از : با قر
عنوان : اول برادریت را ثابت کن!
آقا یا خانم زنگنه شما معلوم نیست از چه موضعی نظر میدهید. راه کارگری هستید که تا هوا پس شد کر کره ها را پایین کشیدند. یا اقلیتی هستید یا مجاهد یا سلطنت طلب؟ بهر حال شما اول سنخیت خود با موضوع را روشن کنید
٨۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : زنگنه
عنوان : هر آنکه بامش بیش ،برفشش بیشتر
با درود،
گرحکم شود که مست گیرند/درشهر هرآنکه هست گیرند.به نظر من هر آنکس در آنزمان ها در جبهه اکثریت باقی ماند وتا به امروز دردرون این سازمان است تا اندازه ای کم وبیش در آن اشتباهات دست داشته است.و این شامل آقای باقر پورنیزمیشود.ایشان نیز یک عذر خواهی بدهکار مردم ایران هستند.که همراه سازمانی قدم بر داشته است که خشونت و اعدام و کشتار مخالفین را از سوی جمهوری اسلامی حمایت می کردند.البته که به دلیل سیاست ها و بینش های غلط. قضیه یک امر سیاسی بوده است و این به معنای آن نیز که سازمان فداییان در آن زمان یک سازمان تروریستی بود. خطای بزرگ آنها این بود فکر میکردند با گذاشتن اسلحه به زمین دیگرهمه چیز تمام شده است . آنها هنوز یک سازمان طرفدار خشونت بودندو از حزب توده پیروی میکردند آنها این بار با حمایت از ماشین خشونت جمهوری اسلامی به جنگ مخالفین رفتند. با این وجود تناقض در سیاست دوگانه آنان هنگامی که خود قربانی خشونت جمهوری اسلامی می شدندمشخص میشد.کاش همانگونه که دوستی گفت سازمان فداییان اکثریت نمایندگانی را انتخاب می کرد و با بر شمردن اشتباهات آنزمان به نام سازمان و تمامی فداییان اکثریت بویژه رهبران آنزمان عذر خواهی بدونه توجیه از مردم ایران می کرد و برای همیشه ازخشونت چه بادست خود وچه با حمایت از هر حکومتی که در ایران بر سر کار در آینده خواهدآمد،فاصله می گرفت.
٨۴۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : محمود میرانی
عنوان : به با قر
جناب با قر!! شما از روی کامنت ها کامنت می نویسید؟ شما چرا شجاعت ندارید با اسم خود کامنت بگذارید؟ هیچ مورخ و مقاله نویسی کامل نیست و کامل نمی نویسد. کامل نبودن و کامل نوشتن عیب نیست اما خیلی زشت است کسی که اظهار نظر می کند صادق نباشد و زحمت نکشیده زحمت کسی را هرچند ناچیز و کم پامال کند بدون این که چیزی به دانش بقیه بیافزاید، شما نامریی و بی چهره هستید؛ و نق می زنید، کسی شما را جدی نمی گیرد.
٨۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : محمود میرانی
عنوان : به با قر
جناب با قر!! شما از روی کامنت ها کامنت می نویسید؟ شما چرا شجاعت ندارید با اسم خود کامنت بگذارید؟ هیچ مورخ و مقاله نویسی کامل نیست و کامل نمی نویسد. کامل نبودن و کامل نوشتن عیب نیست اما خیلی زشت است کسی که اظهار نظر می کند صادق نباشد و زحمت نکشیده زحمت کسی را هرچند ناچیز و کم پامال کند بدون این که چیزی به دانش بقیه بیافزاید، شما نامریی و بی چهره هستید؛ و نق می زنید، کسی شما را جدی نمی گیرد.
٨۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : با قر
عنوان : انشا نویسی یا بررسی تاریخی؟!
راقم جمله هایی که خوانده ام از بضاعتی که بخواهد تاریخ انقلاب یا عملکرد یک نیروی سیاسی را به نقد بکشد برخوردار نیست.
اولا راقم بیشتر با تقلید از تئوریسین های چپ که آنها را به سلاخه تخریب کشیده می خواهد به خواننده جملاتش اینگونه تلقین کند که وی نیز "سری در میان سر ها دارد"!
دوما ایشان از یک سوی ماجراجوییهای کودکانه در گنبد و کردستان را تایید کرده و از سوی دیگر فاصله گرفتن از این سیاست های کودکانه را موجب دور شدن از نیروهای لیبرال و ... معرفی می گند و گویا اصلا اطلاع ندارد که در آن زمان سازمان وی اتفاقا علیه دولت لیبرال دست به اسلحه برده بود.
سوما گویا ایشان در دست داشتن چند فاکت آن هم ناقص و یک سویه را برای ارائه یک "تحلیل" تاریخی کافی می دانند. با کنار هم چیدن گزینه های مورد پسند راقم لطفی به تاریخ نکرده ایم بلکه بیشتر دل "کسانی" را بدست آورده ایم.
چهارما کم اطلاعی راقم انشا از تاریخ سی سال گذشته است. اینکه او نام کوچک سعادتی را نداند و یا چرایی توصیه سازمان به مطالعه وصیت نامه سعادتی و نه "اعترافات" وی را نداند، صلاحیت قضاوتی اینچنینی را ندارد.
پنجما با شناختی که از راقم دارم ایشان همواره کوبنده بر طبل مخالف بوده و هست. گاهی از موضع اولترا چپ که بطور طبیعی به اولترا راست گرائیده! بنابراین توصیه من با او بررسی صادقانه "مواضعش" طی ۲۰ سال گذشته در خلوت خودش است.
٨۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : منصور ترابی
عنوان : گزارش متناقض
تردیدی ندارم که سازمان ما فدائیان اکثریت «خطاهای» جدی از خود نشان داد ولی به استناد به آن ، نمی توان «خطاهای» جدی دیگر نیروها را توجیه کرد. من نه در خود صلاحیت دفاع از سازمان را می شناسم نه نقد دیگر جریانها را.
اما وقتی این مطلب را میخوانم تاسف میخورم که اینطور نباید بیدقت نوشت آیا روند شش هفت ما انقلاب به این صورت بود که دانش باقر پور نوشته ؟ لطفا بخوانید و مراهم روشن کنید آیا ضد و نقیض نیست واقعا تاسف انگیز ست :
از جمله آن که با پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ علی رغم آن که نقش بسیار موثری در پیروزی انقلاب ایفا نمود، بنا به عدم شناخت از محتوای نظام سیاسی جدید، از شرکت در رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۷ خودداری ورزید و سیاست خود را با سیمای اپوزیسیون سکولار و رادیکال به جامعه معرفی کرد. چندی بعد در حادثه گنبد به یاری مردم منطقه شتافت و با قوای نظامی حکومت وارد جنگ شد، همچنین در درگیری های کردستان نیز همراه با مردم آن منطقه برای کسب حقوق و مطالبات قومی علیه جمهوری اسلامی به مبارزه برخواست. چندی بعد، پس از اشغال سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام، و در پی استعفای دولت بازرگان، استراتژی سیاسی سازمان از سوی رهبری تغییر یافت و همسویی و همراهی با سیاست های حزب جمهوری اسلامی با هدف حمایت از نظام، جایگزین آن گردید و به تبع آن، سیاست دوری با اپوزیسیون برانداز و دیگر چهره ها و شخصیت های ملی و لیبرال، سیر شتابان گرفت
٨۴۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : محمدرضا اکبری
عنوان : چند نکته
آقای باقر پور عزیز
آیا شما فکر میکنید بدون بررسی زمینه ها وشرایط سیاسی-اجتماعی حاکم بر ایران ومنطقه وشرایط جهانی آندوره وتاثیرآن بر برنامه ومشی سیاسی همه گروههای اپوزیسیون از جمله فداییان در آنهنگام میتوان درسی برای آینده آموخت؟ علیرغم اینکه من مناقشه ای در فاکتهایی که شما از خط مشی سیاسی وعملکرد فداییان آورده ایدو به نظرم هنوز میتوان این رشته را ادامه داد ، این نوع متد بررسی بی ارتباط با شرایط تاریخی آن دوره است. بر اساس این متد شما از یکسو وازجایگاه افکار ودیدگاههایی که متعلق به امروزند ازسوی دیگر، شما نمیتوانید حتی یک جریان را در کل تاریخ معاصر نام ببرید که بتوانداز پس معیارهای شما برای ورود به دایره"خوبان" بر آید. اگرشما واقعا با وفاداری به دیدگاه امروزی خودتان هم که شده به سراغ بررسی سیاست وبرنامه عمل تک تک جریاناتی که سازمان اکثریت میخواست سر به تن آنها نباشد بروید وبعدا هم به قول خودتان به میدانی کردن این سیاست ها درعمل آنها نگاهی بکنید بعید است به قضاوتی بنیادا متفاوت از انچه در مورد تئوری وسیاست وعمل ومنش اکثریتیها بر اساس دیدگاه امروزتان مطرح میکنید، برسید ؟ من شخصا تردید دارم که چنین شود.طرح موضوع به ترتیبی که شما چهارچوب آنرا معین وخودتان هم به آن جاب داده ایدبه نتایج پایدار برای آینده ما منجر نخواهد شد. بررسی وقضاوت شما علیرغم لحن متفاوت وقطعا نیت خیرخواهانه اش، بنیادن متفاوت ازمتد شالگونی ها وخوییها نیست.
در عین حال من از نوشته شما این گونه فهمیدم که شما میگویید فداییان اکثریت به خاطر عدم شناخت از ماهیت حکومت جدید رفراندوم را تحریم کردندو.... وبعد ها هم به خاطر دادن شعار سرنگونی موجب شدت عمل حکومت درسر کوب خود شدند. آگر من شما را درست فهمیده باشم، باید بگویم که برای خود شما هم معلوم نیست چه میگویید؟
ونکته آخر آنکه شما از کجا مطمئن هستید که آقای خلیق به اصل ونفس مصاحبه آقای خویی به بی بی سی اعتراض کرده است؟ شما باید به خوبی بدانید که هیچ رسانه بیطرفی بدون ایجاد شرایط مساوی به کسانیکه طرف مناقشه قرار میگیرند به لحاظ حقوقی مجاز نیست که اظهارات وگفته های فقط یک طرف دعوا را پخش کند. خوب حال اگرآقای خلیق این اعتراض را کرده حق طبیعی او بوده است. این که این اعتراض به چه چیزی منجر شده وبهدا هم آقای کریمی دربیبی سی با چه کیفیتی مصاحبه کرده است موضوع دیگری است و...
٨۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : امیر /
عنوان : خدا را شکر که شما قصد " مخدوش ساختن سیمای سازمان " را ندارید!
...وگرنه سعی میکردید ، بدون سند اینگونه القاء نمایید که سازمان از اعدام رهبران گروه های دیگر خرسند است و چیزی نمانده بود که دستور لو دادن دیگران را بدهد!
چنین انتقاداتی ، در شمایلی " وزین تر" ، اخیرا بسیار منتشر میشود. یک نمونه آن سلسله مقالات مفصلی است که آقای علی اکبر شالگونی در نقد عملکرد سازمان در گذشته نوشته است. او البته از موضع ظاهرا چپ و این دوست ما از موضع راست و سعی در همنوازی در ارکستر هواداران تضعیف جمهوری خواهی چپ گرا ، در راستای هل دادن آن ها به سمت ائتلاف با گروه های وابسته به آمریکا. هر دو ولی عامل" زمان " را به نفع اهداف خود مصادره میکنند تا جاده مغلطه هموار شود.
این دوست گرامی البته آنقدر از بی اعتنایی مسئولین سازمان به "تذکرات " خود ، در رابطه با مصاحبه " خویی " دلخور و عصبانی شده است که بعید میدانم در نقل قول هایش نیز جانب دقت و امانت را رعایت کرده باشد. به عنوان مثال:
محمد رضا ( و نه قاسم ) سعادتی ، از رهبران مجاهدین خلق بود . سازمان اکثریت هوداران خود را به خواندن " وصیت نامه " او ، و نه " اعترافات " او دعوت میکرد. زیرا سعادتی در این نامه که بصورت پنهانی به خارج از زندان فرستاد، به انتقاد از مشی مسلحانه مجاهدین در برابر حاکمیت پرداخته و دامن زدن به این گونه در گیری را توطئه عواملی در خود رژیم برای یافتن بهانه برای ایجاد جو اختناق ارزیابی کرده بود. گفته میشود که لاجوردی و دارو دسته اش بعد از اطلاع از چنین طرز فکری در سعادتی اورا باعجله و بدون اطلاع دیگر مقامات رژیم اعدام میکنند.
٨۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : ایرج عابدی
عنوان : پوزش
با پوزش از سعدی ودیگر خوانندگان گرامی .
سخنها قوی بایدو معنوی.نه رگ های گردن به حجت قوی.
٨٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|
از : امیر /
عنوان : جهت اطلاع جوان تر ها
آنانی که اینک مو سپیدکرده اند، البته اگر مویی بر سر داشته باشند خوب میدانند که در ایام انقلاب تا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی ، مهمترین ویژگی کلیه سازمان های انقلابی چپ ، "ضد امپریالیسم" بودن آن ها بود. آنگاه هم که میخواستند به ج.ا.ا و یا به یکدیگر انتقاد کنند سعی میکردند ثابت کنند که علت اصلی انحراف آن ها در مماشات با آمریکاست. حتی سازمان مجاهدین خلق نیز ج.ا را به ساخت و پاخت با امپریالیسم متهم میکرد. چپ های مارکسیست ، حتی تا این اواخر و بعضا تا کنون سعی میکنند ج.ا را عامل آمریکا معرفی کنند. در چنین جوی است که " لیبرالیسم" ستیزی ، و به تبع آن خط حمایت از "دمکراتیسم ضد امپریالیستی" به تدریج از ح.ت.ا به بقیه سازمان ها سرایت میکند . "جهان دوقطبی" ساخته خیال این و آن نبود بلکه وجود خارجی داشت و هرکسی میبایست دیر یا زود موضع خود را نسبت به آن مشخص میکرد : یا در جبهه " سوسیالیسم" و یا " امپریالیسم" . آن زمان حتی اگر کسانی عوامل آمریکا در جنبش چپ بودند هم مجبور بودند خود را درجبهه نخست معرفی کنند..
این "دانشمندانی "که اینجا و آنجا مرتب از روزنامه کار آن زمان نقل قول می آورند به این سوال پاسخ روشن دهند:
۱- خودشان آن زمان کجا بودند و چه میگفتند؛
۲- اگر راست میگویند از انتقاد هایی که همان زمان از این خط مشی میشده است هم نقل قول کنند تا مشخص شود که چه کسانی و با چه انگیزه ای و با چه منطقی این انتقاد ها را نموده اند.
این دوستان ،" قهرمانان " پس از فروپاشی هستند وگاه آنچنان با سرعت به سمت دیگر بام میدوند که از کفش هایشان هم عقب میمانند .
تا جایی که من به یاد دارم تنها "سازمان راه کارگر" در آن هنگام ، آن هم بر اساس نظریاتی که برخی از تئوریسین های اتحاد شوروی مثل " تروشین " ، در مقابل نظریات غالب " اولیانوفسکی " راجع به ضرورت احتیاط در برابر کسانی که از موضع ارتجاعی " ضد امپریالیست " هستند ، ( مانند سران ج.ا.ا) ، به انتقاد درست در این زمینه پرداخت. بدون آن که حتی ذره ای به مواضع " لیبرالی" تمایل نشان دهد.
٨٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣٨۷
|