از : منوچهر جمالی
عنوان : اندیشه ای که زمانش رسیده است ، هیچ قدرتی نمیتواند دربرابرش بایستد
درقرهنگ ایران ، « فرهنگ » به معنای کاریزی هست که از خدا ، به درخت وجود هرانسانی ، چه ترک وچه بلوچ وچه کرد وچه ارمنی و چه آلمانی و چه عرب ، وچه هندی و چه مصری و چه اسرائیلی و .... ، کشیده شده است و هرانسانی، بی واسطه با خدا ، متصل است ، ونیاز به هیچ واسطه ای ندارد. این معنای « فرهنگ » درفرهنگ ایرانیست .
۲۷۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : hormoz bidin
عنوان : farhange irani
آ. ائلیار
به نظر من،
ایران و فرهنگ ایرانی تک فرهنگی نبوده و نیست.
همینطور که فرهنگ آلمانی ایرانی نیست.
فرهنگ اسلامی هم ایرانی نیست.
زبان پارسی، زبان فرهنگی ایرانیان بوده و هست
(بنیان زبان پارسی برمیگردد به بنیاد کشور ایران در زمان هخامنشیان و فرهنگ زرتشت).
همهٔ فرهنگهای ایرانی باید به زبان خود بتوانند بخوانند و بنویسند.
۲۷۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : hormoz bidin
عنوان : farhange irani
آ. ائلیار
به نظر من،
ایران و فرهنگ ایرانی تک فرهنگی نبوده و نیست.
همینطور که فرهنگ آلمانی ایرانی نیست.
فرهنگ اسلامی هم ایرانی نیست.
زبان پارسی، زبان فرهنگی ایرانیان بوده و هست
(بنیان زبان پارسی برمیگردد به بنیاد کشور ایران در زمان هخامنشیان و فرهنگ زرتشت).
همهٔ فرهنگهای ایرانی باید به زبان خود بتوانند بخوانند و بنویسند.
۲۷۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : hormoz bidin
عنوان : farhange irani
آ. ائلیار
به نظر من،
ایران و فرهنگ ایرانی تک فرهنگی نبوده و نیست.
همینطور که فرهنگ آلمانی ایرانی نیست.
فرهنگ اسلامی هم ایرانی نیست.
زبان پارسی، زبان فرهنگی ایرانیان بوده و هست
(بنیان زبان پارسی برمیگردد به بنیاد کشور ایران در زمان هخامنشیان و فرهنگ زرتشت).
همهٔ فرهنگهای ایرانی باید به زبان خود بتوانند بخوانند و بنویسند.
۲۷۹۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : نیازی به حکومت اسلامی نداریم
خودِِخدا، که جان هرانسانی، خانه اش هست ( جی + یان )، تحول به « خرد » درهرانسانی می یابد. ازاین رو نیازی به کتب مقدس نیست، واین خرد انسانهاست که نگاهبان زندگی درجامعه هست. حکومت، همپُرسی ِ (دیالوگ) خردِانسانها، برای نگهبانی زندگیست
۲۷۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : اقلا گمان را برراست گویی آنها گذاشت
با پوزش،
در کامنت قبلی " اقلا گمان را برراست گویی آنها گذاشت" درست است.
۲۷۹۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع
من آدم مذهبی نیستم و چیز زیادی در باره قرآن نمیدانم ولی آنچه جسته و گریخته دیده ام قرآن کتاب حقوقی نیست که گفته های آن یکدست باشد و حاوی بسیاری مطالب متناقص است که یکی آشکارا بر ضد دیگریست. بنا براین با تاکید بر بعضی قسمتها نمیتوان نتیجه گرفت که اسلام چنین است یا چنان است.
از طرف دیگر میدانیم که قسمت قبل توجهی از مردم دنیا تمایل مذهبی دارند چه این مادرزادی باشد چه اکتسابی.
بنا بر این خط بطلان بر مذهب و قرآن کشیدن عملی و عاقلانه نیست. باید با آنها کنار آمد و جای آنها را در اجتماع قبول کرد. امید که اینها قسمت های خوب قرآن را خوانده و تبلیغ کنند.
اما مگر بشر قابل تغیر و ترقی نیست؟ چرا نباید اعترافات صادقانه افراد را باور کرد که فرد دیگری شده اند و اقلا شک را بر راست گویی آنها گذاشت تا زمانی که خلاف آن ثابت شود.
ز فکر تفرقه باز آی تا شوی مجموع . البته اگر اختلافات اساسی ست نمیتوان مجموع شد و جنگ اول بهتر از صلح آخر است.
۲۷۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : آ. ائلیار
عنوان : سلطه تک فرهنگی
با درود و سپاس خدمت استاد گرامی آقای جمالی
در مورد نظر محترمتان پرسشهایی برایم مطرح شد که بااجازه آن جناب دوست دارم آنها را باشما در میان بگذارم:
۱- فرهنگ جهانی از فرهنگهای گوناگون ملتها و خلقهای کره زمین تشکیل شده است. آیا « فرهنگ ایران » هم از همین ویژه گی برخوردار است یا اینکه تنها از « فرهنگ زبان فارسی » ساخته شده است؟
۲- اگر فرهنگ ایران فقط فرهنگ زبان فارسی ست میتوانید اشاره کنید که چرا فرهنگ خلقهای دیگر در این میان عملکردی نداشته اند؟
۳- اگر این فرهنگ یک فرهنگ جمعی ست میتوانید به گویید از چه اجزایی تشکیل شده است؟
۴- شما در کدام نوشته یتان جمعی بودن فرهنگ ایران را توضیح داده اید؟
۵- آیا ندیده گرفتن دیگر فرهنگها خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل خود شما که میگویید « جان و خرد انسان مقدس است» نیست؟
۶- آیا «دیکتاتوری» ،در جایی که فرهنگهای مختلف وجود دارند، از نتایج سلطه تک فرهنگی نیست؟
چشم به راه پاسختان هستم.
با احترام به شما
۲۷۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : یک خواننده
عنوان : جنایت دهه اول ج ا استثناء نبود، قاعده بود. شما «سکوت تأییدآمیز» نکردید. شما با صدای بلند تأیید کردید!
فقط دو نکته:
آقای گنجی، آنچه در دهه اول انقلاب پیش امد، استثنا نبود، قاعده بود. قاعده ای که خیلی زود همه نیروهای سیاسی رو حذف کرد
آقای گنجی شما و خیلی از گروه های سیاسی مثل چپ و ملی و مذهبی «سکوت تأیید آمیز» نکردید. بلکه با صدای بلند تأیید کردید.
همه اینها در روزنامه های آن دوران و ارگان های همین احزاب که بعدا خودشان از دم تیغ جمهوری اسلامی شما گذشتند، منتشر شده
۲۷۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : اکنون زمان رستاخیز اندیشه باشکوه فرهنگ ایرانست که سدهای قهاریت وخونخواری را فرومیشکند
تنها راه آزادی واستقلال ایران،آنست که اسلام،درچهارچوبه«اصل قداست جان وخرد انسانی» قرارداده شودکه که بنیاد فرهنگ ایرانست.شریعت اسلام درایران،فقط حق موجودیت خواهد داشت ، اگرخودرا درچهارچوبه«اصل قداست جان وخردانسانی»قراردهد. «جمهوری ایرانی»،این معنارا دارد.فرهنگ ایران،رویاروی شریعت ِبی فرهنگ اسلام میایستد. بدینسان،حق امربه معروف ونهی ازمنکر،وحق فتوای قتل وحق فتوای جهاد و قصاص،بکلی کنار نهاده میشوند،وآخوند،قدرت خود رابه کلی بااین ها ازدست میدهد. این فرهنگ،همان سخنیست که رستم به بهمن زرتشتی که دست به خشونت جهادبرای ترویج دین زرتشتی زده بود گفت: زمن هست تاهست ایران بپای.این همان حرفیست که ایرج که ارتا یا سیمرغ باشد به زورمندان وقهرورزان آن زمان گفت: میآزار موری که دانه کش است که «جان» دارد وجان شیرین خوش است . این همان حرفیست که حاقظ گفت:مباش درپی آزار( قهرونهدید ) هرچه خواهی کن--- که درشریعت ما (این شریعت همان دین مردمی ِایرج هست)غیرازاین گناهی نیست. قدرت آخوندها را فقط وفقط با «اصل قداست جان وخردانسانی»میتوان مهارکرد، نه با اسلامهای راستین،که مانندقارچ ازهرطرف میرویند، و ومخرج مشترک همه اشان،دروغ است.جمهوری ایرانی،برپایه این اصل قرارمیگیرد وهمه حقوق بشرازاین اصل،استنتاج میگردد
۲۷۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣٨۹
|