یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خاستگاه فتحنامه لیبرال دمکراسی برابری انسانهاست - علی کشگر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حسن کیان زاد

عنوان : درست میفرمائید
گرامی آقای هوشنگ خجسته، با سپاس و درود. بر آنچه که بار دیگر بدرستی و با روشنگری بیان داشته اید، هیچ نتوان افزود. شما گفتنی ها را در این راستا شفاف بر زبان جاری ساختید. پیروز و سرفراز باشید.
۱٨۰۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : هوشنگ خجسته

عنوان : همه برای انتخابات آزاد
با سپاس از کامنت جناب کیانزاد.
دوست عزیز این قلم بارها در مورد منشور حزب و ماده ۳ سئوالات خود را طرح نموده تا تناقضات اساسی آنرا نشان دهم. متاسفانه دست اندرکاران حزب از جمله آقای کشگر کامنت های کاربران را یا نمی خوانند و یا به انها اهمیت نمی دهند. منظور من مواردی ست که مطالب ایشان را در سایت عصر نو درج نموده بودند.

سئوال اساسی «مشروطه ی سلطنتی » یا «پادشاهی مشروطه» ؟

بنظر من جوهر دموکراسی روح مشروطه و نفوذ قانون اساسی در جامعه می باشد.
فرق بنیادی «مشروطه ی سلطنتی » در دموکراسی ها با «پادشاهی مشروطه» که در «حزب مشروطه » آمده می باشد.در این انتخاب واژه ها نهفته ست.

اگر ما به مشروطه ، دموکراسی ،قانون اساسی ،مردم سالاری ، منشور حقوق بشر و تمام متعلقات آن مانند شهروند های کشورهای آزاد معتقد هستیم چرا بی چون و چرا برای تحقق آن تلاش نکنیم .

اگر انتخابات آزاد در ایران نهادینه شود و قانون اساسی نوین تدوین شود
امکان این هست که شکل حکومت پادشاهی یا سلطنتی شود ولی اساس اراده ی مردم و مجلس و انتخابات ادواری خواهدبود.

داریوش همایون می داند؛ که از این مسیر به پلورالیزم منتهی میشود و ممکن ست
شانس حکومت مشروطه سلطنتی کمتر شود.بهمین دلیل بر پادشاهی و نقش شاهزاده رضا پهلوی تاکید میشود


بهمین دلیل آنها «پادشاهی مشروطه» را طرح می کنند که از طریقی مبهم به قدرت میرسد و نا مشخص هم حرف می زنند.یعنی این آقایان از پیش تمام مسیر را دور زده و فرض را بر این گذاشته اند که مردم هم این شکل حکومت را می پسندند.


بحث ما بر سر این نیست که چه میزان از مردم حکومت مشروطه پادشاهی را قبول دارند یا ندارند.


بحث بر سر پروسه دموکراسیزاسیون ایران ست و از امروز معلوم نیست که رئوس قانون اساسی آینده چیست.

این حزب بهترست « حزب پادشاهی مشروطه ایران » نامیده شود.
ولی اگر بناست «حزب مشروطه ایران » نامیده شود ، لازم ست که برای قانون اساسی نوین و آزادیهای اساسی تلاش شود. همان طور که در صدر مشروطه در نبود قانون اساسی راهیان مشروطه با الهام از کنستیتوسون اروپا / مشروطه معادل فارسی آن ،توانستند در ۱۲۸۵ اولین پیش نویس قانون اساسی را بامضای مظفرالدین شاه برسانند.

اجازه دهیم مردم برای تحصیل قانون اساسی مردمی از طریق انتخابات آزاد به انتخاب نوع حکومت برسند.این راه طولانی ست.
۱۷٨۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣٨٨       

    از : حسن کیان زاد

عنوان : آقای کشگر، آری تناقض وجود دارد
با توجه به بند ۳ از منشور اهداف و ایدئولوژی حزب مشروطه، که آقای هوشنگ خجسته از آن نام بمیان اورده اند: " ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسبترین رژیم و شکل حکومت برای ایران میدانیم و از هیچگونه تلاش قانونی دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضا شاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد...."، نتیجه گیری ایکه آقای علی کشگر در پایان نوشتار تحلیلی خود از حزب مشروطه و نقش بلامنازع آقای داریوش همایون بگونه رایزن و اندیشه ور آن و _همچنین رویکردهای ایشان نسبت به مسائل حاد جامعه ایران در ماههای گذشته_ مبین آن تناقض بنیادینی است، که بدرستی وجود دارد و در این میان در محافل گوناگون سیاسی آشکار گردیده است.آقای کشگر، وجود تناقض را این چنین تعریف میکنند: که خدمتگزاری آقای داریوش همایون به اندیشه لیبرال دمکراسی از یکسو و کمر همت بستن دیگران به بازگرداندن نظام پادشاهی از سوی دیگر، که ایشان در این رابطه_ از "بدنه حزب"، سخن بمیان می آورد_ که از این بابت رنج میبرد و "او" یعنی آقای داریوش همایون، اعتنای چندانی به آن ندارد، و کار خود را در "مسیر خدمت" پیش میبرد. نخست اینکه، سروران علی کشگر و داریوش همایون و یا همه کسانیکه در حزب مشروطه صاحب فکر و ارایه نظر هستند و خوشبختانه کم هم نمی باشند، وظیفه دارند، اگر که به راستی " بدنه حزب" یعنی اکثریت هموندان، که بدون آنها و بی اعتنا بودن به خواستهایشان و رنجی که از آن "تناقض" میبرند، قوام و موجودیت هر حزب و سازمان و تشکیلاتی، بیهوده می گردد، آن تناقض بنیادین را از میان بر دارند. آن بدنه رنجبر حزب مشروطه حق دارد که نسبت به کنش ها، نوشتارها و گفتارهائی که با اهداف و اصول و اند یشه وری های بنیادین اش سازگاری ندارد، معترض باشند و زبان به انتقاد بگشایند. باید مسئولین حزب بر پایه اصول مندرج در منشور و اساسنامه، به باورمندان نظام پادشاهی و بند ۳ پاسخ دهند، که چگونه پشتیبانی از آزادیخواهی، مردمسالاری و یا بزعم شما، از جمله لیبرال دمکراسی، تناقضی را موجب گشته که تنها با فاصله گیری از شکل نظام پادشاهی، که از آن بگونه_ " پوسته ناقصی" برای آن "فتحنامه" سخن بمیان آورده اید_ بر طرف میگردد؟! . اما به راستی این تناقض وجود دارد، زیرا که بر پایه تحلبل آقای کشگر و در بستر و پرتو ا ند یشه وری های نوین آقای داریوش همایون، باید که آن باورمندان راستین به نظام پادشاهی، یا تسلیم آن "فتحنامه" شوند و دیگر "کمر همت" به بازگرداندن نظام پادشاهی نبندند و یا اینکه اگر همچنان بر سر اصول و اهداف مندرج در حزب خود از جمله بند ۳ پایبندند، مشکل خود را با مسئولین و رایزن حزب، که آقای کشگر، ایشان را بگونه تنها اندیشه ور مطلق حزب، بشمار می آورند، در میان گذارده و کوشش بر این دارند، که یک تشکل سیاسی ملی که بسیاری از ایرانیان در درون و بیرون از میهنمان به آن، در کنار دیگر تشکل ها، سازمان ها و گروههای آزادیخواه بر ضد استبداد حاکم، دل بسته اند، با شکست و ناکامی و از هم پاشیدگی، روبرو نگردد.
۱۷٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨       

    از : هوشنگ خجسته

عنوان : برای نیاز و قطبی و هرکس که تردید دارد !
بجای حرف های بی پایه به سایت «حزب مشروطه » مراجعه فرمائید.


در قسمت منشور اهداف و ائولوژی این حزب آمده ست از جمله کپی ماده ی شماره ی ۳ را در این جا میگذارم و لطفا آنرا ترجمه ی فرمائید:


۳ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران می‌دانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد.
۱۷٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : نظر
از همه بامزه تر نظر هوشنگ خجسته است.جناب خجسته مگر در کشورهای مورد نظر شما احزاب و گروههایی با نام فداییان خلق، مجاهدین خلق، رنجبران و مشتی دیگر از نامهای بی مسمای دیگر وجود دارد؟؟؟ عجیب است که نصف بیشتر نظر دهندگان میخواهند ثابت کنند که حزب مشروطه و یا طرفداران پادشاهی در بین مردم پایگاهی ندارند. حالا اگر ندارند شما چرا اینقد دارید خودتان را میکشید که اینها را از میدان بدر کنید. بگذارید خود مردم تصمیم بگیرند. مگر شما وکیل وصی مردمید؟
۱۷٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣٨٨       

    از : بابک قطبی

عنوان : یاداوری
این نوشتار پاسخی به مقاله یاد شده نیست. یاد آوری هایی است از طرف یک عضو حزب مشروطه ایران به دگر اندیشان و از جمله نویسنده مقاله ذکر شده.
باید در نظر داشت که میانگین سنی اکثریت هموندان حزب ۴۰ سال است. بیشترهموندان، الفبای حزبی و دموکراسی و در نهایت مفاهیم لیبرال دموکراسی را به کمک آقای همایون یاد گرفته اند. حزب مشروطه ایران (طرفدار پادشاهی) پانزده سال پیش تشکیل شد و نخستین سازمان سیاسی در تبعید بود که در ایران پیشینه ای نداشت. این حزب در پانزده سال گذشته بارها و بارها به بررسی نقادانه سیاست ها و روش های رژیم پیشین پرداخته است. حزبی که در ابتدا ۹۹ اعضا یش با سلطنت طلبی فاصله چندانی نداشتند دراین پانزده ساله با نقد و بررسی کاستی های رژیم گذشته در کنار ارجگزاری خدمات آن به ایران و ایرانی راهی جدا از سلطنت طالبان در پیش گرفت. ما یا حداقل من معتقدم که آرمان های انقلاب مشروطه و دستاوردهای آزادی منشانه آن هرگزدر کشور ما بطور کامل تحقق نیافت و بدنبال آن فاجعه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ فرا رسید.
حزب مشروطه ایران حزبی است جوان با تجربه سیاسی درحدود سن و سال خود و شرایط تبعید. پانزده سال فعالیت سیاسی هموندان جوان یک حزب جوان را آن هم از آن نقطه شروع یاد شده و با توجه به اینکه در سطح دنیا پراکنده هستند نمی توان با سازمان های سیاسی چپ که بیشترشان درگیر ایدئولوژی های دست پاگیر خود هستند و بقول خودشان سال هاست که دارند مبارزه می کنند، مقایسه کرد.
حزب هیچ گاه بر گرد یک شخص و یا یک مقام نبوده . شاهزاده رضا پهلوی هیچ وقت خود را عضو این حزب معرفی نکرده و حزب مشروطه ایران بر محور او نیست و اینها اتهاماتی است که هدفمند از سوی کسانی وارد می شود. این درست است که ما طرفدار پادشاهی لیبرال دموکرات و آنهم به پادشاهی رضا پهلوی هستیم اما سال هاست آموخته ایم که میزان رای مردم است و به ان اعتقاد داریم و این در حالی است که بسیاری از جمهوری خواهان از پذیرش رای گیری برای تعیین شکل نظام سر باز می زنند.
سازمان ها یا افراد مستقل چپ , از چپ میانه گرفته تا افراطی که ما را به شاه پرستی و یا شخصیت پرستی متهم میکنند نخواهند توانست از این طریق برای خود کسب مشروعیت کنند. به چند سطری که در پیش روی می آید و نوشته هموند حزب نیز نیست توجه کنید و ببینید ما از طریق چه کسانی و با چه پیشینه درخشانی مورد حمله هستیم:

".....چپ ایرانی که می بایستی بیان ارمان عدالت جویانه تاریخی توده های سرزمین ما باشد، با درجه انحراف بسیاری از خود موازین چپ و مارکسیستی که مدعی ان بود, چنان به ورطه روسیه پرستی , چین و البانی پرستی و.. در غلطید و چنان با ساطور انترناسیونالیسم سوسیالیستی که در عمل شوروی و چینی گرایی بود ملی گرائی را لینچ کرد ......."

( نوشته حبیب تبریزیان – ۲۶ اکتبر) .

قطعنامه کنفرانس اروپایی حزب
این قطعنامه سراسر دفاع از جنبش سبز و دفاع از حرکت ازادی خواهانه مردم کشورمان است و حتی دفاع از مذاکره با آرزوی موفقیت برای مذاکرات جمهوری اسلامی با امریکا است. البته می توان با دید و نگاه چپ آقای کشگر اعضای حزبی را دید که رگ شاه پرستی شان بالا زده و فقط گوششان به پیام شاه شان است . حزب در این دو روز کنفرانس، تمام سعی و کوشش را برآن گذاشت که از جنبش سبز حمایت کند و حتا اعضای به ظاهر سلطنت طلب حزب تا به آنجا پیش می روند که با بحث های منطقی از ایده " حفظ نظام ..." به سلامت بدر می ایند!

درباره اقای همایون
این طور به نظر می رسد طیف چپ وجود اقای همایون در حزب مشروطه ایران را برنمی تابد. اینجا قصد تعریف و تمجید نیست و حقیقت را نمی شود پنهان کرد , اقای همایون با همه افکار لیبرالی که دارد و ما هم به سهم خود از او آموخته ایم به گفته خودش به راست میانه تعلق دارد.
او هفتاد سال از زندگی اش در نوشتن، خواندن و سیاستگری گذشته است. به تفاوت ۷۰ و ۱۵ بیشتر توجه کنید.

با سپاس
بابک قطبی – عضو حزب مشروطه ایران
۱۷٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : haghighat

عنوان : کروبی شجاعتر و لیبرال تر است۰ نوری از کروبی لیبرال تر است ۰ حزب توده و فدایی به همین دلیل با کروبی و نوری مخالفند۰
موسوی تا حدی با خامنه ای مخالف است۰ ولی او با احمدی نژاد کاملا مخالف است۰ چون موسوی چپ گرا و مورد تایید صد درصد توده ایها و ۷۰ درصد فدایی هاست۰ اینها از برقراری رابطه باامریکا به هر شکلی وحشت دارند پس می خواهند ایران در مدار روسیه و چین بماند و با امریکا حالت جنگ سرد داشته باشد۰از اعراب افراطی در مقابل اسرائیل هم حمایت می کنند پس فرق زیادی در سیاست خارجی با اصولگراها ندارند در سیاست داخلی هم دیدید که موسوی حاضر نشد حق آزادی فعالیت نهضت آزادی لیبرال مذهبی را به رسمیت بشناسد تا چه رسد به مجاهدین و فدائیانو ملی ها ! اما او خواهان تعامل با برادران مکتبی خودش در جناح راست هست۰ کروبی شجاعتر و لیبرال تر است۰ نوری از کروبی لیبرال تر است ۰ حزب توده و فدایی به همین دلیل با کروبی و نوری مخالفند۰ راه پیمایی روز قدس و شعارهای ساختار شکن ایده کروبی بود۰
موسوی دیروز نیامد چون جمعیت زیاد نبود۰ بعد هم دنبال نوعی کنار امدن با اصول گرایان راست است۰
۱۷٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : یک دوست

عنوان : ادبیات سیاسی
ادبیاتی که آقای روزبه در بیان نظرشان به کارمی برند با خشونت و اهانتی که از آن سرریز است، خشونت یک فرهنگ سیاسی است. درست همان چیزی است که هر مبارزه‍ی مدنی برای نبودنش شکل می گیرد. همان که امروز جنبش شهروندی ایران می کوشد با فرهنگ سیاسی نوین و امروزی با آن مبارزه کند.
مخالفت با دیگری به معنای دشمنی با او یا نظراتش نیست. محمد رضا شاه یا جمهوری اسلامی اگر این را درمی یافتند کار به اینجا نکشیده بود.
می شود گفت شمار کمی از مردم ایران خواهان پادشاهی هستند و حزب مشروطه ایران بخت چندانی در این باره در ایران نخواهد داشت. هرچند حزب مشروطه تنها در نظری بر شکل نظام خلاصه نمی شود و این تنها یکی از اصول بسیار اساسنامه اش است و این البته تنها یک نظر است، حکم نیست.
۱۷٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣٨٨       

    از : رضا افشار

عنوان : اقتدار؟!
اقتدار آقای داریوش همایون در نهادی که نام حزب مشروطه ی ایران برخود نهاده است قابل تامل است. انواعی از این اقتدار ،دیکتاتوریهای دهشتناکی را در سرزمین ما و کشورهای دیگر رقم زده اند. آیا الگوی شبان رمگی و ولایت فقیه مدرن، در رویای این حزب بازتاب ندارد؟
۱۷۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣٨٨       

    از : هوشنگ خجسته

عنوان : حزب دموکرات و لیبرال
اساس سیستم های دموکراسی در اروپا ، قانون اساسی و مشروطه ی آنها می باشد.

اساسا قانون اساسی ها بعداز دوران قدر قدرتی امپراطوریها و سلاطین از طریق انقلاب یا رفرم مشروطه باعث رهائی جمهور مردم شده ست.

در بعضی از کشورها مثل انگلستان نهاد سلطنت در باتینگهام منحل نشد ولی عملا نقشی در قانون گزاری ندارند.

در کشور های اروپائی تمام احزاب قانون اساسی و مشروطه را قبول دارند فرقی نمی کند که شکل حکومت جمهوری باشد یا پادشاهی .

در هیچ کشوری «حزبی مشروطه » وجود ندارد چون بی معنی ست .

در ایران تمام آزادیخو اهان و اصلاح طلبان و زنان و جوانان برای تحقق و تحصیل حقوق مدنی و اصلاح قانون اساسی مبارزه می کنند و عملا مانند تمام احزاب مدرن اروپا برای قانون مداری ، قانون اساسی و مشروطه مباززه می کنند.

در این وسط داریوش همایون و شرکا خود را تافته ی جدابافته میداند و واتنمود می کنند بقیه فعالان و کنشگران سیاسی با مشروطه میانه ی خونی ندارند و بعنوان تنها «حزب مشروطه» جهان در زمین و هوا معلق می زند.

البته در کنگره قبلی این حزب زمزمه های تعویض نام به حزب دموکرات و لیبرال شروع کردند تا در فرصتی از این پا درهوائی بیرون روند.

ایران نیاز به حرب مدرن راست دارد نه مانند احزاب بی در و پیکر سابق حزب مردم ، ایران نوین و رستاخیز.
۱۷۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست