از : محسن مقصودی
عنوان : استقبال از بحث!
در استقبال از بحثی که آقای تابان شروع کردند، بطور فشرده باید گفت:
۱) آن چه تحمیل به آقای خامنه ای است، فشار سیاسی از داخل وخارج از کشور از سوی نیروهای دمکرات از یک سو و از سوی دیگر تهدید واقعی نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی است. سیاست" امید و تدبیر" روحانی تنها یکی از راه حل های بیرون آمدن از زیر فشار ها ، پیشنهاد شده به خامنه ای است که وی مشغول "تعامل " با آن است. تا چه حد بپذیرد ، در سیر رویدادها مشخص خواهد شد. راه روحانی و جناح راست اصلاح طلبان چیزی خارج از چارچوب های حکومت نیست.
وقتی آقای خامنه ای می پذیرد که از کسانی دعوت به شرکت در رای گیری کند که نظام را قبول ندارند، چطور ریاست جمهوری روحانی را تحمیل به خود تلقی کند. تحمیل به آقای خامنه ای زمانی است که وی مجبور باشد بپذیرد که کسانی که این نظام را قبول ندارند ولی میهنشان، ایران را دوست دارند، نه تنها اجازه داشته باشند که رای بدهند، که اجازه داشته باشند، کاندیدای نمایندگی مردم و ریاست جمهوری هم بشوند!
۲) اصلاح طلبان، بخصوص جناح راست آنها که همیشه تزلزل داشته و دارند و روی مواضع خود نایستاده اند. گذشته از ماهیت طبقاتیشان که اینطور الزام می کند و مزه قدرت که در دهانشان هنوز شیرینیش مانده و منافع معادن گاز "پارس جنوبی"، ایستادگی بر سر مواضع، اصلاح طلبان را سریع در اردوی برانداز و ضدیت با نظام ولایت فقیه قرار می دهد ، چیزی که آنها نمی خواهند. در این انتخابات مهمتر از هر چیز برایشان ،امکان فعالیت آزاد و سازما ن دهی نیروهای پراکندشان بود.
۳) تاثیر نوسان پاندولی مواضع اصلاح طلبان به راست و یا چپ، به عدم شفافیت سیاسی در ایران دامن می زند و موجب اختلال در حوزه های سیاسی و اقتصادی در کشور می شود. احزاب و نهادهای سیاسی در ایران ضعیفند، کشور انسجام و سازماندهی و نظم قانونی ندارد. تغییر رئیس جمهور، وتعیین وزیران جدید اگر بدون پشتوانه نهادهای سیاسی مورد اعتماد میلیون ها عضو ویا هوادار باشد، به جائی نمی رسد. از بازار آشفته ای که هست، افراد ناسالم سود خواهند برد.
۴) در این شرایط جنبش مدنی نباید ساده انگاری کند و تصور کند که دولت آقای روحانی چیزی بیشتر از یک تدارکات چی رهبر خواهد شد. جنبش مدنی باید از شکاف های موجود در حاکمیت برای مطرح کردن خواست ها و مطالبات مردم بیش از پیش استفاده نماید. و مطالبات خود را با اعتماد به نفس بیشتری مطرح کند. همچنین این مطالبات و خواست ها هرچه بیشتر باید جهت گیری دمکراتیک داشته باشند. ایران صحنه کشاکش و چانه زنی است. بدون پیگیری و پا فشاری چیزی نصیب کسی نمی شود. اگر خواسته ها و مطالبات هر چه بیشتر اجتماعی و مردمی شوند و بر بنیان واقعیت های روز فرمول بندی شوند، و بخصوص مرزبندی روشنی با استعمار و امپریالیسم داشته باشند، امکان اجرائی شدن بیشتری خواهند یافت.
۴. در این شرایط وظیفه ی جنبش مدنی این است که به دولت آقای روحانی اعتماد کند و فیتله ی خواست های خود را پائین بکشد و منتظر تدبیر ایشان بماند یا اساسا جامعه ی مدنی نباید به دولت اعتماد کند و باید مطالبات خود را مطرح کند و جلو ببرد.
این ها مسائلی است که به نظر من رسیده است. شاید موارد دیگری هم باشد. خوب است روی این ها در فضای آرام، بدون تهمت زدن و نیرو به رخ کشیدن و این که کی به فکر مردم است و کی نیست، بحث شود.
۵۵۴۰٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : حسن شیرزادگان
عنوان : جرجیس!
تاریخ نگار دوستار گرامی مطابق مثال معروف عمل کرده است. یعنی از میان همه ی پیغمبران رفته است جرجیس را انتخاب کرده است. انتخابات مجلس نهم در یک فضای روانی خاصی جریان یافت و اظهارنظرهایی درباره ی آن شد. آقای نگهدار و موج اعتصاب و تحریم همگانی؟ همه ی این «مواضع» هم بعد از آن که آقای خاتمی رفت و در دماوند رای داد باد هوا شد و موج «پشیمانی» به دنبال آن آمد. حالا بروید از آقای نگهدار و خانم محمدی بپرسید در انتخابات مجلس نهم کدام تاکتیک درست بود و ببینید چه جواب می دهند؟
۵۵۴۰۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : tarikhnegar dustar
عنوان : هر از گاهی تاریخ را ورق زدن ضرری ندارد
سلام ف. تابان
هر از گاهی تاریخ را ورق زدن ضرری ندارد
بویژه در لحظاتی که برخی از دوستان، یاران دیگر خود را متهم به شرکت در انتخابات در هر وضعیتی می کنند, آیا چنین بود؟
بررسی گوشه هایی از تاریخ دو سال قبل در ارتباط با انتخابات مجلس نهم ضرری ندارد
***************************
انتخابات مجلس نهم
نخواستن پایینی ها کافی نیست
مشارکت موقوف
فرخ نگهدار
به این ترتیب چشم انداز انتخابات مجلس نهم، به لحاظ شرکت مردمی که خواهان اصلاحات هستند به وضوحقابل رویت است. ناراضیان از وضع موجود کمترین امیدی ندارند که بتوانند در انتخابات تاثیر گذار باشند. هر تحلیل گر منصف و واقع بینِ اوضاع سیاسی به روشنی می بیند که انتخابات مجلس نهم، به خصوص در شهرهای بزرگ در فضاهای سیاسی کشور، مرده ترین انتخابات در تمام تاریخ جمهوری اسلامی ایران را رقم خواهد زد.
....
رهبران فکری و سیاسی حکومت مدعی اند اصلاح طلبان قانون شکن و براندازند. این ادعا بخشی از آزادیخواهان ایران را نیز به اشتباه انداخته است. متاسفانه کسان بسیاری هنوز فکر می کنند معنای التزام به قانون همان تبعیت از رهبری حکومت است. آنها از تلاش برای وادار سازی حکومت به رعایت حقوق قانونی ملت دست کشیده اند. عده ای حتی تصور می کنند شعار "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" یک شعار حکومتی است.
تصمیم رهبری حکومت به سلب کامل حق انتخاب از مردم، خطر انصراف جنبش اعتراضی از پیگیری، مبارزه قانونی و وادار سازی حکومت به اجرای بدون تنازل قانون اساسی را دو چندان کرده است. خطر این هست که نسل تازه، باز از نو، از مبارزه قانونی نومید شود و اصلاح امور را فقط از راه براندازی نظام ممکن شمارد.
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////..
حکومت تصمیم خود را گرفته است؛ حالا نوبت ماست
فرخ نگهدار
اکنون دیگر مسلم است که انتخابات مجلس نهم انتخاباتی نخواهد بود که نارضایی های اجتماعی گسترده، به خصوص در میان شهروندان کلان شهرها را تخفیف دهد. حتی رقابت جناح های حکومتی نیز چنان مهار شده که نتواند توجه مردم تهران و شهرهای بزرگ را برانگیزد. اما این تدبیر به هیچ وضع ضمانت نمی کند که کار تقسیم کرسی های مجلس نهم، و به دنبال آن تقسیم پست های اصلی حکومتی، بتواند "پشت درهای بسته" به انجام رسد. حکومت در درون خود آبستن حوادث سرنوشت ساز است. حکومت هم از برگزاری یک انتخابات رقابتی هراسیده است و هم به هیچ وجه قادر نیست کار تقسیم مواضع حکومتی را در خلوت به انجام رساند.
زمان آن است که فعالین جامعه مدنی یک نقشه سنجیده را جایگزین انتخابات کنند. تجربه تاریخی حاکی از آن است که این جایگزین می تواند و باید سازمان گری یک موج اعتصاب و تحریم همگانی باشد.
...........................////////////////////////////////////////////////////////////////
اهمیت انتخابات مجلس نهم
ملیحه محمدی
آیا حضور این دو در مجلس نهم، ثبات و آرامشی را که اداره کشور محتاج آن و ولی فقیه خواستار آن است فراهم می کند؟
بدون تردید نه. اختلاف میان این نحله ها، جدال های خطرناک در حوزه تفکر اقتدارگرایانه است و آنجا وجود یکی فقط در تضعیف و تحلیل دیگری معنا می یابد.
تأمل بر اهمیت این انتخابات که فراخوان تحریم جنبش سبز به آن خصوصیت بیشتری بخشیده است، قدرت در عرصه سیاسی را بازهم ورق می زند و اپوزیسیون را برای ترسیم نقشه راه خود در موقعیت تازه ای قرار می دهد.
۵۵۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : دریادل توانا
عنوان : نقد اصلاح طلبان راست، ضرورتی جدی و فوری!!
ضعف جدی در جنبش دموکراسی خواهی ایران ، عدم برخورد و نقد جدی جریان راست اصلاح طلبی بوده است امروز شاهدیم خاتمی و رفسنجانی و نگهدار و ........... که حمایتی از جنبش سبز به عمل نیاورده بودند با سرکوب دهشتناک جنبش از سوی استبداد دینی مخالفتی نکرده بودند و............... با حمایت بخشی از حکومت ، میدان دار جنبش آزادیخواهی مردم ایران شده اند!! در پیشبرد سیاست های تمامیت خواهان نقشی موثر داشته باشند ضرورت سازمانیابی جنبش اجتماعی را نفی کنند زندانیان سیاسی و حصر رهبران جنبش سبز را به وادی نسیان سپرده ، مطالبات را تا حد " التماس و خواهش " تنزل دهند تا مبادا " ترس " خواب شخص ولی فقیه را آشفته سازد !! و در عرصه عمومی بخش هائی از جامعه را به پیروی از الیگارشی دینی رهنمون نمایند!! انتخابات حکومتی و نمایشی را " رقابتی " و تنها راه برای تغییر نشان دهند !! پیروزی حسن روحانی را پیروزی مردم معرفی کنند !!
پیروز باشید
۵۵۴۰٣ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : ف. تابان
عنوان : چند توضیح
ممنون از همه ی دوستانی که نظر داده اند. متاسفانه در این بحث ها تا حدوی به جای آن که گفتگوی منطقی حاکم باشد، موج های تبلیغاتی است که از راه می رسد، انگار هنوز در مرحله ی انتخابات قرار داریم. بخشی از نظرها شکایت این است که این مقاله به «مردم» توهین کرده و آن ها را «نادان» فرض کرده است. این ها از جنس همان تبلیغات پوپولیستی ارزانی است که در مقاله به آن اشاره شده است.
«انتقاد از مردم»، میوه ی حرام نیست که نتوان آن را خورد. در پیدایش این وضعیت و حکومت هزار و چهار صد سال قبل بر جامعه ی ما در قرن بیست و یکم، خود ما مردم هم تقصیرکار و گناهکاریم. اجازه بدهید این خط قرمزها را بشکنیم و حرف خودمان را بزنیم و با این جوسازی ها جلوی طرح مسائل را نگیریم. بلی ما باید و حق داریم از «مردم» انتقاد کنیم.
«انتقاد» من در اینجا این بوده است که انتظار نیست پرچم مطالبات دموکراتیک از روستاها و شهرهای کوچک بلند شود، این در درجه ی اول به عهده ی روشنفکران و احزاب سیاسی به خصوص احزاب سیاسی چپ و کارخانه ها و مراکز صنعتی است. این حرف را نکنیم پرچم «توهین به مردم». آقای بهرنگ ایرانی می تواند این را عدم احساس همدردی واقعی با مردم کوچه و بازار بفهمد. من اما این جور مردم دوستی را نه می پسندم و نه به آن وفادار می مانم.
آقای امیرخان هم از نظرات من تعجب کرده اند و مسائلی را هم به من نسبت داده اند که زبانم لال هرگز نگفته ام و ننوشته ام. از جمله هر که رای داده بی تحلیل بوده است و هر که رای نداده تحلیل داشته است. من به این طور انتقادات جواب نمی دهم.
آقای علی امیری از من خواسته اند مصادره به مطلوب نکنم و نگویم سی درصد که رای نداده اند طرفدار من بوده اند. من در این مورد در همین گفتگو به صراحت تاکید کرده ام. اما دوباره می گویم: چشم من این ادعا را نمی کنم. به شرط این که ایشان هم - که احتمالا به آقای روحانی رای داده اند - بپذیرند که ۵۱ درصد مردم بوده اند و به قدر رای خودشان حرف بزنند، از جانب «مردم» حرف نزنند، و حقوق من ِ اقلیت را رعایت کنند!
سخن بیشتر من اما به طور اخص با آقای رضا رضا است که انتقاداتی را مطرح کرده اند و خواسته اند که سکان اخبار روز به کسانی وادار کنیم که بر جامعه ی ایران اشراف داشته باشند. در مورد همین پیشنهاد آخر می خواهم به عرض ایشان برسانم که اگر یک چرخی در اینترنت بزنند چیزی که پر است، همین سایت هایی است که به اوضاع ایران اشراف دارند. خواهشم از ایشان این است که سایت اخبار روز و یکی دو تا سایـت دیگر را در این وسط با بزرگواری خود تحمل فرمایند.
آیا «رئال پلتیک» آن طور که ایشان می گویند باعث نجات جان فعالین سیاسی می شود؟ من که امروز در خارج از کشور نشسته ام و صدها و بلکه هزاران نفر مثل من، محصول همین سیاست «رئال پلتیک» مورد اشاره ی ایشان هستیم. ما خوشبخت ترین های این سیاست هستیم. کسانی که در سال های اول انقلاب بی هیچ دلیلی اعدام شدند، از جمله رفقای ما، خیلی هاشان به زمان سیاست «رئال پلتیک» در برابر جوخه های اعدام قرار گرفتند. به سرنوشت اصلاح طلبان نگاه کنید. به زندانی هایشان و تبعیدی هایشان. آن ها که رئل پلیتکرهای از جنس خود حکومت بوده اند. این طور استدلالات که من قصد ندارم بیشتر وارد جزئیات آن بشوم از نظر من همان استدلالات پوپولیستی کم مایه است.
ایشان انتقادی مطرح کرده اند که انتقاد بسیار دیگری هم هست و آن به مشی اخبار روز در مورد آقای موسوی بر می گردد. این یک پرسشی است که صحیح است و باید در مورد آن بحث کرد و پاسخ گفت. ما چرا در سال ۸۸ به آقای موسوی رای ندادیم و بعدا از ایشان حمایت کردیم و حالا شده ایم مدافع ایشان (در همان حد ناچیز خودمان). دلیل این موضوع پیچیده نیست. ما قسم نخورده ایم که یک بار برای همیشه در مورد شخصیت های سیاسی قضاوت داشته باشیم. تا قبل از جنبش سبز بازی آقای موسوی - از نظر ما - مثل همه ی دیگران در چارچوب «پارلمانتاریسم چمهوری اسلامی» یعنی همین بازی های پر تقلب بود که ما به آن اطمینان نداریم. جنبش سبز از چهارچوب آن «پارلمانتاریسم اسلامی متقلبانه» بیرون آمد و آقای موسوی خودش در راس اعتراض ایستاد. تفاوت این دو موضوع روشن است. جنبش سبز کجا و «پارلمانتاریسم» جمهوری اسلامی کجا؟ می خواهید بگویید این از آن در آمد؟ آری، در آمد. اما نقشی که آقای موسوی در جنبش سبز بازی کرد، دیگر در چارچوب آن «پارلمانتاریسم» نمی گنجید.
من یک بار دیگر از خوانندگان این گفتگو دعوت می کنم که به دور از بحث های تبلیغاتی سعی کنیم همه با هم ریشه ی تحولاتی را که اتفاق افتاده است بفهیم و در این مورد با هم گفتگو کنیم. در این مصاحبه چند مساله عمده مطرح شده است. خوب است روی این ها بحث کنیم:
۱. تا چه حد سیاست «امید و تدبیر» سیاست تحمیلی به آقای خامنه ای است و تا چه حد تصمیم گیری خود حکومت برای مقابله با بحران.
۲. این گفتگو می گوید اصلاح طلبان و هواداران آن ها در اپوزیسیون، به توافقات گفته و ناگفته چهارساله ی جنبش سبز در مورد ضرورت نقد انتخابات غیردموکراتیک و ایستادگی بر انتخابات آزاد پشت پا زده اند و به انتخابات تحمیلی تمکین کرده اند.
۳. این گفتگو می گوید در پهنه ی سیاست کلان در ایران چرخش به راست صورت گرفته است. اگر جنبش سبز محصول ائتلاف گفته و ناگفته ی اصلاح طلبان و تحول خواهان بود، جنبش بنفش محصول ائتلاف اعلام شده ی اصلاح طلبان با میانه روهای اصولگرا است. این ها چه تاثیراتی در آینده ی سیاست در ایران می گذارد؟
۴. در این شرایط وظیفه ی جنبش مدنی این است که به دولت آقای روحانی اعتماد کند و فیتله ی خواست های خود را پائین بکشد و منتظر تدبیر ایشان بماند یا اساسا جامعه ی مدنی نباید به دولت اعتماد کند و باید مطالبات خود را مطرح کند و جلو ببرد.
این ها مسائلی است که به نظر من رسیده است. شاید موارد دیگری هم باشد. خوب است روی این ها در فضای آرام، بدون تهمت زدن و نیرو به رخ کشیدن و این که کی به فکر مردم است و کی نیست، بحث شود.
با تشکر از همه ی دوستان
۵۵۴۰۱ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : resa reza
عنوان : دکان بقالی کجاست؟
آقای تابان !بی تعارف،چاپ شد شد،نشد خودتان خوانده اید!سالیان سال پیش،ما "رادیکال چپ ها" به صرف گرفتن قدرت سیاسی وارد معرکهای شدیم که طراح آن مجاهدین بودند!نمیدانم آنزمان شما در گروه تان کجای لنگر را گرفته بودید،اما نتیجه آن شد که "بقای رزمنده"به قیمت تلاشی و انهدام نیروی جوان و تشنه آگاهی آنچنان داغان شد که نمیدانم چند نسل نیازمند دوباره سازی آن نیروست!"نیروهای سازشکار" و "همکار حکومت" که سازمان شما نیز جزو آن بودند،از طریق آن چه توضیح ش از حوصله این نوشته بدور است،با حفظ نیروی خود و حد اقل ضربه به حیات خود ادامه میدهد،به گونهای که حامیان جان بدر برده هنوز در جامعه ایران حضور دارند،به گفتهای نیز فعال!باز قضاوت در مورد خوب یا بد "مهم نیست .......زندگی یا مرگ من چه اثری بردیگران داشته باشد"را بر عهده زندگان میگذاریم.این از آن غیر ریال پولیتیک آنزمان . اما آنچه من را انگشت بدهان گذاشته است،تاکید متوالی شما بر نقش میر حسین موسوی است.ما را خام یا کور احساس میکنید؟یادمان نیست سایت اخبار روز شما با بیرق "دموکراسی" زبان دراز کدام نیروهایی بوده و هست،که هنوز چماق برسر موسوی و جنبش سبزند؟با کدام رو میتوانید در این مصاحبه بر نقش موسوی و جنبش سبزی که تا اواسط حیات آن مورد غضب شما و یارانتان بود،تاکید کنید؟آیا "تاکتیک در هم شکسته تحریم"شمایان،ادامه همان تخریب جنبش سبز و شخص موسوی نبوده است؟آن"چپ رادیکال" رهبرانش هنوز بر چارپایه رهبری چسبیده و از آن دل نمیکنند ،شما قدم پیش بگذارید و با قبول اشتباه تان،دست کم سنت گذار عادتی شوید که دموکراسی نه در تکرار ملال آور نام آن که اجرای اصول اولیه آن تحقق یافتنیست.سکان سایت اخبار روز را به کسانی وگذار کنید که بر جامعه ایران اشراف داشته و تحلیلهای منطبق بر حال آن جامعه ارائه دهند،و نه آنچه در خارج از کشور بینی و بر حال مردمان ایران تطبیق دهی.، دکان بقالی آنجاست!
۵۵٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : مواضع درست و شفاف!
وقتی مصاحبه را می خوانی حداقل به این نتیجه می رسی که مصاحبه شونده می داند که چه می خواهد، پیگیر خواسته هایش هست، برای مطالبات سیاسی اش راه مبارزه را برگزیده است، چشمانش بر واقعیت های جامعه اش باز است، از شعار های پوپولیستی ( مردم فریب) دور است ، تمامیت خواه نیست ولی حقوق مردمی که مدافعش هست را، وا نمی دهد! چپ نما، چپ زده و چپ رو نیست و از دنباله روی این و یا آن جریان سیاسی راست و مستبد می پرهیزد و استقلال نظرش را می توان باور کرد.
اگر این مواضع به شکل یک جبهه ، جریان و خط سیاسی در ایران شکل بگیرد، گام بزرگی در راستای توسعه سیاسی در کشور برداشته شده است.
۵۵٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : عیسی صفا
عنوان : کدام مدل دمکراسی؟
تبریک به روحانی از طرف سازمانهای سیاسی چون فداییان اکثریت که شرکت در انتخابات دغلکارانه را رد کرده بودند این سوال را پیش می آورد که منظور آنها از دمکراسی چیست؟ یعنی تنها شعاری که آنها دو ده علیه کمونیستها علم و کتل کرده بودن همین رضایت به روحانی است که از چند تا فیلتر شورای نگهبان که مرتجع ترین افراد در آن جای خوش کرده اند است؟ تبریک به روحانی مشروعیت دادن به انتخابات قلابی است و اقدامی علیه دمکراسی خواهی. آنها زیر زبان مشترک در باره موازین دمکراسی و انتخابات آزاد زده اند و همکاری خود با نیروهای دمکرات و مترقی را دچار مشکلات جدی کرده اند. وحدت با دیکتاتوری ضد دمکراتیک است.
۵۵٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : چو دیو برون رود فرشته درآید
آقای تابان من هم در دنیای ایده ال، هم وزن اعتقاد شما، معتقدم «در کشور یا میتواند دموکراسی برقرار باشد یا ولایت. در این مبارزه یکی باید به نفع دیگری میدان را خالی کند و برود»، اما در دنیای واقع، نه تنها امروز ایران، بلکه در گذشته ایران هم چنین امری نتوانسته موضوعیت عینی و واقعی به خود بگیرد.
سی و اندی سال پیش یک دیکتاتور میدان را خالی کرد و رفت. و ما سرودیم و خواندیم، «چو دیو برون رود فرشته درآید». حال بعد از گذشت سالها باید پرسید، «آیا واقعا دیو رفت، آیا واقعا فرشته داخل شد».
به گمان من، در کشورهایی که دموکراسی به امری نهادینه بدل شده، این نه در اثر تلاطمهای عظیم، بل از راه تمرین در تمامی عرصه های زندگی و به مرور عاید مردم(که متشکل است از لایه ها، اقشار، طبقات و قومیتهای متفاوت) این قبیل کشورها شده است. به بیان دیگر در کشورهای دموکرات اکثریت مردم، دیدی سیاه و سفید نسبت به حوادث و وقایع پیرامون خود ندارند، چنین دیدگاهی باعث شده، که در مجالس ملی کشورهای دموکرات احزاب، سازمانها، جمعیتها و اشخاص متعلق به سیاستهای راست، میانه و چپ میتوانند در آرامش کنار هم نشسته و به تبادل نظر پرداخته و سیاستی مساعد احوال کشور خود بیافرینند.
به گمان من، شما وقتی میگویید«حکومت شفاف نیست و دروغ می گوید و بازی های پشت پرده بسیار دارد» سخنی است واقعی و انکار ناپذیر، اما چگونه میتوان حکومت را وادار به شفافیت و دست برداشتن از بازیهای پشت پرده کرد.
در کشورهای دموکرات اپوزیسیون ضمن تلاش در جهت نقد برنامه های حکومت وقت، توسط اندیشمندان و متخصصین خود مشغول تهیه و تنظیم برنامه هایی به مراتب بهتر از برنامه های حکومت وقت و ارائه آن به مردم است. بدین صورت حکومت وقت همواره مجبور به شفافیت و ارائه برنامه ای بهتر از برنامه اپوزیسیون است.
در طول سی و اندی سال گذشته، اپوزیسیون ج.ا.ا، در نقد ج.ا.ا بسیار فعال بوده است که این خود جای سپاس و قدردانی دارد، اما اپوزیسیون فاقد برنامه عملی و جایگزین بوده است. و درست به همین علت ج.ا.ا در سی و اندی سال گذشته توانسته سیاستهای بیمار خود را دایر نگهدارد.
۵۵٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|
از : کمال حسینی
عنوان : آقای تابان به کجا چنین شتابان ؟
آقای تابان به کجا چنین شتابان ؟
من با آقای تابان موافقم که اکثریت شرکت کنندگان و هواداران تحریم انتخابات در مورد خواست برقراری دموکراسی و عدالت اجتماعی در ایران با هم اختلافی ندارند اگر اختلافی هست بر سر چگونگی رسیدن به آن "سرزمین موعود " است .من اما نکاتی را در نوشته تابان دیدم که به نظرم هشدار دهنده است ، این شتاب در ارزیابی تابان می تواند ناشی از برخورد غلط شرکت کنندگان در انتخابات با هواداران تحریم بوده باشد که باید به شدت از اینگونه برخوردها پرهیز کرد . پس از این مقدمه من نظر خود را بطور خلاصه در مورد نوشته تابان می آورم :
آنچه از نظر من هشدار دهنده بود دیدن عباراتی همچون "روستاها و شهر های کوچک " که از نظر تابان اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات را تشکیل میدهند بود ، تابان به طور غیر مستقیم آرای مردم را ناشی از توهم ونا آگاهی می داند .من مخالف این ارزیابی هستم ، من پس از تماس هایی که با بستگانم در تهران داشتم متوجه شدم که علت عدم شرکت بخشی از آنها در انتخابات عدم اطمینان آنها به حکومت در شمارش آرای آنها بود و اگر میدانستند که آرایشان شمرده می شود در انتخابات شرکت می کردند به همین خاطر بر این باورم که در تهران هم اگر این اطمینان به حکومت وجود داشت درصد بالاتری درانتخابات شرکت میکردند .به نظر من شرکت اکثریت مردم در انتخابات کاملا آگاهانه بوده است ، صد البته اگر اکثریت همین مردم گزینه ای بهتر از روحانی داشتند به او رای می دادند .این ارزیابی تابان هشدار دهنده است از این نظر که اگر جامعه در جریان حرکت قانون مند خود امثال خاتمی و رفسنجانی را ۱۸۰ درجه تغیر جهت داده و آنها را وارد جبهه اصلاح طلبان میکند در میان مخالفان هم این خطر وجود دارد که بخشی از آنها در جریان تلاطمات حرکت قانون مند جامعه راه خود را از مردم جدا کرده و هر روز با آنچه در درون جامعه خود می گذرد فاصله بگیرند .نمونه خشن این فاصله گیری از مردم را در صدای آمریکا شاهد بودیم که در یکی از برنامه های آن یکی از مخالفان حکومت بطور غیر مستقیم مردم ایران را به سگی تشبیه کرد که حکومت با انداختن استخوان جلوی آنها در صدد آرام کردنشان بر می آ ید .
نکته دیگری که لازم می دانم به آن اشاره کنم کاربرد واژه "راضی شدن مردم به ریاست جمهوری یک چهره امنیتی همچون روحانی " می باشد. .برداشت من این است که اگر هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت نمی شد بسیاری از مخالفان و حتا چپ ها ی تحول خواه به او رای می دادند ، نمونه برخورد مثبت این جریان را در نامه بهزاد کریمی به رفسنجانی و خاتمی دیدیم ، شاید تابان هم در صورت حضور هاشمی در انتخابات به او رای میداد ، حالا سوال این است که چه فرقی بین روحانی و هاشمی وجود دارد ؟ اگر روحانی اعتدال گرای امروز چهره امنیتی نظام بوده و تنها اوامر "بالا " را اجرا می کرده هاشمی رفسنجانی خودش یکی از همان "بالایی ها " بوده است که امثال روحانی تنها مجری اوامر آنها بوده اند .من نمیدانم چرا تابان برای خود این حق را قائل است که از یک چریک معتقد به مبارزه مسلحانه به یک مبارز سیاسی و مخالف مشی چریکی تغیر ماهیت دهد ولی دیگرانی همچون روحانی را ازحق تغیر دیدگاههای خود محروم می کند .
و به عنوان ختم کلام ، پیشنهاد میکنم داستان ۳۰ درصد ، ۷۰ درصد و پیشگویی در مورد اینکه در ذهن آنها چه میگذرد و یا اینکه کدامشان روستایی و کدامشان شهری هستند را کنار بگذاریم ، تابان خود بهتر از هر کس میداند که اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات دارای آرمانها و آرزوهای مشابه تحریم کنندگان هستند و این آرمان ها چیزی نیست جز فردایی بهتر برای همه مردم ایران، اختلاف تنها بر سر انتخاب راه است .
۵۵٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲ تير ۱٣۹۲
|