از : هوشیار
عنوان : باز هم مفلطه کاری «بیطرف»
آقای «بیطرف» اول در مورد مادرش این چنین میگوید. «هر سال توی عاشورا و تاسوعا سیاه میپوشیدیم و سینه زنی و زنجیر زنی میکردیم و قیمه وپلو کوفت میکردیم. مادر امل و احمق من پرچمدار تظاهرات توی انقلاب بود.» بعد از آنکه باو از جانب حافظه تاریخ گوشزد شده که جای این «مطالب» در این بحثها و گفتگوها نیست. در تاکید نظرش نسبت بمادرش
جواب اول «مادر داریم تا مادر. همه مادرها اگه خوب بودن دنیا بهشت میشد. پدرها هم همینطور. شاید شما خوشبخت بودین و هر دوتا را داشتین ولی همه مثه شما خوشبخت نبودن و نیستن. مادرهایی که بچه های مجاهدشونو لو دادن یادتون رفته؟ مادرایی که دختر بچه های به بلوغ نرسیده شونو در ایران امروز به پیرمردها شوهر میدن و پدر و مادرهای معتادی که بچه هاشونو فدای اعتیادشون میکنن، پدر و مادر نیستن که بهشون بشه احترام گذاشت.»
جواب دوم «حالا دوباره از زنای ذوب شده در ولایت جمکرانی ضد زن و خشونت طلب مثه مادر من دفاع کنین. مادر من کم در حق زنای شیکپوش ماتیک به لب و دوست پسر دار توی خیابونای تهران گشت نمیزد و تحویل کمیته نمیداد. کاش این مادر شما بود و مادر ندا آغا سلطان مادر من بود. اونو نمیگن مادر، اینو میگن مادر.». آیا کسی هست بمن بگوید که این موجود از نظر روانی «قادر» باظهار نظر درست و سالم است و یا نه؟
۲۶۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : افسانه ج
عنوان : مادرفروشی
آقای لقمان شمال گرامی
تعجب نکنید، کسی که وطنش را می فروش اهل معامله است، طبعا مادرش را هم می فروشد!
این گفت و گوها واقعا لازم بود تا ما هم به فساد دستگاه و وابستگی شاه و خرابی اوضاع آن روزگا بهتر پی ببریم و هم سلطنت طلبان را بهتر بشناسیم.
۲۶۴۹۶ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : بیطرف
عنوان : فرق مادر من با مادر ندا آغا سلطان. خلاصه کلام شما در دو نظر زیر که در نظرات مقاله قبلی فرید راستگو به ثبت رسوندین خلاصه میشه، ثابت کنین که نمیشه.
خودتون که خودتونو هی لو میدین، خلاصه کلام شما در دو نظر زیر که در نظرات مقاله قبلی فرید راستگو به ثبت رسوندین خلاصه میشه، ثابت کنین که نمیشه. شما نه آزادیخواهین، نه دمکرات، نه سکولار. همه باید اول از شما اجازه بگیرن که چی فکر کنن، اگه نکنن مرتد و مفسد فی الارضن و ملحد و شایسته ی حذف فیزیکی. شما فرقی با آخوندا ندارین، میگین باید مرجع شما باشین.
از : انقلاب شکوهمند ما بود که ایران را نجات داد
عنوان : خوب شد انقلاب شد. اگر انقلاب نمی شد الان ایران وضع بدتر از حالا را می داشت.
به پرسشگر و ناشناس و ۵۰ ساله و بیطرف و همه هوادارانشان،
ما انقلاب کردیم و از این بابت بسیار از کرده خودمان راضی و خرسند هستیم. دستاوردهای انقلاب شکوهمند ما در این سی سال خیلی بیشتر از آنست که فکرش را می کنید و ادامه خواهد داشت. ما شاه را با همه فسادی که در کشور بوجود آورده بود بیرون کردیم. ما امریکا را از منطقه و ایران با اردنگی بیرون کردیم. دم اسراییل را هم گرفتیم و بیرون انداختیم. ما با ضد انقلاب برخورد کردیم و قلع و قمعشان کردیم. ما دانشگاه ها را از عناصر ساواکی و وابسته تخلیه کردیم. ما اقتصاد وابسته و سیاست خارجی وابسته شاه را پایان دادیم. ما امریکایی ها را از لبنان بیرون کردیم. ما جلوی اسراییل ایستادیم و بداد فلسطینیها رسیدیم. ما صدام را شکست دادیم. ما استقلالی که می خواستیم هم در اقتصاد و هم در سیاست خارجی را بدست آوردیم.....انقلاب لازم بود و پاسداری از دستاوردهایش امروز لازم است. دوستان با زحمات پیگیر خود به شما ثابت کرده اند که کار ما درست بوده است و دلائل محکم خود را پشت سر هم ارائه کرده اند. شما مدرک نمی خواهید شما فقط نق میزنید و دستاوردهای مثبت انقلاب را به هیچ میشمارید. فقط فکرش را بکنید که اگر انقلاب نشده بود امروز ایران چه وضع ناهنجاری می داشت. البته قدرت فکر کردن ندارید که اگر داشتید بجای اینقدر نق زدن و دروغ گفتن قبول می کردید که اگر شاه می ماند و اگر شجاعانه ما انقدر شهید نمی دادیم که انقلاب شود ایران امروز وضعی به غایت بدتری می داشت. قبول کنید که ما ایران را با انقلاب شکوهمند خود نجات دادیم.
دوستان من با ناشناس ها و نوچه هایش دهن به دهن نشوید. اینها همه ضد انقلاب بوده و هستند. اگر به حرفهایشان توجه کنید می بینید مسئله اینها هیچی نیست جز اینکه نمی خواستند انقلاب شود و نه اینکه چرا انقلاب شد.
خوب شد انقلاب شد. اگر انقلاب نمی شد الان ایران وضع بدتر از حالا را می داشت.
۲۶۴۰۵ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱۳۸۹
--------------
از : یک سبز از ملیونها سبز ایرانی
عنوان : بیطرف طرفدار ساواک و نظام شاهنشاهی یا سبز?
بیطرف خر خودتی طرفدار نظام شاهنشاهی و شکنجه گران ساواک نمیتوانند طرفدار سبزها باشند لطفا از این گنده گوزی ها نکنید سبزها برای خودشان ابرو دارند و از مصدق وفاطمی وبیژن جزنی و حمید اشرف با احترام یاد میکنند
۲۶۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۸ خرداد ۱۳۸۹
--------------
حالا دوباره از زنای ذوب شده در ولایت جمکرانی ضد زن و خشونت طلب مثه مادر من دفاع کنین. مادر من کم در حق زنای شیکپوش ماتیک به لب و دوست پسر دار توی خیابونای تهران گشت نمیزد و تحویل کمیته نمیداد. کاش این مادر شما بود و مادر ندا آغا سلطان مادر من بود. اونو نمیگن مادر، اینو میگن مادر.
۲۶۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : هوشیار
عنوان : «مارکشی» عناصر بی هویت
ناسزا و تویین بمادر و پدرهاییکه در تظاهرات ضدسلطنتی و ضداستبدادی و ضد استعماری دوران انقلاب شرکت داشتند و تنها «گناه» آنها در بیان شعار آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بود، و یاین خاطر آنان را «امل و احمق» خطاب کردن موردقبول هیچ انسانی حتی غیرسیاسی هم نیست. فقط بازماندگان استبداد و جنایات قادرند بخود اجازه ابراز و دفاع از اینگونه اراجیف و ناسزا بدهند.
اگر «فهم» جنایان بیطرف و زیدی بعنوان«جالب است نه» از همه مسایل سیاسی ایران در این حد سطحی و مبتذل است، بگذارید بشغل «مارکشی» خود مشغول باشند. «نظریات» این چنین کسان را نباید جدی گرفت و این قبیل اشخاص، خودشان هم نمیدانند که واقعآ چه میخواهند. بیشتر بخاطر بانحراف کشیدن بحثهای اصولی خودشان را دخالت میدهند.
۲۶۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : ناهید
عنوان : به اقای سالاری
بند ۷ هم از طرف من پیشنهاد میشود
عدم طرفداری پوشیده و یا واضح از حکومت های دیکتاتوری شاه و جمهوری اسلامی(بویژه دفاع ازارگانهای سرکوب مثل ساواک وساواما در رابطه با شکنجه وکشتار جوانان)
۲۶۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : ناهید
عنوان : برای روشن شدن نسل من نوشته ها نباید دفاع از یک دیکتاتور و بر علیه دیکتاتور دیگر باشد
من سالها درگیر بحث با پدرم بودم که چرا انقلاب کردند البته بحث من با پدرم با بی ادبی امثال "بیطرف" نسبت به مادرش فرق دارد.پدرم البته به هیچ وجه از خمینی حمایت نکرد وبا سعی در توضیع وضعیت قبل از انقلاب میخواست من را روشن کند که چرا نسل او به خیابان رفتند.من تا ان موقع با نظرات سلطنت طلبان مثل "بیطرف" وناشناس وپرسشگر و ۵۰ ساله اشنا نبودم و از طرفی هم نمیدانستم که اعلم وزیر دربار و سابقا نخست وزیر شاه که در سال ۵۴ خاطرات نوشته یعنی قبل از سرنگونی شاه چی گفته و بسیاری دیگر از افراد نزدیک به دربار شاهنشاهی هم خاطرات نوشتند و هریک گوشه ای از فساد دربار پهلوی را افشا کردند. از همه مهمتر شاه خودش در خاطراتش نوشته که ژنرال هویزر اورا مثل موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد یعنی اختیار ایشان دست یک ژنرال امریکائی بود که اگر خواست ایشان حکومت میکند و اگر نه مثل موش به خارج از کشور پرتاب میشود. در ضمن خاطرات دکتر بختیار و نظرات دکتر همایون هم میتواند کمک بزرگی باشد که نسل من بفهمد که خود اطرافیان دربار هم اقرار به فساد و دیکتاتوری وشکنجه واعدام میکنند. من اکنون افتخار میکنم که نسل پدران ومادران ما به خیابانها ریختند و بساط سلطنت را جمع کردند. در برنامه دولت بختیار که خود انرا برامد انقلاب میداند میشود دانست که مردم ایران ازادی میخواستند وانحلال ساواک از طرف بختیار نشان میدهد مردم از شکنجه و زندانی کردن جوانان شکایت داشتند.بیرون امدن از پیمان امریکائی سنتو نشان میدهد مردم ایران خواستار استقلال بودند.ازادی احزاب وروزنامه وانتخابات ازاد در برنامه دولت بختیار نشان میدهد که مردم ایران بویژه نسل تحصیلکرده برای ازادی وحکومت مردم براساس رای بود که انقلاب کردند وبر عکس انکه کوردلان سلطنت طلب و ساواکی میگویند این نیست که فقط مردم خواستند بجای شاه اخوند بیاورند. حتا خمینی هم اول وعده مجلس موسسان را درمقابل خواست مردم ایران برای ایجاد یک حکومت مردمی داده بود. اینکه چگونه خمینی با کشتار و خدعه توانست بعد از ۲ تا ۳ سال دیکتاتوری خود را ایجاد کند بحث دیگری است.در ضمن من نظرات حافظه تاریخ را برای روشن کردن نسل خودم مفید میبینم ولی تلاش ساواکی ها و سلطنت طلبان برای توجیه جنایات رژیم شاه واقعا عکس خود تبدیل میشود.یا اینکه تا وابستگی شاه به امریکا بیان میشود انگار که کسی میگوید نباید وابسته به امریکا بود ولی وابسته به کشور دیگری. نه هموطن کسی که وابستگی به امریکا را نفی میکند مخالف هرنوع وابستگی میباشد. استقلال ایران باید در سرلوحه برنامه همه ازادیخواهان باشد چرا که با وابستگی به بیگانگان منافع ملی ایرانیان به غارت میرود و اخرش هر رژیمی سر کار باشد نتیجه اش دیکتاتوری است
۲۶۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : اعلام مجدد مواضع : شعار اصلی همه آزادیخواهان و ملیون ایرانی از هر قرارگاه اجتماعی در ساختن ایرانی آباد، آزاد، مستقل بر روی خرابه های قدرقدرتی استبداد شاهنشاهی -اسلامی است
روشن کردن مرز مبارزه بین طرفداران جدی آزادی ،دموکراسی و حاکمیت مردم برمردم با هر جریان و محفلهای استبدادی و دیکتاتوری خواه وابسته در این مکان میتواند کمک بزرگی بحرکتهای اجتماعی آینده ایران بنماید. یکباردیگر ابراز داشتم که; مبارزه با استبداد و فجایع رژیم جمهوری اسلامی حاکم بر جامعه حق هرایرانی آزادیخواه و انساندوست است و در انحصار هیچ فرد و گروهی نمیتواند قرارداشته باشد و بری از هرنوع شیوه مبارزه از پیش معین شده است. ملیون ایران این حق را برای خود محفوظ میدارندکه صف مبارزه خود را از بازماندگان رژیم وابسته پهلوی که از بانیان اصلی حاکمیت رژیم آخوندها و گروهکهاییکه ریشه در خاک بیگانه و سر در آخور استعمارگران دارند، پاک و شفاف نگهدارند. مبارزه با اشکال مختلف استبداد و عریان نمودن عوامل بازسازی آن، مهمترین فعالیتهای روشنگری میباشد. بفراموش سپردن جنایات رژیمهای شه و شیخ عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت. و هر قدر میزان این فراموشی جامعه افزایش و یا توسط عوامل بازسازی استبداد تحریف تاریخی انجام پذیرد، اجبارآ جامعه اشتباهات گذشته خودرا تکرار خواهد کرد. نام صدها دلیران ایرانی و آزادمنش دردوران مبارزات مشروطه خواهی همواره جاویدان خواهد ماند و در جوار آن داستان شیخ فضل اله نوری هم بثبت تاریخ رسید. بجهت «فراموشی تاریخی» ازدوران مشروطیت و رل شیخ مرتجع، آیت اله کاشانی توانست برزگترین ضربه را بجنبش ملی و استقلال طلبانه مردم ایران در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور برهبری دکتر مصدق وارد نماید. بازهم بحهت «فراموشی تاریخی» از تجربیات شیخ فضل اله نوری و آیت اله کاشانی ، وقتی کسی مثل آیت اله خمینی پیدا میشود، نه فقط مردم «عادی» بلکه قریب باتفاق روشنفکران بدون بازرسی کوتاه تاریخی بدو سجده آوردند.امروزه عده ای مزورانه مدعی شده اند که محمدرضا انطورها بد نبود و حتی کمتر از روشنفکران دیکتاتور بود و حسرت میخورند که چرا دژخیم پهلوی با «قاطعیت» جلوی مبارزات آزادیخواهی میلیونی سالهای ۵۷ -۵۶ را نگرفت.
رویدادهای تاریخی را عمدآ ویا سهوآ بزیر غبار «فراموشی» سپردن فاجعه انسانی بیشتری را بارمغان خواهد داشت. برچیدن بساط رژیم وحشت و ضدانسانی جمهوری اسلامی بدون بازرسی تاریخی مداوم به فجایع دوران رژیم وابسته پهلوی امکان پذیر نیست. نظام ضد ملی شاهنشاهی -اسلامی دو سر زهر آگین داشت که یک سرش دربار وابسته پهلوی برهبری ظل اله و دیگری با فروپاشی رژیم ددمنش و فرار آنها بخارج چهره خودرا وحشتناکتر و خونخوارتر از جانیان پهلوی در «روحانیت مبارز» و رژیم اسلامی آخوندها عریان ساخت.فرعون زمان با انصارش از همان سیاست و ابزار استبداد پیروی میکند که طاغوت زمان میکرد.فرعون و طاغوت دوروی یک سکه استبداد و خشنونت هستند. استبداد مطلق ولایت فقیهی نمایانگر تمامی صورت فاسد و منحط رژیم پهلوی است.با همدستان و عوامل جنایات رژیمهای وحشت و استبدادی شاه و شیخ هرگز در هیچ زمینه ای «اتحادی» برای رسیدن بآزادی و استقلال ایران ممکن پدیر نیست. جانبداران استبداد هرفرصتی که دراختیار داشته باشند «نیش» خود را بر پیکر ایران فرود خواهند آورد.هوشیاری و پاک سازی صفوف مبارزان راه آزادی از این «عقربها» مسلح بعادت نیش زدن ژنتیکی، بخاطر سلامت آینده ایران لازم و ضروری است. دلسوزی آیت الله خمینی نسبت به شاه نشاندهنده روابط محکم این دو نگرش استبدادی بهم است.« من چقدر به این مرد گفتم، پیغام دادم که رفراندم نکن و به صلاح خودت نیست. گوش نکرد. آقا من بشما نصیحت میکنم که دین و قرآن مرا موظف میکند قانون این حق را میدهد که ترا نصیحت و راهنمایی کنم، دست بردار از این کارها، آقا دارند ترا اغفال میکنند و من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو از این مملکت بیرون بروی مردم همه خوشحال بشوند. روح الله الخمینی». خمینی میدانست که با رفتن شاه از ایران مردم خوشحال میشوند و از این بابت «ناراحت» است. و آنهاییکه از راه «دلسوزی» امروزه بجانشینان «امام کاذب»همان توصیه و نصیحتها ی«امامگونه» را مینمایند، و میدانند مردم از میان رفتن طرفدارن استبداد اسلامی بیشتر از برداشته شدن رژیم شاهنشاهی خوشحال میشوند، بازهم دست «بالتماس و توصیه» میزنند، غافل از این امر هستند که نیش عقرب نه از ره کین است. استبداد همیشه یک معنی را میدهد و خواهد داد.
۲۶۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : لقمان شمال
عنوان : نوشته آقای بیطرف « مادر امل و احمق من پرچمدار تظاهرات توی انقلاب بود».
کسی که بخاطر شرکت (تاکید روی شرکت) پدر و مادرش در انقلاب ۵۷ آنها را امل و احمق بنامد، هرگز قادر نیست احترام دیگران را نگهدارد و از هیچ ستمی نسبت بدیگران رویگردان نخواهد بود.شرکت میلیونی «پدر و مادرها» در انقلاب هیچ ربطی با اراجیفی که «بیطرف» دردفاع ازخود ابراز کرد،ندارد. حمله «بیطرف» بآزادیخواهان و دموکراتها از زمینه کینه و دشمنی وی با هر حرکت ضددیکتاتوری و ضداستبدادی ناشی میگردد. علت اصلی حرکت اجتماعی پدر ومادرها در سال ۵۷ مبارزه برعلیه استبداد و جنایات رژیم ددمنش پهلوی بود که آنها مورد حمله «بیطرف» و امثال وی قرار دارند. زمینه بحث اگر درحد و سطح«بیطرف» باشد، وارد شدن و ادامه آن، فقط وقت بهدر دادن است.
۲۶۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : ل− رضا سالاری
عنوان : چهارچوب اولیه برای بحث و نظرخواهی
چهارچوب اولیه و پیشنهادی جهت پذیرش عضو جهت بحث و بررسی کاربران اخبار روز
۱. اعتقاد و باور به اصول زیر و استفاده از حرف ل− در جلو اسم به منظور رساندن عضو کلوپ لائیکهای اخبار روز
۲. اعتقاد به دین−ناباوری و بی خدائی، سکولاریسم، دموکراسی، لیبرالیزم، منشور کامل سازمان ملل، حقوق بشر و حقوق مدرن شهروندی
۳. اعتقاد به پیشرفته ترین قانون اساسی مدرن و پویا و دموکراتیک روز
۴. عدم گرایش فکری و عملی و یا عضویت در سازمانها و گروه ها و احزاب استبدادی و ایدئولو ژیک، غیر دموکراتیک و ضد حقوق بشری و ضد حقوق شهروندی
۵. ملزم به تمرین و رعایت و نشر و توسعه پندار، گفتار، نوشتار و رفتار نیک و صلح امیز، اخلاقی، مدرن، متمدن، و کثرت گرا، دموکراتیک و عاری از تعصب
۶. پیشنهادات بالقوه شما برای سایر اصول
۲۶۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : جالب است،نه؟
عنوان : گفتار و کردار باید یکی باشد، نه؟
آقای راستگو راست می گوید که:-
«بیان خطاهای گذشته می تواند گام مهمی در راستای آشنا کردن نسل جوان ایرانی با واقعیت های دوران انقلاب و بعد از انقلاب باشد. گذشته ثروت عظیمی است که بکار هویت سازی جوانان می آید و آنهائی که گذشته را فراموش کنند، محکوم به تکرار آن هستند».
ولی وقتی کسی خطاهای گذشته را برای ما بیان می کند که «گام مهمی در راستای آشنا کردن نسل جوان ایرانی با واقعیت های دوران انقلاب و بعد از انقلاب باشد...» حافظه تاریخ خواستار حذف گوینده می شود، گوینده ای که انقلاب را با گوشت و پوست و استخوان خود تجربه کرده است. حافظه تاریخ توجه نمی کند که «گذشته ثروت عظیمی است که بکار هویت سازی جوانان می اید و آنهایی که گذشته را فراموش کنند، محکوم به تکرار ان هستند».
جامعه ایران رنگین کمان است، همه رنگها باید باشند تا رنگین کمان معنی داشته باشد، نه؟ پلورالیسم رنگین کمان سیاسی است، نه؟
۲۶۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۹
|