یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"نگاهی به تاریخچه رسمیت زبان ترکی در ایران" - مهران باهارلی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : حامد حمیدی

عنوان : پارسی باستان را باید با پارسی میانه مقایسه است
در پاسخ به جناب آیدین

آن صفحه که شما اوردید نامش پارسی باستان است. بیخودی نیز نام "پارسی" باستان به آن ندارند.
روش شما نیز روش زبانشناسانه نیست.

پارسی باستان را باید با پارسی میانه مقایسه کرد و پارسی میانه را با پارسی نوین. در رابطه با پارسی میانه هم کتاب و نسک به اندازه کافی است که پیوند آن با پارسی دری را قطعی میکند.

اما همانطور که زبانهای هندی امروز با سانسکریت تفاوت زیادی دارند یا زبان انگلیسی کهن با انگلیسی نوین تفاوت فروان دارد, زبان پارسی باستان هم با پارسی نوین تفاوت دارد زیرا یک زبان در عرض دو هزار و اندی سال تحول میابد. تفاوت انگلیسی کهن با انگلیسی نوین اگر همانقدر تفاوت پارسی باستان با پارسی دری نباشد, کمتر نیست. نزدیکترین زبان به پارسی باستان همان اوستا نوین است و سپس سانسکریت. اینها از یک ریشه هستند ولی هیچکدام را نمیتوان گفت ریشه در دیگری دارند.

اما واژگانی که اوردید را باید با آواشناسی پیدا کرد.
یک نمونه ساده:
برای نمونه:
ima-) "he, this"
در فارسی امروز در واژگان "امسال" و "امروز" .. کاربرد دارد.

یا:
(pasāva) "after(wards)"

که امروز ساده شده است "پس"

(taumā-) "family" -- [Pokorny teuk- :: germ, offspring, seed, sprout] --
۷.۲۳۱, ۷.۲۶۵, ۷.۳۵۵, ۸.۳۵, ۸.۲۹۲

که امروز همان "تخم" است.

(parā) "forth, forward, beyond"
فرا...

یک ویژگی در زبانهای کردی حتی نیست همان پارسی باستان:
(rādiy) "on account of" -- [Pokorny ۱: ar-, thematic (a)re-, heavy-base arə-, rē-, and i-base (a)rī̆-, rēi- :: to fit, suit] --
۷.۲۰۲, ۷.۳۱۹, ۸.۳۲۷

امروز در فارسی این واژه به صورت "را" (بنابر رولاند کنت) به ما رسیده است.


حتی اگر بپذیریم که بیست در از این واژگان به فارسی دری (و فارسی میانه) رسیده است, خودش در عرض دوهزار و پانصد سال برای پیوند دادن اینها کافی است. اما مخزن واگان تنها یک نمونه از معیارها است.

برای نمونه هماهنگی برخی از اصوات است که زبانهای ایرانی را تقسیم میکند. برای نمونه "د" و "ز" فارسی باستان را با لری/فارسی هم خانواده میکند ولی با کردی/گیلکی و غیره نه,.
در فارسی باستان "دست" "دریا" "دان" "یاد" .. آمده است ولی در اوستا "زست" "زریا" "زان" "یز".. در کردی هم "زان" میگویند بجای "دان" یا "زاماد" بجای "داماد"..


همچنین پارسی باستان را باید با پارسی میانه مقایسه کرد و پارسی میانه را با پارسی نوین. اگر پارسی میانه نبود, پیوند دادن پارسی باستان با پارسی دری شاید چیزی بود قابل بحث. زیرا ما دوره میانه را نداشتیم.

مقایسه را تنها از واژگان نمیکنند. بلکه زبانشناسان معیارهای گوناگونی دارند تا نشان دهند یک زبان ریشه-اش کجاست هرچند مخزن واژگان نیز مهم است. زبانهای هندوی امروز مانند گوجارتی و پنجابی و غیره.. نیز ریشه در زبانهای کهنی مانند سانسکریت دارند ولی به مرور زمان تحول یافتند.

در رابطه با پارسی میانه و پارسی دری, دیگر نیاز به تخصص زبانشناسی هم نیست زیرا پیوند این دو بسیار واضح است:
http://shahrbaraz.blogspot.com/۲۰۱۰/۰۹/blog-post_۳۰.html


همچنین بهانه اینکه زبانشناسان هارواد و کامبردیج و غیره با پول پهلویها مجبورند دروغ بنویسند یعنی استدلال شما به سنگ خورده است. شما باید این نکته را ثابت کنید که دولت پهلوی به زبانشناسان امروزی پول داده است که زبان پارسی باستان را پیوند دهند به پارسی میانه و پارسی میانه را پیوند دهند به زبانهای لری/پارسی دری و غیره. یعنی مدارک دست اول خود را برملا سازید. سی سال هست که پهلویها نیستند ولی ده ها دانشمندان دیگر بوجود آمدند و همان نظرها را میدهند. هم اکنون در دانشگاه هاروارد برترین استاد ایرانشناسی همین نظر را دارد. حتی پیش از پهلویها هم نام آن زبان را از اول "پارسی باستان" دانستند و نه نام دیگر.

نمیدانم تاکنون متون پارسی میانه کتابهای مانی را دیده-اید یا نه.. ولی با وجود اینکه اینها حداقل مال دوران ساسانیان هستند ولی زبانشان بسیار آشنا است. اما تحولات از پارسی باستان به پارسی میانه نیز تدریجی بوده است.

خلاصه برای ثبت این موضوع, باید با پارسی میانه آشنایی کامل داشت و سپس معیارهای زبانشناسی را برای پیوند دادن زبانها دانست. حالا که این کار از دست خوانندگان ایران-خبر خارج است, ناچار باید به زبانشناسان رجوع کرد. اما زمانیکه طرف مقابل نمیخواهد زبانشناسان معتبر جهان را قبول کند, ناچار به تئوری توطئه توسل میجوید (و در واقع جلوی خوانندگان عادی و غیره توطئه-باور میگوید که من که زبانشناس نیستم نظرم درست است!)


در رابطه با "آسیمیله" شدن هم من حرف شما را نمیپذیرم زیرا هرکشوری نیازمند به یک زبان مشترک دارد ولی جمعیت تبریز و زنجان و اردبیل و غیره در این صدسال تغییر نیافته است. البته اگر به پانصد سال پیش برگردیم, تبریز اصولا ترکزبان نبوده است (این هم نمونه آسیمیله). تنها در تهران مانند هر شهر بزرگ جهان, هر گروهی مهاجرت کند, به زبان روزمره شهر صحبت خواهد کرد. همانطور که افراد مهاجر به تورونتو و نیویورک و غیره زبان آن شهر را یاد میگیرند.

دغدغه زبان نیز صدسال وجود نداشت وگرنه منشور و قانون مشروطه را به زبانهای مختلف در ایران مینوشند. حال چرا قانون مشروطه را به فارسی نوشتند در حالیکه بخش اعظم فعالین مشروطه ترکزبان آذربایجانی بودند نیز معمایی نیست. بلکه زبان رسمی و مشترک به آن میگویند.
٣۱۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : آیدین

عنوان : تحلیل چندان هم سخت نیست!
بجز آن قسمت قاجاریه، من با این پاراگراف موافقم:
"" اتحاد ما بر اساس شیعه گری بود " که با شمشیر صفویه قسمت زیادی از ایرانی های سنی را " اسیمیله " کرده بودند و این اسیمیلاسیون به همت قاجاریه و "علمای" شیعه که توسط صفویه از لبنان به ایران آورده شده بودند تا امروز ادامه دارد و فارس ها به اندازه خود " ترکها " صدمه دیده اند. صدمات بیشتر آنرا از کردها و ترکمنها و بلوچ های سنی بپرسید."
ولی اینکه میگویید: "اینکه در صد ها سال آینده کی در کی " اسیمیله " شود مشکل ما و به دست ما نیست ." را قبول ندارم. سیستم که ما میخواهیم نباید به هیچ عنوان بر پایه آسیمیله کردن دیگران باشد. کاملا هم در دست ماست.
"زبانمان ابقدر دور از هم نیست که نتوانیم با هم زندگی کنیم ." اگر دور هم بود باز مشکلی برای همزیستی مسالمت آمیز نباید میشد. کردها و فارسها زبانشان نزدیکتر از فارسی به ترکی هست ولی همزیستی یک ترک و یک فارس از همزیستی فارس و کرد بیشتر اتفاق میافتد. البته مسئله مذهب هم مهم هست ولی نزدیکی فرهنگها و آداب معاشرت نیز کم تاثیر نیستند.
مسئله امروز ایران چندان پیچیده نیست. یک قرن است ترکها زیر فشار آسیمیلاسیون قرار داشته اند و نخبگان فارس یا آلت دست این سیستم شوونیستی بودند و یا با رضایت نظاره گر آن. حال فرجی حاصل شده است که این سیستم خرد گردد. در صورت برقراری سیستم شوونیستی دیگری، شتاب آسیمیلاسیون ترکها را از بین خواهد برد و ما هم در حد توان خود از ایجاد یک سیستم شوونیستی غربگرا جلوگیری خواهیم کرد. چرا که در صورت ایجاد این سیستم، منافع غرب از فروپاشی آن جلوگیری خواهد کرد. این یک فرصت تاریخی است که در صورت غفلت موجبات اضمحلال ما خواهد شد. فارسها هم دو آپشن بیشتر ندارند. یا در برقراری این سیستم کماکان پافشاری نمایند و یا اینکه از مواضع خود کوتاه آمده حقوق ما و دیگران را محترم بشمارند. اگر روش اول را انتخاب نمایند، قماری است که برد یا باخت دارد. امکان دارد که ببرند و صدای ما و ملتهای دیگر ایرانی را خفه نمایند. ممکن هم هست که ببازند. آن موقع نه تنها امکان حفظ اوتوریته خود بر ایران را از دست خواهند داد، بلکه ادامه وجود ایران مورد سوال خواهد بود. امکان هم دارد که فارسها در نهایت به آپشن دوم روی بیاورند. این آپشن در نهایت به کنار رفتن زبان فارسی از موقعیت فعلیش و برقراری مناطق فدرالی می انجامد.
٣۱۶٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : آیدین

عنوان : کرسیهای ایرانشناسی
جناب لیبرال دمکرات چپ میانه (این اسم طولانی من را به یاد جمهوری دموکراتیک خلق کره انداخت!)

شما یک دانشگاه با کرسی ایرانشناسی به من نشان دهید که از کمکهای پهلوی استفاده نکرده باشد و ادعا کند که زبان داریوشی، پهلوانی و دری همه یک زبان هستند و یا دنباله هم هستند من هم ادعا شما را قبول کنم.

شما خودتان نیاز به فکر کردن ندارید؟ بروید از این آدرس لغات "فارسی" باستان را نگاه بکنید ببینید چقدر به فارسی نزدیک است:
http://www.utexas.edu/cola/centers/lrc/eieol/opeol-BF-X.html
از اینجا هم دیکشتنری سانسکریت را استفاده نمایید:
http://spokensanskrit.de
این هم یک دیکشنری آن لاین دیگر:
http://translate.google.com
٣۱۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : حامد حمیدی

عنوان : مدرک زبانشناسی
خوب است کسانی که ادعای زبانشناسی میکنند مدرکشان را نیز نشان بدهند..
این مقاله را برای دوستان اهل تحقیق درج میکنم:
http://shahrbaraz.blogspot.com/۲۰۱۰/۰۹/blog-post_۳۰.html
استاد ایرانشناس دانشگاه هارواد میگوید:
New Persian, is "the descendant of Middle Persian" and has been "official language of Iranian states for centuries", whereas for other non-Persian Iranian languages "close genetic relationships are difficult to establish" between their different (Middle and Modern) stages. Modern Yaḡnōbi belongs to the same dialect group as Sogdian, but is not a direct descendant; Bactrian may be closely related to modern Yidḡa and Munji (Munjāni); and Wakhi (Wāḵi) belongs with Khotanese."

Skjærvø, Prods Oktor (۲۰۰۶). Encyclopedia Iranica,"Iran, vi. Iranian languages and scripts".

ترجمه:
ترجمه زبان پارسی میانه نیای زبان پارسی نوین است.

و این هم پیوند زبان پارسی باستان با پارسی میانه:
"Middle Persian, also called Pahlavi is a direct continuation of old Persian, and was used as the written official language of the country." "However, after the Moslem conquest and the collapse of the Sassanids, Arabic became the dominant language of the country and Pahlavi lost its importance, and was gradually replaced by Dari, a variety of Middle Persian, with considerable loan elements from Arabic and Parthian."

Ulrich Ammon, Norbert Dittmar, Klaus J. Mattheier, Peter Trudgill, "Sociolinguistics Hsk ۳/۳ Series Volume ۳ of Sociolinguistics: An International Handbook of the Science of Language and Society", Walter de Gruyter, ۲۰۰۶. ۲nd edition. pg ۱۹۱۲.

در ضمن زبان سانسکریت و پارسی باستان و اوستا به هم نزدیکند ولی زبانهای امروز هندی که بازمانده سانسکریت هستند برای نمونه ادامه پارسی باستان حساب نمیشوند همانطور که زبان فارسی دری ارامه سانسکریت نیست. اتفاقا کهنترین منبع سنگنبشت زبانهای آریایی به پارسی باستان است و قدمت سانسکریت بنابر حدسیات است.

جالب است که تنها زبان دیگر که در پارسی میانه ریشه دارد همان لاری/لری/بختیاری است که همانها نیز بومی مناطق فارس و لرستان هستند. زبان فارسی دری هم یک زبان جنوب غربی ایرانی حساب میشود ولی تحولش در خراسان انجام گشت.

در هر حال، خوانندگان عادی نظرهای زبانشناسان برجسته را میپذیرند. تحول یک زبان در دو هزار پانصدسال امر عادی است و یک زبان به مرور زمان ساده میشود و برای همین پارسی دری و پارسی میانه پیچیدگی پارسی باستان را ندارند. ولی زبانی که چندان کاربرد فروان نداشته است مانند پشتو بیشتر ویژگیهای دستوری زبان پارسی باستان را دارد. در واقع دستور زبان پارسی میانه با پارسی دری بسیار نزدیکتر است تا پارسی میانه با پارسی باستان.. ولی پیوند آن در نزد زبانشناسان بدیهی است.


کاشکی مخالفان این نظرها نیز سندهای آکادمیک و دانشگاهی خود را ارائه میکردند. برای نمونه درحالیکه ما حتی یک سند به زبان ترکی از غزنویان و ایلدیگیزان و احمدیلیان و شروانشاهان و.. نداریم چگونه کسی میتواند ادعا کند که زبان ترکی در آن دوران "رسمی" بوده است؟

در واقع اشراف اتحادیه "ترک" هم امروز ثابت شده است که "ترک" نبودند و آشینا و بومین.. و غیره نامهای سکایی ایرانی هستند.

حتی نام "ترک" هم بنابر نظرهای نوین یک نام ایرانی سکایی است.

بنگرید به کتاب:
András Róna-Tas
Hungarians and Europe in the early Middle Ages: an introduction to early Hungarian history
Central European University Press, ۱۹۹۹
٣۱۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : حامد حمیدی

عنوان : خطاب به آیدین
جناب آیدین
مشکل شما اینست که بدون سند حرف میزنید و خودتان زبانشناس نیستید که بتوانید در یک مورد تخصصی نظر دهید. شما تخصص زبانشناسی را از کدام دانشگاه معتبر جهان گرفتید؟ یعنی حرفهایی که میزنید مرجع نیستید و هیچ دانشمندی و کتاب معتبری نیز حرفهای شما را نمیزند.

ناچار به زبانشناسی در هاروارد امروزی رجوع میشود:
New Persian, is "the descendant of Middle Persian" and has been "official language of Iranian states for centuries", whereas for other non-Persian Iranian languages "close genetic relationships are difficult to establish" between their different (Middle and Modern) stages. Modern Yaḡnōbi belongs to the same dialect group as Sogdian, but is not a direct descendant; Bactrian may be closely related to modern Yidḡa and Munji (Munjāni); and Wakhi (Wāḵi) belongs with Khotanese."

Skjærvø, Prods Oktor (۲۰۰۶). Encyclopedia Iranica,"Iran, vi. Iranian languages and scripts".


http://www.fas.harvard.edu/~iranian/OldPersian/opcomplete.pdf

حالا حرف شما را مرجع بدانیم(که البته تعصب قومی در آن واضح است) یا حرف استاد کامل دانشگاه هاروارد را؟
فردوسی که از توس بود چندین سده پیش از اولین آثار زبان ترکی در ایران شاهنامه را سرود. یا اسدی طوسی که در آذربایجان فارسی سرود.

پارسی باستان در سانسکریت ریشه ندارد زیرا مال یک زمان است. حرف شما مانند اینست که بگوییم انگلیسی امروزی در آلمانی ریشه دارد در حالیکه انگلیسی امروزی ریشه در انگلیسی میانه دارد و انگلیسی میانه از چند لحاظ به آلمانی نزدیکتر است تا به انگلیسی امروزی.

میگویید:
" ایلات فارس زبان به وفور در افغانستان و تاجیکستان یافت میشوند. علت هم مشخص است، زبان فارسی از آنجا و توسط حکومتها و شعرای درباری وارد ایران شده است. این هم اصلا اشکال ندارد"
اشتباه میکنید و در این دو کشور ایلات فارسی-زبان نیست بجز گروه هزاره که مغول نژاد هستند. وگرنه در ایران میتوان لری/بختیاری زا نشان داد که نزدیکترین زبان به فارسی دری هستند و هردو زبان لری/بختیاری و پارسی دری ریشه در پارسی میانه دارد.
همچنین برای نمونه میان ارمنیان یا روسها و غیره نیز "ایل" نیستید. یا ارمنیان نیز "ایل" نیستند. این به این معنی نیست که زبانهای آنها از دربار بوجود آمده است!

ما در ایران سه خانواده اصلی زبانی داریم: ایرانی - ترکی - سامی (که اغلب عربی است). از این لحاظ، زبانهای ایرانی ریشه در مادی و پارسی باستان و پارثی دارند و کهنترین نمونه زبانهای ایرانی هم پارسی باستان است. زبان فارسی هم جزو زبانهای جنوب غربی همسان لری/لاری.. زبان اصلی افغانستان همان زبان بلخی و سغدی و خوارزمی است.. اینها زبانهای ایرانی شرقی هستند.

بنده خودم مازندرانی/کرمانشاهی هستم و زبانهای ایرانی کردی کرمانشاهی و لری و فارسی و گیلکی ... همگی بسیار با هم نزدیکند و از یک ریشه هستند. زبان پشتو و سغدی با وجود ایرانی بودن ولی اندکی دورتر است. همه اینها یک قوم ایرانی هستند با چندشاخه. همانطور که ترک ایغور و یاکوت و آذربایجانی داریم و با وجود سه زبان همریشه، این سه گروه را "تورک" مینامند. در علم و تاریخ گروه ایرانی ثبت است و نظر دشمنان این گروه، ارزشی در علم جهانی ندارد.


"تنهانزدیک به ده درصد از مجموع لغـات کتیبـه هـا شـباهت ‫سایه وار و یامطلقی به فارسی امروز دارند"

حرف شما بدون سند است. زیرا با ریشه-شناسی واژگان آشنایی ندارید.
خوشبختانه پروفسور گارنیگ آساطریان یک کتاب مفصل ریشه-شناسی نوشتند که
بسیاری از واژگان فارسی و تغییر آوایی و ریشه انها را در فارسی باستان نشان میدهد.

""فارسی" باستان اسامی مفرد، مثنی و جمع داشت ولی فارسی فقط مفرد و جمع را دارد."

به این میگویند ساده شدن زبان در دو هزار پانصد سال.. در پارسی میانه این حالت


"زبان فارسی امروزی به هنگام ورودش به ایران دری نامیده میشد، هنوز هم در افغانستان دری و در تاجیکستان تاجیک نامیده میشود"

نام این زبان در شاهنامه پارسی دری است. واژه "تاجیکی" هم مانند واژه "آذری" تازه تر است.

" اصلا نیازی نیست که زبان فارسی را ادامه زبانهای مرسوم در این منطقه دانست "

جنابعالی تخصصی ندارید که در این مورد نظر دهید. لذا نظر زبانشناسان آورده شده است. صدالبته زبان پارسی باستان و سانسکریت از یک ریشه هستند ولی همانطور که زبانهای هندی امروز که ریشه در سانسکریت دارند را نمیتوان نیای آنها را پارسی باستان دانست همچنین است در مورد زبانهای ایرانی.

این چیزهای بسیاری تخصصی هستند.

یکی از دوستان مینویسد:

"مسئله اینجاست که ما آن روایت را قبول نداریم. حرف از این روشنتر؟"

مهمتر اینست که حرفهای جناب آیدین و بهاری و غیره بجز در میان چند گروه ترکزان رواج ندارد ولی حرفهای علمی که در پاسخ به آنها داده شده است، حرفهایی است که دانشمندان جهانی در دانشگاه-های مهم جهان میزنند. لذا در دانشنامه-ها و غیره نیز ثبت است. یعنی روایت رسمی تاریخ جهان کم بیش ارزشمند است و نه روایت پورپیرار/صدیق/زهتابی و افرادی که در اینجا نظر میدهند.
٣۱۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : پارسی میانه
) زبان پهلوی بدون هزوارش نیز کتابت شده است که متون مانوی و متون پازند نمونه های خوبی از آن می باشند. همچنین هزوارش خود زبان نیست که حاکمان ترک و عرب آن را به کار ببرند، بلکه هزوارش همان لوگوگرام یا نماد است. زبان چینی نمونه خوبی از این نوع خط است که هر واژه ای خود دارای یک نماد است و به جای خواندان آواها، خود نماد واژه معنی واژه را بازگو میکند.

۲) در اوایل دوران حاکمیت اعراب اموی، امور دیوانی و مالیاتی همه به زبان پارسی انجام می گشت. تا آن که در حدود هشتاد قمری در زمان حجاج بن یوسف زبان دیوان از پارسی (در واقع پهلوی یا همان پارسی میانه) به عربی برگردانده شد (نک. فرهنگ ایران پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عرب، دکتر محمد محمدی، ۱۳۷۴، ص ۹۵).

۳) زبان فارسی دری خود گویش خراسانی زبان پارسی میانه (پهلوی) می باشد که پس از اسلام گسترش یافته و بر دیگر گویش های ایرانی این سرزمین چیره شده است. ولی ریشه پهلوی زبان پارسی کنونی را می توان به آسانی ثابت کرد. جناب ماشالله رزمی، پارسی باستان را با پارسی میانه در اینجا اشتباه می گیرد. پارسی باستان زبان پادشاهان هخامنشی بود و پهلوی (پارسی میانه) ریشه در پارسی باستان دارد. مروری بر چند واژه متعلق به هر سه زبان پارسی باستان و میانه و نو گواهی آشکار بر وجود پیوند میان این سه زبان ایرانی است:

Aspa (پارسی باستان) ) asp (پارسی میانه) ) اسب (فارسی)

Kāma (پارسی باستان) ) Kām (پارسی میانه) ) کام (فارسی)

Daiva (پارسی باستان) ) dēw (پارسی میانه) ) دیو (فارسی)

Drayah (پارسی باستان) ) drayā (پارسی میانه) ) دریا (فارسی)

Dasta (پارسی باستان) ) dast (پارسی میانه) ) دست (فارسی)

Bāji (پارسی باستان) ) bāj (پارسی میانه) ) باج (فارسی)

Brātar (پارسی باستان) ) brādar (پارسی میانه) ) برادر (فارسی)

Būmi (پارسی باستان) ) būm (پارسی میانه) ) بوم (فارسی)

Martya (پارسی باستان) ) mard (پارسی میانه) ) مرد (فارسی)

Māha (پارسی باستان) ) māh (پارسی میانه) ) ماه (فارسی)

Vāhara (پارسی باستان) ) wahār (پارسی میانه) ) بهار (فارسی)

Stūnā (پارسی باستان) ) stūn (پارسی میانه) ) ستون (فارسی)

Šiyāta (پارسی باستان) ) šād (پارسی میانه) ) شاد (فارسی)

Duruj / drauga (پارسی باستان) ) drōgh (پارسی میانه) ( دروغ (فارسی)

پیوند ایران و فارس نیز در متون کهن بارها گواهی گردیده است، چنان که حمزه اصفهانی می نویسد (تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۷، ص ۲): «آریان که همان فرس است در میان این کشورها قرار دارد و این کشورهای شش گانه محیط بدان اند، زیرا جنوب شرقی زمین در دست چین، و شمال در دست ترک، میانه جنوب در دست هند، رو به روی آن یعنی میانه شمالی در دست روم و جنوب غربی در دست سودان و مقابل آن یعنی شمال غربی در دست بربر است».

برای آگاهی خوانندگان از پیوند و ارتباط کامل زبان فارسی کنونی با زبان پارسی میانه (پهلوی) نمونه هایی از نوشته های پهلوی را در زیر نقل می کنیم تا آشکار شود که حقیقتأ زبان فارسی کنونی ادامه زبان پهلوی عصر ساسانی است:

۱) قطعه شعری به زبان پهلوی (متون پهلوی، جاماسپ آسانا، گزارش سعید عریان، ۱۳۷۱، ص ۹۶):

Dārom andarz-ē az dānāgān

Az guft-ī pēšēnīgān

Ō šmāh bē wizārom

Pad rāstīh andar gēhān

Agar ēn az man padīrēd

Bavēd sūd-ī dō gēhān

برگردان فارسی:

«دارم اندرزی از دانایان

از گفته ی پیشینیان

به شما بگزارم (= گزارش دهم)

به راستی اندر جهان

اگر این از من پذیرید

بُوَد سود دو جهان».
یک ایرانی کنونی نه تنها اشعار رودکی و فردوسی کهن تر از داستان بئوولف را در می یابد، بل که می تواند متن های پارسی میانه (پهلوی) را نیز کمابیش به خوبی بفهمد. در حالیکه یک ترکزبان از ترکیه کنونی نمیتواند سروده های شاعران کلاسیک ترکی-گوی را دریابد زیرا اتاترک و همفکرانش بسیاری از واژگان پارسی و عربی را از زبان ترکی عثمانی حذف کرده اند.

برای اطلاعات بیشتر در مورد پیوستگی میان زبان پارسی باستان و فارسی میانه و فارسی نو علاقه مندان می توانند به این کتاب ها مراجعه نمایند:

+ هزاره های پرشکوه: داریوش احمدی، انتشارات گرگان، ۱۳۸۴، ص ۳۵-۳۳

+ راهنمای زبان های ایرانی، جلد اول و دوم ، ویراستار: پرفسور رودیگر اشمیت، انتشارات ققنوس، ۸۳-۱۳۸۲

+ تاریخ زبان فارسی: محسن ابوالقاسمی، انتشارات سمت، ۱۳۸۰

+ Gilbert Lazard, “The Rise of the New Persian Language” in Cambridge History of Iran, vol. IV, ۱۹۷۵
٣۱۶۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : آبدین محترم، منابع تان؟
به کسانیکه جواب ندارند و طفره می روند کاری ندارم ولی از آبدین که محققین زبانشناس دانشگاه کمبریج را قبول ندارد!!! دو سئوال دارم. ۱. شما محققین زبانشناسی کدام دانشگاه در دنیا را قبول دارید؟ ۲.آخرین نظر شما حتما بر پایه منابعی نوشته شده اند که محققین کمبریج از آنها محروم بوده اند. لطفا در نظر بعدی لیست منابع تان را در اختیار ما بگذارید تا آنها را سبک سنگین کنیم. مرسی.

برخی از زبانشناسی پریده اند به سیاست و حکومت و ... کهکشان!!!
٣۱۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : علی رضا قزوینی

عنوان : سوء تفاهم نشود...
من لازم ندیدم که همه کامنتهای این صفحه را بخوانم. این داستان تکراری تر از این حرفهاست. این "علمی" که دوستان می فرمایند، ۸۸ سال است که در کتابهای درسی و هرجای با ربط و بیربط دیگر تکرار شده است. در مقابل مکتب راسیسم حاکم در هر سه دوره رضاخانی، آریامهری و فقاهتی. دنیایی از سند مدرک نهاده شده است. منظور من آن بود که شماها این اسناد و مدارک را قبول ندارید ماهم روایت رسمی از مقولات زتر مجموعه نظام فکری راسیسم را قبول نداریم. کاری هم نمیشود کرد.
٣۱۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : اسیمیله
جناب آیدین،
" اتحاد ما بر اساس شیعه گری بود " که با شمشیر صفویه قسمت زیادی از ایرانی های سنی را " اسیمیله " کرده بودند و این اسیمیلاسیون به همت قاجاریه و "علمای" شیعه که توسط صفویه از لبنان به ایران آورده شده بودند تا امروز ادامه دارد و فارس ها به اندازه خود " ترکها " صدمه دیده اند. صدمات بیشتر آنرا از کردها و ترکمنها و بلوچ های سنی بپرسید.
خود ترکها قرنها پیش از شمال چین و جنوب سیبری به غرب مهاجرت و در دوران سلجوق به آناتولی رسیدند که در ان زمان ۱۲-۱۰ میلیون جمعیت داشت و این جمعیت غیر ترک با سقوط امپراتوری روم شرقی در سیل مهاجمین " اسیمیله " و "آناتولی" "ترکیه" شد.
اینکه در صد ها سال آینده کی در کی " اسیمیله " شود مشکل ما و به
دست ما نیست . دنیا همیشه به این شکل نبوده و نخواهد بود. مشکل ما همانطور که فرمودید شعور است که تا زمانی که من و شمای فارس و کرد و ترک و بلوچ فاقد آنیم فرقی نمیکند سه ملت و کشور یا سی ملت و کشور باشیم. بر ما سوار خواهند شد و اینرا در قفقاز و عراق و افغانستان میبینیم. حرف من به ترک و کرد تنها نیست. بهمه ماست. ما ملیتها و یا قوم های ایرانی یک صدم آلمانها و فرانسوی ها و انگلیسی ها از همدیگر نکشته ایم و زبانمان ابقدر دور از هم نیست که نتوانیم با هم زندگی کنیم . حرف من این است. به همه. و اگر نکنیم باید همه ما سواری بدهیم . به حافظ گوش کنیم که خود را مبین که رستی ، اگر " باشعورترها " بگذارند
٣۱۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

    از : آیدین

عنوان : نظر خود دانشگاه کمبریج
جناب لیبرال دمکرات چپ میانه،

آنها هیچ چیزی را اثبات نکردند. چند کلمه مشترک آوردند تا نشان دهند که این سه زبان ادامه هم هستند. من هم نشان دادم که نیستند. کلمه برادر عینا در فارسی امروزی و انگلیسی وجود دارد. کلمه مادر، پدر و صدها کلمه دیگر به هکذا. آیا این دلیل میشود که بگوییم که انگلیسی همان ادامه فارسی است؟ اگر برای شما این دلیل میشود، خوب خوش به حالتان. در "فارس" باستان نقش واژه در جمله از روی پسوندش مشخص میشود. در فارسی امروزی نقش وازه با مکانش و کلمات دیگر مشخص میگردد. داریـوش و خـشایارشاه در ‫کتیبه های XPh ۶۰ ، DNa ۵۴f ، Dpd ۲۲fبرایبیان جمله: این مال من است به روسی فصیح می گوینـد :اتا مـایی ،это мое

لغات اندازه گیری و وزن در کتیبه های هخامنشی ، چون کارشه وآرشن روسی است ؛راگابـه معنـی شـتاب و جهـتِ ‫حرکت، روسی است ؛ لغت قدرت در زبان کتیبه هاتائومان است و زندگی کردن و زندگی یعنی ژیووهم روسی است . ‫در کتیبه هاحتی لغات کاملاًآشنای لاتین نیز یافتمی شود:
Para به معنای پیشین
‪Path به معنای مـسیـر وراه
‪ Hanj بهمعنـای دارزدن
Agreeبه معنای موافقت
stone ستون فارسی یا همان سنگ
تنهانزدیک به ده درصد از مجموع لغـات کتیبـه هـا شـباهت ‫سایه وار و یامطلقی به فارسی امروز دارند


دانشگاه کمبریج نظر نمیدهد. اساتید و محققان دانشگاه کمبریج نظر میدهند. نظرشان هم برخلاف نظرات محققان شرقی متبرک و مقدس نیست. بارها نقض شده اند و آن صاحب نظران هم ناقضان نظراتشان را تشویق هم کرده اند. تنها در شرق است که هر چیزی آلت تعصبات میتواند بشود و هر نظری مومنان خود را دارد.
دلایل من برای مجزا بودن این سه زبان در نظر قبلی به اختصار بیان شده اند. هر سه زبان ریشه در سانسکریت و هندی دارند. بخصوص زبان "فارسی" میانه که در زمان خود با نام پهلوانی و پس از اسلام به اسامی پهلوی و فهلوی نامیده شده است. نامگذاری این زبان با اسم فارسی میانه کاملا نیات شوم تاریخنگاران عصر پهلوی را نشان میدهد.
٣۱۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۶٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست