یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند (۳) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حقیقت جو

عنوان : پولهای بسرقت رفته از مردم ایران در دست کدام بازمانده پهلوی قراردارد؟
«..برن - خبرگزاری فرانسه: طی ماههای اکتبر و نوامبر (نیمه مهر تا نیمه آذر ۱۳۵۷, قبل از فرار محمدرضاپهلوی) یک میلیارد و ۴۷۰ میلیون دلار از تهران بسویس فرستاده شده است. نمایندگان بانک سویس و تاسیسات بانکی خصوصی باین نتیجه رسیده اند که اگر در آینده حکومت ایران بخواهد این پولهارا پس بگیرد باید دردادگاههای سویس اثبات کند که ارسال این پولها از طریق تقلب و دزدی بوده است.سویس و ایران قراردادی در موضوع فرار از مالیات ندارند...»
این فقط یک گوشه از پولهای بغارت شده توسط جان نثاران حکومت دزدپرور پهلوی است.
۲۵٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : آخرین نطق تاریخی دکتر مصدق
آخرین نطق تاریخی دکتر مصدق در مجلس ششم - به عقیده حسین مکی - مربوط است به مخالفت وی با لایحه دولت درباره انحصار تریاک . دکتر مصدق در جلسه ۲۶ تیر ۱۳۰۷ مخالفت خود را در مورد انحصار تریاک به تفصیل از نظر داخلی و بین المللی بیان کرد و در پایان نتیجه گرفت که:

اگر مقصود محدود شدن استعمال داخلی به طوری که غیر از مواد و مواقع طبی استعمال تریاک موقوف باشد و دیگر کسی تریاک نکشد این کار باید به وسیله قانون مجازات صورت گیرد و از نظر بین المللی هم وقتی برای ما اقدامش مضر نیست که همه دول به موجب یک مقررات بین المللی رفتار بکنند. زراعت تریاک یک چیزی ست که در این مملکت فائده دارد و همان طوری که آقای وزیر مالیه توضیح دادند این یک زراعتی ست که آب خیلی کم می خواهد و تا وقتی که هنوز زراعتهای دیگر را جانشین و قائم مقام تریاک نکرده ایم برای ما صرفه ندارد که از کشت تریاک به این شکل صرف نظر کنیم
۲۵٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : خشایار ر

عنوان : شاه دروغ می گفت یا شما شاهدوستان؟
دوستان آزاده و میهن پرست.
من تاکنون هرگز تا این اندازه با اندیشه های شاهدوستان از نزدیک آشنا نشده بودم و به درجه ی یکدندگی، بی منطقی، خامی و بی ضابطه بدون آنها تا این حد آگاهی نداشتم. این تجربه ی خوبی بود.
تمام آثار خرابکاریهای فرهنگی دودمان پهلوی را در این افراد می شود پیدا کرد. بی مایگی، خیره سری، ذهنیت نفوذ ناپذیر، تحجر و عقب افتادگی..
چقدر ما شاهد از این شاخه با آن شاخه پریدنهای آنها بودیم و چقدر شاهد سکوت آنها در برابر پرسشهای کسانی که در موارد عدیده مورد پرسش قرار گرفته بودند و خود با متانت جواب داده بودند. سرانجام کار خودشان باهم به اختلاف نظر کشید.
دوستان شما آب در هاون می کوبید. آنها تمام حقایق تاریخی را با کمال جهالت انکار می کنند. حقایقی را که شاهنشاهشان به آنها اقرار کرده است و از انچام آنها پوزش خواسته است. مردود می دانند/ این کاسه های گرم تر از آش حرف شاه شاه خود را نیز باور ندارند شما می خاهید حرفهای شما را باور کند.
شاهنشاهشان در نهایت فلاکت و اقلاس امد و اظهار ندامت کرد. کسی که ساواکش صدها نفر را با داغ و درفش و شکنجه و با رذیلانه ترین شیوه ها به ندامت می خواند خود داوطلبانه آمد و در انظار جهانیان به خیانتهای خود اعتراف کرد. حالا این کاسه های گرمتر از آش اعترافات شاهنشان را بی اعتبار اعلام می کنند.
شاهدوستان بی مایه، شاه وقتی که از غلط کردن خود سخن می گفت، و با بدبختی پوزش می طلبید از همان چیزهایی سخن می گفت که شما امروز با وقاحت آنها را انکار می کنید. یکمرتبه بیایید بگویید شاه غلط کرد و خیال همه را راحت کنید. شما بیچاره ها در شاهدوستی هم صداقت ندارید!
۲۵٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : از این شاخ بآن شاخ پریدن مسله جان نثاران حل نمیشود.
آقای محترم ناشناس که بهتر است از این ببعد شمارا «نادان» خطاب کنیم. بزگترین استفاده از کودتای ۲۸ مرداد را انگلیسها کردند. بدون انجام کودتا خیلی از منافع خودرا ازدست میدادند. هرکس که منکر دخالت انگلیس در امر کودتا باشد، لعنت باد. من تا بامروز هیچ کسی از ملیون و آزادطلبان ایران را ندیدم که معتقد بکودتای امریکای -انگلیسی در ایران نباشد. با این کودتا تازه جای پای امریکا در ایران باز شد. شما جنایات ۱۶ آذر را مربوط به دسیسه انگلیس در ایران میدانید، همان انگلیستانی که با کمک امریکا طبق بیانات ایزنهاور سه ماه قبلش دو لت ملی محمد مصدق را با کودتاسرنگون کرد تامنافع خود را تضمین نماید. حالا بقول شما انگلیسیها آنموقع با دسیسه میخواستند بلوا راه باندازد و شاید هم«دولت مصدق» را دوباره بسرکار بیاورند؟ آخر مرد «حسابی» این جفنگها چیست که میگویی. یکبار دیگر این جمله بخوان : من دو دستاورد بزرگ در دوران خود داشتم، یکی کودتا علیه مصدق و دیگری کودتا در گواتمال ا‌( دوایت دیوید آیزنهاور، ریس جمهور دوران کودتا). اینقدر یکدنده نباشید، ربع پهلوی و داریوش همایون و اردشیر زاهدی و بازماندگان دیگر رژیم استبدادی پهلوی «مجبورند» همه جنایات خودشان را نفی بکنند.و برای این منظور هم مزدوران را بخدمت میگیرند.
۲۵٣۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : فقط یک سوال از سلطنت طلبان و ساواکی ها کردم بعد از ۲۶۹ کامنت در اینجا و ۲۲۲ کامنت در مقاله مربوط به بیژن جزنی هنوز جواب ندادند

عنوان : سوال :ایا واگذاری فرماندهی کل قوا به امریکائیها خود خیانت بزرگ به ملت ایران نبود? در رابطه به دست نشانده بودن شاه چه میگویید?
سلطنت طلبان بدانند که ما از گقتن حقیقت خسته نمیشویم حالا شما بویژه ناشناس و پرسشگر سند بیاورید که اینها جعلی است. جالب است که این اقای ناشناس مامور امنیتی سابق در کامنتی اختیارات شاه را بر اساس قانون اساسی دوره شاه نوشت و از همه خواست در این باره بنویسند. خوب من هم مهمترین اصل ان که موجودیت کشور در گرو ان است و ربطی هم ندارد که شاه باشد یا جورج بوش یا پوتین و مرکل. این اصل هم در حقیقت فرماندهی کل قوا میباشد. این اصل در قانون اساسی زمان شاه که این ناشناس انرا در کامنتی اورده و شاید هم الان پشیمان شده باشد در حقیقت همان اصل پنجاهم میباشد که میگوید : "فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است".این اصل را من از کامنت "ناشناس " که با عربده جوئی میخواست در باره ان نظر بدهیم گرفتم. خوب بر اساس اسناد خود سلطنت طلبان یعنی به نوشته خود شاه در کتاب "پاسخ به تاریخ" ایشان اختیاراتی که قانون اساسی به ایشان داده بود و ایشان هم قسم خورده بودند چطور میتواند این اختیارات را به امریکائیها و شخص ژنرال هویزر بسپارد تا این ژنرال دم مبارک ایشان را مثل موش مرده بگیرد و به خارج از کشور پرتاب کند? در اینجا دو سند انکار ناپذیر که یکی از شاه و دیگری از نخست وزیر ایشان اقای دکتر بختیار میباشد میاورم. این دو سند نشان میدهد که شاه در اوج قدرت هم نوکر بیگانگان بوده است چون کلا پادشاهان سلسله پهلوی بقدرت رسیدن خود را مدیون انگلیس و امریکا میدانستند. کتاب شاه شوک شدید ایشان را نسبت به برخورد اربابانش و راه ندادن ایشان به امریکا و کشورهای متمدن ایشان را دچار انواع بیماریهای روحی نموده بود. این درس تاریخ است که رضا خان نیز به همین سرنوشت دچار شده بود و امروز پرششگر وناشناس ودیگر ساواکی ها و شاهپرستان باید نگاه کنند که همین خیانت که شاه اختیارات اصل پنجاهم قانون اساسی را به بیگانگان سپرد کافیست که اورا خائن به منافع ملت ایران بدانیم و سرنگونی او را توسط مردم ایران جشن بگیریم
**************************************************
سند اول:
ژنرال هویزر شاه را مثل موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد

اصل پنجاهم: فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است
**********************************************

ماموریت شگقت انگیز ژنرال هویزر: از کتاب "پاسخ به تاریخ" محمدرضا شاه صفحه ۲۴۵

اوائل بهمن( ۵۷) خبر حیرت انگیزی به من گزارش شد که ژنرال هویزر چند روزی است که در تهران اقامت دارد.نظامیان امریکا با هواپیماهای خود میامدند و میرفتند و تابع تشریفات معمول نبودند.از امرای ارتش در رابطه با مسافرت ژنرال هویزر سوال کردم انها هم چیزی نمیدانستند حضور او در ایران واقعا شگفت انگیز بود و نمیتوانست اتفاقی و بدون دلائلبسیار مهم باشد
بالاخره من یکبار ژنرال هویزر را باتفاق سفیر امریکا اقای سولیوان ملاقات کردم.تنها چیزی که مورد علاقه هردو انها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود.ژنرال هویزر از ارتشبد قره باغی رئیس ستاد ارتش ایران خواست که ملاقاتی بین او و بازرگان ترتیب دهد.ارتشبد قره باغی این ملاقات را به من گزارش داد. نمیدانم در این ملاقات چه گذشت, میدانم که ارتشبد قره باغی از تمام قدرت خود استفاده کرد تا ارتش ایران را از هرگونه اقدام و تصمیمی بازدارد........................................

پس از اینکه من ایران را ترک کردم, ژنرال هویزر باز چندین روز در ایران اقامت داشت. در این هنگام چه گذشت ? تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که ربیعی فرمانده نیروی هوائی ایران طی محاکمه اش به قضات گفت: ژنرال هویزر شاه را مثل موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد

*************************************************
سند دوم:
نظر دکتر بختیار در رابطه با نقش هویزر که شاه را مثل موش مرده به خارج پرتاب کرد

عنوان : اصل پنجاهم: فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است
++++++++++++

بهر حال به قره باغی گفتم که شما فردا ساعت ۹ صبح به دفتر من بیآئید. خودم ساعت ۸ در دفتر بودم. ساعت ۹ نیامد. خوب، با جریاناتی که در تهران بود ممکن بود این توهم پیش بیآید که نتوانسته بیاید. ولی او با هیکوپتر میآمد مدرسه افسری و از آنجا میآمد به نخست وزیری که دو قدم بود. ساعت نه و نیم که نیامد من تلفن کردم گفتند در یک کنفرانس است و الان خودش میآید. خلاصه ساعت ده شد نیامد. ساعت ده پای تلفن بمن گفت جناب آقای نخست وزیر، امراء ارتش اینجا جمع شده اند و راجع به وضع ارتش صحبت میکنیم. این حرفی بود که قره باغی پای تلفن به من زد. خوب، من اول فکر کردم که شاید یک مشورتی است و بطور عادی با هم میخواهند تبادل نظری بکنند. از یک متخصص امر پرسیدم بجز شورای عالی جنگ و جز کمیسیون های عادی که مأموریت خاصی دارند و شورای امنیت ملی که خود من رئیسش هستم، آیا کمیسیون های قانونی دیگری هم هست، گفتند خیر. سوء ظن مرا گرفت که اینها مشغول یک کاری هستند که قانونی نیست. ساعت ۱۱ بود که بمن اطلاع دادند آن اعلامیه صادر شده، یعنی اعلامیه بی طرفی ارتش و من تا آن ساعت از این ماجرا خبر نداشتم. و تمام رفت و آمدها و فعل و انفعالات به دستور فردوست و با پا در میانی و اجرای آقای قره باغی انجام گرفته بود. امراء را جمع کرده بودند. از سپهبد پائین تر هم یا نداشتند یا یک نفر سرلشکر فقط آنجا بود. و اینها آن مدرک را که اطلاع دارید امضاء کردند.حالا من کار ندارم که این مدرک چه معنی و چه مفهومی دارد. ولی اطمینان دارم که این مدرک، چهار روز قبل از اینکه صادر بشود، پیش نویس آن را ژنرال هویزر نوشته بود و گذاشته بود و از ایران رفته بود. اینست که من نمیخواهم دفاع بکنم چون تاریخ دفاع خواهد کرد. من روحم از اینکه این کمیسیون را ایشان تشکیل میدهد خبر نداشت. تشکیلش بر خلاف قانون بود، بر خلاف حیثیت ارتش بود، بر خلاف منافع کشور بود
۲۵٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : باز هم دروغ
در شانزدهم آذر چه گذشت؟
بر خلاف آنچه توده مردم به باورشان افتاده و بر خلاف آنچه توده ای ها، چپ سنتی، و مصدقی ها به غلط الغا کرده اند شانزدهم آذر گرچه در دانشگاه اتفاق افتاد ولی مسئله دانشجوئی نبود بلکه مسئله سیاسی بود که اگر پایدار مانده بود جلوی بسیاری از حوادث بعدی که با دسیسه انگلیس در ایران به اجرا در آمد را میگرفت. در شانزده آذر چه شد که این عوامفریبان سالیان دراز است آنرا به غلط به مردم ایران تلقین نموده اند؟

چون نوشتار آقای داریوش همایون در بر گیرنده وقایع این روز نبود و باز هم موجبات گمراهی خوانندگان را فراهم میآورد لذا دست به دامن تحقیق های ژرف تاریخی آقای مهدی شمشیری شدم تا یکبار برای همیشه این اشتباه تاریخی را از ذهن مشوب شده مردم ایران پاک کرده باشم.

آقای شمشیری در برگ ۱۴۳ کتاب �بلای سلمان رشدی و آیات شیطانی در ایران� این چنین مینویسد:

� رهبران جنبش های ضد دولت در هر کشور همواره در لابلای اقدامات و فعالیت های دولتی که مورد مخالفتشان است در جستجوی موارد و مطالبی هستند که بتوانند با دستاویز قرار دادن آنها به نا رضایتی مردم دامن بزنند.

هر چند این قبیل رهبران مخالف، به ظاهر خود را علاقمند به اصلاحات اجتماعی نشان میدهند و به مردم وانمودمیکنند که طرفدار رفاه و آسایش آنان میباشند و حتی علت مخالفت خود را کوتاهی و قصور دولت در انجام اصلاحات و تامین رفاه مردم و همچنین عدم رعایت منافع ملی اعلام میکنند، ولی تردیدی نیست که قلبا با انجام هر نوع اصلاحات اجتماعی توسط دولتی که با آن مخالف هستند،مخالفت می ورزند زیرا بر این گمان هستند که هر قدم اصلاحی در افزایش محبوبیت دولت و تخفیف نا رضایتی مردم موثر میباشد .

اما، خواست و علاقه مقامات دولتی غالبا درست برعکس میباشد، یعنی این مقامات بیشتر در صددند که با دست زدن به اقداماتی حتی الامکان بر رفاه عمومی و رضایت آفرین بیافزایند و به هر ترتیب که امکان پذیر باشد، تعداد بیشتری از مردم را جلب و از نا راضی شدن آنان جلوگیری نمایند.

یکی از مهمترین دستاویز ها که در تمام طول تاریخ در سرتا سر جهان تاثیر بسیار عظمیمی در تهییج افکارعموم علیه حکمرانان وقت گذاشته کشته شدن و یا حد اقل مجروح شدن افرادی بیگناه توسط یا به دستور این حکمرانان بوده است.

هنوز بعد از متجاوز از سیزده قرن که از کشته شدن امام حسین به دست شـِمر و به دستور یـَزید میگذرد، آخوندان در تمام روضه خوانی های خود، با یاد آوری صحنه هائی که خود از آن قتل ساخته اند به اصطلاح خود با گریز زدن به صحرای کربلا، مردم را میگریانند و به فرستادن لعنت بر شمر و یزید وادار مینمایند.

بنا بر این در بیشتر موارد نباید تردید داشت که در موقع انجام تظاهرات ضد دولتی اولیاء امور با تمام قدرت کوشش میکنند که حتی یکنفر کشته، یا زخمی و مجروح نشود [۱] و تظاهرات حتی الامکان مسالمت آمیز باشد و بدون خشونت به پایان برسد ولی در مقابل، مخالفان دولت در تظاهراتی که برگزار میکنند، غالبا و با تمام قدرت سعی مینمایند که تعدادی از مردم کشته و مجروح شوند و نیز هرچه تعداد این کشتگان و مجروحین بیشتر باشد از نظر تبلیغاتی به نفع آنان است، زیرا با تظاهرات به گریه و زاری و همدردی با خانواده های شهدا و انجام مراسم عزاداری میتوانند تعدای بیشتری از مردم را با دولت مخالف سازند [۲] و بر تنفر آنان از دولت بیافزایند و بعلاوه بهانه ای برای برگزاری مراسم و انجام تظاهرات، تحت عنوان هفتم، چهلم و بعد تا سالهای سال به عنوان سالروز شهدا به دست بیاورند که احیانا در هر یک از این مراسم، موقعیت مناسب دیگری برای کشته شدن تعدادی دیگر و تحریک عده ای بیشتر علیه دولت فراهم سازند.

در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ ( هفتم دسامبر ۱۹۵۳) دانشجویان دانشگاه تهران به منظور اعتراض به تجدید روابط سیاسی بین ایران و انگلیس (توجه کنید اعتراض به تجدید روابط با انگلیس) کلاس های درس را تعطیل نموده و به تظاهرات وسیعی بر علیه این تصمیم پرداختند و متعاقبا در زد و خورد و درگیری که بین آنان و ماموران حکومت نظامی رخ داد سه نفر دانشجو به قتل رسیدند و از آن به بعد، سالروز این حادثه تا پایان سال ۱۳۵۷ که رژیم سلطنتی واژگون گردید هر سال بهانه ای موثر برای برگزاری تظاهرات ضد دولتی گردید.

دو روز بعد از این واقعه یعنی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۳۲ ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهوری وقت آمریکا، به همراه همسر و عده ای از مقامات عالیرتبه آن کشور برای یک دیدار توقف سه روزه به ایران آمد.

حال شگفت آور این است که هر چند قتل سه دانشجوی مذکوردر تظاهرات صورت گرفته بود که دانشجویان بر علیه دولت انگلیس و به منظور اعتراض به تصمیم دولت ایران در تجدید روابطه سیاسی با دولت انگلیس برگزار کرده بودند، ولی دستهای نا مرئی، اولا نام دولت انگلیس را بطورکامل از این واقعه حذف کرده و ثانیا آن را به مسافرت نیکسون به ایران که دو روز بعـــــد از آن واقعه صورت گرفته بود چسبانده و از سال بعــــد تا کنون همواره، در تمام نوشته های خودچنین وانمود کرده اند که قتل این سه دانشجو در تظاهراتی بوده است که دانشجویان در روز ورود نیکسون به ایران و بمنظور مخالفت با آمریکا ترتیب داده بودند!!

البته گذاشتن اقدامات ناراضی سازی، مربوط به انگلیس در ایران و سایر نقاط به حساب آمریکا به منظور ایجاد تنفر در مردم جهان نسبت به آمریکا، منحصر به همین یک مورد نیست و نظایرفراوانی دارد مثلا:

اسناد منتشره توسط سی آی اِ راجع به کودتا یا قیام ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به درستی و خوبی نشان میدهد که پیشنهاد برنامه ریزی برا ساقط ساختن دولت مصدق در آغاز توسط انگلیس صورت گرفته و دولت آمریکا ابتدا آن پیشنهادت را رد کرده و تمایلی نسبت به آن نشان نداده و بعد هم که این دولت با پیشنهادات بعدی انگلیس موافقت کرده تمام برنامه ریزی و اقدامات خود را با همکاری تنگاتنگ و نزدیک با دولت انگلیس به انجام رسانده است ولی همان دست های نا مرئی از همان اولین روز های بعد از آن واقعه نام دولت انگلیس را از لیست طراحان آن برنامه حذف کرده و تمام گناه ها را یکجانبه به گردن آمریکا انداخته اند!
در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۵۸ مطابق با ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ و ۲۹ ذیحجه ۱۳۹۹ گروهی از افراد مسلح که تعدادشان به چندین صد نفر بالغ میگردید هنگام برگزاری نماز صبح به مسجد بزرگ مکه وارد شده و پس از گروگان گرفتن تعدادی از نماز گزاران، آنجا را به اشغال خود در آوردند. این حادثه پس از شش روز در گیری و زد و خورد بین شورشیان و پلیس عربستان که به کشته شدن صد ها نفر از دو طرف منجر گردید و چند تن از مجتهدان جامع الشرایط عربستان سعودی فتوا دادند که نیرو های انتظامی میتوانند درخانه خدا برای دستگیر کردن عناصر مسلح به زور متوسل شوند (روز نامه اطلاعات مورخ ۲۵ آذر ۱۳۵۸ به نقل از خبر گزاری فرانسه) پایان یافت . در آغاز امر کسی از هویت شورشیان و علت اقدام آنان آگاهی نداشت ولی با توجه به نفوذ ریشه دار قدیمی و عمیق یکی از دولت های استعماری در تمام گروه های اسلامی و نیز با توجه به اینکه شرکت های نفتی آمریکائی صاحب امتیاز اصلی نفت در کشور عربستان سعودی میباشند لذا دستهائی در پشت این شورش قرار داشتند تا اینکه بالاخره طبق گزارش خبر گزاری فرانسه گروهی بنام "جنبش انقلابی مسلمانان جزیره العرب" مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفتند. "هدف از این اقدام بر افروختن شعله یک انقلاب اسلامی مخالف با آمریکا و صهیونیزم بوده است". ( تیترروزنامه کیهان مورخ ۶ آذر ۱۳۵۸). چنین بنظر میرسد که گردانندگان اصلی این توطئه از پیش برنامه بسیار وسیعی برای ضربه زدن به آمریکا ترتیب داده بودند و آغاز گر این برنامه دوم روح الله خمینی بوده که در آن زمان هنوز در قم اقامت داشته است. اطلاعیه دفتر خمینی مبنی بر "... بعید بنظر نمی آید که این کار امپریالیسم خیانتکار آمریکا باشد تا با این نیرنگ ها به صفوف فشرده مسلمین رخنه کند..." این موضوع را تائید میکند.
حتی در مورد همین واقعه سلمان رشدی ما میبینیم که این هندی زاده تبعه انگلیس در همان کشور انگلیس کتابی بر علیه اسلام مینویسد و بعد هم قسمت عمده از در آمد فروش و انتشار آن در تمام کشور های دنیا به عنوان مالیات به خزانه دولت انگلیس ریخته میشود و بعلاوه سهم ناشر و سهم نویسنده از آن در آمد ها نیز در همان کشور انگلستان به کـار می افتد ولی تظاهرات بزرگ بر علیه آن در اسلام آباد پاکستان که طی آن حد اقل شش نفر کشته و مجروح شدند و بیش از یکصد نفر زخمی شدند بر علیه دولت آمریکا و در مقابل مرکز فرهنگی آمریکا انجام میگیرد!!!�
با توضیح بالا روشن میشود که هیچ یک از وقایع ۱۶ آذر، ۲۸ مرداد و مسئله سلمان رشدی به آمریکا مربوط نبوده و انگلیس با دسیسه قبلی برای بهره برداری از آن طراحی لازم را نموده است. اگر مسئله عراق هم بدقت مورد بررسی قرار گیرد و چه بسا مسئله یازدهم سپتامبر شاید به نتیجه مشابهی برسیم
۲۵٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : قربانی کردن سه دانشجو توسط رژیم جلاد پهلوی بزیر پای نیکسون در ۱۳۳۲ برای چه بود؟
ایزنهاور در پایان دوره ریاست جمهوری خود در طی پیامی خطاب به امریکاییان گفت:من دو دستاورد بزرگ در دوران خود داشتم، یکی کودتا علیه مصدق و دیگری کودتا در گواتمالا. بابت اظهار تاسف کردن خانم آلبرایت در مورد دخالت مستقیم امریکا درکودتای ننگین ۲۸ مرداد ۳۲ ایران، اردشیر زاهدی چنان از کوره در رفت که با پول خود در نیویورک تایمز یک مقاله ـ آگهی چاپ کرد و گفت: آلبرایت مشق شب خودش را خوب ننوشته و خیلی آدم بی اطلاعی است.و زاهدی (مثل ناشناس و بقیه جان نثاران) به کلی منکر نقش آمریکا در کودتاست، اصلاً این واقعه را یک قیام ملی (همانند پرسشگر« فتنه، فاجعه») می داند. و او نتوانست مقاله ای علیه کارگردان، سناریو نویس و اجراکننده اصلی کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یعنی ایزنهاور در هیچ جایی چاپ نماید. و در مورد نظر کلینتون هم خفقان گرفت و باو اجازه «جسارت» بیشتر را ندادند.
۲۵٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : اینها هیچوقت معنی تحقیقات تاریخی را یا درک نکرده و یا منافع/خرافه هایشان اجازه نمی دهد که اعتراف کنند.
سئوال:- چرا همه مدارکشان!!! را (تاکنون همه از دم، سکه یک پول شده اند) جمع نمی کنند و به مجد هایشان نمی دهند که آنها رساله ای سر و هم کنند به ثبت یک دانشگاه معتبر برسانند و به ما ارائه کنند؟ آخر فهم این موضوع چقدر می تواند برای کسی سخت باشد؟

جواب:- برای اینکه خودشان می دانند که هر دانشگاه معتبری با یک نگاه به مدارکشان!!! به ریش شان از ته دل خواهد خندید. یک نگاه به مدارکشان!!! کافیست که مرغ پخته را هم بخنده بیاندازد چه برسد به یک دانشگاه معتبر.

مدارکشان از سازمان عفو بین الملل یادتان هست که دوستان سکه یک پولشان کردند؟ مدارکشان از مجله و بی بی سی شان یادتان هست که آنهم سکه یک پول شد؟ مدارک شان درباره دانشگاه علوم سیاسی و اقتصادی لندن یادتان هست که آنهم سکه یک پول شد. مدارکشان علیه تز صباحی هم که براحتی سکه یک پول شد. مدارکشان از مادلین البرایت هم که دیگر نگو و نپرس.

آیا عجیب نیست که یک دانشگاه انگلیسی را که مقام هفتم را در جدول بهترین دانشگاه ها را در انگلستان دارد فقط چون انگلیسی است قبول ندارند ولی سازمان عفو بین الملل را که انگلیسی است قبول دارند، البته به شرطی که حرفی خلاف حرف مخالفان ما را نزنند. عجب!!!

تاریخ برای امثال من، ناموسی و فروشی و افسانه و خرافه و علم غیب نیست بلکه مطالعه و نقد و بررسی گذشته است. تا این آقایان و خانمها فرق بین دیدگاه ما از تاریخ و دیدگاه خودشان از تاریخ را درک نکنند، به هیچ جایی نخواهند رسید.

اینها هیچوقت معنی تحقیقات تاریخی را یا درک نکرده و یا منافع/خرافه هایشان اجازه نمی دهد که اعتراف کنند.
۲۵٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : نظری

عنوان : آلبرایت عذرخواهی نمیکند
من تابحال فکر میکردم که مدلین آلبرایت بخاطر کودتای ۲۸ مرداد عذرخواهی کرده. ولی متن آن در لینکی که آقای ناشناس گذاشته چنین چیزی را نمیگوید. او فقط درباره نقش دولت آمریکا در این جریان صحبت میکند و هیچ نوع عذرخواهی نمیکند. ممنون از روشنگری شما.
http://www.mideastinfo.com/documents/iranspeech.htm
۲۵٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شاه خائن

عنوان : یک بام و دو هوا
دوستان بخوانید و بخندید. این نوشته ی آقای ناشناس، عاشق سینه چاک خاندان جلیل سلطنتی است:

"":خیلی عجیب است که دوستان ما «اسناد و گزارش‌های دست اوّل» از قهرمانان اصلی در صحنه‌ی ۲۸ مرداد را کنار می‌گذارند و به این سخنان مصحلت‌آمیز و دیپلماتیک، ارزشِ «سند بسیار مهم تاریخی»!! می‌دهند... درباره‌ی این سخنان اوّلاً: باید بدانیم که در تاریخ دیپلماسی آمریکا، ما از این «تعارفات» یا «مصلحت‌ها و مصالحه‌ها»، فراوان دیده‌ایم. """

ایشان درست می گویند این سخنان مصلحت آمیز و دیپلماتیک است. و اغلب دولت ها از این جور تاکتیک ها استفاده می کنند اما یادشان رفته که ایشان آقای پرسشگر پیراهن خودر جر داده اند که ما همه ی سخنان مصلحت آمیز دولت فخیمه را که بنیان گذار این شیوه هاست وشهرتی جهانگیر تر از آمریکا در حقه بازی دارد بپذیریم.
۲۵٣۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۶۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست