از : آذری
عنوان : به جناب مصداقی
جناب مصداقی محترم، پاسخ به مقاله قبلی شما درباره این مطلب را هوشنگ اسدی در رسانه اش داده است. علاقمندان سری به آرشیو ایشان بزنند. من نمی فهمم به چه دلیلی شما ترجمه این مقالات تان را به هیئتی که به آقای اسدی جایزه داد نمی فرستید! اگر اعتماد به نفس کافی دارید و اگر می خواهید مردم حرف شما را باور کنند حتما اینکار را بکنید. هوشنگ اسدی از این اقدام شما خشنود خواهد شد چون ریگی به کفش ندارد و مطمئن است که از این چالش سربلند بیرون خواهد آمد. این گوی و این میدان. توپ در زمین شماست، برش دارید. با احترام
٣٨۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : اعتدال و میانهروی و ...
من متوجه نشدم که چه دروغی در این مقالهام به اکثریت و فرخنگهدار نسبت دادهام.
چه انصافی را رعایت نکردهام؟ من در پاسخ به اسدی و سخنگویش تأکید کردهام اولین نفری نبودهام که مقالات وی را کشف کرده است. آیا نبایستی توضیح میدادم سازمان اکثریت و نشریه خارج از کشور آن ۲۵ سال پیش مقالهای نوشته و دست نویسنده را به درستی رو کرده بودند؟ آیا بایستی مدعی میشدم که من اولین نفری هستم که به این کار مبادرت کردم؟ آیا بایستی در مقابل ادعای دروغ اسدی و سخنگویش در این مورد سکوت میکردم و حرفی از حق سازمان اکثریت نمیزدم؟
آیا نبایستی تأکید میکردم که رهبر آن روز سازمان اکثریت فرخ نگهدار بوده که امروز با اسدی همراه و همگام است؟
آیا نسبت دروغی دادم؟
آیا امروز نگهدار با مهاجرانی و عوامل رژیم در لندن دمخور نیست؟ آیا نشست مشترک نمیگذارند؟ آیا حلقه لندن را تشکیل نمیدهند؟ آیا بدیهیاتی که همراه با دهها سند نوشتاری، صوتی و تصویری هست را هم بایستی نادیده گرفت؟ آیا نگهدار خطاب به خامنهای و ... نامه ننوشته است؟ آیا خواهان حفظ نظام ولایت فقیه مشروعه نیست؟
چند تا سند در این رابطه بایستی آورد؟
در این مقاله من کجا به سازمان اکثریت کینه کور داشتم؟ نوشته من که حی و حاضر است و میشود از آن نقل قول آورد. کدام جمله من در این نوشته کینه کور به اکثریت است؟ الا این که آنها را به درستی اولین جریانی معرفی کردم که در رابطه با مقالات اسدی موضع گرفتند و در مورد آن افشاگری کردند؟
معتدل بودن و انصاف را تعریف کنید؟
با سند و مدرک ادعاهای دروغ اسدی را آوردهام میگویید حرفهای من در حد ادعاست و در همان جا بدون ارائه کوچکترین سندی چندین اتهام به من میزنید آیا این شیوه منصفانه است؟
٣٨۲۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : خواننده
عنوان : ف.م.سخن هم جلوی پای اسدی تکریم میکند
ف.م. سخن هم به این موضوع و اسدی و مصداقی در مطلب جدیدش در گویانیوز اشاره کرده. من معذرت می خواهم که این را در اینجا می نویسم برای اینکه آقای ف.م.سخن مطالبی را که بیشتر ممکنه واکنش به دنبال داشته باشد در بخشی از گویا منتشر می کند که نمیشود چیزی درباره اش نوشت!
اقای سخن، امیدوارم هیچ وقت از اینکه جلوی کسی مثل هوشنگ اسدی بلند شدی و تکریم کردی پشیمان نشی.
به گفته کسانی که زندان دو رژیم را «تحمل» کرده اند حتی از نوع روحانی و عمامه دار و ملی و مذهبی و غیرو، مقایسه این دو مثل حنضل و خرماست. این مقایسه های تکراری را بگذار برای یک وقتی که کمی دمکراسی داشته باشی
هوشنگ اسدی زندان جیم الف را «تحمل» نکرد بلکه با ان همکاری کرد. جریان ان زن و شوهریست که گرفتار دزدان می شوند و شوهره بعد از اجبار زنش به خیلی کارها از طرف دزدان، به او میگوید دیگر اون قر و عشوه ات برای چی بود؟! اسدی حتما در زندان ازار شد ولی برای اطلاعاتی ها قر و عشوه هم امد
تازه برادر جان خودت هم میدونی این جایزه ها با چه پارتی بازی ها و زمینه چینی هایی داده میشود. وگرنه خارجی های بدبخت از کجا هوشنگ اسدی را می شناسند
شما که اینقدر همه چیز رو دنبال می کنی این رو نفهمیدی که همین گویانیوز وقتی چند هفته قبل خبر جایزه گرفتن اسدی اعلام شد اون بالا جایی که مثلاخبرهای مهم را میگذاره با عکس و خبر اعلام کرد ولی خیلی زود برش داشت و خبرش رو هم برد لابلای خبرهای دیگه؟ رابطه ات که با گویانیوزی ها خوبه، ازشون بپرس چرا این کار رو کردند. جواب سوالی رو که تو مطلبت با اینترنتی ها مطرح کردی، از گویانیوز بگیر.
کسی دشمنی شخصی با اسدی و ادمهایی مثل او نداره. ولی آخر برادر، یک فرقی باید بین اینها و بقیه ای که مثل اینها نبودند باشه یا نه؟ این بی انصافی درباره همه انهایی است که واقعا زندان ها رو «تحمل» کردن. اگر قرار باشه فرقی نباشه و تازه جایزه هم بگیرند که بقیه مگه مرض داشتند یا مرض دارند این همه رنج و عذاب تحمل کنند و بعد هیچ فرقی بین اونها و امثال اسدی نباشه؟ واقعا خیلی بی انصافیه
باز هم از شما خوانندگان معذرت می خوام که مجبور شدم این مطلب را اینجا بنویسم. ولی دل آدم می ترکه اگر فقط بشنوه و هیچی نگه
٣٨۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : نیاز
عنوان : گیریم لحنش تند است، پاسخ سوالاتش چه میشود
من با نظر دوستانی که به لحن و روش مصداقی اعتراض یا بهتر بگوییم انتقاد دارند مخالفتی ندارم. گیریم که حق با شما باشد. اما دوستان عزیز هرچقدر که لحن و روش کسی بد باشد باز نباید اصل انتقاد او را زیر سوال برد. مانند احمدی نژاد که به سوال کننده که به او تهمت دروغ گویی میزد بحای پاسخ مشخص هی میخندید و میگفت حالا شما چرا دعوا داری؟ من هم مانند شما هیچ طلبی از حتی یک تواب زندانی ندارم. کمتر انسانی مبتواند زیر شکنجه های وحشیانه تاب بیاورد و حتی اگر تنها از ترس شکنجه شدن با شکنجه گر همکاری کند نمیتوان به او ایرادی گرفت بلکه باید شکنجه گر او را زیر سوال برد. قرار نیست که سیاست کار قهرمانان مقاومت زیر شکنجه باشد.
یک تواب هم میتواند بعد گیریم برای جبران تواب بودنش یا اصلا برا ی علاقه اش به سیاست باز به صف آزادیخواهان بپیوندد.
اما از طرف دیگر نمیتوان به یک تواب حق داد که خود را ژاندارک مقاومت و پیشقراول مبارزه معرفی کند و مثلا با جورج اورل همسان گرفته شود در حالی که بسیاری مبارزانی که بسیار مقاومت هم کرده اند و دیگر در میان ما نیستند یا هستند ما حتی اسمشان را نمیدانیم. هرروز کتاب یا مقاله هم نمی نویسند و جایزه حقوق بشری هم نمیگیرند. اسدی برای کتابی جایزه حقوق بشری برد که تنها شاهدش علی خامنه ای است. یک تواب باید مانند مثلا سحابی اساسا این را قبول کند و معذرت بخواهد. سحابی هم اگر میامد تمام حقیقت را به میل خود تحریف شده تحویل میداد و خودش را ژاندارک مقاومت معرفی میکرد کسی برایش احترامی قایل نبود.
اینکه مصداقی نظرش به مجاهدین نزدیک است یا نیست ربطی به سوالات او ندارد و این خود گول زدن است که هی به جای حمایت از یافتن حقیقت هی این را چماق کنیم و بر سرش بکوبیم. سوالهایی که مصداقی مطرح میکند حتی اگر احمدی نژاد و خامنه ای هم مطرح میکردند باید برایشان پاسخ پیدا میشد. به فرخ نگهدار نباید بد دهنی شود چون از خودی های ماست یا بوده و گرنه در تمام دموکراسی های غربی با تند ترین لحن ها از رییس دولت تا بقیه سیاستمداران انتقاد میشود و بد نیست گاهی روزنامه های کشور میزبان خود را ورق بزنید تا این حقیقت دستگیرتان بشود. پوست امثال نگهدار و بهنود و مسعود و مریم رجوی و امثال اینها هم آنقدر نازک نیست که احتیاج به کاسه داغ تر از آش داشته باشند دوستان عزیز. وگرنه همچنان محکم و بی اعتنا در صحنه نمیماندند.
من شخصا بسیار متعجبم که چرا بسیاری عینا مانند اسدی و هوادارانش به جای پاسخ ساده به اتهامات مصداقی مرتب به مجاهد بودن او بند میکنند. در حالی که بسیاری از مطلعین و کسانی که با رهبران حزب توده از نزدیک در ارتباط بوده اند مانند شیوا فرهمند ادعاهای مصداقی را تلویحا تایید کرده اند. مظلوم نمایی چیزی حز سوئ استفاده از روانشناسی ایرانیان که ضعیف پرستند نیست. آخ بیچاره گناه داره....
اسدی و همسرش سالها به پیروی از خط مشی حزب توده رژیم و شخص خمینی را ضد امپریالیستی مینامیدند ستایش میکردند، بعد آقای اسدی مینویسد که همسر من یعنی نوشابه امیری رفت پاریس با خمینی مصاحبه کرد و بلافاصله بعدش به من تلفن کرد و های های میگریست و میگفت که صدای پاری ارتجاع را شنیده. آخر مرغ پخته هم خنده اش میگیرد. من خودم اکثریتی بودم و یک دوجین هم توده ای از فامیل درجه یک دور و برم بوده اند که برخی اعدام شدند و میدانم که هر توده ای از این ادعا خنده اش میگیرد. پس چطور خانم امیری در موقع چاپ این مصاحبه چاپلوسانه خود هیچ اشاره ای به این ارتجاع نمیکند؟ آنموقع که خمینی هنوز به ایران نیامده بود نه خفقانی بود نه بگیر و ببندی بود که مثلا از ترسش سکوت کند. و این خانم و آقا تا توانستند در نشریات خود سالیان سال بعد هم مداحی خمینی را میکردند که.
خوب کسی که این نوع تعریف و تمجمید و دروغ در مورد گذشته خود بگوید تواب هم نباشد حداقل دروغ گفتن برایش مانند احمدی نژاد آب خوردن است.
هوشنگ اسدی اگر ریگی در کفشش نباشد یک نصفه روز برایش جواب دادن به تک تک ادعاهای مصداقی کافی است. ناسلامتی ایشان میتواند کیلو کیلو کتاب و مقاله تولید کند. اما ایشان و هوادارن ایشان ترجیح میدهند به جای روشن کردن صریح حقیقت و گیریم روشن کردن دروغگویی های وقیحانه مصداقی مرتب برای مصداقی پرونده سازی کنند و هی ثابت کنند که او مشکل شخصیتی و روشی دارد. همین شک و تردید ما را برای نداشتن جواب بیشتر میکند. جالب است که اسدی در خودنویس یک مقاله هم نوشت اما باز بجای اینکه پاسخ بدهد گفتن که خودتان بروید کتاب را بخوانید و ببینید که مصداقی درست گفته یا نه!!! و از اول تا اخر باز برای خودش تبلیغ کرد و شعار داد. اینها همه دلایلی شدکه من یکی فکر کنم اسدی یکجای کارش بد جوری اشکال دارد والا از زیر جواب طفره نمیرفت.
اینکه مصداقی تمام کارتهایش را یکجا رو نکرده هیچ جای انتقادی ندارد و هیچ ربطی هم به صادق بودن یا نبودن ندارد. برعکس اگر این بلف نبوده بلکه براستی بکار گرفته شده باشد نه تنها نشانه هوشمندی او است. بخصوص که مقالات او همیشه بسیار طولانی است و ایکاش باز هم در رو کردن مدارک کمی خست بیشتری نشان میداد و به ملاحظه وقت و حوصله خواننده مقالات را کوتاه تر مینوشت.
٣٨۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : نیاز
عنوان : گیریم لحنش تند است، پاسخ سوالاتش چه میشود
من با نظر دوستانی که به لحن و روش مصداقی اعتراض یا بهتر بگوییم انتقاد دارند مخالفتی ندارم. گیریم که حق با شما باشد. اما دوستان عزیز هرچقدر که لحن و روش کسی بد باشد باز نباید اصل انتقاد او را زیر سوال برد. مانند احمدی نژاد که به سوال کننده که به او تهمت دروغ گویی میزد بحای پاسخ مشخص هی میخندید و میگفت حالا شما چرا دعوا داری؟ من هم مانند شما هیچ طلبی از حتی یک تواب زندانی ندارم. کمتر انسانی مبتواند زیر شکنجه های وحشیانه تاب بیاورد و حتی اگر تنها از ترس شکنجه شدن با شکنجه گر همکاری کند نمیتوان به او ایرادی گرفت بلکه باید شکنجه گر او را زیر سوال برد. قرار نیست که سیاست کار قهرمانان مقاومت زیر شکنجه باشد.
یک تواب هم میتواند بعد گیریم برای جبران تواب بودنش یا اصلا برا ی علاقه اش به سیاست باز به صف آزادیخواهان بپیوندد.
اما از طرف دیگر نمیتوان به یک تواب حق داد که خود را ژاندارک مقاومت و پیشقراول مبارزه معرفی کند و مثلا با جورج اورل همسان گرفته شود در حالی که بسیاری مبارزانی که بسیار مقاومت هم کرده اند و دیگر در میان ما نیستند یا هستند ما حتی اسمشان را نمیدانیم. هرروز کتاب یا مقاله هم نمی نویسند و جایزه حقوق بشری هم نمیگیرند. اسدی برای کتابی جایزه حقوق بشری برد که تنها شاهدش علی خامنه ای است. یک تواب باید مانند مثلا سحابی اساسا این را قبول کند و معذرت بخواهد. سحابی هم اگر میامد تمام حقیقت را به میل خود تحریف شده تحویل میداد و خودش را ژاندارک مقاومت معرفی میکرد کسی برایش احترامی قایل نبود.
اینکه مصداقی نظرش به مجاهدین نزدیک است یا نیست ربطی به سوالات او ندارد و این خود گول زدن است که هی به جای حمایت از یافتن حقیقت هی این را چماق کنیم و بر سرش بکوبیم. سوالهایی که مصداقی مطرح میکند حتی اگر احمدی نژاد و خامنه ای هم مطرح میکردند باید برایشان پاسخ پیدا میشد. به فرخ نگهدار نباید بد دهنی شود چون از خودی های ماست یا بوده و گرنه در تمام دموکراسی های غربی با تند ترین لحن ها از رییس دولت تا بقیه سیاستمداران انتقاد میشود و بد نیست گاهی روزنامه های کشور میزبان خود را ورق بزنید تا این حقیقت دستگیرتان بشود. پوست امثال نگهدار و بهنود و مسعود و مریم رجوی و امثال اینها هم آنقدر نازک نیست که احتیاج به کاسه داغ تر از آش داشته باشند دوستان عزیز. وگرنه همچنان محکم و بی اعتنا در صحنه نمیماندند.
من شخصا بسیار متعجبم که چرا بسیاری عینا مانند اسدی و هوادارانش به جای پاسخ ساده به اتهامات مصداقی مرتب به مجاهد بودن او بند میکنند. در حالی که بسیاری از مطلعین و کسانی که با رهبران حزب توده از نزدیک در ارتباط بوده اند مانند شیوا فرهمند ادعاهای مصداقی را تلویحا تایید کرده اند. مظلوم نمایی چیزی حز سوئ استفاده از روانشناسی ایرانیان که ضعیف پرستند نیست. آخ بیچاره گناه داره....
اسدی و همسرش سالها به پیروی از خط مشی حزب توده رژیم و شخص خمینی را ضد امپریالیستی مینامیدند ستایش میکردند، بعد آقای اسدی مینویسد که همسر من یعنی نوشابه امیری رفت پاریس با خمینی مصاحبه کرد و بلافاصله بعدش به من تلفن کرد و های های میگریست و میگفت که صدای پاری ارتجاع را شنیده. آخر مرغ پخته هم خنده اش میگیرد. من خودم اکثریتی بودم و یک دوجین هم توده ای از فامیل درجه یک دور و برم بوده اند که برخی اعدام شدند و میدانم که هر توده ای از این ادعا خنده اش میگیرد. پس چطور خانم امیری در موقع چاپ این مصاحبه چاپلوسانه خود هیچ اشاره ای به این ارتجاع نمیکند؟ آنموقع که خمینی هنوز به ایران نیامده بود نه خفقانی بود نه بگیر و ببندی بود که مثلا از ترسش سکوت کند. و این خانم و آقا تا توانستند در نشریات خود سالیان سال بعد هم مداحی خمینی را میکردند که.
خوب کسی که این نوع تعریف و تمجمید و دروغ در مورد گذشته خود بگوید تواب هم نباشد حداقل دروغ گفتن برایش مانند احمدی نژاد آب خوردن است.
هوشنگ اسدی اگر ریگی در کفشش نباشد یک نصفه روز برایش جواب دادن به تک تک ادعاهای مصداقی کافی است. ناسلامتی ایشان میتواند کیلو کیلو کتاب و مقاله تولید کند. اما ایشان و هوادارن ایشان ترجیح میدهند به جای روشن کردن صریح حقیقت و گیریم روشن کردن دروغگویی های وقیحانه مصداقی مرتب برای مصداقی پرونده سازی کنند و هی ثابت کنند که او مشکل شخصیتی و روشی دارد. همین شک و تردید ما را برای نداشتن جواب بیشتر میکند. جالب است که اسدی در خودنویس یک مقاله هم نوشت اما باز بجای اینکه پاسخ بدهد گفتن که خودتان بروید کتاب را بخوانید و ببینید که مصداقی درست گفته یا نه!!! و از اول تا اخر باز برای خودش تبلیغ کرد و شعار داد. اینها همه دلایلی شدکه من یکی فکر کنم اسدی یکجای کارش بد جوری اشکال دارد والا از زیر جواب طفره نمیرفت.
اینکه مصداقی تمام کارتهایش را یکجا رو نکرده هیچ جای انتقادی ندارد و هیچ ربطی هم به صادق بودن یا نبودن ندارد. برعکس اگر این بلف نبوده بلکه براستی بکار گرفته شده باشد نه تنها نشانه هوشمندی او است. بخصوص که مقالات او همیشه بسیار طولانی است و ایکاش باز هم در رو کردن مدارک کمی خست بیشتری نشان میداد و به ملاحظه وقت و حوصله خواننده مقالات را کوتاه تر مینوشت.
٣٨۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : حافظه
عنوان : با هر طنابی وارد چاهی نشویم.
حافظه تاریخی را زنده نگاه داریم. تشکر میکنم از آقای مصداقی که با یاداوری ها خود پرده از چهره خودفروختگان برمیدارد. گاهی فراموش میشود که با هر طنابی وارد چاهی نشویم. میتوان گفت که همه در زندان قهرمان نبودند و قطعا توانای ها انسانها فرق میکنند. بعضی مقاومت کردند ،بعضی در مراحلی محکم بودند و بعضی از همان لحظه اول همکاری کردند، همه ا نتخاب آنها بوده است. ولی تفاوت دارد بین این افردی که توان مقاومت نداشته اند در مراحل اولیه ضعف نشان دادند ولی هیچگاه در سیستم زندان ذوب نشدند، افرادی بودند که با کسب امتیازاتی ویا بدون ان در دستگاه سرکوب در زندان حل شده و وسیله برای سرکوب همبندان خود شدند، این انتخاب زیر فشار نبوده است.اگر از روی اعتقاد نباشد ( در مورد اسدی دیدیم که نبود) از روی پاچه خواری و سود جویی است.
٣٨۲۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : ش. ح.
عنوان : آیا ترجیح میدهید که حقیقت را نمیدانستید؟
به نظر میرسد که بعضی از خوانندگان فراموش کرده اند که اصلا چرا آقای مصداقی اقدام به نوشتن "چرا هوشنگ اسدی دروغ میگوید؟" کرد. دلیل آن نه تواب بودن اسدی ۲۵ سال قبل، بلکه کتاب سراپا دروغی بود که اسدی امروز، در زمان حاضر، نوشته است. هدف مصداقی، حداقل در این مقاله، نه تصفیه حساب با اسدی (آنطور که بعضی نظرات ادعا میکنند) بلکه روشنگری درباره نوشته معاصر هوشنگ اسدی است.
در همه جای دنیا وقتی کتابی منتشر میشود، روزنامه ها و مجلات به نقد و بررسی آن مینشینند. این نه تنها کار بدی نیست، بلکه لازم و ضروریست. وگرنه هر شارلاتانی میتواند یک مشت دروغ سر هم کند و به خورد ملت بدهد. بد بختی ما ایرانیها را ببینید که بعد از این همه استبداد، سانسور، و جهالت، وقتی کسی چون مصداقی دست به قلم میبرد، و درستی یا نادرستی ادعاهای کتابی را زیر سوال میبرد، از دست او عصبانی میشویم که چرا "دل پر خونی" داری؟
دوستان. یک بار از خود بپرسید. آیا ترجیح میدادید که مصداقی هرگز دست به قلم نمیبرد؟ و دروغهای کتاب اسدی را افشا نمیکرد؟ آیا ترجیح میدهید که حقیقت را نمیدانستید؟ آیا ترجیح میدهید که تاریخ ما را امثال اسدی بنویسند؟ آیا ترجیح میدهید که مردم آمریکا و اروپا تاریخ ما را از زبان دروغ گوی اسدی ها بشنوند و کسی هم جوابشان را ندهد؟ آیا ترجیح میدهید که یک مشت دروغ را باور کنید؟ آیا ترجیح میدهید که امثال اسدی با مردم ایران به عنوان یک مشت پخمه که هر چرندیاتی را میشود به خوردشان داد، رفتار کنند؟
اسدی چند ماه قبل در امریکا بود و در برنامه های رادیویی معتبری مثل NPR مشغول تبلیغ کتابش و سایت روز آن لاین بود. آیا به نظر شما اسدی حق دارد به تبلیغ کتابش بپردازد، ولی مصداقی حق ندارد نقدی درباره آن بنویسد؟
بعضیها هم ناراحت اند از اینکه مصداقی حرف خوبی از اکثریت و نگهدار برای گفتن ندارد. دوستان. این حق مصداقی است که دل خوشی از اکثریت نداشته باشد. همانگونه که نگهدار دل خوشی از مجاهدین ندارد. . اشکال کار اینجا نیست. اشکال کار اینست که مصداقی جزو معدود کسانیست که حاضرند دست به قلم ببرند و دست شیادانی را که امروزه سر و کله شان هر روز در VOA و BBC پیداست، رو کنند.
