از : یاشار محمدیانی
عنوان : خیلی عالی بود متشکریم
سلام به همه ی دوستان این مطلب خیلی عالی و من می خواهم که مطلب های دیگری از آقای قراگوزلو ببینیم.
۵۱۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : سحر بامدادان
عنوان : سکوت
با احترام و سپاس از کمیته هماهنگی و دکتر قراگوزلو که از داخل نسبت به بیانیه مهم سندیکا موضع روشن گرفتند و از آن حمایت کردند می خواهم بدانم که چرا نهادهای و تشکل های دیگر سکوت کرده اند؟ مثلن این اتحادیه آزاد که همیشه با سندیکای واحد بیانیه می دهد یا کانون مدافعان یا هفت تپه؟
مگر می شود در مورد این بیانیه مهم بیطرف بود یا سکوت کرد؟ این را هم اضافه کنم که تقریبن اکثریت قابل توجه بیانیه ها و نوشته های افراد چپ سازمانی خارج از کشور نشان داد که همه ما با طبقه کارگر و مبارزه طبقاتی در داخل بیگانه شده ایم.
۵۱۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : دانشجو مبارز
عنوان : ما نیز با تصمیم و بیانیه سندیکا موافقیم
با درود خدمت همه رفقا و دوستان عزیز
ما ضمن موافقت با کامنت احمدی و آقای هادی شهاب و ضمن حمایت همه جانبه از مضمون نوشته آقای قراگوزلو و دفاع از تصمیم گیری شورائی و تبریک به کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری به خاطر صدور اطلاعیه و دفاع از هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد] در اینجا گوشه ای از یادداشت آقای سعید کیوان را می کنیم. با وجودی که این دوست گرامی برای ما شناخته شده نیست اما انتشار مقاله او در سایت کمیته هماهنگی این قوت قلب را به ما می دهد که این عزیز از فعالین و کارگران عضو این تشکل کارگری است. باید منتظر بود که خود هیئت مدیره وارد کارزار شده و ضمن خنثی کردن کمپین "کمونیست های " ضد کارگری علیه کارگران سندیکا به شفاف سازی این بیانیه اقدام کند. همان طور که آقای قراگوزلوی عزیز نیز درخواست کرده است. با تشکر
محفل دانشجویی نبرد
آرمان/ کارو/لاله/بیژن/سیادت/میترا
منتقدان اقدام بهجای هیأتمدیرهی سندیکا به جای اشک ریختن برای آقای اسالو چرا از ایشان سوال نمیکنند که به چه حقی اقدام به نوشتن مطلبی با عنوان «گزارش سالیانهی سندیکای شرکت واحد در سال ۱۳۹۱» کرده است (به تاریخ ۴ بهمنماه و ۲ روز پس از برکناری از سمت ریاست هیئتمدیره) و در این مطلب به صورتی غیرمسئولانه، مسائل حساس درونی و اسناد سندیکا را بدون هماهنگی با دیگر اعضای سندیکا منتشر کرده است! هر کس تنها چند روزی فضای ایران را درک کرده باشد به نیکی میداند که این اطلاعات میتواند برای افراد سندیکا مشکلات امنیتی زیادی ایجاد کند و به ذهن انسان میرسد که گویا آقای اسالو به گونهای قصد داشتهاند با این کار پلیسی از اعضای هیأتمدیره انتقام بگیرند! البته مطلب فوق و اسناد ضمیمهی آن تنها ادعاهای آقای اسالو است و بدون تأیید رسمی توسط سندیکا فاقد اعتبار لازم است.
قصد این نوشته تنها حمایت از اقدام جمعی هیأتمدیرهی سندیکا در مقابل اظهارنظرهای عجولانه و بعضاً غیرطبقاتی است و بنای ورود به اقدامات و طرز فکر اسالو را نداریم؛ اما تنها ذکر این نکته را خالی از لطف نمیبینم که به آن دسته از فعالانی که شناخت دقیقی از طرز فکر و اقدامات آقای اسالو ندارند به صورت سربسته متذکر شوم که ایشان در خیالشان خواب «لخوالسا» شدن میبینند و شگفتا که این آرزو را به زبان هم آوردهاند! فعالان کارگری و نیروهای چپ و مترقی باید به جای اظهارنظرهای عجولانه و غیرمسئولانه، مسائل را با دیدی ریشهای (رادیکال) بررسی کنند و از اظهارنظرهای عجولانه و سطحی پرهیز کنند.
سعید کیوان
۹ بهمن ۱۳۹۱
۵۱۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : نگفتمت که حذر کن ز زلف او ای دل --- که می کِشند درین حلقه باد در زنجیر؟(حافظ شیراز)
جناب احمدی عزیز، اعتراض به تغییر رهبری نیست. منصور اسانلو که خدا نیست. بت هم نیست. انسان است و از حقوق همه ی انسان ها باید برخوردار باشد.
(ای کاش دوستان کامنت گذار اسامی خود را در این بحث مهم و تاریخی، کامل، یعنی با نام و نام فامیلی بنویسند، تا نظراتشان هرچه بیشتر جدی گرفته شود.)
جناب احمدی، اعتراض به شیوه ی تغییر است.
به نظر من از اینکه کارگران عزیز سندیکا تا این لحظه اطلاعیه ی جدیدی نداده اند، نیز دلیل بر داشتن فراست و هم وجدان بزرگ کارگری آنهاست. یعنی آنها دارند مکرر از یکدیگر می پرسند: چرا چنین شد!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
آنها کارگرند؛ مثل بعضی افراد و یا نیرو ها نیستند که کارشان ماست مالی باشد. کارگران شریف ترین طبقه ی جهانند؛ و در نتیجه صاف و زلال اند؛ و آنقدر شهامت و بزرگواری دارند که حتی بر ضد بر خورد غلط خود موضع بگیرند.
زیرا برای آنها اصل حق طلبی و هم حفظ سندیکا است، نه ارضای خود خواهی و یا حفظ پست.
من متأسفانه با منصور اسانلوی بسیار عزیز ارتباطی ندارم - نه تلفنی و نه از طریق ایمیل، که از ایشان سوال کنم. به نظر من، نظر اسانلو نیز همین است. یعنی حفظ سندیکا و پاره پوره نشدن آن، برای او نیز باید بر حقوق فردی ایشان برتری داشته باشد. زیر او و یاران همرزم، سندیکا را حاصل عمر خود باید بدانند، و بیشک چنین است.
سندیکا نباید دوپاره و یا تکه پاره شود. حتی اگر به شکلی خشن حقی زیر پا افتاده باشد؛ باید با حفظ نظرات، سندیکا واحد بمانَد.
آ که گِرد آییم به گِردِ گِرد ها!
habibileisi@googlemail.com
۵۱۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : احمدی
عنوان : موافقم
این رهبری دائمی و لایتغیر دمار از روزگار چپ ما در آورد . آقائی که سال ۱۳۵۱ دانشجو بوده هنوز در مورد جنبش دانشجوئی خودش را صاحب نظر می داند و رهبران سندیکائی که در تبعید هم می خواهند دفتر و دستک دستشان باشد . بله تغییر رهبری با نظر شورا همیشه کاری است مثبت و باید با نظر مثبت ارزیابیش کرد.
۵۱۱۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۱
|
از : Hadi Shahab
عنوان : سندیکای واحد، یک گام به پیش
با تشکر ازآقای محمد قراگوزلو گرامی جهت این مقاله.
متاسفانه برای من مانند برخی دیگر از طرفداران تشکلهای کارگری بیانیه منتشر شده سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در رابطه با برکناری منصور اسالو از ریاست هیئت مدیره سندیکا شک انگیز و قابل تحلیل نبود.
کم نبودند کسانی که میگفتند این بیانیه دستخط سازمان امنیت نظام را دارد و نمیتواند از سوی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه باشد.
متاسفانه اطللاعات داده شده در بیانیه مزبور بسیار کم بود و لحن ان خشگ و دارای هیچ گونه اعتماد سازی نبود....
همانطور که همه میدانیم هیچ سمتی در تشکلهای مزبور نباید دائم باشد و میبایست هر رهبری را بنا به رای اکثریت از مسولیت کنار زد. امابه نحوه بر کناری نیز باید نگاهی شفاف داشته باشیم .بعد هر انسان با انصافی خواهد توانست بین دمکراسی کارگری و دموکراسی سرمایه داری تفاوتهای لازم را ببیند ....
بی اطلاعی و کم اطلاعی طرفداران تشکلهای کارگری ازتحولات سندیکای کارگران شرکت واحد امریست مخرب و در تضاد با جنبش کارگری.
دوستان محترم سندیکای کارگران شرکت واحد میبایست به نحوی منتقدانه به بیانیه منتشر شده خود نظری بیاندازند.
پیروز باد مبارزات طبقه کارگر
هادی شهاب
۵۱۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۱
|
از : پرسش
عنوان : بهانه های بی آلترناتیو
کسانی که به بهانهً لخ والسا و حقوق بشر یا منافع کارگری به اختلاف بیشتر سندیکا و به هم انداختن اعضای آن اصرار دارند باعث چند شقه شدن آن و دلسردی و ضعف در جنبش شده و همسو با رژیم حرکت می کنند. رژیم بارها حرکت های کارگری یا ضداستبدادی را کار اجنبی و انقلاب مخملی نامیأه و بعضی ها هم نادانسته دنبال این تبلیغات افتاده اند. اصلأ فرض کنیم در این شرایطی که رژیم مملکت را به نابودی کامل و وابستگی همه جانبه به امپریالیسم شرق و غرب و یا جنگ داخلی می برد اگر حرکتی مثل لهستان و اخ والسا پیش بیاید به نفع و ضرر کیست؟. در این شرایط وحشتناک که آلترناتیو جدی وجود ندارد آیا مبارزه ی همه گیر در چارچوب حقوق بشر برای شکستن بن بست و کنار زدن رژیم مستبد و نابودکننده مملکت به نفع مردم و کارگران نیست؟ . کارگران بیش از همه از شرایط لخ والسایی برای پیشبرد مبارزات و بسیج عمومی خود سود می برند
۵۱۰۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۱
|
از : مرتضی افشاری
عنوان : گوشه ای از بیانیه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ؛ حمایت از سندیکای واحد
رفقا
خسته نباشید
همچنین با سپاس از محمد قراگوزلو به خاطر تحلیل راهگشای خود. در زیر بخشی از اطلاعیه کمیته هماهنگی برای کمک را می نویسم. این بیانیه بسیار شبیه تحلیل آقای قراگوزلو است و در مجموع به نظر من باید به عنوان قدمی مثبت در راه همدلی تشکل های کارگری ارج گذاشته شود.
برای اطلاع از متن کامل اطلاعیه به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=۱۲۶۴:q---------------q&catid=۱۴:۱۳۸۹-۱۲-۲۳-۲۳-۵۷-۱۸&Itemid=۲۷
این سنت را که فلان شخص یا بهمان فعال سرشناس جنبش کارگری ــ و یا هر جنبش دیگری ــ حق داشته باشد، به صرف ِ سال ها فعالیت در این عرصه و دفاع از حقوق کارگران حتی، به گونه ای دلبخواهی و سرخود، بدون این که دیگر کارگران و اعضای سندیکا را حتی در جریان برخی اعمال و اقدامات خود قرار دهد ــ مشورت پیشکش ایشان ــ و یک تنه دست به هر اقدامی بزند و هرعملی را ــ اگر چه بعضن ناپسند و نگران کننده ــ توجیه نموده و به طور دلبخواهی در صدد انجام آن ها برآید و بدتر از همه به "اعتراضات و هشدارهای" دیگر همکاران کارگر خود نیز وقعی نگذارد و اصلن آن ها را به حساب نیاورد و . . . دیگر باید دور ریخت و در زباله دانی تاریخ جایی برای آن در نظر گرفت. باید با این قبیل جاه طلبی ها و چهره سازی ها به مقابله برخاست. این خود نشانه رشد و تعالی جنبش کارگری است که دیگر این گونه چهره پردازی ها و فرد گرایی ها را نمی پذیرد و در برابر آن می ایستد. اتفاقن حرکت هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد، در انعکاس این اطلاعیه، درست در همین جا و از این زاویه است که ارزش پیدا می کند. باید آن را به فال نیک گرفت و در حد یک الگو، در این قبیل موارد از آن استفاده نمود. نباید آن را تضعیف کرد و به باد ناسزا و تهمت گرفت. این اطلاعیه را هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد، به اتفاق آرا و پس از یک دوره طولانی برخورد با این شخص (منصور اسانلو) در بسیاری از زمینه ها، در دستور کار گذاشته و در سطح جنبش انعکاس داده اند. "مشکوک"، "اطلاعاتی" ، " ارتجاعی" و " عقب مانده" خواندن این حرکت و این اطلاعیه، بیش از آن که این برچسب ها را به این اطلاعیه و هیئت مدیره این سندیکا بچسباند، نویسندگان چنین ردیه هایی را افشا می کند و ادبیات و شیوه های برخورد آن ها را در مواجهه با یک تشکل کارگری به نمایش می گذارند. از ظاهر امر پیداست که هیئت مدیره سندیکا، هنوز خیلی چیز ها را نگفته و خیلی قضایا را رو نکرده است. این قضایا ممکن است در آینده و به وقت مقتضی روشن شوند و در معرض نگاه و قضاوت جنبش قرار بگیرند. قضایایی که هیئت مدیره این سندیکا را به حد کافی نگران کرده و به دادن این اطلاعیه ترغیب نموده است. فوریت و لحن اطلاعیه، دقیقن به خاطر همین نگرانی است. بگذریم از این که اگر این گونه هم نبود و چنین نگرانی هایی هم وجود نداشت، در آن صورت هم، ما و هر جریان جدی دیگری حق نداشتیم که تصمیم جمعی و متشکل هیئت مدیره این سندیکا را بدون هر گونه تحقیق و بررسی ای مورد تخطئه و انکار قرار دهیم و مهر باطل بر آن بزنیم. چنین برخوردهای نسنجیده ای قطعن در آینده ای نه چندان دور دامن این افراد و جریانات را خواهد گرفت. باید از این گونه برخوردها پرهیز نمود و کار را به روال صحیح آن انداخت. باید از این هیئت مدیره و این دوستان به خاطر چنین حرکت درستی حمایت کرد و صدالبته ضعف ها و نارسایی های آن را نیز گوشزد کرد.
۵۱۰٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۱
|
از : حمیدرضا کلانتری
عنوان : آقای اسالو یک گام به پس
برای اطلاع از مواضع جدید آقای اسالو و پی بردن به بخش دیگری از این صف بندی جدید توجه شما عزیزان را به این مطلب جلب می کنم. با تشکر از آقای قراگوزلو و مقاله تحلیلی خوبشان
حقیقت این استکه جوهرهی منطقی گزارش سالیانهی اسانلو از وضعیت سندیکای واحد در مقایسه با آن منطقیکه توسط یعقوب مهدیون و تحت عنوان «خلاصهای از آموزش سندیکایی» تدوین شد و در تبیینِ عملیـآموزشیاش بهعامل سازمانیابی سندیکای کارگران شرکت واحد تبدیل گردید، گامی قهقرایی و غیرکارگری بهحساب میآید. چرا؟ برای اینکه مبنای منطقی شکلگیری سندیکای واحد (نه اخبار و رویدادهای جداگانه و ایزوله از یکدیگر) طبقاتی و کارگری بود؛ درصورتیکه منطق گزارش سالانهی اسانلو «حقوق بشری» (یعنی: فراطبقاتی) و بورژوایی است. منطق یعقوب مهدیون در سند مذکور (یعنی: منطقیکه در شکلگیری سندیکای واحد نقش راهبردی داشت) براین بود که «سندیکاهای کارگری یک سازمان طبقاتی کارگران است» و «وظیفه اصلی آن متشکل کردن کارگران در دفاع از منافع آنان و همه زحمتکشانی است که با دسترنج خود زندگی میکنند»؛ درصورتیکه اسانلو در گزارش سالیانهاش براین باور استکه «برای رشد فعالیتهای سندیکایی باید مبارزه برای رشد آزادیها و دمکراسی هماهنگ با اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر در دستور کار قرار گیرد». بهبیان دیگر، اسانلو براین باور است که کارگران باید برای آزادی ـبدون منافع آنی خودشان و نیز بدون افق برابریطلبی اقتصادیـ مبارزه کنند؛ درصورتیکه مهدیون و سندیکایی که تهران را قفل کرد براین بودند که کارگران باید برای دفاع از منافع خود و دیگر زحمتکشانی که «با دسترنج خود زندگی میکنند»، متشکل شوند و مبارزه کنند. نتیجه اینکه شیوه و منطق مهدیون و سندیکاییکه تهران را قفل کرد، تقدم منافع انسانهایی استکه «با دسترنج خود زندگی میکنند»؛ اما شیوه و منطق اسانلو در گزارش سالیانهاش هماهنگی مبارزهی کارگران با «اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر»، بدون قید زندگی با دسترنج کارگران و زحمتکشان است، که معنای دیگری جز تقدم منافع «همگان» (یعنی: بورژواها) برمنافع کارگران ندارد. نتیجهی روشن اینکه: منطق و درک اسانلو در گزارش سالیانهاش صراحتاً بورژوایی، و منطق و ادراک مهدیون و سندیکاییکه با قفل کردن تهران پشت بورژوازی و دولت را لرزاند، نه تنها کارگری بود، بلکه فاصلهای بسیار ناچیزی هم با سوسیالیسم رهائیبخش کارگران داشت.
۵۱۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۱
|
از : نگین شیخی
عنوان : اسانلو؛ حقوق بشر و طبقه کارگر
دوستان سلام
تا کنون که من شمرده ام ۲۷ یادداشت پیرامون موضوع برکناری اسالو و خروج ایشان از کشور نوشته شده . تقریبن تمام این یادداشت ها را فعالین و کنشگران چپ خارج از کشور نوشته اند. با سرعت و بدون اینکه بدانند در ایران چه خبر است. به نظر میرسد یادداشت آقای قراگوزلو تنها یادداشتی باشد که از داخل کشور بیرون آمده و با توجه به این که ایشان با رضا شهابی ملاقات داشته درجریان تغییرات هم بوده است و به نظر من گزارشی که در این تحلیل ارائه کرده به واقعیت نزدیک تر از تمام نوشته های فعالان خارج از کشور است. در هر حال برای تشخیص اصل ماجرا می توان سری هم به گزارش آقای اسالو زد. ایشان در این گزارش به جای دفاع از منافع طبقاتی کارگران فقط ۱۴ بار از حقوق بشر استفاده کرده است. حالا بگذریم که مخاطب ایشان ابدا کارگران نیستند. مسئله دیگر این است که هملنطور که در این مقاله هم گفته شده در هیئت مدیره سندیکا کارگران مبارزی حضور دارند که سالهاست در کنار اسالو مبارزه کرده و به زندان رفته اند و بهتر از همه ما از شرایط داخلی سندیکا مطلع هستند. نباید فهم و آگاهی کارگران مبارزی همچون ابراهیم مددی و رضا شهابی را به سادگی دستکم گرفت و به قول دوستی فکر کرد که همیشه حق با اکثریت نیست. اینجا اصلن بحث اکثریت و اقلیت و انشعاب مطرح نیست. یک نفر از کشور خارج شده و دیگر نمی تواند عضو سندیکا و رهبری آن باشد. هیئت مدیره هم ضمن برکناری او مواردی از تخلفاتش را برشمرده است. این که آقای اسالو مبارز بوده قبول. خب رضا شهابی هم مبارز بوده. موضوع اینجاست که آقای اسالو در مقابل خواست و خرد جمعی سندیکا ایستاده. آنهم به تنهائی. و این شورش یک فرد در برابر جمع است و نباید مورد حمایت قرار گیرد. فعالان چپ که تمام تخم مرغ هایشان را در سبد اسالو گذاشته اند باید بدانند که شروع کار اسالو با تلویزیون راست میهن و یک گزارش بی نهایت راست بوده است. در گزارشات و مقالاتی هم که فعالان سندیکائی از جمله آقای همایون جابری عضو سندیکا نوشته و در مقاله قراگوزلو هم به آن اشاره شده گفته شده آقای اسالو می خواسته مانند لخ والسا رئیس جمهور شود. من این مسئله را در یادداشتی که روز گذشته به قلم سعید کیوان در سایت کمیته هماهنگی منتشر شده هم خواندم. حالا میتوان بهتر در اینباره قضاوت کرد
۵۱۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۱
|