از : سینا صدرالعلما
عنوان : جناب احمد صلاحی محترم...
من نوشتار متین و مستدل جناب محسن صفاری را با شعف کامل مطالعه کرده ام و نوشتار ایشان تا جائی که معلوماتم قد میدهد با واقعیات اتفاقیه ترادف کامل دارد. عرض میکنم خدمتتان که در پیش خود فکر میکنم که قادرم تفاوت تهیه و سرهمبندی بک فیلم تبلیغاتی را از یک نوشتار مستند، با تکیه بر دانش محدودم تشخیص بدهم.
اشکال کار در اینست که، در تفهیم اصل و ریشه بوجود آمدن این شکستها، بطوری که مشهود است، تا بحال موفق نبوده ام که البته به علل آنهم واقفم. بارها هم عرض کرده ام به آنچه نوشته ام ایمان کامل دارم. حال هم نمیدانم از اشکالی که بر من گرفته اید کدام نوشته و گفتارم همراه بقول شما معرکه بازی و رندانه بوده که شما را اینچنین برآشفته است. باز هم عرض میکنم که از علت این تهمت زنی شما هم آگاهم. در زندگی بحد کافی تجربه اندوخته ام که از افکار مخفی در پشت نوشتارهای تحریک آمیز و یا از طرز انشانویسی تشخیص منظور فرد یا افراد را بدهم.
اما عرض میکنم خدمتتان و این یک واقعیتی است که من اینک هرگز بخودم اجازه نمیدهم که با سخنان و نوشتارهای تهییج آمیز واکنش مورد نظر را از خود نشان بدهم.
اعمال ننگین انجام شده توسط معممینِ اکثر قریب به اتفاق رذل و دینفروش، اینک برای اکثریت برملا شده و منهم بسهم خود تلاش برای تکثیر آن دارم. زیرا ترادف کامل با واقعیت دارد. تکرار آن به اَشکال و استدلالات مهم تاریخی از اهم موارد تأثیر گذار است. چنین نقدهای عصبی و تهمت های مشابه مرا از مهمی که در پیش دارم باز نمیدارد. این را وظیفه خود میدانم و از دانشوران گرامی و دلسوز میهنم هم همین انتظار را دارم. تا زمانی که مافیای آخوندی بفرم و شکل های مختلفش به زندگی ننگین و خفتبار و انگلیش ادامه میدهد باید با استدلال منطقی بر پایه تجربه و رویدادهای تاریخی مبارزه را ادامه داد و شدت بخشید. تکمضرابهای ناموزون در این میان بی تأثیر است.
۵۷٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : با دقت کامنت بنویسید.
استاد سینای صدرالعما٫ در کامنت شماره.۵۷۲۹۳ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهریور ۱۳۹۲حرف دل خود را زدید! حالا چرا با معرکه بازی میخواهی رندانه منکر آن بشی. یا قبول داری یا نه والسلام.
" آیا کسب این سه تجربه خفتبار و ننگین ( انقلاب مشروطه - سرنگونی مصدق و گودتای ننگ آور ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و آوردن جلادی که صفات وحشتناک و جنایتکارشان ۱۴۰۰ سال است تجربه شده )که اشاره کردم برای تحلیل مسائل کفایت نمیکند؟ آنچه بدیهی و مسلم و روشن است اینستکه توجیهات همراه با اگر و اما و چنانچه ، توجیهاتی واهی و بی پایه است و باید از نظر انسانی و واقعی عملاً از این رویدادها نتیجه گیری کرد." ( عین فرمایش صدرالعلما)
اینجانب توصیه میکند که مقاله رضا شاه «تلویزیون من و تو»؛ یا رضا شاه در بستر تاریخ که آقای محسن صفاری نوشته را چند بار مطالعه فرمایید ولی با دقت کامنت بنویسید.
۵۷٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : جناب حقیقتجو محترم...
از ابراز لطفتان سپاسی فروان از سوی بنده. جناب پرچی زاده مواردی کاملاً منطقی که با حقایف ترادف کامل دارد بیان فرموده اند. جناب بزرگمهر با انشانویسی و ورود ناواردانه به جرئیات شورش ننگین هدایت شده آخوندی درپایان سال ۵۶ و تا بهمن ۵۷ بنا بدلایلی که برمن پوشیده نیست ، مایل بودند سخنان متین ایشان را نقد کنند. البته عرض میکنم که ایشان محق هستند مانند دیگران نظرات نقد خود را مطرح بفرمایند. اما بزرگنمائیهای ناوارد ایشان که براستی ممکن است از عدم آگاهی ایشان بواقعیات راستین باشد ، موحب شد تا بنده با تشریح حقایق مستند تاریخی حمایت خودم را از نوشتار جناب پرچی زاده بصورت طرح دیدگاه مطرح کنم.
ایشان یک مسلمان زاده واقعی و شیعی هستند و نسبت بنقد باورشان و دستورات تازینامه ۱۴۰۰ پیش شدیداً حساسیت دارند و اینگونه نقد را برنمیتابند. البته و صد البته تا زمانی که باورشان را برای خودشان محفوظ بدارند حق طبیعی و پایه ای ایشان است. اما چنانچه واکنش ایشان به طرح دیدگاه ها که مطابق با باورشان نیست عمداً مخدوش کننده و واژکون نمائی باشد ، نمیتواند بیجواب بماند. این را باید به ایشان قبولاند که در طرح دیدگاه ها نمیشود یکّه تازی کرد و تهمت زدن و واژگون جلوه دادن گفتار ها نمیتواند بدون واکنش بماند.
حال ایشان در نوشتارشان به بنده تهمت میزنند که: { ...وقتی شما ، وقایع دستکم ۲۰۰ سال زندگی مردم ایران با تمام امیدو آرزویشان که در ادبیات مشروطه هنوز زنده و نیرو بخش است، با یک گردش نوک قلم در هم می آمیزی و "خفتبار " و "ننگین " قلمداد میکنی ...) ، حال بنده چه نوشته بودم قسمت کوتاه مورد نقد ایشان: { اولین نمونه تاریخ جدید انقلاب مشروطه بود ، من بنا ندارم در مورد منافع و مضار آن سخن بگویم زیرا به اندازه کافی در کتاب تاریخ مشروطیت به خامه احمد کسروی تشریح شده است، اما نهایتاً فرآورده اش چه بود؟ تخریب مزورانه آن انقلاب، براستی بدست چه کسانی انجام گرفت؟ من رجای واثق دارم که شما بنیکی از آن آگاهید.} حال تهمت ایشان را با این گویش بنده تقایس بفرمائید تا متوجه منظور نظرم بشوید.
من در گفتمان دیدگاهم هیچگاه و هرگز از خط احترام خارج نمیشوم زیرا این ماحصل تریت منست چه رسد تهمت زدن؟!
یکی از ویژگیهای بیشمار دژمخویانه باور حاکم بر میهنم عدم تحمل نقد مستند و توحشی بس خوفناک در مقابله با آنست. کشتارهای اسلام ناب محمدی در آغاز دهه خونبار سالهای شصت و کشتار هزاران جوان و نوباوه بیگناه در سال ۱۳۶۷ و اعدام های واهی و مستمر و سخیف بنام محارب و همچنین شکنجه گاهای اسلام ناب محمدی و دیگر مظالم بیشمار موجود بارزترین گواه بر این توحش وحشیان تشأت گرفته از بیابانگردان ۱۴۰۰ پیش وحوش سامی است.
خوشبختانه با پیشرفت شگفت انگیز رسانه های همگانی الکترونیکی و تسهیل شگرف اطلاع رسانی و روشنگری بشریت ، زنگ اضمهلال چنین باورهای چنایت پرور بصدا درآمده است. مجدداً از اپراز محبتتان قدردانی میکنم. تندرست و شاد باشید.
۵۷٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۲
|
از : ابی حقیقتجو
عنوان : سینا صدر العلما
هموطن بزرگوار از اینکه نظرات بسیار عالمانه و کاملاً درست شما را دراختیار ما گذاشتید بسیار سپاسگزارم و سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. تجزیه و تحلیل شما از رویدادهای تاریخ گذشته ایران تا اثراتش به امروز نشان از گسترده و ژرف اندیشی و دید منطقی شما به رخداده ها دارد. باید هر چه محکمتر و بلندتر نقش ویرانگر دین اسلام و اسلامگراهای سیاسی نادان و ناآگاه را در تاریخ ایران فریاد زد که هرچه مصیبت و بدبختی ما ملت ایران کشیدیم و میکشیم ریشه در این دین ضد عقلگرا و تجددستیز و خرافاتی دارد و امید است با روشنگری روشنفکرانی مثل جنابعالی پی به هویت اصیل ایرانی خود ببریم و روزی روزگاری نه چندان دور ملت ایران از یوغ بردگی دینی رهائی یابد. اسلامی که با زور شمشیر عربهای صدر اسلام وارد ایران شد و هنوز یک مشت ناآگاه و نادان ایرانی (؟) فریبخورده از آن ابزار کاسبی دینی برای فریب مردم کردند و از خیانت خود به مردم ایران در پشت ماسک مسلمانی دست بر نمیدارند. بحث کردن با یکسری مدافعین دینی باصطلاح روشنفکر اسلامی اغلب تلف کردن وقت است. چونکه همانطور هیچوقت یک روشنفکر مسلمان نمیشود یک مسلمان هم نمی تواند روشنفکر شود به هزار دلیل! استاد عزیز همواره سلامت و خوش و موفق باشید! ممنون از وقت گرانبهای شما و روشنگری تان!
۵۷٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : جناب بزرگمهر محترم...
نوشتار من در پیش روی شماست. واکنش شما بر پایه باور اعتقادی شماست و برای همین تهمت میزنید اما مرا چه باک. واقعیت اینستکه خیزش مردم بعنوان انقلاب مشروطه تو سط آخوندهای جور واجور تبدیل به مشروعه شد ، جاده صاف کن کودتای ننگین ۲۸ مرداد ، آیت الله های رذل بودند و نهایتاً اینکه شورش خمینی در سال ۵۷ ، از ارمغانها و مزایای اسلام ناب محمّدی کاملاً مستفیض شده اید ولی برای من همچنان خفتبار و ننگ آور است. در نوشتارم هم تلویحا اشاره کرده ام. اما شما هم مانند میلیونهای دیگر، مدافع عقایدی هستید که از کودکی و بعد در اجتماع بشما حقنه کرده اند و لذا گفتار انتقادی مرا بر نمی تابید و اسلام مأبانه با من برخورد میفرمائید و سخنان واژکون بمن نسبت میدهید اما مرا چه باک.
مجدداً نوشتار من روبروی شماست و باز هم عرض میکنم که این تجربه ننگ آور و خفتبار نتیحه عملکرد رهبران دینی و آخوندهاست. من در اینجا قصد مباحثه با جنابتان را نداشته بودم و ندارم . اما برای روشن شدن نوشتار متین و مستند جناب رضا پرچی زاده که بیجهت و ناواردانه مورد نقد گرار گرفته بود دیدگاه خود را مطرح کردم. مستدام باشید
۵۷٣۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۲
|
از : آ. بزرگمهر
عنوان : سینا صدر العلما
با پوزش از دوستان اخبار روز بخاطر تصدیع وقت.
دلیلی به گفتگو با جناب سینا صدرالعلما نمی بینم که از جمله از
" تجربه خفتبار و ننگین ( انقلاب مشروطه" و "انقلاب ۵۷" در عذاب هستید.
ما نمی توانیم برگردیم به زمان مظفرالدین شاه یا ناصر الدین شاه و محمد رضا شاه؟ حرف دلتون را بزنید، چه میخواهید ؟ چرا مردد هستید؟ خودتان وارد این بحث ها شده اید . آیا حرف میزنید فقط برای اینکه حرف زده باشید؟
۵۷٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : دیدگاه...
جناب بزرگمهر محترم ، به آنچه مینویسم اعتقاد راسخ دارم و گرنه تفریحی یا محض خنده که نمینویسم. از اینکه صحبت از نتیجه کوششهاست ، این باور و اعتقاد منست. تجربه بمن آموخته که هر فعالیتی که فعالیت اجتماعی هم از آنجمله است برای تفریح و وقت گذرانی نیست بلکه صحّت و سُقم آن در فرآورده اش نمایان میشود.
نتیجه تمام این کشت و کشتارها و انقلابات خونین همراه آدمکشی های بیدلیل و باور سخیف و اعتقاد بتازی نامه و اعمال شنیع برگرفته از آن اینک چه در کشورمان و چه در جهان اسلام رسماً و عملاً و بطور کاملاً ملموس ، جلوی چششمان است. و هرگونه توجیهی برای این بیخردی و نادانی حاصل ازآن، حرّافیهای موهوم همراه با اما و اگر و چنانچه، نهایتاً خزعبلند!!! از اینکه باوری قاطع و تزلزل ناپذیر دارم که در هرکجای جهان در رویدادهائی که دست یانکیهای خونخوار درکاربوده، بجز مرگ و نابودی ارمغان دیگری نداشته، آیا حرفی بیمورد است یا نتیجه گیری تجربیست؟ علت از دید من کمترین در اینست که در شرح و بسط و بررسی وقایع تماماً در حول و حوش آن وراجی شده و با بکار گیری اما و اگرها به لُب مطلب پرداخته نشده و در اذهان عمومی اوهامی واهی ایجاد کرده است. هیچ معلولی بدون علت نیست و این قانون طبیعت است. پس باید علت را روشن و واضح و مستدلاً و ملموس بیان کرد.
خوب با توجه به دیدگاه بنده، اینک پرسش در اینست که وقتی میفرمائید { مردم ایران تمام امیدو آرزویشان در ادبیات مشروطه هنوز زنده و نیرو بخش است } چه حاصلی داشته است؟ بنده هم عرض میکنم که نهصد سال پیش یکی از ارزشمندترین مفاخر دانشمند و ادیب ایران که هنوز هم گفته هایش در دانشگاهای معتبر جهان تدریس میشود فرمود:
ای صاحب فتوی زتو پر کارتریم
با اینهمه مستی ازتو هشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوارتریم؟
آیا صدق فرموده این خداوندگار پارسی را اکنون برأی العین شاهد نیستیم؟
نزول ملت ایران به چنین ژرفای حضیض و نکبت و بدبختی مسلماً علت دارد!!!
اما سخن در اینست که چرا علت واقعی و راستین آن ، از طریق فرهیختگان و دانش پژوهان و نویسندگان بوضوح و روشنی بیان نمیشود و مرتب در لفافه و غیر قابل درک برای عموم در اطرافش سخن پراکنی میشود؟ اینگونه سخن گفتنها تا از سوی همه و بروشنی و وضوح و بدون رودربایستی مطرح نشود ، این در انسان ستیز، بقدمت ۱۴۰۰ سال سیاه بر همان پاشنه جنایتبارش میچرخد. محصولش محمدشاهی میشود که پانصد فرستاده خان مغول را سخیفانه سلاخی میکند و ایران را ۳۰۰ سال گرفتار خوانهای خون آشام مغول میسازد و یا صفویان جلاد را به حکومت میرساند که با سلاخی علنی انسانها و ایجاد رُعب و وحشت بی بدیل و خوفناک به ملت، یک شاخه از سخیف ترین و رذیلانه ترین و جنایتبار ترین باورها را درمغز ملت حکاکی کنند که اینک محصول آنرا رسماً و عملاً در کشورمان شاهدیم. آیا غیر از اینست؟
پرسش اوّلتان در نوشتارتان در نوشتارم مستحیل است. مستدام باشید.
۵۷٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : Why Intelligence Fails: Lessons from the Iranian Revolution and the Iraq War (review)
نظری اجمالی بر کامنت های نوشته شده بر کتاب رابرت جرویس حاکی از آنست که امریکا نه تنها نقش فعالی در انقلاب ۵۷ نداشت بلکه بعلت قصور و شکست عملیات سازمانهای جاسوسی خود از پیروزی مردم و مذهبی ها غافلگیر شده بود. البته علاقمندان بهترست کتاب راخوانده و اسناد آنرا بررسی کنند. نمونه:
http://muse.jhu.edu/journals/journal_of_cold_war_studies/summary/v۰۱۳/۱۳.۱.litwak.html
۵۷٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۲
|
از : آ. بزرگمهر
عنوان : پاسخ به سینا صدرالعلما
نگارنده آگاهانه فقط در بارهء پیش در آمد مقاله ء آقای پرچی زاده بحث نمودم که در کامنت خود آوردم . برداشت اینجانب از نیروهای شرکت کننده در انقلاب با ایشان متفاوت است . نظر شما چیست؟
جنابعالی جریان بحث را بکلی عوض کرده از نگارنده می پرسید: " اما من نمیدانم منظور از توضیحاتتان، رد نوشتار جناب رضا پرچی زاده است یا منظور دیگری در پشت آن نهفته است." (پایان نقل قول )
تاسف انگیز است که شما دقت نکردید که نگارنده فقط با چند سطر اول نوشته ایشان وارد بحث شدم و با تمام نوشتار آقای پرچی زاده برخوردی نکرده ام و بهمین دلیل شائبه رد نوشتار ایشان فقط استنباط شما ست.
ولی وقتی شما ، وقایع دستکم ۲۰۰ سال زندگی مردم ایران با تمام امیدو آرزویشان که در ادبیات مشروطه هنوز زنده و نیرو بخش است، با یک گردش نوک قلم در هم می آمیزی و "خفتبار " و "ننگین " قلمداد میکنی چگونه انتظار گفت و شنود داری؟ آیا واقعا به آنچه نوشتی پای بندی ؟
"آیا کسب این سه تجربه خفتبار و ننگین ( انقلاب مشروطه - سرنگونی مصدق و گودتای ننگ آور ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و آوردن جلادی که صفات وحشتناک و جنایتکارشان ۱۴۰۰ سال است تجربه شده ) که اشاره کردم برای تحلیل مسائل کفایت نمیکند؟"
۵۷۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۲
|
از : مرتضی خبازی
عنوان : مقاله ای بر اساس حدس و گمان
پیشنهاد می کنم نویسنده محترم با درنظر گرفتن این چند منبع، در این موضوع مهم به منابع متعدد دیگری رجوع کنند. از جمله توصیه می شود به کتاب
Why Intelligence Fails: Lessons from the Iranian Revolution and the Iraq War
اثر Robert Jervis مراجعه و اسناد تازه آزاد شده آمریکا ونقد سیاست خارجی آمریکا و سازمان اطلاعاتی آن را مطالعه نمایند.
۵۷۲۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۲
|