از : peerooz
عنوان : آوازه خوان
جناب تلنگر،
به آواز گوش کن نه آوازه خوان. آوازه خوان را اگر شناختی فبه المراد. اگر نشناختی چه فرق میکند که با نام و نام فامیلی حقیقی یا مستعار آمده باشد یا نام تنها.
آواز خوش از کام و دهان و لب شیرین. گر " چهره کند یا نکند " دل بفریبد.
ور پرده عشاق و خراسان و حجازست. از حنجره مطرب" بی نام " نزیبد؟!!!
۵۱۱٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : سهرابی
حملات متعدد به اسانلو در خارج ازکشور نشاندهنده عصبانیت شدید خامنهای و دستگاهای امنیتیاش از این فرد است. دستشان به او نمیرسد که در زیر شکنجههای وحشیانه نابودش کنند ولی او را به شدت زیر حمله گرفتهاند. رژیم جنایتکار خامنهای آیندهای ندارد و به زبالهدان تاریخ پرتاب خواهد شد.
۵۱۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : و اما در باب سخن مسعود سلیمی عزیز
و سلامی دیگر
مسعود جان من آنچه می نویسم نظر شخصی من است که از روی دلسوزی بیان می شود. نه با هیچ سازمانی و گروهی و نه با آقای اسانلو و نه با دیگر بچه های شرکت واحد ارتباطی ندارم. و بر عکس بسیاری، همه را به یک چشم نگاه می کنم. در غیر این صورت من خائن به نگاه خود خواهم بود. نمی دانم که اسانلو چرا مطلب خود را به سایت «اخبار روز» نداده. جواب این سووال و باقی سوالات شما عزیز را خود اسانلو باید بدهد.
من فردی کاملن مستقل هستم. در هیچ گروه و دسته ای نیز فعال نیستم. شاعری شورشی و سرکشم و فرمان از هیچ کسی نبرم. از کسی نیز کپی برداری نمی کنم. این کار را زشت و دور از استقلال قلم و نظر خود می دانم. نظر من اما ممکن است با نظر بسیاری دیگر یکی باشد؛ یا همسو باشد. این طبیعی است و گناه من و یا آنها نیست.
من مگر چه گفته ام که شما عزیز بر علیه من بر آشفته اید!؟
من وکیل مدافع اسانلو نیستم. او باید جوابگوی کار خود باشد. ولی من در اسانلوی شورشی دیروز، شخصیتی محکم، جان برکف و حق طلب می شناسم در پروسه ی مبارزاتی او. امروز چگونه زندگی ای را بر گزیده، باید خود بگوید؛ نه من.
من اما از اطلاعیه ی بچه های عزیز و نازنین سندیکا دوستانه اشکال گرفته ام. آن اطلاعیه کم دارد. بد بنیاد است. و چون بد بنیاد است؛ شوم است. آن اطلاعیه را اگر اسانلو و خدای اسانلو هم می داد، باز من سوالات خود را با حسارت تمام مطرح می کردم. ولی شما ها در این جهان سَمت دار، متأسفانه چون با سَمتگیری زندگی می کنید؛ با سَمتگیری نفس می کشید؛ پس همه را به کیش خود می پندارید! در حالی که دوست واقعی بچه های سندیکا من بوده ام که روی اشکال کار، صادقانه انگشت گذاشته ام. پدر من هم اگر آن اطلاعیه را میداد، همیبن کار را می کردم. دهان راستی و تردید منطقی و حق گرا چه می بندی!؟
مسعود جان عزیز، این عیب فقط از آن ِ تو نیست، این اشکال بزرگی است که بسیاری دارند. این ویژگی از زمان قبیله گرایی برای بشر بیچاره مانده است. "چون او در صف من است؛ پس بهترین است!"
من اگر روزی به نکبت این شعار قبیله گرایانه دچار شوم، زیستن را شرم آور خواهم دانست.
مگر چه گناه کبیره ای از من سر زده که اینگونه طلبکار یورش آورده اید!؟
چرا سووال کردن جرم است!؟
دوستانه و از سر مهر و دلسوزی در پای اطلاعیه ی عجیب شان نوشتم: آیا اطلاعیه مال شماست؟!
اگر اطلاعیه مال شماست چرا نام فامیلی مرد را در آن غلط نوشته اید!؟
مگر می شود عمری با هم کار کرد و شکل درست فامیلی هم را ندانست!؟
این ها پرسش بود. پرسشی برادرانه و و صمیمانه برای روشنگری و به سازی. زیرا من نگران و دلسوز بشرم. پس این وظیفه ی من است.
در آغاز کار من فکر می کردم که شاید سایت سندیکای شرکت واحد هک شده باشد. آن اطلاعیه بوی کودتا، بوی یورش می داد! و منِ طرفدار رنجبران جهان به خود حق می دادم و می دهم که بپرسم. برای روشن شدن خود به عنوان یک آدمی که تمام هستی خود را برای زحمتکشان در یک قمار بزرگ تاریخی داده؛ بپرسم. زیرا با تمام وجود نگران بودم.
من نیک می دانم که در این دنیای دغل، پاک سرشت و پاکیزه خو بودن جرم است. جرم بزرگیست! زرنگان روزگار به تو می خندند. ولی من اینگونه زندگی می کنم. به دستان پینه بسته ی زحمتکشان قسم آن موضع گیری به سود این و یا آن شخص نبود و نیست، بلکه فقط و فقط برای روشن شدن قضیه بود و بس. این موضوع هنوز روشن نشده. فقط عده ای دارند نفت روی آتش می ریزند تا برنامه های خود را پیش ببرند.
من از شما عزیز ممنونم که گرچه بیجا و طلبکارانه، ولی سووال کرده اید و سر بحثی را گشوده اید. من نیز عقیده دارم که آقای اسانلو باید به سوالات شما جواب بگوید. باید همه چیز روشن گردد.
در باب خودم همینقدر برای شما بگویم که اهل سیاست بازی و دغل کاری نیستم. اگر یک میلیون دلار بدهند حق حتی دشمن خود را زیر پا نمی اندازم. یعنی از کسانی نیستم که غش و دغلی را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از سیباست پذیرفته اند. به همین خاطر در کنج غریبانه و فقیرانه خود سال هاست که با قلم و تحقیق و نوشتن خود را مشغول ساخته ام. و گاه فقط و فقط از روی دلسوزی در این پایگاه - سایت اخبار روز - و یا وبلاگ های «جنبش پاکیزه خوی تالش» چیزی، چیزکی می نویسم. از آنجایی که از دغلی و سیاست بازی بیزارم، این نام را نیز در همین راستا بر گزیده ام.
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم --- به شرط آنکه ننمایی به کج طبعان دل کورش
(حافظ)
هیچ چیزی نیز برای مخفی کردن ندارم. هر سوالی اگر در باب خودم دارید، در خدمت شما هستم. در باب دیگران لطفن مرا معذور بدارید. چون هیچگونه رابطه ای ندارم.
بیایید تمرین کنیم که همیشه انصاف داشته باشیم و هیچ وقت پیشاپیش و یا زود به قضاوت ننشینیم. و هرگز حقی را زیر پا نیندازیم. حتی اگر حقدار دشمن خونی ما باشد.
دستتان را گرم می فشارم و عزیزتان می دارم
لیثی حبیبی - م. تلنگر
۵۱۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : حسین عابدیانی
عنوان : تشکراز دکتر
سلام برمدافع حق دکترجسوروباشهامت
من نظرم اینست که کورکورانه تصمیم گیری برای فعالین کارگری وتشکلات گرفته نشود زیرا موضع درستی مثل دکترداشته باشند برای ما فعالین داخل مثل روز روشن معلوم است که اسانلو به چه سمتی رفته ومتاسفم برای بعضی ازفعالین کارگری داخل که بامصاحبه ونوشته دست اسانلو رامیبوسند ومنافع جمع رابه شخص ترجیح میدهند لابد آنان نیز به کاری که اسانلو کرده گرفتارند
۵۱۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : این چه جنبش و مبارزهای خواهد بود که در نهایت به پوچی و بی ثمری خاتمه مییابد ؟!
بیاییم مسئله را طوری دیگری بیان کنیم و مشکلات کارگری و کارگران را از "نوع ناب و ناب پرولتاریایی تکامل یافته" حل فصل نمائیم، با قبول اینکه اتفاقات افتاده شده گزارشی توضیحی از جزئیات بوده و در آیندهای نزدیک ، با دیگر گزارشات تکمیلی، واقعیت آن بر همگان روشن خواهد شد...
حال فرض کنیم تشکلات کارگری در حد ایدهآل از نظر تمام کامنت گذاران مشفق آقای قراگوزلو چه در شوراها ، سندیکاها و "احزاب صد در صد پرولتاریایی"(!) در ایران انجام شد ، آنوقت ؟! بر طبق نظریات آقای قراگوزلو این تشکیلات کارگری واجد شرایط "کسب قدرت سیاسی" در ایران نخواهند بود چون تکامل اقتصادی در ایران رشد طبیعی خود را انجام نداده و اگر هم حتی انجام داده باشد یک کشور به تنهایی واجد شرایط سوسیالیست شدن نیست !
با پوزش فراوان و تاکید فروتنی از جانب خود، باید اظهار شود که، کسانیکه این راه ادامه میدهند یا در فقر ایدئولوژیک قرار دارند یا دانسته در جنبش چپ ایران خرابکاری می نمایند . عقایدی که از ازلیت تا بحال تاسیس سوسیالیسم در کشوری را انکار مینمایند، عقایدی کاملاً انحرافی و ارتجایی است که هیچ افق روشنی را نه برای طبقه کارگر نه برای سایر زحمتکشان تهیدست و نه برای جنبشهای ضدّ استعماری و رهایی بخش نشان داده و یا ترسیم کرده است . این چه جنبش و مبارزهای خواهد بود که در نهایت به پوچی و بی ثمری خاتمه مییابد ؟!
تاریخ مبارزات طبقاتی، این عقاید را با مبارزاتی پیگیر و بیامان محکوم و مطرود کرده است.
۵۱۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : روزبه صالحی
عنوان : رویداد نچندان روشن با پاسخ احساسی
خروج منصور اسالو از ایران هنوز گستره ای چندان وسیع پیدا نکرده است . پس آثار آن را باید در روند زمان به بررسی نشست . درست نیست جامعه سیاسی ایران با ارزیابی شتابزده به رویدادهای ایران بنگرد . بررسی هایی که چه موافق یا مخالف که بر بستر فقدان دلیل و بینه کافی از فرد اقدام کننده اتخاذ می شود . امیدوارم اندکی بردباری به خرج داده و منتظر واکنش دبیر سابق سندیکای کارگران شرکت واحد رفیق اسالو باشیم . گفتنی ها را کارگرفعال آقای همایون جابری (عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ) ابراز داشته اند . نگاهی فردی سندیکایی با حضور در درون تشکل . همچنین آقایان عبدالله شریفی و محمد قراگوزلو به توالی تاریخ نگاه های متفاوت ارائه کرده اند . نگاه آقای شریفی مسایل صنفی تشکل را نادیده می گیرد تا به دفاع از دبیر سابق سندیکا بپردازد . دفاعی از زاویه سیاسی . اما می توان بیان کرد که رابطه کارگر فعال و فعال کارگری گرچه رابطه ای لازم و ملزوم اند . اما فعال کارگری با عینک سیاست و ذهنیت برگرفته از برنامه حزبی یا سازمان متبوع خویش به حوزه کارگری وارد می شود و کارگر فعال از تشکل صنفی خود با دید صنفی و حفظ منافع خود که به نوعی با تداوم محیط کار پیوند خورده از فعال کارگری خواستار ارائه طریق متناسب با حفظ شرائط خود و دیگر یاران تشکل صنفی می باشد . بنابراین گرچه در خصوص اخراج منصور اسالو حرف و حدیث بسیار است . لیکن هئیت مدیره سندیکا برابر آئین نامه های داخلی خود که بعضا رفیق اسالو نسبت به دیگر اعضا اقدام کرده عمل کرده اند . بنابراین اقامه دعوی به دفاع رفیق اسالو بازمی گردد. نکته ای که نباید قربانی شود آن است که هر عضو تشکل صنفی در هر سطح تشکل در برهه ای خاص مجاز به اقدام خاص خود می شود که آثار منفی آن مستقیما متوجه تشکل می گردد . البته این نیز گذراست . ولی آنچه که از یک کارگر عادی دبیری سرشناس می سازد مهر و نشان از حمایت موکلین دارد . نماینده کارگران سندیکا بار اثرگذار خود را در درون تشکل و در حوزه فعالیت خود برابر اساسنامه بجا می گذارد . بنابراین اگر عزم رفیق مبنی بر خروج از کشور بنا به شرائط خاص تنگناهای مالی و معیشتی و یا حتی بقول عضو سندیکا رویای لخ والسایی بوده اختیار کامل دارد . لیکن در صورت اصرار رفیق منصور در تکیه برعنوان دبیری سندیکایی ( که از او خلع ید کرده ) نه تنها از داحل با استقبال سندیکا روبرو نخواهد شد . بلکه چند صباحی در رسانه های وابسته به سرمایه داری خوش می درخشد . ولی ترفندهای نهادهای سرمایه داری فرجامی فراتر از سبزهای اخراج شده از حاکمیت نظیر آقایان مزروعی و.. و اعضاء ملی – مذهبی ( تقی رحمانی و کاظمیان ) را طراحی نمی کند . بنابراین اندکی حوصله بخرج دادن و به انتظار نشستن تاثیر بهتری از ارزابی شتابزده فاقد اخبار مستدل است . زیرا به تعبیر رفیق کارگ فعال ساکن ایران مبارزه سخت است و...
۵۱۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : علیرضا موکریانی
عنوان : آقای قراگوزلو
با سلام
من از آقای دکتر متشکرم من می خواهم از آقای دکتر چندتا مقاله دیگر بنویسدو می شودکه نظرهای پوچ به آقای دکتر نزنید؟آقای دکتر مردپاک و صادق است. دکتر قراگوزلو دست به قلم است و ادبیات دکتر فوق العاده است.درباره ادبیات با دگتر عزیزم خیلی متشکرم.
ببخشید من۷کلاس سواد دارم من از روی مقالات دکتر خیلی چیز ها یاد گرفته ام.
۵۱۱۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : از طعنه ی رقیب نگردد عیار من --- چون زر اگر برند مرا در دهان گاز۱
سلام بر آقای محمد قراگوز لو و بر همه سلام
چند نکته: آنجا که من از عزیزان کامنت نویس می خواهم که با نام و فامیلی خود بنویسند؛ بی هیچ تردیدی خطابم به افراد سالم و صادق است. خطاب من به شارلاتان های اینترنتی که با اهدافی مشخص و برای نفت روی آتش ریختن می آیند، نمی باشد.
زیرا شخص ناسالم و یا مزدور می تواند خیلی راحت برای خود نام و نام فامیلی کذایی درست کند. حسن حسینی، احمد جعفری، کبرا کشوری، زینب لشکری، شهین شادان. از این دست اسامی در بین ایرانیان تاد دلت بخواهد وجود دارد. حالا تو بیا و کشف کن که کدام یک از آنان اند. و تردیدی نیست که هیچ یک. زیرا شارلاتان بد هدفِ سیه کار اینترنتی از نام و نام فامیلی دیگری ناجوانانه سو استفاده کرده.
و گاه ممکن است افراد حقیقی باشند، ولی دیدگاه شان عمیق نیست. این نوع نظرات نیز ارزش چندانی ندارد.
برای اینکه انشاء ننوشته باشم بیایید به یک نظر مشخص دوستان، صادقانه بپردازیم.
شخص و یا اشخاصی که خود را "دانشجو مبارز" نامیده؛ خیلی آسان به منصور اسانلو می گوید که او همکار پلیس است!
این تکه ای از آن کامنت "منصفان" قرن ماست:
«... به ذهن انسان میرسد که گویا آقای اسالو به گونهای قصد داشتهاند با این کار پلیسی از اعضای هیأتمدیره انتقام بگیرند! البته مطلب فوق و اسناد ضمیمهی آن تنها ادعاهای آقای اسالو است و بدون تأیید رسمی توسط سندیکا فاقد اعتبار لازم است.»
من در باب "محتوا"ی آن کامنت چیزی نمی نویسم. قضاوت را به وجدان خود نویسنده و یا نویسندگان و دیگران وا می گذارم.
در کامنت که گویا از سوی "محفل دانشجویی نبرد" نوشته شده، ظاهرن حد اقل نام هفت عضو آن محفل؟ در کامنت ذکر شده. یعنی شخصی با نام مستعار و یا واقعی در پای کامنت با نام سعید کیوان امضا کرده. و نام کوچک شش نفر نیز در بخشی از متن کامنت آمده - «آرمان، کارو، لاله، بیژن، سیادت و میترا».
این نام ها اگر غیر واقعی و دروغین هستند، می شد بجای شش نفر، نام شست نفر و یا حتی ششسد نفر ر ا نوشت. این در صورتی است که نام ها تقلبی باشد.
ولی ما که از تقلبی بودن این اسامی خبر نداریم، فرض را بر این می گیریم که همه ی آن نام ها یعنی اسامی هفت نفر واقعی است.
یعنی از این "محفل نبرد" که ما نمی دانیم چند نفر عضو دارد، فعلن این را می دانیم که حد اقل هفت نفر از آنان گزارش منصور اسانلو که در سایت «خبرگزاری هرانا» و ... آمده را خوانده اند؛ زیرا به نقد اش نشسته اند.
و حالا در واقع هفت نفر دارند هم زمان در یک کامنت نظر می دهند - نظر گروهی
سووال اینک این است: از این گروه که حد اقل هفت نفر اش گزارش اسانلو را خوانده اند. در پایان آن گزارش او فامیلی خود را درست می نویسد؛ یعنی می نویسد، نویسنده: منصور اسانلو. چطور است که هیچ یک از این افراد متوجه شکل درست فامیلی ایشان نشده اند!؟
شاید بگویند ما فقط گزارش را خواندیم و به امضای پای گزارش دقتی نداشتیم.
چنین چیزی ممکن است.
سووال اینک این است: او، یعنی منصور اسانلو، در طول گزارش که نام همرزمان خود را می بَرَد، بار ها و بار ها فامیلی خود یعنی «اسانلو» را تکرار می کند.
پس این سووال مطرح می گردد: غلط نوشتن فامیلی اسانلو به وسیله ی "محفل ..." به چه دلیلی صورت گرفته!؟
سووال مهمی است، نه؟
زیر نویس ۱ - در آن بیتِ حافظ که آورده ام، منظور من از رقیب بچه های شریف داخل سندیکا نیستند که به هر دلیلی - که طبیعی است - با هم اختلاف نظر دارند. منظور من از رقیب، بدخواهان اند. کسانی که می ریزند اینجا تا نفت بر آتش ریخته باشند. و به راحتی به دیگران تهمت می زنند و توهین می کنند؛ بی آنکه هیچ مسوولیت وجدانی و اخلاقی را متوجه ی خود بدانند.
برای من مددی عزیز، شهابی عزیز، رضوی گرامی، اسانلوی عزیز و آن بچه های زحمتکش و فداکاری که هیچ یک از ما حتی نامشان را نشنیده ایم احترام یکسان دارند. من انسانی مستقل ام و دارای وابستگی و دیدگاه گروهی نیز نیستم. آنجه می نویسم نظر دلسوزانه ی من است. و در زندگی، کلن تلاش می کنم حتی وقتی با دشمن ناجوان خود طرفم، نیز بی انصافی نکنم. یعنی همانقدر از زشتی حضور او می گویم که هست.
بچه های شریف گرداننده ی امور سندیکا! من نیز عقیده دارم که یک سهو و بی دقتی از سوی شما این پیچیدگی را ایجاد نموده، که قابل اصلاح است.
به هوش باشید که "امید" بسته اند به شما تا با چنگ زدن به صورت یکدیگر، جشن پایان شما را آغاز کنند.
پس هشیوارتر از هر زمانی باشید
دست تک تکتان را گرم می فشارم.
با احترامات ویژه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
با عرض معذرت بخاطر توضیح: گاز بیت حافظ، انبری است در کار گاه های طلا گری؛ که با آن میله ی طلا(تلا) را می گیرند و می برند.
و هم در زبان های کهن ایرانی نام دیگر دندان، «گاز» است.
۵۱۱۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : مسعود سلیمی
عنوان : آقای اسانلوی عزیز و تلنگر
به نظر ما موضوع کاملن روشن است. آقای اسانلوی عزیز از کشور خارج شده بدون هماهنگی با هیئت مدیره و در نتیجه عزل شده. حالا تخلفاتش را که در بیانیه اشاره شده من کاری ندارم. اما از این آقای تلنگر یک سئوال دارم و البته آقای اسانلو عزیز باید جواب بدهد ولی چون ایشان هم مانند "خیل دیگری" از افراد نامطلع در حمایت از اسانلو صف ایستاده اند خوب است به این سئوال نا قابل من جواب بدهند
۱. چرا آقای ایانلو آن همه مدرک را با خود از ایران خارج کرده و آنها را تحویل جانشین رییس سندیکا(مددی) نداده است؟
۲. چرا این مدارک را که می تواند جان و امنیت عده ای از همکاران سابقش را به خطر بیندازد در گزارش منتشر کرده؟
۳. چرا بعد از خروج از ایران آن گزارش را منتشر کرده؟
۴. چرا گزارش را به هرانا داده؟ و اینهمه روی حقوق بشر به جای حقوق کارگر تاکید کرده؟ آیا آقای اسانلو نمی توانست گزارش خود را برای انتشار در اختیار اخبار روز قرار دهد؟ توجه داشته باشیم که اخبار روز به عنوان پربیینده ترین سایت چپ دموکرات بهترین محل برای انتشار یک گزارش کارگری بود و هست اما آقای اسانلو آگاهانه به سوی هرانا می رود تا به حقوق بشری ها یا همان هواخواهان "مداخلات بشردوستانه" چراغ سبز بدهد که"ما هستیم" بله آقای اسانلو هست. من ایمان دارم که او در کنار دوستانش در جبهه مشارکت خارج کشور خواهد ایستاد. شک دارید؟ کمی صبر کنید.
۵۱۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|
از : احمدی
عنوان : اثر تصمیم اتحادیه برای جامعه آسیائی ما
از سازمان های چپ ما مگر چه مانده آنها هم که هنوز دموکراسی شورائی علی الظاهر می خواهند ۹ تا از ده نیروی باقیمانده خودشان را مصرف هر کاری حاضرند بکنند مگر تقویت جنبش کارگری
این مرید و مراد بازی آسیائی پدر چپ ما را در آورد نگاه کنید به هیچ جوانی اجازه رشد نداده و نمی دهند . بگذارید یکبار یک جمع چپ ایرانی یک رهبر را بدلیلی خلع کنند حتی فرض کنید اشتباهی شده است فرض کنید سوء تفاهم شده اشکالی ندارد بگذارید خلع کردن را هم تجربه کنیم. رهبری همه سازمان های چپ ما دست گروهی غیر خلاق است که که بجز پس رفت دستآوردی نداشته اند یک گزارش خوانده اید که بگویند یک را به دو رسانده ایم همه اش کارشان تحلیل است گویا حزب کانون نویسندگان است . حزب کارش اجرائی است و معیار عمل کرد رهبریش هم ا فزایش تعداد عضو است و بس. اگر در زمان معینی موفق نبودی بدرود. من شخصآ این اقدام سندیکا را بفال نیک می گیرم رهبری سندیکا از راه دور ممکن نیست خلع بتوسط شورا هم برای ما ملت تعارفی پشت سر هم زن آموزش خوبی است
۵۱۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۱
|