یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند (۳) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : مرتضی الف

عنوان : آقای پرسشگر
Dear Mr. Porseshgar,
Please google the title and read the whole story. The narrator an An American high ranking official is. The article is a knock out. I just selected the last part.

Iran ۱۹۵۳
Making it safe for the King of Kings
excerpted from the book
Killing Hope
by William Blum

The notorious Iranian secret police, SAVAK, created under the guidance of the CIA and Israel, spread its tentacles all over the world to punish Iranian dissidents. According to a former CIA analyst on Iran, SAVAK was instructed in torture techniques by the Agency. Amnesty International summed up the situation in ۱۹۷۶ by noting that Iran had the "highest rate of death penalties in the world, no valid system of civilian courts and a history of torture which is beyond belief. No country in the world has a worse record in human rights than Iran."
When to this is added a level of corruption that "startled even the most hardened observers of Middle Eastern thievery", it is understandable that the Shah needed his huge military and police force, maintained by unusually large US aid and training programs, to keep the lid down for as long as he did. Said Senator Hubert Humphrey, apparently with some surprise:
"Do you know what the head of the Iranian Army told one of our people? He said the Army was in good shape, thanks to U.S. aid-it was now capable of coping with the civilian population. That Army isn"t going to fight the Russians. It"s planning to fight the Iranian people."
۲۴٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مرتضی الف

عنوان : یک سند قدیمی
سند قدیمی
دوستان اسم نویسنده و عنوان مقاله رو گوگل بکنین، مقاله رو پیدا می کنین. بازم سند تقدیم می کنم



Torture’s Teachers
________________________________________
By A.J. Langguth
________________________________________
LOS ANGELES – A few months ago, I received some clippings of interviews with a former Federal Intelligence agency official. That operative, Jesse Leaf, had been involved with the agency’s activities in Iran, and well into the stories Mr. Leaf made some damning accusations.
He said that the C.I.A. sent an operative to teach interrogation methods to SAVAK, the Shah’s secret police, that the training included instructions in torture, and the techniques were copied from the Nazis.
Reading through the clippings, I could think of several reasons why the accusations had not been featured prominently. Mr. Leaf could not, or did not, supply the name of the instructor, his victims would be hard to locate; and the testimony from opponents of the Shah would be suspect.
But there is still another reason that I take to be the truest one: We – and I mean we as Americans – don’t believe it. We can read the accusations, even examine the evidence and find it irrefutable. But, in our hearts, we cannot believe that Americans have gone abroad to spread the use of torture.
We can believe that public officials with reputations for brilliance can be arrogant, blind or stupid. Anything but evil. And when the cumulative proof becomes overwhelming that our representatives in the C.I.A. or the Agency for International Development police program did in fact teach torture, we excuse ourselves by vilifying the individual men..
۲۴٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : به حافظه واقعی تاریخ و حافظه تاریخ
نظرات هر دو شما برای جوانترها جالب اند لطفا ادامه دهید، منکه خیلی دارم استفاده می کنم، مرسی. با خواندن نوشته های شما تصمیم خواهیم گرفت که کدامیک از شما واقع گراتر، صادق تر، منطقی، دقیق تر و بدور از حب و بغض، و دستبرد به تاریخ از موضع خود دفاع می کنید. مرسی. اینکارها باید در محیط دانشگاهی انجام شوند ولی خب فعلا باید به همین راضی باشیم تا روزی که در ایران در برابر دانشگاهیان دعوای/اختلاف نظر های خود را حل و فصل کنیم.

****************

بحث تاریخی را با بحث سیاسی، ناموسی، ایدئولوژیک و تاریخ فروشی/سازی میانه ای ندارد. بنابراین اینها را با هم قاطی نکنید چون آش شله قلمکاری (هجی صحیح این چیست؟) شوری می شود که به درد هیچکسی نمی خورد. جوانترها خود باید این مهارت را بیاموزند و بحث تاریخی را از دیگر بحث مجزا کنند. در ضمن این حق مسلم ماست که به حقایق با بهره گیری از خرد خود که صادق ترین و بهترین داور است پی ببریم و با انگ زدن های عصبانی ها مرعوب نشویم.
۲۴٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مسافر خسته

عنوان : آقای رضا سالاری، چرا بخودتان گرفتید
ای مردم ایران بهوش بیایید که بی جهت دم شاه جوانبخت پهلوی را دوبار با انبر گرفتید و به بیرون از ایران انداختید. روشنفکرانتان دیکتاتورتر از محمدرضا هستند که هیج، دامن ملیونتان هم آلوده تر از چکمه خونین قدرقدرت است.جان نثاران مواجب بگیرابعاد گسترده جنایات و کشتار مردم ایران کیلویی و خرمنی محاسبه میکنند. اگر رژیم ناسیونال سوسیالیسم هیتلری بجای کشتار چند ملیون یهودی، کمونیست و ضدفاشیست و ... فقط چند ده هزار از آنان را قتل عام میکرد، شاید امروز باهمین استدلال جان نثاران تبریه میشد.
۲۴٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آدم فراموشکار

عنوان : به حافظه ی واقعی
گرچه تیر از کمان همی گذرد
از کماندار بیند اهل خرد!