من آقای مصداقی را شخصا نمیشناسم، ولی همین جا لازم میدانم به سهم خودم از ایشان برای روشنگریهایشان هزار بار تشکر بکنم.
ش. ح.
٣٨۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰
|
از : amir ebrahimi
عنوان : معیار چیست ؟عیار کدام است!؟
منظور بنده پاسخ به کسی نیست و بدون ذر نظر گرفتن سوابق آقای اسدی و نوشته های آقای مصداقی است-
میخواهم بگویم که باید یک چارچوب و معیار برای ()درست و اصولی() بودن افراد و سازمانها تعریف نمود که شاملیت داشته باشد -(هرکس و سازمانی میتواند خطا کند و به انحراف برود و حق دارد دوباره به مسیر اصولی بازگردد ولی :
آیا هیچ حرکت یا بررسی نباید انجام دهد؟- :
سابقه افراد بخشی این معیار است- "
وضعیت کنونی و مشخصا -برخورد با خطا یا انحراف قبلی نیز نشان از صحت و سلامت است- :
برنامه و عملکرد در راستای اهداف تعریف شده نیز باید در نظر گرفته شود--
ضمن اینکه مسیر درست میتواند بسیاری را همراه نشان دهد اما این همراهی لزوما همبستگی نیست -بعنوان مثال فشار و انتقادی که از طرف هواداران مجاهدین علیه مصداقی صورت میگیرد با تردیدهایی که در باره وابستگی وی به مجاهدین هست قابل مقایسه نیست -صداقت در جبهه انقلاب اصلی ترین مشخصه نیرو (فرد یا سازمان)محسوب میشود
٣٨۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰
|
از :
هوشنگ اسدی چندی پیش هم یک مدحیه ای را برای خامنه ای نوشته بود و خاطرات امام علی خان خامنه ای را برشته ای تحریر در آورده بود. در هر حال هوشنگ خان استن دیگر ...
٣٨۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰
|
از : حسن اسدی
عنوان : به حقایق تکیه کنید
آقای مصداقی با سلام به نظرم مضمون گفته شما در مورد آقای اسدی درست است. دلایل کافی دارید که او در گذشته علیه مبارزان همکاری می کرده و امروز هم مشغول توجیه رفتار های ناشایست خود است. بنابراین نمی خواهم در مورد مضمون نظرتان نکته ای را بیان کنم. اما در قلم شما نسبت به مخالفان نظری تان کینه ای کور و خشمی ناموجه وجود دارد. شما در نوشته های خود به جا و بیجا بر سازمان اکثریت خشم و نفرت نثار می کنید. نوع برخورد شما بیشتر نزدیکی و خویشی با رفتار مجاهدین خلق را در اذهان زنده میکند. شما در این نوشته زمانی که حرف درستی از اکثریت نقل می کنید همچون سازمانی که در ارتباط با او زندان رفتید و امروز هم به نظر می رسد در ارتباط با او قرار دارید، یعنی سازمان مجاهدین، لحن و گفته ای آلوده به نفرت و کینه کور دارید. برای برخورد با نظر فرخ نگهدار کم مدرک وجود ندارد. او مرتب در حال بازتولید مدرک علیه خویش است. نمیگذارد مخالف کم بیاورد. پس چه نیازی است که در مورد او دروغ هم بدان بیافزائید و اثر گفته های درست خودتان را ضعیف کنید. حیف است این همه استعداد را آلوده به تعصب کور و کینه ناموجه کنید. باور کنید فاصله گرفتن از این رفتار شما را ضعیف نخواهد نمود.
٣٨۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰
|