از : peerooz
عنوان : When " We " replaces " I " , illness becomes wellness.
پال کرگ روبرتس ، معاون وزارت دارائی امریکا در کابینه رونالد ریگان جمهوریخواه ,
در مقاله ای در سایت خود مینویسد که بر کامیون قراضه ای که راننده آن بوضوح ثروتمند نبود شعاری نوشته شده بود که " دوستان اجازه نمیدهند که دوستشآن به دموکرات ها رای دهند".
به عقیده روبرت , علیرغم تمام خبر هایی که در باره مگا تریلیون دلاری که صرف نجات بانکها شد و مگا میلیون دلاری که بصورت پاداش به بانکداران حقه باز و مقادیر متنابهی ویا معتنابهی که به مدیران کل کورپوریشن ها که مشاغل امریکا را به خارج صادر کرده اند داده شده ، چیزی سبب شده که این راننده مفلوک خود را وابسته به حزب ثروتمندان کند و این چیزی جزنتیجه تبلیغات دروغین جمهوری خواهان نیست.
The Dispossessed Majority
http://www.paulcraigroberts.org/
زمانی که مولانا میفرمود چشم باز و گوش باز و این عمی؟ شاید از نیروی تبلیغات بیخبر بودند.
جناب تلنگر میپرسند " ما حق نداریم هر وقت که دل ما خواست با سلیقه ی خود برای مردم ستمدیده صحنه های جنگی درست کنیم، چون ما فکر می کنیم اینطور درست است. خوب اگر فردا فکر ما غلط در آمد، چه کسی جوابگوی خون های ریخته خواهد بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟".
" بارها گفته ام و باردگرمیگویم " که
- این خون های ریخته شده محصول تحریکات وفریب عوامل خارجی و داخلی و خود خواهی خان ها و اربابان و آرمان خواهان و نادانی اکثریت بینوای کرد است که که قربانی این تبلیغات میشوند. آیا اگر در آمریکای پیشرفته با نسبت بسیار پایین بیسوادی و دسترسی به انواع وسائل اطلاعآتی ، بیش از نیمی از مردم به ضرر منافع خود رای دهند از بقیه چه انتظاری باید داشت؟
- کردستان هیچگاه در تمام تاریخ بشریت حتی در زمان صلاح الدین یک کشور واحد نبوده است. نواحی مورد ادعای آرمان خواهان از نظر زبانی ، مذهبی ، نژادی ، تاریخی متجانس نبوده و محل سکنای کرد ، ترک ، عرب ، فارس، ترکمن ، آشوری ، سنی ، شیعه ، مسیحی و دیگران میباشد و خود کردها قرن هاست که بایکدیگر در نزاع و کشمکش بوده اند . ادعای آنکه کردها با این " اقلیت " ها حقوق بشر را رعایت خواهند کرد همانست که امروز در ایران، ترکیه ، عراق و سوریه میگذرد.
- کرد ها در اثر این تحریکات بارها خود را به آغوش روسیه ، انگلیس ، عراق ، ایران و اکنون امریکا و اسرائیل انداخته اند. احزاب آنها با پرچم داس و چکش شروع و بتدریج بنا به نرخ روز مانند رهبران احزاب کمونیست بسیاری از کشورهای جماهیر شوروی کاپیتالیست مادرزاد و متفق واشنگتن از آب در میآیند.
- سیاست قدرت های کنونی دنیا مانند همیشه تفرقه انداز و حکومت کن و تجزیه دنیا به واحد های کوچکتر است. ابلهی ست اگر تصور شود که این قدرت ها چنین نیروی عظیمی را برای اتحاد کردستان بسیج کرده اند. ازتقسیمات دنیای عرب و تکه پاره های تبدیل شده به پایگاه های نظامی و یوگسلاوی و سایر نقاط دنیا باید آموخت. این قدرت ها آب میدهند و گلاب میگیرند.
- تجربه گذشته باید راهنمای آینده باشد. تکه های کوچک " کردستان آزاد " بهترین محل برای استقرار پایگاه های نظامی و منشا فلاکت و خونریزی های بیشتر برای کردستان و دنیا خواهد بود.
- امروز عرب های عربستان و قطر و دیگر امارات و ترکهای ترکیه ، همگی دشمنان
قدیمی کرد ها ، همراه با امریکا و اسرائیل و لیبی و القاعده و اخوان المسلمین بهم پیوسته اند که کردستان متحد و آزاد را بوجود بیاورند. اگر کسی این را باور دارد بقول اینها پل جرج واشنگتن در نیو یورک را هم خواهد خرید ، همانطور که اسلحه های از مد افتاده را سالهاست به عرب ها میفروشند که انبار را برای سلاح های تازه خالی کنند.
اینها در رد این حقیقت نیست که قرنهاست به کردها جفا و جور رفته است ولی بد را
با بدتر نباید مبادله کرد. چو در تاس لغزنده افتاد مور . رهاننده را چاره باید نه زور و
زیرکی به انگلیسی گفته است When " we " replaces " I " , illness becomes wellness. زمانی که " ما " بجای " من " مینشیند ، بیماری , سلامتی میشود.
بهتر از این نمیشود گفت.
۴۷۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : ادامه کامنت قبلی
... سئوال کرده اید که شما به حقوق خلق های ایران اعتقاد دارید؟ بله دارم و در راهش مبارزه کرده ام؛ ولی در آینده با احتیاط بیشتری بر خورد خواهم کرد. زیرا می ترسم فردا بیایند و بگویند: آنچه به دست آورده ایم برای ما کافی نیست، می خواهیم اصلاً جدا شویم.
حال من سئوالی از شما دارم: آیا شما ایران را وطن عزیز خود می دانید و برای منافع آن کشور تلاش و مبارزه می کنید؟
حرف من اصلاً این نیست که شما باید با من همگام شوید. و عشقی را که من به ایران زمین کهن دارم، داشته باشید. حرف من این است که آن اعتقادی را که دارید همان را بیان کنید.
من نیز آرزو دارم که خلق های ایران حقوق خود را داشته باشند تا خلق رنجدیده من هم که ظاهراً در بهشت روی زمین زندگی می کند، اما از هیچ حقوقی و امکانی برخوردار نیست، حتی استان خود را ندارد؛ هم بتواند به زبان و فرهنگ خود بپردازد.
رمضانی عزیز تهمت زد؛ حتی ننوشتم چرا تهمت می زنید. مشخصات خودم را برایشان و برای همگان ذکر کردم. ولی در مورد دلسوزی کمی مشکل است اثبات آن. همینقدر می توانم بگویم که دلسوزی من از حس خطری است که می کنم. آن خطر همیشه در گیری دولت مرکزی با مردم منطقه نیست. می تواند این در گیری بین مردم منطقه نیز پیش بیاید. بخصوص اگر مسئله ی جدایی در میان باشد.
بگذارید یک فاکت زنده براتون بیاورم.
سال پیش که با رمضانی عزیز بحث می کردیم، برایشان توضیح دادم که در هم آمیختگی عجیبی در منطقه ی استان کردستان ایران و استان آذربایجان غربی ایران وجود دارد که در صورت تحرکات ویژه بسیار خطرناک خواهد بود. این دقیق جواب آن دوست عزیز است به من در پای آن بحث: «ما حتی از یک وجب از خاک خود نمی گذریم»
متأسفانه نام مقاله ای که در پایش بحث می کردیم از یادم رفته است. شاید اگر لازم باشد از دوستان گرداننده ی اخبار روز کمک بگیریم.
یعنی چه از یک وجب هم نمی گذریم؟ یعنی پس می گیریم.
تا جایی من می دانم کسی به فکر پس دادن نیست.
پس، این پس گرفتن با تکیه به قدرت باید انجام گیرد.
من وارد این پس نمی شوم که حق با چه کسی است. یعنی تقسیم بندی استانی در منطقه عادلانه بوده یا نه. می تواند عادلانه نباشد. ولی ترس من این است که تحرکات منطقه، آرامش آن را بر هم زده و جنگی خانمانسوز بین مردم شریف و زحمتکش آغاز گردد. مردمی که بسیار سال در کنار هم با صلح و دوستی زیسته اند. این است علت دلسوزی و نگرانی عمیق من. زیرا من فقط پیش پا را نمی بینم، دو سد متر آنسوتر را نیز تلاش می کنم ببینم.
باری، دری را جستجو می کنم؛ تا برای بیرون رفتن دیوار را بر سر آوار نسازم.
شاید بگویید: ما هوشیار تر از اینها هستیم که خود را در یک جنگ ویرانگر بیندازیم.
باید خدمت شما عزیز عرض کنم که جنگ انداز عموماً از من و شما هوشیارتر است. وگرنه این همه جنگ های بیهوده در جهان رخ نمی داد.
حرف بسیار است برای زدن. تا کامنت به درازا نکشد به همین سطور بسنده می کنم. و قضاوت را به دیگران وا می گذارم.
به امید صلح برای همه ی جهانیان
۴۷۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : عمریست کز حقوق خلق ها سر به سر می گویم --- امیت ز دیوار گوید و من ز در می گویم
سلام آقای امیت لی
آنجا که از من و نوع نوشتن من می نویسید، از شما ممنونم. به هر حال همه چیز را همگان دانند و هر کسی شیوه ای دارد، و ضعف و قوت خود را.
اما بکار بردن این فراز در باره ی من، بسیار شرم آور است: ": تکذیب حقوق مردم غیرفارس در قالب دلسوزی"
دوست عزیز تا کی می خواهید با شانتاژ زندگی کنید!؟
در کجای نوشته ی من، شما حرکتی ضد حقوق خلق های ایران دیدید، که آنگونه به قضاوت نشسته اید!؟ شما دارای اسم مستعار هستید. ای کاش نام واقعی خود را می نوشتید تا مردم خود تشخیص دهند که حبیبی بیشتر از حقوق خلق های ایران دفاع کرده یا شما.
به جای قضاوت نادرست، ای کاش به اعتراض من توجه می نمودید. برای شما نمی صرفد که به اعتراض من توجه کنید.
بسیار مشخص و واضح سئوال کرده ام.
پرسیده ام: اگر ایرانی هستید مبارزه ی رهایی بخش دیگر چه صیغه ای است!؟
و ...
این لحظه وقت ندارم، کامنت را در طول روز ادامه خواهم داد.
همینقدر بگویم که شغل من مبارزه است و شانتاژ شما و هیچ کسی کوچکترین تأثیری روی من ندارد. جناب رمضانی آمد و کل اسم و رسم ما را منکر شد؛ و شما هم حالا آمدید تهمت بزرگی به من زده اید. من این بر خورد شما ها را به وجدان هایتان رجوع می دهم. دنیای فراخ اینترنت است و اسامی مستعار، پس هرچه دلم خواست می گویم! من همانطور اینجا می نویسم که در تنهایی خود می اندیشم. می دانم در جهان ما که دویی و دروغ حکم می راند جای این حرف ها نیست.
ادامه دارد
۴۷۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : کامران رئوفی
عنوان : وحدت ویک پارچکی در اپوزیسون مبارک. اما..........
هرگونه اقدام بسوی انسجام در اپوزیسیون البته مبارک وقابل ستایش است، بویژه در سطح ملیتهای مستقر در جغرافیای سیاسی کشورمان ایران. این دو سازمان ویا حزب کسانی بودند که بروی هم اسلحه کشیدند، وجوخه های مرگ علیه هم بپا کردند. ودهها نفر جان خود را دراین فاچعه از دست دادند.! واز این لحاظ جای بسیار مسرت است، اما بهتر نبود که قبل از انشاء این توافقنامه اشاره ای هر چند کوتاه به این گذشته ویرانگر میشد.؟ گرچه بیانیه از متنی بسیار ابتدائی ، غیر حرفه ای، وغیر حقوقی بر خوردار است، اما بهر حال نقطه امیدی است.! اما به هزاران شرط! در زمان آقای بوش هردو حزب مورد اشاره دید وبازدید های زیادی در سنای آمریکا واز جمله با بلند پایه گان وسیاستگذاران ایالات متحده در خاورمیانه داشتند! که پیامد آن لااقل افتتاح تلویزیون تیشک تی وی ( ارگان مرکزی حزب دموکرات کردستان ایران شد) امید آن است که این توافق براساس درک خطرات واحساس مسئولیت تنظیم شده باشد. اما نگرانی هائی بسیار دراین توافقنامه وجود دارد ، از جمله اینگه ، انگار این توافقنامه در جغرافیای دیگری غیر آسیای جنوب غربی به امضاء رسیده وکردستان کشوری است جدای از بیش از هفتاد میلیون جمیعت دیگرکه قرنهاست درکنار سایر ملتها ازجمله ، عربها ، آذریها ، ترکمن ها ، فارسها،وسایر اقوام زیسته است؟ودر عزا وعروسی وتهاجمات وحشیانه مغولها واسکندر در کنار هم بوده اند.!تصور اینکه بدون پیوستن به جنبش سراسری خلقهای ایران علیه ارتجاع حاکم ، واستقرار یک حکومت دموکراتیک مرکزی ، میتوان به حق تعین سرنوشت ، فدرالیسم وخود مختاری رسید ، تصوری رمانتیک ودور از عقلانیت است.توافق بین دو حزب اقدامی قابل تحسین است.اما اگر این دیدگاه براساس سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده وایجاد پرواز ممنوع در مدار ۳۷ درجه توافق شده باشد ، البته جای تاسف است.
۴۷۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : umit umitli
عنوان : تکذیب حقوق مردم غیرفارس در قالب دلسوزی
با سپاس از جناب لیثی حبیبی م.تلنگر که به مانند یک مرشد اعظم ،مصلح عالی ، پیر طایفه ، دانای قوم و خیرخواه مردم اینجانب را نیز نصیحت کرده اند که اول بیاندیشم و پابرهنه به میدان نیایم تا فرداکم نیاورم و میدانند که تعصبات قومی مرا به این نظرات(کدام نظرات!!) عجولانه کشانده است. دانای بزرگوار، خیرخواه اعظم، پریشان گوئی و داستانسرائی و نقالی پاسخ درخواستهای مردم نیست حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران طبق سوابق تاریخی شان به جرات نماینده سیاسی اکثریت شکننده مردم کردستان ایران هستند این ادعا حداقل از نظر تاریخی کاملا قابل طرح و دفاع است وقتی سازمانهای سیاسی با قدرت و نفوذ ایندو حزب نظری را بیان میکنند یعنی خواسته ملی مردم کرد. تمام آنچه که شما در این کامنتهای طولانی اکثرا فاقد یکپارچکی در محتوی و حتی قالب و غالبا بی ربط با یکدیگر و بی اعتنا به روح بیانیه ایندو حزب و با کمال تاسف از موضع پدربزرگ دانا، ناصح ، همه چیز دان مصلح و خیرخواه مطرح کرده اید چیزی نیست جز کتمان حقوق ملی مردم کرد و ایضا آذربایجان و غیره به زبان نصیحت وخیر خواهی و عاقبت اندیشی. برادر مصلح و خیرخواه ایندو حزب نماینده اکثریت مردم کردستان هستند خواسته آنها ترجمان سیاسی و سازمانی مطالبات مردم کرد است. قبول یا عدم قبول درستی این خواسته ها یک چیز است و امکان واقعی شدن تمام یا بخشی از آنها چیز دیگر. آنچه که شما مصلح دانا با کامنتهای حجیم خود بیان فرموده اید یعنی آقا برای تحقق آنها خون و خونریزی میشود و لذا بی خیال موضوع . این نوع برخورد مسئولانه نیست اول بفرمائید این خواسته های مردم کرد و ایضا ترک و عرب و... عادلانه است ؟ منطبق با میثاق حقوق بشر است؟ انسانی هست یا نه ؟ پس از آن میتوانیم بحث را ادامه دهیم . شما با این همه چیز گوئی به این سوال البته پاسخ نداده اید ولی من میگویم بلی این خواسته ها بحق است(یعنی تشکیل حکومت ملی کردها و ترکها و غیره در چارچوب ایران فدرال و گسترش فرهنگ ملی آنها همانند فارسهاو...) ولی باید باهم صحبت کنیم باهم تعامل کنیم که خون و خونریزی نشود خرابی نشود به بهانه تامین حقوق انسانی ،انسانها ازبین نروند کینه بین ملتهائی که سالها باهم زیسته اند بوجود نیاید. نمی توان به بهانه دشوار بودن حل مساله کل مساله را کتمان کرد. اصلا همین کتمان کردن هاست که اوضاع را اینقدر پیچیده کرده و ادامه کتمان آنرا پیچیده تر کرده و ایندفعه کسانی را به میدان خواهد آورد که طالب تعیین تکلیف نهائی هستند یعنی تعیین مرزهای سیاسی نه فدرال. قبل از آنکه التهاب به حداکثر برسد قبل از آنکه تقابل بین ملتها و دولتها پیش آید باید کاری کرد . جنگ زمانی اتفاق میافتد که طرفین یا یکی از طرفین نخواهند یا نتوانند به صحبت ادامه دهد شما که ماشالله اصلا میگوئید صحبتش را هم نکنید خطرناک است.بهرحال ممنونم که مودبانه مینویسد
۴۷۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۶ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : پیروز عزیز، من در آغاز روبرو شدن با هر کسی او را صادق فرض می کنم. مگر اینکه عکس اش ثابت گردد.
پس در بر خورد من اشکالی نیست. اگر دیگران شیشه خورده ای دارند، مسئول بر خورد خود هستند. این کمال صداقت من است که حتی اگر کسی به من یورش آورد، برایش توضیح می دهم، او ر ا عزیز می شمارم تا اگر صداقت دارد به خود آید.
این تنها کمکی است که از دست من بر می آید تا شاید انسانی ارزش خود را دریابد و به کژ راهه نرود. اگر دویی کرد، بی هیچ تردیدی خود زنی کرده است. زیرا وقتی آدمی دویی پیشه می کند، زهر به اندیشه کرده است. و این حیف است، زیرا وقتی ما زلالی خود از دست بدهیم، دیگر آن لذت واقعی را از زندگی نمی بریم. چون همیشه در درون ما جنگ است. جنگی که از دویی و تضاد آن رخ می دهد.
کوتاه سخن: خوش به حال کسی که زلال چشمه سار وجود را با هیچ چیزی عوض نمی کند. چنین کسی خوشبخت واقعی است.
و از راهنمایی های شما نیز که انسانی جهان دیده اید بسیار ممنونم.
لطفاً در آینده نیز دریغ نفرمایید.
با ادب و احترام فراوان خدمت همه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
۴۷۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : میخ آهنین و سنگ
جناب تلنگر،
با عرض احترام و محبت، و ممنون از نصایح خیر خواهانه. گفته های
شما همانطور که گفتم از دل برخاسته و بدل نشست و من شاید جزء
افرادی باشم که کاملا با این گفته ها موافقم. منظور از دادن رقم
پشمرگه ها ، در با توام دیوار تو گوش کن بود. این رقم را ماه ها
پیش فردی که شاید اکنون مخاطب شماست به رخ من کشید و
فکر کردم که شاید شما از آن آگاه باشید و گرنه بدانید که با چه کسانی
از روی خیرخواهی و صمیمیت صحبت میفرمائید. میخ آهنین بارها
بدلایل مختلف در سنگ فرو نرفته و نمیرود. شخصا تجربه کرده ام.
۴۷۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : از شوخی در مورد تعداد پیشمرگه ها که بگذریم. واقعیت این است که این گروه ها تعدادی نیرو به هر حال آنجا دارند.
ولی بکار گیری این نیرو ها در عملیات مسلحانه، کردستان را مثل همیشه بلافاصله به پادگان بدل خواهد کرد. و حق مردم رنجدیده ی کرد این نیست. ما حق نداریم هر وقت که دل ما خواست با سلیقه ی خود برای مردم ستمدیده صحنه های جنگی درست کنیم، چون ما فکر می کنیم اینطور درست است. خوب اگر فردا فکر ما غلط در آمد، چه کسی جوابگوی خون های ریخته خواهد بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۴۷۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : و اما سخنی با پیروز عزیز
سلام جناب پیروز
من نمی دانم چند هزار پیشمرگه در مرز ها آماده ی کارزار است. ممنونم از شما عزیز بخاطر اطلاع رسانی. اما معنی پیشمرگه را خوب می دانم.
اینجا تعداد افراد داخل بازی گرچه مهم است اما خیلی تعیین کننده نیست.
چرا؟
برای اینکه همانطور که پیشتر نوشتم استان کردستان ایران و استان آذربایجان غربی ایران، درست مثل زیگزاگ پای شلوار آدمیان به هم دوخته شده. و هیچ قدرتی در جهان امکان تعیین مرز جدید در آنجا را ندارد؛ مگر اینکه کشتاری ده ها هزار نفری صورت گیرد. یا اینکه مرز های موجود را طرفین بپذیرند؛ که نخواهند پذیرفت. من اطلاع دقیق دارم از سوی دوستان کرد و آذربایجانی خود که هر دو طرف آنجا مدعی هستند.
یعنی رضایت به مرز های موجود نخواهند داد. و این آرامش قبل از طوفان با اولین جرقه جنگ به هم خواهد خورد. یعنی حتی یک در سد هم امکان ندارد که به هم نخورد. پس جنگی فرسایشی بین مردمانی شریف که در قرون اعصار در کنار هم زیسته بودند آغاز می گردد. بسیاری فکر می کنند که اگر حکومت ایران پی کار خود رفت همه چیز آنجا آرام می شود؛ که نمی شود.
چرا؟
برای اینکه برای اجرای طرح کردستان آزاد، باید هزاران نفر، شاید ده ها هزار نفر از مردم شریف منطقه به جان هم بیفتند و همدیگر ر ا به خاک و خون بکشانند. و برای توجه جناب امیت لی باید بگویم که این طرح اگر اجرا گردد اولین ضربات خونین را خلق شریف و زحمتکش آذربایجان غربی خواهد خورد. مجریان طرح باید این را بخاطر بسپارند که حتی اگر حکومت ایران سقوط کند، آذربایجان در ایران فقط اورومیه نیست؛ از گوش گربه - بیلَه سوار - آغاز می گردد. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
دوست عزیز امیت لی!۱ من خود را دوست تو می دانم پس بگذار کمی با هم درد دل کنیم. تلاش کن همیشه قبل از نظر دادن بیشتر بیندیشی تا پا برهنه به میدانی در نیایی که فردا کم بیاوری. می دانم تعصبات قومی ترا به این نظر عجولانه کشانده؛ ولی لازم است که کمی ژرفتر باشی و بیشتر بیندیشی، باور کن ضرر ندارد. وگرنه تا به خود بیایی خواهی دید بُن بریده ای و با سر به سنگلاخ مرگ و نیستی در افتاده ای با دست خود. یک افسانه ی کهن تالشی می گوید: آدمیان برای دیوی حیله کردند و به او گفتند اگر می خواهی بهتر گرم شوی به خود نفت بمال و تا می توانی به نزدیک آتش بنشین. دیو نفت بر خود مالید و با آتش، خود نیز گُر گرفت. آنگاه فریادش در دره ها و دشت و کوه پیچید، که: آی سوختم! دیوان از دور پرسیدند: که تو ترا سوزاند. جواب داد: خود به خود سوختم.
دیوان فریاد کردند: خود به خود سوخته را چاره ای نیست. خود به خود سوخته را چاره ای نیست.
شاد و پیروز باشی دوست عزیز
بگذار بیش از این وقت مردم را نگیرم.
برقرار باد صلح و دوستی جاودان بین همه ی خلق های جهان!
کوچک همه ی نیکان جهان
لیثی حبیبی - م. تلنگر
زیر نویس ۱ - امیت، این واژه ی پهلوی را تقریباً درست نوشته.
راستی چرا سخنور آذربایجانی واژه ی کهن ایرانی را درست تر از فارسی زبان تلفظ کرده و می نویسد؟
برای اینکه خیلی از واژه های اصیل پهلوی در زبان ترکی آذربایجانی در منطقه از پهلوی مستقیم گرفته شده. یعنی از فارسی دری دِگر شده دریافت نشده. این نوع تلفظ واژه های کهن ایرانی در سمنانی، تاتی استان اردبیل، تالشی و ... نیز به خوبی حفظ شده. خیلی از واژه های اصیل ایرانی هستند که دیگر در فارسی شکل اولیه ی خود را ندارند و کاملاً چیز دیگری شده اند. مثل چیرَک و چیر پهلوی که شده چهره و چهر(غلط مصطلح)۳ ولی در تالشی، تاتی استان اردبیل و ترکی آذربایجانی شکل اولیه ی خیلی از این لغات حفظ شده. مثل چیلَه - چِلِه - تالشی و تاتی استان اردبیل، و چیلله۲، در زبان ترکی آذریایجانی. خوشبختانه گاه واژه های ایرانی بسیار کهنی را در زبان ترکی آذربایجانی می توان یافت که دیگر متأسفانه در زبان فارسی دری یافت نمی شود. یکی از این واژه های بسیار کهن ایرانی در تاتی استان اردبیل و تالشی و ترکی آذربایجانی «شکست» است. متأسفانه این واژه در فارسی دری منسوخ شده، و یا اینکه اصلاً وارد آن زبان نشده به این مفهوم که در زیر می آید. «شکست» در زبان های کهن ایرانی یعنی معلول، یعنی آدم ناقص شده. این نه فقط شامل شکستن استخوان، بلکه شامل همه ی بدن می شود. یعنی به نابینا نیز شکست می گویند. که در فارسی جایش را معلول عربی گرفته. و طبق معمول همیشه مصدر - بُندار - زیبای اول ساکن و خوش آهنگ پهلوی را نیز آن کسره ی مشهور نامیمون شکسته و موسیقی کلام را بر هم زده ناجور. در پهلوی بُندار شکستن به سکون اول است.
زیر نویس شماره ی ۲ چون مربوط به بحث اصلی ما نیست؛ اگر فرصت کردم دیرتر خواهم نوشت. اگر ننوشتم به بزرگی خود ببخشید.
زیرنویس شماره ی ۳ - راستی چرا در فارسی دری واژه های کهن شکل عوض کرده اند. این اشکال غریب از کجا آمده اند؟ وقتی واژه ای به شکل چهر یا چهره وجود نداشته، چگونه از چیرَک، چهره پدید آمده؟ این بحثی طولانی است که در این اندک نگنجد. شاید زمانی در باب اش در وبلاگ خود بنویسم. تلاش می کنم بنویسم زیرا ایرانیان باید بدانند که چگونه و چرا زبانشان دِگر شده. یعنی اَشکالی از واژه ها که اصلاً وجود نداشتند ناگهان پیدا شدند. واژه ی چهر . چهره در پهلوی(بُن فارسی دری) چیر و چیرَک است و در تاتی استان اردبیل و تالشی چیرَه می باشد. و از این دست بسیار است.
۴۷۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : ۶۰۰،۰۰۰ پیشمرگه مسلح و آماده
جناب تلنگر ، با سلام و درود ،
آشنا داند صدای آشنا. آنچه از دل خیزد بر دل نشیند , و نشست. اشکال اینست که شما از وجود ۶۰۰،۰۰۰ پیشمرگه مسلح و آماده !! فقط در مرزهای کردستان ایران , خبر ندارید. میلیون های بقیه در جاهای دیگر مستقر شده اند. شما یا معنی پیشمرگه را نمیدانید و یا نمیدانید ۶۰۰،۰۰۰ یعنی چه. با صمیمانه ترین احترامات. همین.
۴۷۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣۹۱
|