غده چون ریشه افکند در جان
عضو معیوب آید از سرطان

این حکایت نه آنچنان سخت است
غده شاهنشه جوانبخت است!
۲۴٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حافظه واقعی تاریخ

عنوان : گزینشی به تاریخ نگاه نکنیم
آقای "حافظه تاریخی"، شما که اینقدر به داشتن حافظه تاریخی علاقه دارید پس بهتر است که این حافظه را بصورت گزینشی بکار نبرید. شما میگویید"ملیون ایران این حق را برای خود محفوظ میدارندکه صف مبارزه خود را از بازماندگان رژیم وابسته پهلوی که از بانیان اصلی حاکمیت رژیم آخوندها و گروهکهاییکه ریشه در خاک بیگانه و سر در آخور استعمارگران دارند، پاک و شفاف نگهدارند".
آقای محترم کدام ملیون؟ ممکن است محبتی کنید و نمونه هایی از آنها را برای ما مثال زنید؟ آیا منظورتان از ملیون جبهه ملی و نهضت آزادی است؟ آیا اینها بودند که از بانیان رژیم آخوندی هستند یا پادشاهان پهلوی؟ آیا همین ها نبودند که به مدت ده ماه مجری امور رژیم آخوندی شدند تا روح الله خمینی با خیال راحت پایه های دیکتانوری فاشیستی خود را بریزد و وقتی که زمان را مناسب دید با یک نهیب این جماعت را، به همراه کمونیستهای ارادتمند، از صحنه خارج کند؟ بنابر آمار ارائه شده از جانب آقای عمادالدین باقی که در بنیاد شهید بود (و قطعاْ از مخالفان رژیم سابق است)، در تمام طول پادشاهی محمد رضا شاه چیزی حدود سی صد و اندی توسط رژیم کشته شدند، که بیشتر آنان هم در درگیریهای مسلحانه به قتل رسیدند. در حالیکه در دوران دولت موقت "ملیون" مصدقی هزاران نفر توسط نهادهای زیر نظر دولت، مثل ژاندارمری و ارتش، در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان به قتل رسیدند. تعطیلی و سرکوب مطبوعات در دوران حکومت این "ملیون"، بعد از سرکوب مطبوعات در دوران خاتمی که توسط مرتضوی صورت گرفت، بدترین و بیشرمانه ترین سرکوب تاریخ مطبوعات در ایران است. عین همین مسئله در مورد سرکوب دانشجویان صادق است. آیا آقای سرلشگر ناصر فربد، که امروز به عضویت کادر رهبری جبهه ملی در آمده، میتواند ادعای آزادیخواهی بکند در حالیکه در زمان ریاست ایشان بر ستاد ارتش هزاران کرد بیگناه بر اثر بمبارانهای ارتش کشته شدند. در تمام دوران حکومت شاه چنین کشتاری از ایرانیان نشد. آیا این شاه بود که در پاریس و در معیت "امام راحل" خواستار برقراری حکومت اسلامی بود یا کریم سنجابی ملی؟ آیا فراموش کرده اید که آقای اسدالله مبشری عضو برجسته جبهه ملی و آقای احمد صدر حاج سید جوادی عضو برجسته نهضت آزادی، در مقام وزرای دادگستری و علی رغم بعضی اختلاف نظرها با آخوندهایی چون خلخالی، نهایت همکاری را با بی دادگاههای اسلامی انقلابی انجام میدادند، و از آن سو رفقای ضد امپریالیست برای خلخالی و دیگر جنایتکاران هورا میکشیدند؟ آیا همکاری و تایید رسمی ولایت فقیه توسط این آقایان "ملی" را در بعد از تصویب نسخه اول قانون اساسی فراموش کرده اید؟ البته ناگفته نماند که بعد از آشکار شدن خرابیها و بی کلاه ماندن سر این آقایان "ملی"، هر کدام ادعا کردند که آنها در دیدارهای خصوصی با مقامات، مخالفت خود را با ولایت فقیه اظهار داشته بودند، که البته این با نظرات رسمی آنها در تایید قانون اساسی اول که ولایت فقیه نیز در آن گنجانده شده بود در تضاد است. بله آقای "حافظه تاریخ"، گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند! دامان این "ملیون" شما هزار بار از دامان شاه آلوده تر است.
۲۴٨٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مرتضی الف

عنوان : خاطرات همایونی
ناشناس جان،
این نوشته ات آخرت رو به این معنی می گیرم که تو هم نوکری شاهت رو قبول داری. منتظر بودم بنویسی مریض بود، نمی فهمید چی می نویسه.
خوب اگه سند می خواین اینم سند از خود شخص اول. شاهتون بوضوح داره میگه آمریکایی ها می اومدن، می رفتن، هویزر اومد، انگار از نیویورک می رفت کالیفرنیا. مملت ما پایگاه خودشون بود و خدش نوکرشون. حتی فدرالی باهاش برخورد نمی کردن که بیچاره به اندازه یک گاورنر اختیار داشته باشه.
دیگه چی می خواین؟ اینم سند. بهش می گفتن انقلاب سفید راه بنداز،مینداخت. بهش می گفتن بحرینو بده، میداد. بهش می گفتن اسلحه بخر، می خرید. هرچی می گفتن می گفت روی چشم.
همون سند رو دوباره بخونین، شاه داره به زبون بی زبونی میگه من چند دفعه به سولیوان التماس کردم که ترتیب ملاقات منو با هویزر بده، طفره می فت.که بالاخره انجام شد. یک ژنرال آمریکایی شاه رو چیزی حساب نمی کرد. برین سند جرج بال رو بخونین. اونم عینا همینو میگه. البته اون صحبت موش و اینا نمی کنه. میگه تاریخ مصرف شاه تموم شد. درست مثل مرحوم ابوی اش. شباهت ها رو نمی بینین و به نوشته های دولت فخیمه استناد می کنید.
ما اسناد رو مخفی نکردیم. همه هستند. غنی، نجاتی، مومنی، علم، اسناد آمریکا، خاطرات همایونی، محمود گودرزی، حالا کتاب شاه نوشته میلانی هم داره در میاد. مشکل اینه که شما نمی گیرین و نمی تونین باور کنین.
در مورد خاطرات چپ ها خودشون می تونن جواب بدن. ولی یادتون باشه اکثرشون تو زندون شاه بودن، با وجد این نوشتن، شما نمی خونین.
آقای ناشناس و سلطنت طلبا، شما واقعا کم میارین.
این نوشته ی حافظه ی تاریخ رو مثل یک ایرانی نه مثل یک بت پرست بخوینن، کلی چیز دستگیرتن میشه.
شما بحث سیاسی رو با رو کم کنی عوضی می گیرین!
کاش شما باندازه چپ ها تغییر پذیر بودین.
۲۴٨٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : ممنون
جناب مرتضی

ممنون. باور کنید ای کیو زیادی نمیخواهد تا بفهمید که مستند شما دردفاع از پهلوی بیشتر کاربرددارد . ایشان برای ثبت در تاریخ نقد رااز خود شروع کرده است. کدام رده بالا ورهبری گروه چپ ویا جبهه ملی و... چنین کتابی در نقد عملکرد خود نوشته است؟ معدود افرادی هم که نوشتند یا رده خیلی بالا نداشتند و/یا تکفیر وترور جسمی ومعنوی شدند.
کدامتان ترور درونگروهی را موشکافی ونقد کرده اید؟
۲۴٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : حاکمیت مردم برروی خرابه های بجامانده از استبداد شه و شیخ
مبارزه با استبداد و فجایع رژیم جمهوری اسلامی حاکم بر جامعه حق هرایرانی آزادیخواه و انساندوست است و در انحصار هیچ فرد و گروهی نمیتواند قرارداشته باشد و بری از هرنوع شیوه مبارزه از پیش معین شده است. ملیون ایران این حق را برای خود محفوظ میدارندکه صف مبارزه خود را از بازماندگان رژیم وابسته پهلوی که از بانیان اصلی حاکمیت رژیم آخوندها و گروهکهاییکه ریشه در خاک بیگانه و سر در آخور استعمارگران دارند، پاک و شفاف نگهدارند. مبارزه با اشکال مختلف استبداد و عریان نمودن عوامل بازسازی آن، دیگر مسله ناموسی نمیتواند باشد.بفراموش سپردن جنایات رژیمهای شه و شیخ عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت. و هر قدر میزان این فراموشی (حافظه تاریخی) جامعه افزایش و یا توسط عوامل بازسازی استبداد تحریف تاریخی انجام پذیرد، اجبارآ جامعه اشتباهات گذشته خودرا تکرار خواهد کرد. نام صدها دلیران ایرانی و آزادمنش دردوران مبارزات مشروطه خواهی همواره جاویدان خواهد ماند و در جوار آن داستان شیخ فضل اله نوری هم بثبت تاریخ رسید. بجهت «فراموشی تاریخی» ازدوران مشروطیت و رل شیخ مرتجع، آیت اله کاشانی توانست برزگترین ضربه را بجنبش ملی و استقلال طلبانه مردم ایران در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور برهبری دکتر مصدق وارد نماید. بازهم بحهت «فراموشی تاریخی» از تجربیات شیخ فضل اله نوری و آیت اله کاشانی ، وقتی کسی مثل آیت اله خمینی پیدا میشود، نه فقط مردم «عادی» بلکه قریب باتفاق روشنفکران بدون بازرسی کوتاه تاریخی بدو سجده آوردند.امروزه عده ای مزورانه مدعی شده اند که محمدرضا انطورها بد نبود و حتی کمتر از روشنفکران دیکتاتور بود و حسرت میخورند که چرا دژخیم پهلوی با «قاطعیت» جلوی مبارزات آزادیخواهی میلیونی سالهای ۵۷ -۵۶ را نگرفت. 
رویدادهای تاریخی را عمدآ ویا سهوآ بزیر غبار «فراموشی» سپردن فاجعه انسانی بیشتری را بارمغان خواهد داشت. برچیدن بساط رژیم وحشت و ضدانسانی جمهوری اسلامی بدون بازرسی تاریخی مداوم به فجایع دوران رژیم وابسته پهلوی امکان پذیر نیست. نظام ضد ملی شاهنشاهی -اسلامی دو سر زهر آگین داشت که یک سرش دربار وابسته پهلوی برهبری ظل اله و دیگری با فروپاشی رژیم ددمنش و فرار آنها بخارج چهره خودرا وحشتناکتر و خونخوارتر از جانیان پهلوی در «روحانیت مبارز» و رژیم اسلامی آخوندها عریان ساخت.فرعون زمان با انصارش از همان سیاست و ابزار استبداد پیروی میکند که طاغوت زمان میکرد.فرعون و طاغوت دوروی یک سکه استبداد و خشنونت هستند. استبداد مطلق ولایت فقیهی نمایانگر تمامی صورت فاسد و منحط رژیم پهلوی است.
شعار اصلی همه آزادیخواهان و ملیون ایرانی از هر قرارگاه اجتماعی در ساختن ایرانی آباد، آزاد، مستقل بر روی خرابه های قدرقدرتی استبداد شاهنشاهی -اسلامی خواهد بود. فردوسی در بیش از هزار سال پیش خصوصیات و وابستگی شه و شیخ را بدرستی بیان کرد.
چنان دین و دولت به یکدیگرند ، توگویی که در زیر یک چادرند
نه بی تخت شاهی بود دین بجای ، نه بی دین بود شهریاری بپای
۲۴٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : نفسهای اخر را حداقل شرافتمندانه بکشید
چپ مدل ایرانی کماکان در حال مبارزه با رژیم پیشین است. با این تفاوت که قبل بلوای ۵۷ مبارزه اشان تراژیک بود و بعد ان کمدی. جدا باعث انبساط خاطر شد.
در مورد اسناد ومدارک چرا ای میلی ؟مدارک شخصی است؟انتشار دهید تا حظ بصر بریم وارشاد شویم!. فقط مراقب باشید ام ای ۶ کشفتان نکند. باز هم تاریخ سازی؟ اگر به خودتان واسناد اطمینان دارید چرا در مجلات معتبر علمی چاپش نمیکنید(تاکید میکنم مجلات معتبر علمی نه کتاب).راستی شما که بحرالعلومید چرا به سئوالات مطرح شده پاسخ نمیدهید تا جوانان را ارشاد کنید؟ براستی که یکی از مهمترین دلایل اقبال مشرطه خواهان و رویکرد روزافزون نسل جوان به رضا پهلوی, حمله کور وبی منطق گروههای ضد پهلوی به رژیم سابق است.نسل قبل اگاه شده و نسل جدید بمدد فن اوری هشیار است.عمکرد شمارا قبل وبعد انقلاب ودر شرایط فعلی ارزیابی میکند. بروید بساط تان جمع کنید وبجای چاک دهان از دوسو گشادن و خودنمایی ,سعی کنید نفسهای اخر را حداقل شرافتمندانه بکشید. بقول اخوات مسلمان تان انا لله وانا الیه راجعون
۲۴٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست