسان،آزادی ،محیط زیست باقی خواهد ماند .وقتی کشور هائی که مهد کمونیست بوده اند و از ۷۰ سال اقتدار برخوردار بوده اند به شکست رسیده اند ودر آنجا در بین مردم دیگر یک درصد کمونیست هم وجود ندارد ما چرا باید خود را در زندان ادیان ،مذاهب ،ایدولوژی های دست و پاگیر محبوس کنیم؟مگر تنها به وسیله کمونیست می توان به مردم خدمت کرد؟پس چرا آنها که نصف جهان را در اختیار داشتند نتوانستند آن خدمت انسانی را به انجام برسانند؟

در عصر تشکیک وتردید وفروپاشی ایدلوژوی ها و ادیان و مکاتب چپ و راست زندگی کردن واقعا بسیار سخت است!
روزهائی را برای بدست آوردن آزادی و دمکراسی در حال پشت سر گذاشتن هستیم که عاری از عیب و نقض نیست! امیدوارم سازمان های ایرانی این دوران را به سلامت و بردباری و تحمل سپری و سیر نمایند ودست به اعمال کودکانه مقطع انقلاب نزنند که در نهایت به نفع رژیم اسلامی تمام شد.
۷۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : داریوش مرادی

عنوان : نقد و انتقاد سیاسی یا طرح اتهامات حقوقی ، کدامیک ؟
درود دوستان ! به گل آقا ! دوست محترم بحث بر سر نقد و انتقاد سیاسی نیست ! افراد و جریاناتی سازمان فدائیان ( اکثریت ) را متهم به لو دادن و آلوده بودن دست آنان به خون مخالفین خود در همکاری با جمهوری اسلامی می کنند! و با استناد به نشریه کار سالهای ۶۰ ـ ۶۱ سعی بر اثبات ادعایی خود دارند ! تا آنجائیکه بحث بر سر نقد سیاست ها ، عملکرد مخرب و فاجعه بار آن سیاست ها و پیامدهای آن دارد ! سازمان ( اکثریت ) آن سیاست ها را نقد و خطایی فاجعه بار ارزیابی کرده باید دامنه و ابعاد آنرا گسترده تر کند ! نقد شجاعانه ، پذیرش خطای مهلک سالهای ۶۰ ـ ۶۱ و پیامدهای آن ! و اعاده حیثیت از تمام افراد و فعالین سازمان های که این سیاست مهلک آنان را هدف گرفته بود را پیگیرانه دنبال کرد ! و مسئولیت های سیاسی ناشی از آنرا بپذیرد ! در عین جرم مقوله فردی است و اعضاء سازمان در صورتیکه جرمی مرتکب شده اند ، مسئولیت حقوقی و سازمان مسئولیت سیاسی آنرا بپذیرد و در عین سازمان تلاش کند تا با گفتگو سالم و سازنده در تلطیف فضای سیاسی بکوشند و اعضای سازمان در برخورد با اتهامات بی پایه با مراجعه به مراجع حقوقی ذیصلاح اقدام کنند ! در همین زمینه به رفقا به ویژه رفقای ساکن ( برلین ) که خود را مورد اتهام آقای شالگونی می بینند ، می تواند آغازگر اقدامات حقوقی و قانونی باشند . مورد آقای شوکت و صالحی به درجاتی گونه ایی از این اقدامات حقوقی ، قانونی و متمدنانه است که پیش روی ماست ! ولیکن من شخصا اولویت را با اقدامات سیاسی و دیالوگ می دانم . و نکته پایانی اینکه متاسفانه افراد و جریاناتی که سازمان ( اکثریت ) را نشانه گرفته اند از پرداختن بخود عاجزند و خود کارنامه درخشان تری برای ارائه ندارند ! آنان با فرافکنی و بحث های هیستریک در واقع بخشا از خود می گزیزند ! سازمان ها و احزاب سیاسی در خلاء وجود خارجی ندارند ، سازمان سیاسی به گمان من یعنی مجموعه ایی از مناسبات ، سیاست ها و آماج ها و افراد تشکیل دهنده آنها ! آنجا که بحث بر سر جرم است ، امری فردی است ،و شهروندان جامعه همه بمثابه فرد پاسخگو ! و این دیگر ، فدائی ،مجاهد ، راه کارگری و .... نمی شناسد . شاد باشید
۷۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : گل آقا

عنوان : چگونه می توان اعتماد کرد؟
آقای مستشار موضوع مبارزه اصلی یا فرعی علیه رژیم اسلامی نیست بلکه سابقه یک سازمان سیاسی است که بدون شفافیت در مورد این سابقه فکر اتحاد و ائتلاف علیه رژیم با او در بهترین شکل مضحک است. سوالات مهمی مطرح است که توضیحات و انتقادات این سازمان سیاسی بطور رضایت بخش جوابگوی آنها نبوده است.

در ضمن نحوه نوشتن شما موضوعات زیادی را با هم مخلوط می کند و باعث سر درگمی از موضوع بحث می شود. اینکه عده ای از سازمان اکثریت جدا شدند و به راه کارگر پیوستند که دلیل نمی شود سیاست آن سازمان و آن افراد در زمان عضویت در سازمان اکثریت درست بوده است و چون آنها اکنون به یک سازمان سیاسی پیوستند پس باید گیرنده این اعضای جدید نسبت به سازمان سیاسی قبلی این افراد تخفیفی قائل شود و از آن سیاست انتقاد نکند. اتفاقا همین آمدن این افراد خود دلیل خوبی است که از سیاست سازمان قبلی آنها بیشتر انتقاد کند که در تصمیم این افراد خللی وارد نشود.

انتظار اتحاد و ائتلاف بین سازمان اکثریت با دیگر سازمانهای سیاسی چپ بسیار بعید به نظر می رسد زیرا اولا معلوم نیست که سازمان اکثریت کمونیست هست یا سوسیالیست هست یا سوسیال دمکرات هست و یا لیبرال دمکرات یا ملی یا ملی مذهبی؟؟ سازمان اکثریت مانند آش شلغلم کاری است که همه چیز در آن یافت می شود و بیشتر خودش شبیه یک ائتلاف است تا یک حزب یا سازمان سیاسی.

موضوع سابقه این سازمان نیز بر خلاف علاقه اکثریتی ها و همین آقای نعمت پور نیز به این زودی ختم نخواهد شد و احتمالا هر چه شرایط سیاسی ایران بحرانی تر بشود این موضوع حادتر خواهد شد. بهرحال نشریه خود اکثریت کار دستشان داد و خیلی بی پروا از رژیم حمایت کرد و این غلط کردم های بعدی آنها هم چندان نظر افراد را عوض نمی کند و نخواهد کرد.

فکر کنم بیشترین ضرر آن حمایت از حکومت را خود سازمان اکثریت کرد و خواهد کرد. خمینی زمانی مجاهدین را نکوهش می کرد که "خودشان خودشان را شکنجه می کنند" تا به اعتبار حکومت اسلامی صدمه بزنند. حال باید گفت که سازمان اکثریت "خودشان به خودشان ضربه مرگباری زدند به واسطه حمایت از حکومت اسلامی و دنباله روی از سیاست های حزب برادر توده دیروزی ضربه کاری به خود زدند که راه کارگر هم نمی توانست به آنها بزند. سابقه را سخت می شود به فراموشی سپرد.
۷۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ناصر مستشار

عنوان : فدائیان اکثریت بارها از کرده خویش در همکاری با جمهوری اسلامی در مقطعی خاص از فعالیت سیاسی خویش ابراز پشیمانی کرده و از خود انتقاد بعمل آورده اند ،دیگر چرا باید مته به خشخاش گذاشت؟
در این دورانی که مردم از سازمانها روی گردان شده اند وجمهوری اسلامی می تواند براحتی هر جنایتی انجام دهد ودر بین نیروهای سیاسی بی رمقی ودر میان مردم بی اعتمادی حاکم شده است دیگر نمی توان مسائل ۲۵ سال پیش را دوباره به جای مبارزه اصلی علیه رژیم اسلامی نشاند، بلکه در حال حاضرباید از اتحاد و ائتلاف علیه رژیم سخن گفت.در جریان انقلاب ۵۷ ما جوانها بدنبال مسن تر ها از خود می رفتیم که آنموقع تنها ۵۰ سال داشتند ودر کودتای ۲۸ امرداد ۲۵ ساله بودند و ما از آنها در باره اتفاقات و حوادث آن روزها پرس و جو می کردیم.الان هم ما ۵۰ یا ۶۰ سالها شده ایم و هیچ یک از جوانهای کنونی که روزهای انقلاب ۵۷ و بعداز آنرا ندیده اند به سراغ ما نمی آیند تا از جریانات ۳۰ و یا ۲۵ سال پیش از ما سئوالی بکنند ،چرا که به مسائل کنونی مشغول هستند و گذشته را زیاد اهمیت نمی دهند.اینکه راه کارگر در این روزهای وانفسا ومسخ شدگی و بی تفاوتی توده ها از مسائل گذشته برای خود هنوز کلاه نمدی می بافد ،شاید از نقشه ائی سکتاریستی حکایت می کند که از این قرار است: راه کارگر اینک می بیند که جنبش چپ وبخصوص در میان جوانان و دانشجویان در ایران در حال رشد است و راه کارگر این بار می خواهد سازمان یافته وبعنوان تنها سازمان معتبر باقی مانده از دوره گذشته همه رشد یابی جنبش چپ را از آن خود نماید و مانند سال ۵۷ نشود که از سازمان سیاسی برخوردار نبود ونتواست کاری انجام بدهد.راه کارگر می خواهد کارنامه همه را روی میز بگذارد و به خود نمرات خوب بدهد و سازمان اکثریت را بعلت خیانت از دور رشد یابی چپ خارج کند که این هم نشانه از آغاز فرقه گرائی است که در ۳۰ سال گذشته شلاق آنرا به اندازه کافی خورده ایم وبه نفع رژیم تمام شده است.همین راه کارگر وقتی در دوره ائی دسته دسته از توده ائی ها و اکثریتی ها را بخود جذب می کرد ،آن توده ائی ها و اکثریتی ها جذب شده پاک ومنزه بودند چرا که در بارگاه راه کارگر پذیرفته شده بودند ولی آنهائی که توبه نکردند و راه کارگری نشدند پس خائن هستند .همین الان باید همه ما به سراغ داریوش همایون ها برویم که انتخابات جمهوری اسلامی و پشتیبانی از جمهوری اسلامی در هنگام روزهای بحرانی حکومت را توصیه می کند برویم که همین تاکتیک را در دوره ائی حزب توده اتخاذ کرده بود اما اینک همین نیروها ی طرفدار داریوش همایون ها آنرا به خدمت گرفته اند اما به خود حزب توده فحش می دهند که از از ناکسی وموذی گری آنهاست!اگر سازمان اکثریت را که با جمهوری اسلامی در یک دوره ائی همکاری کرد را می توان خیانت نامید اما جریانات اقلیت واشرف دهقانی و همه جریاناتی که از موضع انقلابی دفاع نمودند ،چقدر توانستند نیروهای سیاسی جنبش چپ را سازمان بدهند؟
۷۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : گل آقا

عنوان : مسول کی بود؟
من یک سوال مشخص از آقای نعمت پور دارم. در آن سالها سازمان شما گروه "سربداران" را ضد انقلابی می دانست و شاید هم هنوز نیز می داند و من یک طرفدار اکثریتی را می شناختم که نشریه کار را راهنمای خود می دانست و هر آنچه نشریه کار می گفت با جان و دل انجام می داد. می دانم که با توجه به توصیه های نشریه او با پاسداران محله خوش و بش می کرد. او نیز مانند من تعدادی طرفدار گروهای دیگر از جمله اتحادیه و پیکار را می شناخت. وقتی بگیر و ببند شروع شد آنها دستگیر شدند و این طرفدار اکثریتی رضایت خود را علنا اعلام می کرد و تلویحا مطرح می کرد که در شناسائی آنها دست داشته است زیرا آنها در ضدیت با حاکمیت ضد امپریالیست خمینی بودند و بنا به توصیه های سازمان اکثریت دشمن انقلاب بودن. حال سوال من از آقای نعمت پور این است که اگر یک هوادار که شاید هم ساده بود و به توصیه های امثال شما گوش کرد و به برادران پاسدار امدادهای غیبی رساند آیا خود او مسول اعمالش می باشد و یا شما نیز در شاهکار او شریک می باشد. او فکر می کرد کار درستی می کند و شما نیز همه هواداران را ترغیب می کردید که کمک به حاکمیت ضد امپریالیست بکنند. اگر باور ندارید که این مورد پیش آمد که شما را به خیر و ما را به سلامت و دیگر حرفی نیست. آیا فکر کردید که بعضی از هواداران شما مانند یک مذهبی به فرمایشات شما ها عمل می کردند و با اینکه خود نیز دل خوشی از پاسداران نداشتند ولی انجام وظیفه کردند زیرا امید داشتند که حکومت بلاخره به خودش خواهد آمد و با بقیه ضد امپریالیست ها مانند اکثریت و حزب توده در یک جبهه خواهند جنگید و بالاخره انقلاب به مقصد خواهد رسید. بالاخره مسول این بدبخت که باعث بدبختی دیگران نیز شد خودش بود و شما هیچ مسولیتی ندارید؟
۷۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست