یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بگذارید این وطن،دوباره وطن شود - علی میرفطروس

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : نیاز

عنوان : آیا فضای باز سیاسی جلوی شریعتی را میگرفت؟
جناب علی قدیمی، شما که اینقدر به اصالت اپوزیسیون شاه اعتقاد دارید و فکر میکنید اگر فضای باز سیاسی وجود داشت ایده های انحرافی امثال شریعتی رشد نمیکردند، ممکن است به این سوال پاسخ دهید: چرا همین اپوزیسیون بعد از سی سال زندگی در دامن دموکراسی های غربی و نبودن کوچکترین استبداد سیاسی و شاه و شیخی بالای سرش چنین کارنامه افتضاحی دارد؟ اگر ادعای شما درست باشد نباید الان در آستانه رستاخیز ملت ایران یک آلترناتیرو درست و حسابی سکولار شکل گرفته باشد؟ شما این را چگونه توجیح میکنید؟ در همان مقطع انقلاب ریش سفیدان انقلاب مانند نهضت آزادی و جبهه ملی و حزب توده چگونه می اندیشیدند و در سی سال اخیر همین ها چه گلی به سر جامعه ایرانی زده اند؟ یا گروهها و اشخاصی که مورد نظر شما هستند که بهترند نام ببرید که بدانیم این از ما بهتران که هستند. من خود در تشکلهای مدنی چه سیاسی چه غیر سیاسی ایرانی خارج از کشور دیده ام که ایرانیان بسیار غیر دموکرات تشریف داشته و حتی در قشر تحصیل کرده آن پس از اینهمه سال زندگی در غرب و دموکراسی تاثیر کمی از فرهنگ و سیاست غرب گرفته اند. بر اساس تجربه ای که با ایرانی جماعت داشته ام بشدت معتقدم که همین امروز هم تحمل دموکراسی را ندارد چه برسد به سی سال پیش. منتهی ما واقعیت دردناک را نمیخواهیم قبول کنیم و همه کاسه کوزه ها را سر شاه و رژیم گذشته میشکنیم. تا وقتی ما خود را بدرستی در آینه نخواهیم ببینیم وضع ما همین خواهد بود که هست.
بنظر من تا وقتی کسی تفکر ایدولوژیک دارد،چنانکه خودم تا زمان فروپاشی دیوار آهنین داشتم، هیچ دموکراسی و فضای بازی کمکی به تغییر آن نمیکند یا خیلی کم میکند. فراموش نکنید که بحث حقوق بشر تازه سه چهار سالی است که در محافل سیاسی اپوزیسیون مد شده است. حتی اکنون نیز کم نیستند کسانی که چنانکه در نظرات کاربران میبینید از طرفی خواهان آزادی و دموکراسی هستند اما همزمان خواهان سر زدن دگر اندیشان خود میباشند. بنظر من تلاش حکومت پهلوی برای بالا بردن سطح سواد و فرهنگ جامعه درست بود و ایرانیان در راه ایجاد ساز و کار رسیدن به دموکراسی بودند. چنانکه میدانیم تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/ مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی. منتهی روشنفکران ما که خیلی عقب تر از رژیم بودند منافع گروهی و قبیله ای یا ایدولوژیک خود را بر منافع ملی ترجیح داده و با کمال تاسف هنوز هم میدهند. من مخالف وحشی بازی و خشونت ساواک هستم و فکر میکنم احتیاجی به برخی محدودیت های بچه گانه و سانسور زیادی هم نبود. اما جامعه ایران نشان داد که چنانکه شاه نیز میگفت ظرفیت دموکراسی بشکل غربی را نداشت و شاید هنوز هم ندارد. فضای باز سیاسی منجر به همین انقلابی شد که دیدیم. دست کم گرفتن مذهبی ها و پر و بال دادن به آنه هم طبیعی بود چونکه هیچکس تجربه امروز را با آنها نداشت و خود روشنفکران مخالف شاه هم با آنها همدلی میکردند. حتی در صحنه بین اللملی هم بعد از انقلاب ایران بود که اسلام سیاسی به این شکل رشد کردند و دنیا متوجه خطر آنها شد. مطمئنم که اگر رژیم بیشتر میماند اینها را تحمل نمیکرد چون هدفش توسعه و پیشرفت ایران بود.
۲۰۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : Ali .

عنوان : در مظان اتهام
میرفطروس، در"آثار"ش از جمله "آسیب شناسی یک شکست"، همزمان و همگام با تلاش هایی که از جانب برخی از عناصر بدنام ، جهت تخطئه ماهیت "کودتا"یی حوادث ۲۸ مرداد صورت گرفت ، به تحریف این بخش مهم از تاریخ میهنمان می پردازد و از این رو مورد سوء ظن میهن دوستان قرار دارد.
۲۰۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : علی قدیمی

عنوان : افتاب امد دلیل افتاب
(برطبق قانون اساسی مشروطه,شاه حکومت میکندنه سلطنت.

۱-اصل چهل و پنجم: کلیه قوانین و دستخط‌های پادشاه در امور مملکتی وقتی اجراء می‌شود که به امضای وزیر مسئول رسیده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است
۲-اصل چهل و ششم: عزل و نصب وزراء به موجب فرمان همایون پادشاه است
۳-اصل چهل و هفتم: اعطای درجات نظامی و نشان و امتیازات افتخاری با مراعات قانون مختص شخص پادشاه است
۴-اصل چهل و هشتم: انتخاب مامورین رئیسه دوائر دولتی از داخله و خارجه با تصویب وزیر مسئول از حقوق پادشاه است مگر در مواقعی که قانون استثناء نموده باشد
۵-اصل پنجاهم: فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است
۶-اصل پنجاه و یکم: اعلان جنگ و عقد صلح با پادشاه است.
۷-اصل بیست و هفتم,سیم: قوه اجرائیه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء می شود به ترتیبی که قانون معین می کند
۸-اصل چهل و هشتم: اعلیحضرت همایون شاهنشاهی می تواند هریک از مجلس شورای ملی و مجلس سنا را جداگانه و یا هردو مجلس را درآن واحد منحل نماید.)

انچه در بالا ملاحظه فرمودید بخشی از قانون اساسی گشور ما در نظام سابق بود. پرسش این است که حق و حقوق مردم و وزرا و نمایندگان مجلس و ارا مردم در کجای این اصول فوق مندرج میباشد.
بنطر شما ملکه انگلیس و دیگر پادشاهان اروپا دارای حقوق مشابه در ایران هستند? ایا میتوانید بگوئید که چرا شاه باید دارای این همه اختیارات میبود?
بنظرشما داشتن این همه قدرت در دست یک نفر چه اینده ای میتوانست داشته باشد?

بنظر شما در زمان شاه روشنفکران با داشتن این همه قدرت در دست یکنفر چگونه باید برخورد میکردند?ایا اختیارات شاه جائی برای اظهار نظر و عقیده برای دیگران باقی میگذاشت?
بنظر شما اگر شاه برخلاف اصول بالا رفتار میکرد و نخست وزیری مستقل میداشت و شاه در کارهای نظامی و گشوری دخالت نمیکرد انقلاب و یا شورش و یا سلطنت
منقرض میشد?
بنظر شما برگزاری انتخابات ازاد برای مجلس شورای ملی بر علیه منافع گشور ما ایران بود?
چرا انتخابات ازادی در ایران صورت نمیگرفت?
بنظر شما اگر انتخابات ازادی صورت میگرفت همه نمایندگان دشمن شاه میشدند?
بنظر شما اگر کتابهای مارکس شریعتی راسل در ایران ازاد میبود مردم کمونیست و یا خواهان نظام اسلامی نوع شریعتی میشدند?
بنظر شما قدغن و ممنوع بودن کتابها و روزنامه ها بیشتر ضرر زد ویا اینکه اگر ازاد میبودند?
شما فکر میکنید که شریعتی میتوانست به تنهائی انقلاب کند?
ایا شما یک نظریه اجتماعی را فرقی نمیکند کدام به سادگی و راحتی میپذیرفتید?
برای فهمیدن یک تز اجتماعی چه راهی را شما انتخاب میکنید در خلوت خودتان با دوستان یا از طریق رادیو و مطبوعات?
در باره شریعتی و چپ و رویداد ۲۸ مرداد شما از چه طریقی اشنا شدید?
دانستن انچه شما امروز میدانید به سرنگونی نظام پادشاهی منجر میشد?
۲۰۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : بابک

عنوان : قلب واقعیت کردن چیزی نیست که بتوان با آن ملت ایران را فریفت.
آقای سهیل امیدوار، صحبتهای بی اساس شما شباهت زیادی به اظهار نظر شخصی بنام حمید استوار دارد که پیش از شما مطالب بی پایه و اساس دیگری را نوشته بود. همه ما زمان شاه را بیاد داریم. سطح زندگی مردم در آن زمان بسیار خوب بود و دخل و خرج کارگران با درآمدشان هماهنگی داشت. آمار مربوط به وضع اقتصادی وقت حکایت از پایین بودن تورم و بالا بودن درآمد مردم بود. من خود فرزند یک معلم هستم و بیاد دارم که با حقوق معلمی دارای زندگی خوبی بودیم. من نمیدانم شما به نمایندگی از طرف کدام آدمهای "عاقل" (به زعم خودتان) ماموریت دارید تا در مقام سخنگوی آنها اظهار بفرمایید که "هیچ آدم عاقلی حاضر نمی شد در کارخانه ای به کار مشغول شود". پس این همه کارخانجات کشور که اکثراْ نیز متعلق به بخش خصوصی بود با کدام نیرو کار میکرد؟ چطور به خودتان اجازه میدهید چنین آشکار در روز روشن دروغ بگویید؟ هیچکس منکر مذهبی بودن محمد رضا شاه نیست. او هر چه بود لااقل این عقل و درایت را داشت که مذهب را از دولت جدا نگه دارد. او در مقابل آخوندها در زمینه حق و حقوق زنان و همچنین مبارزه با مالکان فئودال مقاومت کرد. ولی به اصطلاح روشنفکران آزادیخواه به دنبال یک روضه خوان بیسواد راه افتاده و هم فکر و همگام او در بوجود آوردن حکومت فاشیستی اسلامی شدند. بنده به عنوان یک ایرانی بر این باور هستم که محمد رضا شاه دیکتاتور و اقتدار گرا به مراتب از کلیه جریانات سیاسی مخالفش مترقی تر بود. به باور من چپها و اسلامیها و مصدقیها هزاران بار فاشیست تر از شاه بودند. آقای گرامی همانطور که قبلاْ نیز عرض کردم شما در بیان عقیده آزادید. ولی قلب واقعیت کردن چیزی نیست که بتوان با آن ملت ایران را فریفت.
۲۰۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : سهیل امیدوار

عنوان : آنکه حقیقت را میداند ولی انرا انکار می کند ....
چه دلیلی دارد که نویسنده ی این مقاله ، وقایع اتفاقیه در حکومت کودتائی ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ را در سالهای آخر آن و نقش علی شریعتی خلاصه می نماید ؟

دو نکته اساسی:
اول ـ سران حکومت خودشان «ماموریت » قبول کردند که مملکت را «نجات» دهند و ۲۵ سال هم تمرین کردند و هر صدای منقد را با زور ساواک و دادرسی ارتش با انگ «اقدام علیه امنیت کشور» خاموش کردند.بهمین دلیل شاه همیشه «مفتخر » بود که بگویددرایران زندانی سیاسی وجود ندارد. آقای میرفطروس می توانند اعتراض کنند.در بهار ۵۶ هویدا بعداز ۱۲ سال صدارت برکنارشدو در قبل از نماز عید فطر ۵۷ تیمسار نصیری از پاکستان فراخوانده شد ولی اعلان نشد تا بعداز آتش سوزی سینما رکس ۲۸ مرداد ۵۷ در صفحه ی اول روزنامه ها آمد.

در پشت پرده چه خبر بود که در سال ۵۶ و ۵۷ عملیات و پروژه های سیاسی یکی پس از دیگری علنی میشد؟
نامه ی رشیدی مطلق از آستین که در آمد؟
فراموش نکنیم که دستمزد پایه مطابق نرم وزارت کار روزانه
۳۳۰ ریال (۴.۵ دلار در روز ) بود و از سال ۵۵ هیچ آدم عاقلی حاضر نمی شد در کارخانه ای به کار مشغول شود روزنامه فروشی و ماشین شوئی و شغل های متفرقه پر درآمد تر بود ( بعداز انقلاب دستمزد پایه به ۶۶۰ ریال افزایش یافت)

دوم ـ در تمام دنیای آزاد دولت دوره ای محدود و از طریق انتخابات مسئولیت اداره ی مملکت را بعهده میگیرد و نیروهای رقیب دولت به انتقاد از عملکرد دولت می پردازند.
مطبوعات و نویسنگان و هرکس دیگر هم نظری داشت یا حتی طعنه ای به کار برد سر و کارش با سین جیم روبرو نمیشود و لی در مملکت ما این حرفها نبود.

اصلا چه اصرای داریم که فقط از شریعتی حرف بزنیم معلومه وقتی تمام منفذ ها بسته میشود مساجد و منبر ها میشود محل «ارشاد» مردم . چرا عقلای حکومت تلاش نکردند تا تیراژ کتابهای مختلف برای آحاد مردم بالا رود تا جامعه دین زده نشود ؟

غبار روبی بارگاه حضرت رقیه را که اوقاف انجام نمیداد، قصه امامزاده داود و ماجرای افتادن از قاطر و «امداد» غیبی را که آل احمد ننوشت. این ها همه از نبوغ «اعلیحضرت» بود که خود را وابسته به خاندان عصمت و طهارت وصل میکرد.
«تمثال» مبارک «حاج آقا » محمد رضاشاه تزنین بخش مساجد و منابر بود

شتر سواری دولا دولا نمیشه !
هرکس حقایق زمان شاه را «میداند» ولی بنا بر «مصلحت» هائی حاضر به قبول آن همه بی مبالاتی نیست و سعی می کند موضوع را بنحوی سمبل کند متاسفانه
خود را در ردیف ...... قرار میدهد.

آری در زمان حکومت شاه اقدامات مثبتی صورت گرفت مثل بسیاری کشورهای دیگر ولی این طبیعی ست «هنر» دولتمردان باید این باشد که تعادل سیاسی برقرار کنند و با قبول انتقاد وفاق ملی را تحکیم نمایند.

همبازی های شاه واقعا بی هنر بودندو بوئی از سیاستگزاری برده بودند و امروز روز هم یاوه میگویند.

آقای میرفطروس برای من از فریدون آدمیت حرف بزن نه شریعتی ! ترا چه میشود؟
۲۰۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : آرمان رهائی

عنوان : تحریف تاریخ
از بد شانسی آقای میر فطروس این است که تعداد زیادی از اسناد سازمانهای جاسوسی کشورهای آمریکا و انگلیس در مورد کودتای ۲۸ مرداد انتشار یافته است و در این مورد کتابهای تاریخی معتبری نظیر " تمام مردان شاه" چاپ شده است که آب پاکی به تحلیل های آبکی تاریخی میرفطروس می ریزد. مصدق اشتباهات زیادی داشت اما تلاش میرفطروس وارونه کردن تاریخ است و لزومی ندارد کسی مصدقی باشد تا قلابی بودن مطالب او را متوجه شد. شاید اسناد و دیگر آثار تاریخی و کتابهای با ارزشی نظیر " تمام مردان شاه" منتشر نشده بود می شد نوشته های او را تا حدی جدی گرفت اما با وجود این اسناد و کتابهای وزین تاریخی مباحث او بیشتر به کمدی شباهت دارد. البته او لابد برای تامین معشیت لازم داشت از بازندگان رژیم سابق به نحوی با تحریف تاریخ دلجوی کند اما با این کار اعتباری برای خود و نوشته های خلاف تاریخی خود نه الان و نه در آینده بدست نخواهد آورد. این هم عاقبت تحریف تاریخی با وجود اسناد واقعی تاریخی! شاید میرفطروس فکر می کرد همه سرها را مانند کبک در برف خواهند کرد و فقط گفته های او را ملاک تاریخی خواهند دانست؟! واقعا او باعث تاسف برای ایرانیان می باشد!
۲۰۱۱۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : مستوره

عنوان : مقاله میرفطروس چه ارتباطی به سابقه او یا به شاه و مشروطه و... دارد؟
کاش در اخبار روز یک ستون نظرات بی مقاله بود بنام «بی ربط و قاطی پاتی» تا کسانی که حرفی در رابطه با مقاله ها ندارند که بنویسند و نیاز شدید به تخلیه افکار و آگاهی های خود دارند در آنجا بهم بپیوندند و از حضور یکدیگر لذت ببرند. نه مزاحم دیگران شوند و نه دیگران مزاحم آنها.

آخر مقاله میرفطروس چه ارتباطی به سابقه او یا به شاه و مشروطه و ... دارد؟ آیا اینکار شما بی احترامی به نویسنده این مقاله و خوانندگان و نظر دهندگان آن نیست؟ آنچه میرفطروس در این مقاله آورده، صرف نظر از سابقه او و نوشته های دیگرش، باید مورد نقد وبررسی قرار گیرد. در ضمن پژوهشگر حق ندارد در کارهای تحقیقی خود خط قرمزهای این و آن را رعایت کند و آنچه دیگران دوست دارند از دل تحقیقات خود در آورند. پژوهشگران دیگر با تحقیقات خود قادرند او را با اسناد و مدارک معتبر به چالش بکشند و قضاوت آن با ما خواهد بود. آقای غلامرضا افخمی هم کتابی درباره شاه نوشته اند، آیا آن و کتابهای دیگر را هم خوانده اید که اینقدر قاطعانه این نویسندگان و شخصیت های تاریخی را چنین می کوبید؟ آیا واقع فکر می کنید مردم ایران همان مردم سی سال پیش هستند که هر چه هر کس گفت بدون رجوع به عقل خود بپذیرند؟

مردم ما هر روز را سخت از روز پیش بسر می برند که خانواده منهم جزء آنها هستند و از من کمک زیادی بر نمی آید که برایشان بکنم. ما باید با همکاری یکدیگر خود و کشورمان را نجات دهیم و از مقاله ها حداکثر استفاده را بکنیم و نه حداکثر سوء استفاده را.

خواهش می کنم این مقاله را بخوانید و نظرتان را در رابطه با آن بدهید.

شاد و تندرست باشید
۲۰۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : اهل رده

عنوان : دریغ از کمی مطالعه واندکی انصاف
جناب حمید استوار
برطبق قانون اساسی مشروطه,شاه حکومت میکندنه سلطنت.

۱-اصل چهل و پنجم: کلیه قوانین و دستخط‌های پادشاه در امور مملکتی وقتی اجراء می‌شود که به امضای وزیر مسئول رسیده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است
۲-اصل چهل و ششم: عزل و نصب وزراء به موجب فرمان همایون پادشاه است
۳-اصل چهل و هفتم: اعطای درجات نظامی و نشان و امتیازات افتخاری با مراعات قانون مختص شخص پادشاه است
۴-اصل چهل و هشتم: انتخاب مامورین رئیسه دوائر دولتی از داخله و خارجه با تصویب وزیر مسئول از حقوق پادشاه است مگر در مواقعی که قانون استثناء نموده باشد
۵-اصل پنجاهم: فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است
۶-اصل پنجاه و یکم: اعلان جنگ و عقد صلح با پادشاه است.
۷-اصل بیست و هفتم,سیم: قوه اجرائیه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء می شود به ترتیبی که قانون معین می کند
۸-اصل چهل و هشتم: اعلیحضرت همایون شاهنشاهی می تواند هریک از مجلس شورای ملی و مجلس سنا را جداگانه و یا هردو مجلس را درآن واحد منحل نماید.

جناب دکتر سعید مهربان در مورداقای افرادی:
ایشان با خصومت کامل که از تک تک کلماتشان خون میچکید مطلبی بر علیه اقای میرفطروس سالها پس از چاپ اولیه ونیز پاسخ ان ,مجدد چاپ کرده بود وایشان را به دزدی ادبی و... متهم کرده بود. این نهایت کم اطلاعی یا بهتر بی اطلاعی اقای افرادی از Plagiarism یادزدی ادبی است.میرفطروس وبسیاری دیگر پاسخ انرا دادند وحتی مطلب بسیار پخته ومستندی از اقای دامون با عنوان "برای بالابردن سطح گفتمان بکوشیمhttp://iranara.blogspot.com/۲۰۰۸/۱۰/blog-post.html#links" در نقد مطلب اقای افرادی منتشر شدکه سالها است منتظریم پاسخ اقای افرادی را به ان ونیز به سلسه مقالات اقای اعتمادیhttp://shahnamehvairan.com/ver۲۰۰۷/index.php?option=com_content&task=view&id=۵۶۸&Itemid=۱ بخوانیم.احتمالا تا انقلاب مهدی!باید منتظر باشیم. بعنوان اکادمیسین وادیتور چند مجله علمی به شما میگویم که مطالب دوستان شماارزش علمی ندارند. کتابهای میرفطروس بعضی به چاپ پانزدهم رسیده ولی کتابی ازمنتقد محترم جناب افرادی حد اقل من ندیده ام.
۲۰۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : بابک

عنوان : گناه اپوزیسیون شاه قابل بخشش نیست
آقای حمید استوار خیلی راحت خودشان مییرند و خودشان هم میدوزند! ایشان فقط آن بخش از حقیقت را که به مزاجشان خوش میآید مینویسند و از خیانت اپوزیسیون شاه در تحمیل خمینی و رژیم فاشیستی اسلامی به مردم چشم پوشی میکنند. حمایت گروههای چپ و جبهه ملی از فاشیسم اسلامی یک حقیقت غیر قابل انکار است. هیچ شکی نیست که رژیم شاه رژیمی اقتدارگرا بود و عملکردی انتقاد آمیزی در زمینه مسایل سیاسی و بویژه مسئله مشارکت مردم در حوزه سیاست داشت. ولی به عنوان یک ایرانی هرگز نمیتوانم منکر خدمات فرهنگی و اقتصادی آن رژیم در پیشرفت مملکت بشوم. آقای حمید استوار به دروغ میگوید که "رفتار نظام با مردم با اقتصاد شرم اور است". آقای محترم آیا خودتان میدانید که دارید چه میگویید؟ همه ما زمان شاه را بیاد داریم. در عین حال که نمیتوان منکر کمبودها شد ولی باید در نظر داشت که ایرانیان در زمینه مسائل مالی در سطح بسیار مطلوبی زندگی میکردند و زندگی ما لااقل ازشهروندان دیگر کشورهای منطقه بسیار بهتر بود. بروید ایران و ببینید که مردم با چه حسرتی از زندگی دوران شاه صحبت میکنند و چگونه پیشرفتهای کشور را در آن دوران ارج مینهند. آقای حمید استوار در ادامه حرفهای بی پایه خود میفرمایند "نظام سابق همه استعداد ها را به سوی خشونت و خرافات سوق داد". واقعاْ که این سخنان ایشان را جز با حرفهای حزب اللهی ها نمیتوان مقایسه کرد! آیا ایجاد مدرسه و دانشگاه و آزادی زنان و سپاه دانش و غیره سوق دادن استعدادها به سوی خشونت بود؟‌ آیا تحصیلات مجانی از ابتدایی تا دانشگاه برای تمام ایرانیان خشک کردن استعدادها بود؟ آقای استوار، شما حق دارید هر چه که دوست دارید فکر کنید ولی حق ندارید با دروغهای خود واقعیت را وارونه جلوه دارید. باز تکرار میکنم که رژیم شاه در حیطه مسائل سیاسی اقتدارگرا بود ولی نیروهای اپوزیسیون او به مراتب اقتدارگراتر بودند و گناه آنها در بوجود آوردن فاشیسم اسلامی قابل بخشش نیست.
۲۰۰۹۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : باخته

عنوان : ای با با , یواش تر
مطالعه کتاب۲۳ سال وظیفه هر ایرانی است که خوانده باشد. این بحث قدیمی تر هم است. لودویگ فوئرباخ دین باوران و خدایانشان را با منطق افشاه کرد و حتی شغل دانشکاهی اش را بخاطر همین کتاب از دست داد و خانه نشین شد.
اطلاعی ندارم که بفارسی ترجمه شده یا نه؟
Ludwi Feuerbach: Das Wesen des Christentums
بد بختی ما این بود که زمان شاه سانسور شدید برای نشر کتاب بود و کتاب خوان هاهم کم بودند.در این شرایط آدم های مریض و هیستریکی مثل شریعتی پیدا شون شد و تو مساجد جیق و داد زدند و نتیجه اش را داریم می بینیم.
نویسنده محترم هم تا آنجائی که من اطلاع دارم مخالف شاه بوده و بعدا در تحقیقاتشان به نتایج جدیدی دست یافتند. اشکال کار کجاست؟ نمیشه دوستانه با هم دیالوگ بر قرار کرد بدون توهین و مسخره کردن؟ من از کل کابیس هم خوشم میاد. پرنده زیبائی است.
۲۰۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست