از : سعید
عنوان : همچنان پرسش
آقای خسرو شکیبا سلام. «آمد ابرو را درست کند چشم را هم کور کرد».
گویا که بازهم به بیراهه زده شده است. در همین جمله نقل قول هم که
آورده اید میبنید که جناب قره گوزلو مثل بقیهْ موارد به مغلته و درهم ریختن مقولات دست زده اند. جمله را یکبار دیگر بخوانید. نمی توان که سوسیالیست را بجای سوسیالیسم بکار برد و برعکس. وگرنه همان مثال آخوند خودنمای بی دانش پیش می آید.
پس پرسش به جای خود باقیست: «سوسیالیسم چپ» به مثابه یک نظام
اقتصادی /سیاسی و علم چیست و از چه مشخصاتی برخوردار شده است
که در تعریف کلاسیک ها وجود نداشته. ومگر سوسیالیسم راست هم
وجود دارد که باید چپ اش هم وجود داشته باشد؟.
لطفا دوباره آدرس سوسیالیست ها را بجای سوسیالیسم تحویل ندهید
۴٣۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۰
|
از : خسرو شکیبا
عنوان : سوسیالسم چپ واقعا موجود !
در باره ی سوسیالیسم چپ آقای قزاگوزلو در مقاله ی قبل خودچنین آدرس داده اند:
• منظور ما - فعلاً - از سوسیالیسم چپ آن بخش از افراد و گروه-هایی است که مستقل از بورژوازی غالب و مغلوب، برای امر خطیر تشکل، سازمانیابی و آگاهی طبقاتی کارگران میکوشند و تنها راه پیروزی انقلابی یک جنبش فراگیر اجتماعی را در استراتژی هژمونیک شدن جنبش طبقه ی کارگر ارزیابی میکنند. (آرشیو اخبار روزـ محمد قراگوزلو)
اگر دوستان مرجع مشخص و دقیق تری می شناسند اطلاع رسانی کنند.
۴٣۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۰
|
از : نادر کاوه
عنوان : کمونیزم بورژوائی و....
بسیار طبیعی است وقتی که سخن از تضاد کار - سرمایه میرود بدیل کمونیزم بورژوائی نیز میشود کمونیزم کارگری اما...................................................................................
نکته مهم در همین اماست. کمونیزم کارگری در چند سال اخیر و بخصوص پس از انشعاب از حزب کمونیست ایران همیشه یادآور جماعتی خاص بوده که کمونیزم مارکس را با انواع و اقسام مکاتب غیر سوسیالیستی و من در آوردی از بلانکیزم تا پرودونیزم و آنارشیزم و خلاصی فرهنگی و مشابه اینها تخریب کرده اند. اسم رسانه شان را گذاشته اند ( کانال جدید) و معلوم نیست این نام یعنی چه؟ آدم یاد فروشگاه های خیابان ونک می افتد. شعارشان ( انقلاب انسانی) است و انسان را به عهد بوق روشنگری و لیبرالیزم پیشا ژاکوبنی می برد. از خلاصی فرهنگی به عنوان یک الزام صحبت می کنند و انسان را یاد کازینوهای تایلند می اندازند. برداشتن روسری را ) انقلاب ) میخوانند و انسان را به یاد کشف حجاب رضا شاه می اندازند. با نام ( جنبش شکست نخوردگان( کامنت میگذارند و هر حرکتی را انقلاب مینامند حتی اگر منجر به روی کار آمدن دولت دست نشانده لیبی شده باشد. تا آنجا که من می فهمم و از مقالات نویسنده ارجمند و سوسیالیست آقای قراگوزلو سر در می آورم انتشاب ایشان به این فرقه از اساس بی بنیاد است. در نتیجه آقای بابک مهرانی (جمهوری خواه ) با کامنت خود یک اشتباه لفظی را مرتکب شده است و دیگر اینکه این آقایان و خانم های کانال جدید که از قضا خیلی هم جدید نیستند به آدم قدیمی و املی مثل بنده بفرماید که مگر نه اینکه کمونیزم با ساقط شدن طبقات معنی می شود ؟ در نتیجه این تناقض کمونیزم کارگری چگونه قابل درک است؟
۴٣۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۰
|
از : محسن محسن
عنوان : جنبش آفریقای جنوبی و جوابی به جمهوری خواه محترم
به نظر من هر جنبش رزمنده ای الزامن مترقی نیست. و هر جنبش رزمنده و مترقی لزومن متشکل نیست. مثلن جنبش شوونیستس سوسیال نازیسم در آلمان رزمده بود و متشکل اما به شدت ارتجاعی بود. عناصر متشکله آن عالبن از کارگران و زحمت کشان آلمان بودند که در نتیجه شکست سوسیال دموکراسی و تار و مار شدن اسپارتاکیست ها و بحران اقتصادی و قحطی و گرسنگی و بیکاری به نازی ها پیوسته بودند. در آفریقای جنوبی نیز جنبشی سراسری و متشکل و رزمنده وجود داشت اما ترقی خواهی اش بسیار نازل بود و از آنجا که منافع زحمتکشان را نمایندگی نمیکرد و صرفن رفع آپارتاید و برابری جنسی و برخی نابرابری ها و حقوق شهروندی را دنبال میکرد صبعن به همین وضعی دچار شد که می بینیم در آفریقای جنوبی حاکم است. آنهمه تلاش و زندان به جائی رسیده است که تن فروشی در این کشور بی داد میکند و استثمار کار به جای استثمار آپارتاید جنسی نشسته است. اگر در گذشته فقط کارگران سیاه پوسا استثمار میشدند حالا همه کارگران شامل این مرحمت سرمایه داری شده اند. خدا را شکر؟؟
در ایران جنبش سبز اگرچه تا حدودی متشکل بود و تا حدودی خود بخودی اما رزمندگی اش از بخش خود بخودی تامین میشد که مردم و زحمتکشان عاصی بودند و بخش سازشکار و متشکا آن از سوی اصلاح طلبان هدایت می شد که به محض نزدیک شدن به توازن قوا و ایجا رادیکالیسم توسط بخش خود بخودی کنترل شد. آخرین فصل آن همان ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بود. بعد از ۶ دی(عاشورا).
به اینسان میتوان فهمید چرا نویسنده سه صفت متشکل و رزمنده و مترقی را کارگرفته تا منظور خود را شبیه سازی کند.
۴٣۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : سعید
عنوان : پرسش ؟
پرسش این است؟ : تعریف علمی «سوسیالیسم چپ» یا «کمونیسم بورژوایی» یا امثال آن ها ، نه مثلأ سوسیالیست های چپ یا سوسیال ناسیونالیست ها و یآ به طور کلی افراد با مواضع سیاسی شان. آیا قرار است به تکرار واژه های التقاطی نامعین و من درآوردی دل خوش کرد؟.
آدم هایی که دوست دارند کلمات به اصطلاح گنده و شاید عجیب را بدون دانستن بار معنایی آنها تکرار کنند مرا یاد آخوندهایی می اندازند که برای افه آمدن برای پامنبری های بیسواد خود و نیز برای نشان دادن به دیگران که مثلأ خیلی از مکاتب سیاسی میدانند و کلمات «خارجی» بلدند، یک ردیف «ایسم» از بر می کردند و ندانسته و نفهمیده بکار می بردند و می برند: کاپیتالیسم، کمونیسم، سادیسم، شارلاطانیسم، آپاندیسم و غیره و غیره.....
۴٣۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : بابک مهرانی
عنوان : کاربر محترم امیر ب
توجه شما را به شاه بیت نوشته ی آقای قراگوزلو جلب می نمایم که عنوان این مقاله ی ست:[ • دو تجربه ی ۹ ساله ی تحریم های غرب علیه دولت آفریقای جنوبی و صدام حسین به وضوح نشان داده است که در فقدان یک جنبش سراسری متشکل و مترقی و رزمنده، هر درجه از تحریم ها صرفاً به معاش فرودستان ضربه خواهد زد.]
نمی دانم منظور آقای قراگوزلو از « فقدان جبش سراسر متشکل و مترقی و رزمنده ...» در آفریقای جنوبی چیست.
ولی میدانم که ؛
- مردم آفریقای جنوبی با کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا علیه تبعیض نژادی و حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی دهه ها مبارزه کردند. سال ۱۹۹۰ به پیروزی رسیدند. ولی تبعیض نژادی در سراسر دنیا به اشکال مختلف وجود دارد.
- در دوران جنگ سرد، امپریالیستها کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا و بسیاری دیگر از رهبران را بعنوان کمونیست درلیست تروریستی قرار داده بودند. حتی تا سال ۲۰۰۷ بسیاری ازجمله نلسون ماندلا برای مسافرت و ترخیص روادید دچار مشکل میشدند.
- حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی وصله ی ناجوری در سیستم جهانی سرمایه داری بود، فقط امثال «اعلیحضرت» ذوب شدگان حکومت دیکتاتوری ایرن ، در آفریقای جنوبی سرمایه گداری میکردند. حتی امپریالیستها ناچار شدند با مردم آفریقای جنوبی علیه حکومت نژادپرست Frederik Willem De Klerk همسو شوند. قوانین آپارتهاید در سال ۱۹۹۰ تغییر کرد. ماندلا و کلرک نژاد پرست هردو در سال ۱۹۹۳ جایزه ی صلح نوبل را دریافت نمودند.
- ۲۲ سال از برچیدن آپارتهاید در آفریقای جنوبی گذشته ست. کشور آفریقای جنوبی با مشکلات بزرگ اقتصادی اجتماعی روبروست. تا عدالت اجتماعی فرسنگها فاصله ست.
- آیا مبارزات مردم آفریقا جنوبی برهبری کنگره ملی آفریقا و نلسون ماندلا جبش سراسری متشکل و مترقی و رزمنده و یک قدم به جلو نبود؟
اگر نتوانیم پاسخ منطقی به این سئوال بدهیم و بر فرمولهای خاصی اصرار ورزیم، حکومت قرون وسطائی ولایت فقیه مانند رژیم سابق با مناسبات سرمایه داری شاه سلطان حسینی به خلافت نکبت بار خود ادامه خواهد داد طبقه ی کارگر و کمونیستها در چنین سیستم هائی فقط قتل عام میشوند.
- آمپریالیسم جهانی حکومت ایران را وصله ای ناجوری از سیستم جهانی نمی داند که از مبارزات مردم ایران حمایت کند. برعکس از احمدی نژاد ها بعنوان لولوی سرخرمن « محور شرارت» برای ایجاد جنگ و تولید سلاح در زادخانه های خود استقاده خواهد کرد. دود این همسوئی ها فقط به چشم توده های مردم ایران و سراسر منطقه خواهد رفت.
شما این را به حساب چشم داشت از امپریالیستها نگذارید. بلکه ,چرا باید رئیس جمهور ایران همسو با منافع امپریالیستها باشد؟ مردم ایران حکومتی را میخواهند انتخاب کنند که منافع و مصالح مردم و کشور را نمایندگی کند و شاید نیاز به چند دوره رقابت داشته باشد.
فراموش نکنیم که فرهنگ فئودالی و شاهنشاهی با فرار شاه از ایران رخت نبست بلکه با فرهنگ آخوندی و بازاری ملقمه ای از
فساد و تباهی در سراسر ایران بوجود آورده که در تاریخ ایران کم نظیر ست.
مردم با انتخاب خود میخواهند فرهنگ قیم مابی ، موروثی و مادام اعمر را در هر شکلی ملغی نمایند و این باید تجربه شود.
ولو اگر جنبش سوسیالیستی و کارگری هنوز توسعه نیافته باشد . مسئله اینست !
بابک مهرانی
جمهوری خواه
۴٣۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : راشل ززز
عنوان : چرا جنگ؟
اگر فرض کنیم فرض محال ؛ محال نیست باید آقای قراگوزلو به این پرسش جواب می دادند که در صورت وقوع جنگ چه سناریوئی در داخل کشور و آرایش نیروهای خارجی محتمل است. مرسی.
البته این را اضافه کنم که من نیز احتمال وقوع یک جنگ را تا آینده ای قابل پیش بینی بسیار دور می دانم. حتی جنگ از راه دور و موشکی نیز غیر محتمل است چرا که به محض یک شلیک از سوی ناوهای آمریکایی به ایران جنگ به همه سو کشیده خواهد شد و در حال حاضر و تا چند سال آینده اقتصاد آمریکا و اروپا تحمل وارد شدن به چنبن مهلکه ای را ندارد.
مرسی دوباره.
۴٣۲۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : روزبه ک
عنوان : اشتباه آقایان جمهوری خواه
جناب آقای بابک مهرانی با گرایش جمهوری خواهی دو موضوع مهم را مطرح فرموده اند و من بدون اینکه با ایشان و همفکرانشان قصد پلمیک داشته باشم فقط به نادرستی و شکس خوردگی این تفکر اشاره می کنم.
۱. ایشام می خواهند با کمک همه شهروندان ایران را آباد و آزاد کنند. دست خود و اتحادشان درد نکند. اما منظور از شهروند چیست؟ آیا بورژوازی ایران هم در شمار شهروندان محترم است؟ آیا خرده بورزوازی مرفه هم که غم نان و درد دارو و تحریم ندارد در شمار همین آبادگران و آزادگران است؟ یعنی ما باید برای آبادی و آزادی این مرز پرگهر با سرمایه داران متحد شویم؟ آنان که با ما کارگران و زحمتکشان متحد نخواهند شد و دشمن طبقه کارگر هستند در نتیجه ما باید زیر بیرق آنان برویم. این طور است؟
۲. اشتباه فاحش ایشان زمانی مهلک می شود که از راه رشد غیر سرمایه داری به عنوان بدیل سرمایه داری صحبت میکنند و بدون آنکه چپ یا سوسیالیست باشند به رویزیونیسم می خروشچفی می افتند. نه برادر بدیل سوسیالیست های کارگری و کمونیست های چپ ایران راه رشد غیر سرمایه داری نیست. وقتی که نویسنده به وضوح از تضاد کار - سرمایه به عنوان تضاد اصلی جامعه ایران حرف می زند انسان باید خیلی نسبت به اصل بحث دور باشد که به موضع آقای برانی بیفتد. و اما یک توصیه به آقای بابک مهرانی گرامی:
همان طور که می دانید زنده یاد دکتر مهرداد مشایخی در جریان یک پلمیک با آقای دکتر علی جوادی توانست نامبرده را آچمز کند. البته این گناه سوسیالیست های ما نبود و نیست که یک آدم بی یا کمسواد و هیستریک خود را نماینده کمونیسم معرفی کرده و به میدان بحث با استاد با سواد و زبده ای همچون دکتر مشایخی رفته بود. بعد از آن پلمیک آقای قراگوزلو مقاله ای نوشتند و در دفاع از سوسیالیسم مورد نظرشان و در نقد سوسیال دموکراسی مواضع زنده یاد مشایخی را به چالش کشیدند. حالا این مقاله موجود است و در آرشیو همین سایت قابل دسترسی است. ما علاوه بر آن حرف زیادی برای گفتن نداریم اما از شما که منتقد هستید خواهش می کنیم بر ما بی سوادان و گمراهان روس زده منت بگذارید و افتخار بدهید و آن مقاله را نقد کنید. من به تمام شرافت سیاسی گذشته ام سوگند میخورم در صورتی که حتی اندکی مجاب شوم بیدرنگ عضو اتحاد شما شوم.
متشکرم
۴٣۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۰
|
از : چلنگر
عنوان : سوسیالیسم چپ
سوسیالیسم چپ پدیده جدیدی نیست و حتی در روسیه پیش از انقلاب اکتبر حزبی بود به نام سوسیالیست های انقلابی که با نام (SR) اس آر ها شناخته می شدند و در پی انشعاباتی که در آن حزب رخ داد بخش بزرگی به نام اس آر های چپ شناخته شدند که مواضع چپ داشتند که در تضاد با سوسیال لیبرالیسم روسیه بود. تعداد زیادی بعدها با بلشویک ها همراه شدند.در کشورهای دیگر نیز سوسیالیسم ملی نیز داشتیم که نه سوسیالیست بودند و در اصل به شکل تمام کمال فاشیست بودند که حزب کارگران سوسیالیست ملی آلمان که به نام (Nazi) نازی معروف بود و رهبرش آدولف هیتلر بود و همچنین حزب فاشیست موسلینی که اعضای آن همدیگر را "رفیق" خطاب می کردند و خود را سوسیالیست می دانستند! احزاب فاشیست بعث عراق و سوریه نیز خود را سوسیالیست می دانستند یا می دانند!
۴٣۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|
از : بابک مهرانی
عنوان : کاربر محترم لادن .ب التفات فرمائید
آقای قراگوزلو ست معتقد ست : [ این احتمال که با توجه به بحران اقتصادی ایران - به تبع بحران اقتصاد جهانی – بحران سیاسی کنونی به مسیر اعتراضات اقتصادی شیفت شود، چندان دور نیست....]
۱. واقعیت ها زنده نشان میدهد که بحران اقتصادی ایران از سالها قبل از انقلاب شروع شد و بحرانهای سیاسی ناشی از آن به دفعات با خون بارترین شکل ممکن سرکوب شد. مدیریت سیاسی ایران فاقد ظرفیت های دموکراسی بورژائی یوده و هست . بهمین دلیل طبقه کارگر ایران از کمترین امکان سازمان یابی برخوردار گردیده ست. در هیچ کجای دنیا چپ ها مانند ایران قربانی نشده اند.
۲. من سئوال کردم :اگر احمدی نژاد توسط خامنه ای به آن صورت متفضح وخونین به کشور تحمیل نمیشد آیا باز هم ، از همین مسیر که طی شده به امروز میرسیدیم؟
شما بسیار غیر مسئولانه نوشته اید :« به نظر آقای مهران ...اگر آقای موسوی یا کروبی رئیس جمهور می شد و در جریان یک انتخابات تقلبی احمدی نژاد بالا نمی آمد حالا اوضاع روبراه بود»
اسم این نوغ برخورد شما را چه بگذاریم؟
۳. تمام ادبیات آقای قراگوزلو مملو از تخطئه ی انواع چپ ها با انواع برچسب تحت عنوان کلی «کمونیسم بورژوائی » می باشد که می توانید به آرشیو اخبار روز مراجعه کنید .طبیعی ست که بدیل آن «کمونیسم کارگری» می باشد . ایشان می توانند هزاران جان شیفته در سراسر جهان را به عنوان «کمونیسم بورژوائی» متهم کنند ولی من نمی توانم ایشان را به «« کمونیسم کارگری » متفخر کنم ؟
۴. لطفا در باره ی هویت اینجانب بخودتان زحمت ندهید چون از همان آغاز که بیانیه ی اتحاد جمهوریخواهان را پذیرفتم به این موضوع معتقد بودم که برای برون رفت از بحران سیاسی ایران نیار به همکاری و همفکری تمام شهروندان می باشیم ، تا بتوانیم ایران را آزاد و آباد کنیم . فراموش نکنید که تا این پروسه تحقق نیابد، شانس شما برای رسیدن به سوسیالیزم تقریبا صفر ست. مگر بخواهید از نیازها مادی و معنوی یرای بنای سوسیالیزم جهش نمائید و نوع دیگری «راه رشد غیر سرمایه داری » در سر داشته باشید.
۴٣۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۰
|