از : میثم آهنگر
عنوان : سوال
سوال من این است
مگر نه این که بحران سرمایه داری ابتدا با اضافه تولید و رکود شروع می شود و بعد به نزول و کاهش نرخ سود و ورشکستگی سرمایه می انجامد؟ درین صورت چرا جناب دکتر قراگوزلو از دومی به اولی پرداخته است؟
خیلی از چپ ها بحران ایران و کشورهای عربی را بحران سرمایه داری و نزول نرخ سود نمی دانند. مثلن آقای دکتر محیط که از منتقدان جدی نطران آقای قراگوزلو هستند و افکار ایشان را متاثر از تروتسکی و تا حدودی انور شیخ می دانند دیکتاتوری و استبداد شرقی و ارتجاع را عمل اصلی خشم مردم این مناطق و از جمله ایران می دانند. نظر نویسنده محترم جناب قراگوزلو این نیست. دری صورت نقش جنبش دموکراسی خواهی در ایران و آفریقا از دیدگاه آقای قراگوزلو چگونه استدلال می شود؟
٣۷۲۴۷ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : به خوانندگان
عنوان : ؟؟؟
یک سئوال دارم. آیا در ایران یک نئولیبرال هم می تواند مثل آقای قراگوزلو استاد دانشگاه باشد و مقالاتی درباره عقائد سیاسی و اقتصادی خود بنویسد و در اخبارروز بچاپ برسد؟ اگر جواب بله است لطفا مرا آگاه کنید و اگر جواب نه است در اینصورت چرا رژیم تاب و تحمل مارکسیتی مثل آقای قراگوزلو را دارد ولی تاب آن نئولیبرال اقتصاددان را ندارد؟ تشکر
٣۷۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : مریم علی پناه
عنوان : مقالات مرجع
مقالات آقای قراگوزلو براستی برای ما دانشجویان مرجع معتبری محسوب می شود و تا آن جا که من به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی می دانم دوستان دیگرم نیز در رشته هائی مانند اقتصاد و علوم سیاسی نیز در حد توان خود از این مقالات استفاده می کنند و یادداشت بر می دارند و گاه در کلاس با اساتید در اینمورد بحث می کنند. افسوس که دسترسی به نویسنده میسر نیست. و من و دوستانم چند بار کوشیدیم حتی از طریق ناشرشان ایشان را ملاقات کنیم اما نشد.سوال من این است که ویژگی های مشخص اقتصاد نولیبرال در حوزه مستقیم جامعه شناسی چیست. در اینجا منظور من هم به روابط فردی و هم به مناسبات اجتماعی باز میگردد؟
به امید سلامتی نویسنده عزیز اگر امکان جواب دادن به این سوال در اینجا نیست خواهش ما این است که در یک مقاله به مبانی جامعه شناختی نولیبرالیسم نیز پرداخته شود.
استاد قراگوزلو
منتظر باشیم؟
٣۷۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : سعید مرتضوی
عنوان : از جناب قراگوزلو یک تقاضا دارم....
اولا کسانی که به عنران مقاله ایراد میگیرند هنوز نمی دانند که نویسنده از امکان یابی مکان دفن سرمایه درای جدید به این صورت سخن می گوید که این مکان ها را باید شناسائی کرد. یعنی امکان یابی کرد. یعنی اینکه کجا و کدامشور امکان این را دارد که محل دفن نولبرالیسم باشد. فرانسه یا تونس؟ انگلستان یا مصر؟ به این می گویند امکان یابی. یعنی یافتن امکان و احتمال .... و وظیفه علوم سیاسی و تحلیل گر یا یکی از وطایف او در همین امکان یابی هاست.
این امر ممکن است تا حدودی با پیشگوئی منطبق بشود و در آینده تحلیل گذشته را غلط نشان دهد اما یک تحلیل گر باید بگوید که در شرایط کنونی آینده لیبی را چگونه ارزیابی میکند وگرنه گفته های او تا حد شبه تحلیل های تفسیر خبری نوری زاده - سازگارا آبکی خواهد شد.
دیگر اینکه اگر ممکن است من و رفقایم که از دوستداران و سمپاتهای مقالات آقای قراگوزلو هستیم از ایشان خواهش می کنیم به ادعاهای اخیر سوسیال دموکرات های لیبرال گرد آمده در اتحاد جمهوری خواهان جواب دهند. لازم به ذکر است که این جماعت لیبرال طبقه کارگر را حذف و طبقه متوسط را جای گزین می کنند.سردسته این گروه حسن شریعتمداری و مهرداد مشایخی هستند که اخیرا این آخری یک چپ کمونیسم کارگری ( علی جوادی ) را کیش و مات کرد.
٣۷۲۱۶ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : صادق مزاروش
عنوان : مسئولیت سخت آقای قراگوزلو
همان طور که میدانید با خیزش جنبش های اجتماعی در جهان عرب راستهای لیبرال در سازمانهای دست راستی فعال در جهان سرمایه داری به تکاپو افتاده اند و از سکولاریسم و دموکراسی لیبرال به عنوان جایگزین نظام سیاسی آینده سخن میگویند اما در واقع به یمن حمایت مدیای قدرتمند سرمایه داری از لیبرالیسم علیه سوسیالیسم دفاع می کنند و با انواع و اقسام سفسطه پردازی از جمله اینکه کارگران در اقلیت هستند به سوسیالیسم حمله می کنند.به این ترتیب از جناب قراگوزلو در خواست می کنم وارد این حوزه ها شوند و جواب این تعرض گسترده را بدهند. فعلا که آقای مهرداد مشایخی جلو افتاده و برای بازار سینه چاک می کند. اگر چه می دانم که جناب قراگوزلو در مقاله دموکراسی کارگری و بورژوائی و دموکراسی نئولیبرال در بوته نقد ( همین سایت ) مواضع خود را بیان کرده اند اما بعید می دانم تکرار آنها این بار نه از زبان تئوریک بلکه با ادبیات سیاسی بسیار مفید خواهد بود.
٣۷۲۰۶ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : فرید محمودی
عنوان : وقت تغییر اما چگونه؟
بیگمان مقالات آقای قراگوزلو در چپ ایران در نوع خود کم نظیر است و در هر مقاله موضوع تازه ای با نهایت دقت و باریک بینی تئوریک مطرح میشود که من و دوستانم از آنها نهایت استفاده را به عمل می آوریم اما آیا فکر نمی کنید در کنار تفسیر و تببین اوضاع کنونی سرمایه داری باید فکری هم برای ارایه روش تغییر در ایران کرد. مردم منطقه آفریقا و خاورمیانه به جنب و جوش آمده اندآیا نوبت ما نرسیده است؟
چه گونه و باید از کجا شروع کرد. این امر کهک به خصوص بعد از شکست جنبش سبز خیلی مهم است.
٣۷۲۰٣ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : بهروز
عنوان : طبقه کارگر یا طبقه متوسط
دوست عزیزی که معتقدند طبقه کارگر از نظر کمی بیش از بیست درصد را تشکیل می دهد خوب است اگر آماری دارند بگذارند. ضمنا طبقه کارگری که در ادبیات مارکسیستی از آن ها به عنوان عامل رهایی بخش جامعه سرمایه داری یاد می شود کارگران صنعتی شاغل در صنایع بزرگ هستند نه کارمندان و معلمان و کسبه و پیشه وران. دقیقا به همین خاطر است که مارکس کارگران عهد مانوفاکتوری عصر عروج سرمایه داری را فاقد توانایی برای انجام رسالت تاریخی برقراری سوسیالیسم می خواند و حتی هر انقلابی از جانب آنان را تکمیل کننده پروسه تکامل سرمایه داری می نامد (رجوع کنید به نقد اخلاقی یا اخلاق انتقادی مارکس که در نقد آرا هینسن نوشته شده است.)
٣۷۲۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : بهروز
عنوان : متن این مقاله اشکال انشایی دارد
عنوان مقاله ایراد دارد. امکان یابی دفن نئولیبرالیسم یا امکان یافتن مکان دفن نئولیبرالیسم می تواند عناوین صحیح باشند.
٣۷۲۰۱ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : کیوان رازداران
عنوان : استقلال و عدالت اجتماعی و آزادی در سنت چپ؟
چند حاشیه دارم که خلاصه مینویسم
۱. قلم آقای قراگوزلو بسیار نافذ و زیباست و نشان دهنده تسلط کم مانند ایشان به نثر و زبان و ادبیات فارسی است. او از معدود کسانی است که هم خوب مینویسد و هم درست می نویسد و هم به سبک استدامان احمد شاملو نگارش و مهندسی املای فارسی را اصلاح کرده است.
۲.مقالات آقای قراگوزلو از بار تئوریکی کافی و وافی بهره مند است و هر خواننده با مطالعه مقالات ایشان در واقع هم یک مقاله آکادمیک را خوانده و هم به منابع معتبری پی برده است.
۳. اشاره نویسنده در مقدمه مقالات به یکی از حوادث روز نشان دهنده هوشمندی اوست که خواننده در متن تاریخ روز می گذارد
۴.به نظر من بعضی در افزوده های جناب قراگوزلو زائد است. همه با موضع ایشان درباره جنبش سبز و موسوی و اصلاح طلبان آشنا هستند و فکر نمی کنم نیازی به شماتت بیشتر این قوم شرمنده باشد
۵. لازم است که آقای قراگوزلو در یک مقاله دیگر به طور مفصل نظر تحلیلی خود را درباره این نکته مهم که چرا به استقلال و ملی گرائی سرمایه و اقتصاد ملی باور ندارد توضیح دهد.
۶. آزادی در سنت فکری آقای قراگوزلو همان دموکراسی کارگری ست یا مفهوم دیگری را حمل می کند؟
۷.پس از نولیبرالیسم چه باید کرد؟
٣۷۱٨۷ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰
|
از : گلی (گلاله) فرزاد
عنوان : خواهش از محمد قراگوزلو
جناب قراگوزلوی عزیز
سلام
من از خوانندگان پر و پا قرص مقالات شما هستم و معمولن کامنت نمی گذارم اما احساس می کنم باید چند موضوع مهم را یاد آوری کنم:
۱.چنان که در کامنت خانم هزارخانی هم می خوانید متاسفانه درک درستی نسبت به طبقه کارگر وجود ندارد و تبلیغات دستگاه سرمایه داری موفق شده بخش عمده ای از نیروی کار را مصادره و به طبقه متوسط بچسباند. در اینراه کسانی که نام " سوسیالیست " را فقط یدک می کشند { مانند آقای سهراب بهداد } با نوشته های خود به خدمت این هدف بورژوازی درآمده اند.
۲. در اینتبلیغات چنین وانمود میشود که طبقه کارگر در جامعه ایران به لحاظ کمی و عددی در اقلیت ۲۰ در صدی است و در نتیجه نیروی تعیین کننده همان خرده بورژوازی ست که در نوشته و کامنت آفای سالاری هم به آن اشاره شده است.
۳. جند روز پیش شاهد یک مناظره میان آقایان مهرداد مشایخی و علی جوادی بودم.دراین مناظره آقای مشایخی نیز همین ادعای ۲۰ درصدی را به نقل از آقای بهداد تکرار کرده اند و متاسفانه آقای جوادی نتوانستند از موضع یک چپ مسلط به جریان های سرمایه داری جواب ایشان را بدهند. گویا همه آقایان و خانم ها کارگر را با داس و پتک و چکش می شناسند. من مصاحبه شما با پرویز قلیچ خانی را خوانده ام و میدانم که شما معلمان و پرستاران و نیروهای خدمات تولید را هم در زمره کارگران قرار می دهید اما دوستانی که از موضع و تحلیل های شما بیخبرند با این ۲۰ در صد ۲۰ درصد حکایت آقای قطب زاده را به میان آورده اند.
اینک از شما خواهش می کنم ( این البته خواهش من تنها نیست ،روژان ، لادن و پروانه هم هستند)- ما معلم هستیم - که به مناسبت روز کارگر اگر ممکن است درباره تعریف کارگر مقاله ای منتشر کنید و به این ادعاهای واهی جواب بدهید. ما قلمی را که به این ریبائی سرمایه داری را می کوبد می بوسیم و به نویسنده اش درود میفرستیم. زنده باشید.
٣۷۱٨۴ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۰
|