یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند؟ (۵) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پرسشگر

عنوان : «شخصاً با تمایل هواداری ازسلطنت مخالفتی ندارم زیرا معتقدم دمکراسی درکثرت گرائی آن بنا شده است...».دغدغه من استبداد است،دغدغه«نکته سنج»چیست؟من دمکراسی حقوق بشری برای همه می خواهم تا همه آزاد باشند حتی مخالفم.«نکته سنج» چه می خواهد؟دعوا و جنگ و ستیز با مخال
موضوع مورد بحث اینست که چگونه می توان در آینده دمکراسی حقوق بشری در ایران را تضمین و نهادینه کرد تا دیگر گرفتار استبداد نشویم. درخواست فرید راستگو در آخرین نظرش هم همین بود:-

از : فرید راستگو
عنوان : «برای کاربران این مقالات
با درود به همه شما عزیزان. امروز ایران شرایط سر نوشت سازی را سپری می کند و از شما عزیزان در خواست می کنم با در نظر داشت به این شرایط و در صورت ممکن به این مسئله پرداخته شود که با درس گیری از گذشته چگونه میشود دمکراسی ( حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش) را بنا سازیم. وگرنه تنها پرداختن به گذشته چیزی را حل نمی کند. منهم به نوبه خود علاقه دارم از نظرات شما عزیزان در مورد آینده مطلع شوم و از جمع یاد بگیرم که موانع رسیدن به حاکمیت مردم بر مردم چیست وچگونه باید به آزادی و دمکراسی رسید. امیدوارم وزنه بحث ها در این زمینه سوق داده شود زیرا ما از گذشته درس می گیریم برای اینکه آینده بهتری داشته باشیم و گذشته را تکرار نکنیم، از توجه همه به این امر سپاسگزارم. شخصاً با تمایل هواداری از سلطنت مخالفتی ندارم زیرا معتقدم دمکراسی در کثرت گرائی آن بنا شده است ...»

با درس گیری از گذشته، من بعنوان یکی از اعضاء جنبش سبز نظر خود را ارائه کردم.

بنابراین، نظرات من در رابطه با مقاله و درخواست نویسنده مقاله بوده است که باعث بغض عده ای غیر دمکرات شده است که همانند ماموران ساواما خود را محق می دانند که به تفتیش عقائد دیگران بپردازند و بر حسب اوهام خود از هر کسی که خوششان نمی آید به جرم مفسد فی الارض او را حذف کنند. برخلاف اینها من بعنوان یک لیبرال دمکرات مجاز نیستم خواستار حذف نحله های فکری مخالف خود باشم و مجبورم برای حق مخالف خود و جلوگیری از حذف او مبارزه کنم حال می خواهد سلطنت طلب باشد، ملی مذهبی باشد، چپ چپ باشد و یا راست راست. دمکراسی یعنی آزادی برای همه ی نحله های فکری مسالمت آمیز. اگر کسی منشور جهانی حقوق بشر را درک کرده باشد و قبول داشته باشد جز اینکه من می کنم نمی تواند انجام دهد. هضم این مطلب ساده برای غیر دمکرات ها سخت و امکان ناپذیر است.

۷۵ میلیون در انتخابات و رفراندوم تصمیم خواهند گرفت که جمهوری می خواهند یا پادشاهی. این انتخاب هیچ ارتباطی با محتوای یک نظام ندارد و برای من در برابر محتوای نظام هیچ ارزشی ندارد. تجربه ی من از انگلستان و فرانسه نشان داده است که حاکمیت ملی در پادشاهی انگلستان و جمهوری فرانسه هیچ تفاوتی نمی کنند، آنچه مهم و تعیین کننده در این دو کشور است محتوای این نظام هاست. هر دو لیبرال دمکرات هستند و حاکمیت ملی در هر دو برقرار است.

نام یک حکومت ضامن دمکراسی حقوق بشری در یک کشور نیست حال می خواهد نام آن حکومت پادشاهی باشد یا جمهوری، هیچ فرقی نمی کند. آمریکا، فرانسه، چین، کره شمالی، روسیه و ایران،... نامشان جمهوری است ولی این نام جمهوری برای همه به معنای حاکمیت ملی نبوده است. همانطور نام حکومت عربستان سعودی، مراکش، انگلستان، سوئد، اسپانیا ... همه پادشاهی است ولی این نام برای همه به معنای حاکمیت ملی نبوده است. بنابراین نام و نوع حکومت هیچ ارتباطی با حاکمیت ملی در یک کشور ندارد چون نام و محتوا دو مقوله کاملا متفاوت است. محتوا قانون اساسی یک کشور است که تعیین می کند که حاکمیت ملی در آن کشور به ثبت رسیده است یا نه.

یکی از شگردهای پوسیده و نخ نما شده ی غیر دمکرات هایی که نمی خواهند بحث منشور جهانی حقوق بشر باعث بی آبرویی هر چه بیشتر آنها شود، بحث را به مقوله ای که هیچ ارتباطی به حاکمیت ملی ندارد را سوق می دهند و خیال می کنند ما هم مثل نسل های گذشته در دامهای ساده ی آنها می افتیم. حاکمیت ملی هیچ ربطی به نام یک نظام ندارد، پس بحث را به بیراهه نکشید مگر اینکه راجع به محتوی چیزی نداشته باشید که بگویید.

«شخصاً با تمایل هواداری از سلطنت مخالفتی ندارم زیرا معتقدم دمکراسی در کثرت گرائی آن بنا شده است...». دغدغه من استبداد است ، دغدغه «نکته سنج» چیست؟ من دمکراسی حقوق بشری برای همه می خواهم تا همه آزاد باشند حتی مخالفم. «نکته سنج» چه می خواهد؟ دعوا و جنگ و ستیز با مخالف خود و حذف مخالف خود. آیا چنین شخصی می تواند ادعا کند که معتقد به منشور جهانی حقوق بشر است؟
۲۷٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نکته سنج

عنوان : دو ریالی پرسشگر دوباره «گیر» کرد
مرشد کودنها «پرس شکر» با این جمله باز «گل» کاشتی و با آن سواد «اکابری» بازهم «اظهار نظر» کردی، «جمهوری یعنی حاکمیت مردم بر مردم و در نام یک نظام خلاصه نمی شود. وقتی من می گویم جمهوری ایرانی می خواهم یعنی حاکمیت ملت ایران بر ملت ایران را می خواهم. من نمی گویم حتما باید حمهوری ایران باشد و یا لاغیر...» بجای نوشتن این (.....) بهتر نیست که مقداری بمطالعه بپردازی، بدانی جمهوری چیست، نظام پادشاهی دارای چه نمودهای است، اصلآ مردم اینهمه میگویند حاکمیت مردمی، چیست. و اصلآ قابلیت درک این قبیل «مسایل» را داری یانه؟
۲۷٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : ای ترسوها، دوباره رفتید درون جزوه ی ۲۰ صفحه ای تان. جواب ندارید، حتی یک جواب کوتاه و مفید.
بحث خلاق که هیچ از پس یک بحث معمولی حقوق بشر هم برنمی آیید. ۲۴ ساعت به مغزتان فشار آوردید که جوابی بدهید، نتوانستید، عصبانی شدید. برای هزارمین بار در این یکماه، به همان جزوه ۲۰ صفحه ای پوسیده و نخ نما شده تان پناه بردید، چشمانتان را بستید، دعایی خواندید و انگشت لای جزوه مقدس تان کردید و آن صفحه که آمد را بجای نظر فرستادید. بیخود نیست که دستور می دهید همه کوتاه بنویسند چون خودتان قادر نیستید حتی دو کلمه حرف بدرد بخور بزنید حتی کوتاه، بلند که از قدرتتان خارج است.

شما مثل یک طوطی پیر که سوزنش گیر کرده مرتب همان اراجیف بی ربط به جنبش سبز و جامعه امروز ایران را تکرار می کنید. قدرت تکلم طوطی بواسطه زبان کلفت اوست ولی بندرت قادرست درکی از آنچه می گوید را داشته باشد. شما هم زبان کلفتی دارید و مرتب آن واژه هایی که در جزوه ی ۲۰ صفحه ای خود دارید را تکرار می کنید ولی دیگر نه اربابتان از آن لذت می برد، نه خودتان و نه تماشاچیان تان. شما همانقدر نیازمند جزوه ی نوینی هستید که ملت ایران نیازمند یک قانون اساسی نوین بر پایه ی منشور جهانی حقوق بشر است.

ای ترسوها، دوباره رفتید درون جزوه ی ۲۰ صفحه ای تان. جواب ندارید، حتی یک جواب کوتاه و مفید.
۲۷٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : جنبش سبز مخالف دیکتاتوری ساه وشیخ است

عنوان : اختیار فرمانده کل قوا یعنی محمد رضا شاه دست امریکائی ها بود?
ژنرال هویزر شاه را مثل موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد


ماموریت شگقت انگیز ژنرال هویزر: از کتاب "پاسخ به تاریخ" محمدرضا شاه صفحه ۲۴۵

ژنرال هویزر شاه را مثل موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد
اوائل بهمن( ۵۷) خبر حیرت انگیزی به من گزارش شد که ژنرال هویزر چند روزی است که در تهران اقامت دارد.نظامیان امریکا با هواپیماهای خود میامدند و میرفتند و تابع تشریفات معمول نبودند.از امرای ارتش در رابطه با مسافرت ژنرال هویزر سوال کردم انها هم چیزی نمیدانستند حضور او در ایران واقعا شگفت انگیز بود و نمیتوانست اتفاقی و بدون دلائل بسیار مهم باشد
بالاخره من یکبار ژنرال هویزر را باتفاق سفیر امریکا اقای سولیوان ملاقات کردم.تنها چیزی که مورد علاقه هردو انها بود دانستن روز و ساعت حرکت من از ایران بود.ژنرال هویزر از ارتشبد قره باغی رئیس ستاد ارتش ایران خواست که ملاقاتی بین او و بازرگان ترتیب دهد.ارتشبد قره باغی این ملاقات را به من گزارش داد. نمیدانم در این ملاقات چه گذشت, میدانم که ارتشبد غره باغی از تمام قدرت خود استفاده کرد تا ارتش ایران را از هرگونه اقدام و تصمیمی بازدارد........................................

پس از اینکه من ایران را ترک کردم, ژنرال هویزر باز چندین روز در ایران اقامت داشت. در این هنگام چه گذشت ? تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که ربیعی فرمانده نیروی هوائی ایران طی محاکمه اش به قضات گفت: ژنرال هویزر شاه را مثل موش مرده به خارج از کشور پرتاب کرد
۲۷٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : به سلطنت طلبان و ساواکی ها یکبار برای همیشه

عنوان : ما خواستار نظامی هستیم که در ان همه مقامات چه مسئول و چه تشریفاتی با رای مردم انتخاب میشوند
بعضی از سلطنت طلبان دائم بفکر انحراف بحث هستند یکی میپرسد شهامت دارید بگویید دمکرات هستید و یا دیکتاتور? عجبا از کی سلطنت طلبان متوجه خواست دمکراسی و ازادی مردم ایران شدند? قبلا که جواب دمکراسی خواهان ایران را با شکنجه و زندان و اعدام میدادید. خوب اگر واقعا منتظر پاسخ ما هستید اینهم جواب :

ما خواستار نظامی هستیم که در ان همه مقامات چه مسئول و چه تشریفاتی با رای مردم انتخاب میشوند پس شاه و ولایت فقیه چه مشروعه و چه مشروطه در ان نمیگنجند. ما خواستار جمهوری ایرانی هستیم که اساس انرا حقوق بشر تشکیل میدهد ولی جمهوری نه پادشاهی دنبال سراب انگلیس و هلند و اسپانیا هم نیستیم که سلطنت طلبان برایمان مثال حکومت های پادشاهی دمکرات را بیاورند. ما خودمان شاه داشتیم و جمهوری اسلامی هم داریم ولی حالا نوبت جمهوری ایرانی است که انهم با شاه و شیخ نمیشه. مفهوم اقایان ساواکی ها و سلطنت طلبان
۲۷٨۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : دمکرات هستید یا مستبد. شهامت دارید رک و صریح نشان دهید کدامیک از ایندو هستید و یا طفره خواهید رفت؟
بنا کردن دمکراسی در ایران تنها با یک قانون اساسی نوین بر پایه ی منشور جهانی حقوق بشر و نهادینه کردن آن میسر است. طبق قوانین حقوق بشری هر نحله ی فکری مجاز است حزب خود را تشکیل دهد.

بنا کردن دمکراسی در ایران تنها با شرکت فعال همه ی نحله های فکری در همه ی عرصه های زندگی منجمله عرصه سیاسی امکان پذیر است، مشروطه خواهان یکی از این نهله های فکری هستند.


بنا کردن دمکراسی در ایران با حذف نحله های فکری امکان پذیر نیست. بنابراین حتی فکر حذف یک نحله فکری مهمترین عامل و ستون پایه بازسازی استبداد است.

تکلیف خودتان را روشن کنید و رک و صریح بگویید که کدامین نحله های فکری در ایران نباید مجاز باشند تشکل خود را داشته باشند؟ و اگر چنین کنند جرم سیاسی مرتکب شده و باید مجازات شدند.

آیا شهامت دارید بگویید که کدامین نحله های فکری در ایران پس از این رژیم باید حذف شوند؟ آیا شهامت دارید پس از اعلام آن ادعا کنید که شما دمکرات هستید؟ دمکراسی با تضمین حقوق مخالفانتان گره خورده است، آیا با این مقوله مشکل دارید؟

دمکرات هستید یا مستبد. شهامت دارید رک و صریح نشان دهید کدامیک از ایندو هستید و یا طفره خواهید رفت؟
۲۷۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بحث جنبش دمکراسی و ازادیخواهانه است

عنوان : بحث جنبش سبز برای ازادی و دمکراسی است نه برگشت به نظام دیکتاتوری شاه
بعضی از سلطت طلبان واقعا در پرروئی سرامد روزگار هستند. بحث امروز که بحث برگشت رژیم جنایتکار پهلوی نیست که کسی بترسد یانه. شما بخوابید کوروش کبیر سلطنت طلبان در رویا هایشان غرق هستند و حرفهای چند من یک غاز وحماقت شان انتهائی ندارد
۲۷۷۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نکته سنج

عنوان : دو ریالی پرسشگر دوباره «گیر» کرد
مرشد کودنها «پرس شکر» با این جمله باز «گل» کاشتی و با آن سواد «اکابری» بازهم «اظهار نظر» کردی، «جمهوری یعنی حاکمیت مردم بر مردم و در نام یک نظام خلاصه نمی شود. وقتی من می گویم جمهوری ایرانی می خواهم یعنی حاکمیت ملت ایران بر ملت ایران را می خواهم. من نمی گویم حتما باید حمهوری ایران باشد و یا لاغیر...» بجای نوشتن این (.....) بهتر نیست که مقداری بمطالعه بپردازی، بدانی جمهوری چیست، نظام پادشاهی دارای چه نمودهای است، اصلآ مردم اینهمه میگویند حاکمیت مردمی، چیست. و اصلآ قابلیت درک این قبیل «مسایل» را داری یانه؟
۲۷۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : «هراس از امکان و احتمال برقراری دوباره نظام پادشاهی در ایران است» که ذهنیت دمکراتیک را از شما ربوده است، البته اگر چنین ذهنیتی در شما هرگز وجود داشت. طرز تفکر فرید راستگو به هیچ عنوان دمکراسی را در ایران بنا نمی کند. بنا کردن دمکراسی در ایران ذهنیتی دمکرا
از فرید راستگو،

«...با درس گیری از گذشته چگونه میشود دمکراسی ( حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش) را بنا سازیم». درس گیری شما از گذشته جهانشمول نیست که وانمود می کنید که هست. این چه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است که شما برایشان دیکته می کنید انتخاب بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ایران است و نه چیز دیگر؟ حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش یعنی همه انتخاب ها روی میز هستند و نه آن انتخاب هایی که دیگران برایشان از روی میز برمی دارند و یا روی میز می گذارند. اگر مطمئن هستید که پادشاهی خواهان عددی برای ملت ایران نیستند، چرا از انتخاب مردم می ترسید؟

از فرید راستگو،

«اگر بنا باشد خامنه ای برود و پسر شاه بیاید که این دمکراسی نیست این میشود ولایت فقیه نوع شاهی....»؟؟؟؟؟!!!!!!!!

پایه و اساس این حرف شما کجاست، آقای راستگو؟ چه کسی گفته که بناست بعد از خامنه ای پسر شاه بیاید؟ توضیح دهید ببینیم منظور شما از این حرف چیست. امیدوارم منظورتان این نباشد که در ایران آزاد ملت در یک رفراندوم خواستار بازگشت پادشاهی خواهند شد چون این ترس شما از حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش را ثابت می کند. شما ادعا می کنید که دمکرات هستید و برای یک دمکرات هضم حکم مردم در یک رفراندوم و انتخابات غیر قابل تحمل نیست، آیا هست؟ اصلا چرا فکر می کنید که پادشاهی خواهان بعد از ۳۱ سال عددی هستند که باید باعث ترس شما شوند؟ خیلی مایلم بدانم.

جمهوری یعنی حاکمیت مردم بر مردم و در نام یک نظام خلاصه نمی شود. وقتی من می گویم جمهوری ایرانی می خواهم یعنی حاکمیت ملت ایران بر ملت ایران را می خواهم. من نمی گویم حتما باید حمهوری ایران باشد و یا لاغیر. ارزشهای دمکراسی این حق را به من نمی دهند که بدیگران با زور عقاید خود را بچپانم و یا بگویم تا وقتی شما ملت آدم نشوید و هوای پادشاهی از کله تان بیرون نرود تحت همین رژیم زجر بکشید و من به این رژیم مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنم چون کلمه جمهوری را اقلا یدک که می کشد. این چه هدفی است که از دست رفتن جان و مال ۷۵ میلیون ایرانی را به هیچ می شمارد و فقط یک هدف را دنبال می کند. هدفی به غایت احمقانه که پادشاهی به هیچ قیمتی نباید به ایران برگردد. شما چنین هدف زشتی را با یک جمله بی محتوای، «اگر بنا باشد خامنه ای برود و پسر شاه بیاید که این دمکراسی نیست این میشود ولایت فقیه نوع شاهی....» توجیه می کنید. خامنه ای کجا و محمد رضا شاه کجا. شما چه اطلاعاتی دارید که پسر شاه را همتراز خامنه ای قرار می دهد؟ خیال می کنید اگر انتخاب بین حکومتی مثل رژیم شاه و ج.ا در اولین و پنجمین و دهمین سال بعد از ۵۷ بود ملت به کدام رای می داد؟ آیا ملت همان حرفی را می زد و می زند که شما می گفتید و می گویید که هر چه باشد اقلا پادشاهی نیست و جمهوری است؟ یا نه، و می گفت صد رحمت به شاه؟

دغدغه ی شما دمکراسی برای ایران نیست بلکه کلمه مقدس جمهوری است. صادق باشید و اینرا بگویید و بگویید شما این رژیم را به رژیم سابق ترجیح می دهید و حاضرید بماند مبادا نظام پادشاهی را مردم انتخاب کنند چون اقلا کلمه جمهوری را یدک می کشد. خیال می کنید عکس العمل مردم وقتی ماهیت شما را درک کنند چه خواهد بود؟ شما مستبد هستید چون دیکته می کنید که یا جمهوری و یا هیچ و گور پدر ۷۵ میلیون ایرانی هم کرده اگر جمهوری نخواهد. شما قبول ندارید که برای برقراری دمکراسی همه نحله های فکری باید آزادانه برای بدست آوردن رای مردم به رقابت سالم در محیطی آزاد بپردازند و دولت تشکیل دهند. اگر قبول دارید بفرمایید، من سر و پا گوشم.

برای من هیچ فرق نمی کند ملت ایران نظام جمهوری یا پادشاهی را انتخاب کنند. آنچه برای من مهم است قانون اساسی کشور است که باید بر پایه منشور جهانی حقوق بشر باشد. اینگونه تکلیف من روشن است که دمکرات هستم و خود را قیم ۷۵ میلیون ایرانی نمی دانم که دیکته کنیم کدام نظام را بخواهند، جمهوری یا پادشاهی. اگر شما واقعا دمکرات بودید فرد برایتان مهم نبود که خامنه ای باشد یا پسر شاه بلکه برای شما محتوای قانون اساسی ایران در آینده مهم می بود که بر پایه منشور جهانی حقوق بشر باشد. اگر اینطور نیست بفرمایید، من سر و پا گوشم.

از الاهه بقراط:-

«... بر اساس همان باوری که ساده لوحانه انقلاب اسلامی را بر شانه های خود به پیروزی رساند و نظام جمهوری اسلامی و حکومت ولایت فقیه را در ایران مستقر ساخت، این «امید» وجود دارد که سرانجام، روزی روزگاری، این زائده «اسلامی» از جمهوری بیفتد و گذشت زمان نیز برخی «مشکلات» را حل کند. گذشت زمان همواره عامل مهمی در محاسبات و ارزیابی های جمهوری اسلامی بوده و تجربه نشان می دهد در بسیاری موارد حق داشته است. این نوع نگاه که منتظر است تا زمان برخی مشکلات را حل کرده و برخی امکانات و احتمالات را از بین ببرد، به گروهی از مخالفان رژیم نیز سرایت کرده است. رک و صریح بگویم: هراس این گروه از امکان و احتمال برقراری دوباره نظام پادشاهی در ایران است. آنها منتظرند تا زمان بگذرد. با همین جمهوری اسلامی بگذرد. آنقدر بگذرد تا این امکان و احتمال برای همیشه از بین برود. حال اگر در این زمان انتظار، فاجعه پشت فاجعه روی می دهد، چه اهمیتی دارد؟! هدف آنها حفظ «جمهوری» است، و نمی دانند برای حفظ «جمهوری» نیز اتفاقا چاره ای جز پذیرفتن «مرگ جمهوری اسلامی» ندارند. آنها برای نجات «جمهوری» خود، چاره ای جز به خاک سپردن جمهوری اسلامی ندارند. اشاره من به «امکان» و «احتمال» پادشاهی، تأکید بر این نکته است که هر آنچه محتمل است، الزاما ممکن نیست! احتمال دارد «ممکن» شود. ولی آیا می ارزد از اتحاد عمل جهت هدف والا و خطیری چون نجات یک سرزمین و یک ملت سر باز زد، از وحشت اینکه احتمال پادشاهی ممکن است به یک واقعیت تبدیل شود؟ آیا حفظ «جمهوری» به بهای ادامه سرکوب و نابودی ایران، در برابر یک نظام پادشاهی پارلمانی مبتنی بر دمکراسی وحقوق بشر ترجیح دارد؟ آیا برخی «جمهوری خواهان» سرنوشت ایران را بر سر یک احتمال که معلوم نیست ممکن باشد یا نه، قمار می کنند؟ این چه سیاستی است؟ این کدام منطق دمکراتیک و حقوق بشرانه ای است؟! این کدام مسئولیت اخلاقی در برابر مردمی است که ادعای طرفداری از حقوق آنها می شود؟ چه جمهوری آنها و چه پادشاهی آن دیگران، اگر مبتنی بر دمکراسی و حقوق بشر باشد که هرگونه افراطی گری را در چهارچوب قانون مهار سازد، به سود ملت ایران است. آنچه هر روز زیانبارتر می شود، نظام جمهوری اسلامی است...»

«هراس از امکان و احتمال برقراری دوباره نظام پادشاهی در ایران است» که ذهنیت دمکراتیک را از شما ربوده است، البته اگر چنین ذهنیتی در شما هرگز وجود داشت. طرز تفکر فرید راستگو به هیچ عنوان دمکراسی را در ایران بنا نمی کند. بنا کردن دمکراسی در ایران ذهنیتی دمکراتیک طلب می کند که فرید راستگو نشان نداده است که چنین ذهنیتی را داراست. همه روشنفکران، احزاب سیاسی و تحصیلکردگان باید ذهنیت دمکراتیک خود را به ما ثابت کنند تا دوباره گرفتار فاجعه ملی دیگری نشویم و اینبار دمکراسی را در ایران برای همیشه نهادینه کنیم.
۲۷۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : شاهد زنده

عنوان : تکرار
از : شاهد زنده
عنوان : پیشنهاد برای جمع بندی
حالا یک شیر مرد و یا یک شیرزن میخواهد که پیشقدم بشود و با پیشنهادهای اصولی ارائه داده شده جهت جلوگیری از باز سازی و رشد محملهای استبداد در جامعه و با توجه بتجربیات دور ونزدیک گذشته یک جمع بندی قابل فهم و قابل پیاده شدن بدهد. مسایل مطروحه دارای نکات مثبت و درستی هستندکه میشود با آنها از اول «بنا» تا حد مقدور جلوی رشد استبداد و جنایات را گرفت. و با طرح قراردادهای نوین اجتماعی که در خدمت مردم باشد، میتوان بآینده روشنی برای ایران امیدوار بود.
۲۶۶۸۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۸۹
۲۷۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۵٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست