از : مریم
عنوان : ممنون از اخبار روز
ممنون از اخبار روز و تشکر از دوستمان آقای سرکوهی که با این نوشته فرصت دادن تا رفقا هر چه در دل دارن بیرون بیریزن و غرق در نوستالژی های خودشون بشن و به قول معروف باز فیلشون هوای هندوستان و جنگل های سیاهکل کنه.
البته از این نوشته چیزی هم نصیب من شد. راستش با کامنت دوست دیگرمون آقای کامرانی که به نوشته آقای ناقد اشاره کرده بودن کنجکاو شدم و گشتم و هم سایت و هم صفحه فیسبوک خسرو ناقد رو پیدا کردم و با کتابها و نوشته هاش آشنا شدم. بخصوص از ترجمه شعرهای خوبی که منتشر کرده. حتی دیدم که آقای سرکوهی چند تا از کتابای ناقد رو هم معرفی و بررسی کرده. حالا چرا در آخر نوشتشون یه نیش هم به او زده، والله نمیدونم چرا!؟
از همه دوستان ممنون و مرسی از زحماتتون.
۵۹۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲
|
از : محمد سلیمانی
عنوان : اخبار روز
آقای "فریدون بی بیان"، روزی در رادیو بی بی سی از برتراندراسل پرسیدند که چرا یک فرد مذهبی می ترسد نسبت به اعتقاداتش شک کند ؟ راسل پاسخ داد چون او با خودش این را میگوید، چگونه به تاول های کف پایم بگویم تمام مسیر طی شده اشتباه بود ؟ به شما و یاران چریک ات تبریک میگویم در این " موفقیت" که "دشمن" و "دشمنان" خود را دراز کش کردید. شاد و تندرست باشید !
۵۹۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲
|
از : محمود کامرانی
عنوان : چرا این همه عصبانیت؟
من نوشته آقای خجسته رحیمی را خوانده ام و آن را نوشته ای سبک و سطحی می دانم که یک ژورنالیست تازه کار نوشته و می خواهد با تحریک «چپ ها» و هواداران فداییان و عکس العمل هایی که صورت می گیرد، نام و نانی برای خود دست و پا کند. ظاهراً با این عکس العمل ناپخته و عصبانیت شدید آقای سرکوهی به منظور خودش هم رسیده است. سرکوهی با بی مسئولیتی تمام خجسته رحیمی را در شمار «فرهنگ کاران امنیتی» می خواند و با این برچسب که سابقه آن در حزب توده است، بی محابا «مهر ننگی» بر پیشانی حریف می کوبد. او همه چیز را به همه بافته و همه کس را به یاری گرفته است تا طرف را بدنام کند و سرجای خودش بنشاند.
برای مثال در آخر همین بخش اول پای آقای خسرو ناقد را هم به میان کشیده است و با نقل یک جمله کوتاه از مطلبی طولانی که ناقد در بی بی سی منتشر کرده است، به نفع خود از آن (سوء) استفاده کند. من مطلب ناقد را یافتم و خواندم و هیچ اثری از «ستایش نوربرتو فوئنتس و کتاب او » در مقاله ناقد ندیدم. این که ناقد نوشته است: «سبک نوشته های او (نوربرتو فوئنتس) به آثار همینگوی بسیار نزدیک است: جملات دقیق، موشکافانه، روان و روشن» می تواند از خواندن ترجمه آلمانی کتاب نشئت گرفته باشد. به خصوص که مطلب ناقد در بی بی سی آشکارا در معرفی و بررسی ترجمه آلمانی کتاب نوربرتو فوئنتس است.
با خواندن مقاله خسرو ناقد می بینیم که او نه تنها «در ستایش نوربرتو فوئنتس» چیزی ننوشته، بلکه بررسی بی طرفانه و نقدی موشکافانه از کتاب زندگینامه فیدل کاسترو به دست داده است:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/۲۰۰۸/۰۲/۰۸۰۲۱۹_shr-kn-castro-book.shtml
به هر حال، سرکوهی در نقل قول هایی ناقص و دلبخواه که از مطالب مورد استناد خود بیرون کشیده، همان کاری را انجام داده که خجسته رحیمی به آن توسل جسته است. نوشته هر دو سبک و سطحی و ژورنالیستی و جنجالی است.
محمود کامرانی
۵۹۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : تحمل نقد؟!
آقای نیکفر اگر تأملی منصفانه به نوشته خود بکنید : ( ممنون از دفاعی که کردید از انسانی / انسانهایی و جریانی بسیار قابل احترام که اگر اینک حضور داشتند، خود پیشتاز انتقاد بودند و از انتقاد ما رنجیده نمیشدند. ) خواهید دید که حرف شما کاملأ درست است اما برخورد جنبش چپ با بازماندگان جنبش که جزو پیشتازان انتقاد از خود هستند نیز چنین است ؟ القاب سازشکار یا مأمور رژیم به کنشگر دهه پنجاه که به نتایج دیگری نسبت بما رسیده است نشانگر چیست ؟
من شک دارم اگر آقایان پویان و احمدزاده جان سالم بدر میبردند و عملکرد خود را نقد میکرند که بدرستی انسانهای صادقی بودند آیا با انگهائی از جمله سازشکار و خائن و نظائر آن مواجه نمیشدند ؟ اینجاست که تأکید دارم در نقد و بچالش کشیدن ٫ باید از تهمت خودداری کرد . در موارد اثبات شده دیگر صحبت از تهمت ضرورتی ندارد همچون کیهان آقای شریعتمداری چون ایشان منسوب رسمی ولی فقیه در کیهان میباشد.
۵۹۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲
|
از : جهان آی باکلاه
عنوان : عیسیص صفا
آقای عیسی صفا،
خواهش می کنم توجه بیشتری مبذول بفرمایید و دچار لغزش نشوید، شما حتی در تایپ کردن اسم شریف خودتان هم دچار اشتباه شده اید.
چه آسان است به کسی تهمت دروغ زدن و دلیلی ارائه نکردن. اینکه شما مارا به کتاب آقای سرکوهی و یا مقاله ای از ایشان ارجاع داده اید کافی نیست. من این نوشته هارا خوانده ام و به دروغ ایشان پی نبرده ام، آنهارا به من و خوانندگان دیگر نشان دهید.
اما کجای این نوشته نادرست، ناروا یا دروغ است. برای من که نوشته های شمارا می خوانم، اینجا درک موضع شما بسیار دشوار است. شما دوستِ که و دشمن کیستند؟ صحبت زنده یاد پویان، جان باختگان نسل اول فدائیان و آقای سرکوهی در میان است، دوست و دشمن خودرا در این میان به ما نشان دهید. شما در دفاع از چه کسی آن دوسه خط را سیاه کرده اید؟ از فرهنگی کاران امنیتی، که من آنهارا با اجازه ی آقای سرکوهی ""ف رهنگ ا منیتی ک اران"" (حروف اول این سه واژه ماهیت این گروه را بازتاب می دهد!؟ ) می نامم دفاع می کنید؟ آقای سرکوهی بی شک یکی از برجسته ترین مبارزان ملی ما هستند و برای تحقق آرمانهای خود که آرمانهای انبوهی از زحمتکشان میهن ماست تا پای جان رفته اند. گذشته ازاین به نظر من ایشان شخصیتی شریف و اندیشمند ند که هم مطالعه و هم درک درستی از تاریخ ایران به ویژه انقلاب مشروطه و بعد از آن دارند، پیشینه ی نویسندگی و تاریخچه ی خدمات مطبوعاتی ایشان به ویژه در آدین، در دوره ای از سیاه ترین سالهای حکومت ج.الف را شما هم حتما خوب میدانید. ایشان از اولین مبارزانی بودند که که به اصطلاح زدن پنبه ی جمهوری اسلامی را آغاز مردند. بی شک آقای سرکوهی هم ممکن است اشتباه کنند، مثل من، مثل شما که حتی در تایپ اسم خود دچار اشتباه شده اید، اگر شما اشتباهی در کار ایشان می بینید، یاد آوری کنید. من یقین دارم آقای سرکوهی حتما می پذیرند و از شما تشکر هم می کنند. من سالها پیش، آن زمان که آقای سرکوهی تازه از ایران آمده بودند؛ همزمان با سفرشان به آمریکا، مقاله ای در شهروند، درباره آنچه که بر ایشان در چنگ ج. الف. گذشته بود نوشتم. آن مقاله که "شخصیت محذوف" نام داشت به علت نادسترسی من به تمام اسناد، اشتباهات فاحشی داشت. شب در ضیافت کوچکی، در منزل مدیر رادیوی محلی سعادت دیدار با آقای سرکوهی دست داد، آقای سرکوهی آن اشتباهات را به من یاد آوری کردند، در شماره بعدشهروند آنهارا تصحیح کردم. آسمان هم به زمین نیامد!
به راستی قسم که آقای سرکوهی حتی نام مرا نمیداند.
من باور دارم که:
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد.
آقای صفای نازنین، یا مستند بنویسید یا ننویسید. با درود و احترام بسیار
۵۹۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲
|
از : جمشید بهادری
عنوان : اقای سلیمانی چه انتقادی دارید؟
اقای محمد سلیمانی
فرج سرکوهی در باره اصطلاح فرهنگی کاران امنیتی توضیح داده است که مقصودش عضویت این ها در دستگاه امنیتی نیست و گفته است که این یک تیپ است که در بخش دوم مقاله خود مشخصات ان ها خواهد گفت . شما بهتر است مقاله سرکوهی را درست بخوانید و منتظر بخش دوم هم باشید بعد اظهار نظر کنید
اقای سلیمانی در کامنت خود همه کسانی را که مقاله سرکوهی را تاپپد کرده اند سربازان دنباله رو می خواند و به ان ها دشنام می دهد . بدون دلیل . این روش درست است؟
اقای سلیمانی حتی یک انتقاد جدی به مقاله آقای سرکوهی ندارد.
فرج سرکوهی زحمت کشیده دروغ های نویسنده فداپیان جهل را کشف کرده و با دلیل و برهان نشان داده . کتاب در باره کاسترو را پیدا کرده و مشت دروغگویان را باز کرده و اقای سلیمانی به جای تشکر اسرکوهی را متهم می کند که زبان خشن دارد و..
ایشان باید بنویسد که سرکوهی کجای مقاله اشتباه کرده. کجا اطلاعات غلط داده اما چون نمی تواند انشا می نویسد و به سرکوهی و کسانی که از مقاله او خوششان امده توهین می کند و بعد انتقاد می کند که چرا دشنام می دهید .
به کسی که دروغ می گوید می گویند دروغ گو . به کسی که وقیح است می گویند وقیح . به قول شاملو کلمات معنا دارند . ایا نویسنده فداپیان جهل دروغگو و وقیح نیست؟
۵۹۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۲
|
از : محمدرضا نیکفر
عنوان : سپاس
سپاس آقای سرکوهی گرامی،
کمترین عنوانی که میتوانیم بر نوشته شما بگذاریم، شجاعت مدنی است. اگر وضع همین گونه پیش میرود که میبینیم، و انسانهای شجاعی چون شما نباشند، بایستی همه به خاطر داشتن شعور و حس مسئولیت در هر دو رژیم توبه کنند و به سازشکاریها و کثافتکاریهای تن دهند.
ممنون از دفاعی که کردید از انسانی / انسانهایی و جریانی بسیار قابل احترام که اگر اینک حضور داشتند، خود پیشتاز انتقاد بودند و از انتقاد ما رنجیده نمیشدند.
۵۹۷٣۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۲
|
از : بهروز
عنوان : فرج سرکوهی، گامی به جلو در پس لرزش زانوان
فکر می کنم خود آقای فرج سرکوهی نیز با تامل بیشتری به نقدهای غیرمنصفانه ای که خود وی به نوعی در آنها نقش داشته و راه را برای هرزه گویی های کسانی که وظیفه خود را «چپ زدایی» صاف کرده نگاه می کند.
سرکوهی با بیانی رسا دروغ پردازی های «سردبیر» را فاش کرده و هر کس با تاریخ جنبش نوین انقلابی ایران آشنایی محدودی داشته باشد هرزه نویسی آقای سردبیر را متوجه خواهد شد. بنیانگزاران فدایی حداقل سه سال مستمر را به مطالعه جامعه ایران و تئوری های سیاسی معاصر خود پرداختند. مطالعات آنها درباره مناطق روستایی به گواه بسیاری از بکرترین و عمیق ترین مطالعات انجام شده در آن دوره بوده. حتی در «کتاب» نادری نامی از شهید جمشیدی رودباری نقل می کند که «دوران ما (منظور سالهای ۴۶ تا ۵۰) دوران کار تئوریک سنگین بود». نقل است که حتی در آغاز کار، گروه احمدزاده-پویان به دنبال سازماندهی در میان طبقه کارگر بوده لیکن تحلیل شرایط و استدلالهای رفقایی چون حسن نوروزی که معتقد بودند کار سازمانی در میان طبقه کارگر غیرممکن است آن ها به تئوری تبلیغ مسلحانه نزدیک کرد. حال این را بگذارید کنار خزعبلات آقای سردبیر که گویی چند جوان احساساتی با خواندن یکی دو جزوه شوق چریک شدن مسحورشان می کند، و عجیب است که این شور و ذوق جوانی آن قدر قدرتمند است که علیرغم به خاک افتادن فوج فوج فداییان همچنان می پاید. حتی کتاب سفارشی نادری نیز نمی تواند کتمان کند که با برخاک افتادن هر فدایی دهها نفر آماده پیوست به صفوف فداییان بودند به طوری که سازمان فدایی به دلایل امنیتی و تشکیلاتی قادر به عضو گیری در مقیاس وسیع نبود. دروغ در نوشته های سردبیر تمام نشدنی است. سالها پیش در دهه شصت روزنامه اطلاعات خاطرات چند نماینده مجلس در سفر کوبا را منتشر می کرد، و یکی از آن ها می گفت که در تمام مراکز دولتی کوبا تنها یک نقاشی متعلق به دوران انقلاب را دیده بودند و دیگر هیچ عکس و تصویری از رهبران انقلاب دیده نمی شد. آقای سردبیر مجله های مبتذل و زردنبوی جمهوری اسلامی و همپالکی هایش دن کیشوت وار در پی تاراندن شبح چپ و کمونیسم در ایران هستند غافل از آن که این شمشیرکشی های مضحکشان نقض غرض است و باعث می شود جوانانی که در اثر سالها اختناق نام پویان، احمدزاده و جزنی را نشنیده اند در پی بیشتر شناختن آن ها برآیند. پس باید گفت آقای سردبیر تا می توانی بنویس! شبح رقصان تو را رها نمی کند.
۵۹۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : تفکیک مسئولیت
من نه تنهامخالف خشم نیستم و در هر دو مقاله میشود خشم را دید که طبیعی و گریزناپذیر است و بدون خشم انسان اولیه باقی میماند. اما اتهام بدون سند نوعی فرار از پاسخگوئی است که نویسنده « پویا » مرتکب شده و لجن پراکنی کرده و همچنین آقای سرکوهی با آوردن واژه ( امنیتی ) زمینه بستن دهن هر منتقدی را فراهم میکند با احساس و القاء همکاری با دستگاه امنیتی. آقای سرکوهی خیلی بهتر میدادند کسانی هستند که مخالف درجه یک این حکومت با تمام ساز و برگش هستند و جنبش چپ را بیشتر ازحکومتی ها به لجن میکشند ٫ تمامی نوشته شما غیر از واژه ( امنیتی ) ایرادی ندارد و جواب درخور تحسینی است.
من بشخصه آقای قوچانی ها یا ابراهیم نبوی ها را که مخالف جدی نظراتشان هستم مأمور امنیتی رژیم نمیدانم حتی اگر عقایدشان کاملأ با دستگاه امنیتی منطبق باشد.
حتی اگر ایشان مأمور اطلاعاتی و امنیتی هم باشد که ثابت نکردید و شما گفته های ایشان را با استدلال نفی کردید و با چاشنی خشم هم جواب درخوری دادید و دل خیلیها را خنک کردید که کار درست و برحقی است.
اما بنظر من شما آگاهانه با واژه ( امنیتی ) هدف سیاسی را دنبال کردید تا عملکرد رژیم را بچالش بکشید که آنهم ایرادی ندارد اما باید توجه داشته باشید که هیستری چپ ستیزی منحصر به دستگاه امنیتی رژیم نیست ٫ اینکار با هزینه ژورنالیستی و تاریخ نگاری ضربه بزرگی به این دو جایگاه میزند .
۵۹۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۲
|
از : فریدون بی بیان
عنوان : بازهم محمد سلیمانی
سئوالی از محمد سلیمانی
مجموع نوشته هایت را بعنوان کامنت های طولانی در زیر نوشته خانم فریبا امینی و آقای فرج سرکوهی خواندم ، شکی نیست که کامنت هایت بمراتب بیش از حجم مقاله این دو نویسنده می باشد . نکته ای که بسیار مشهود است بی توجهی به نقش رضا خجسته رحیمی و نشریه "اندیشه پویا" می باشد. وارد جزئیات محاورات نمی شوم که خوانندگان بهتر می دانند. ولی بالاخره باید بدانیم که به دروغگوئی ها و یاوه سرائی های قلم بدستان باید پاسخ داد یا نه؟
اگر واقعا با شیوه ء برخورد خانم امینی و آقای فرج سرکوهی با لا تا الات رضا خجسته رحیمی مشکل داری ، با نوشتن اصولی خود از نکات " مثبت " و منفی" "اندیشه پویا" ما را با شیوء درست انتقاد کردن آشنا کن . اگر چنین مطلبی را برای اخبار روز بفرستی، تاثیرش بمراتب از پرگوئی های قبلی خواهد بود که معلوم نشد منظورت از این همه نوشتن چه بوده است..... اگر چنین نکنی تردیدی نیست که مدافع دروغگویان جمهوری اسلامی هستی و وقت ما را تلف می کنی ...
با توجه به کامنت های طولانی می توان فکر کرد که از این کامنت های تحریک آمیز بعنوان تخته پرش برای "خودنمائی " استفاده می کنی .
آیا میدانی با این نوشته های طولانی چه نیروئی بر دوش اخبار روز میگذاری ؟
آیا خیال داری فقط ما "چپ" ها براه " راست" هدایت کنی ؟
اگر نه ! و فقط جویای نام هستی به صفحه ابراهیم نبوی برو بقول خودش گاهی تا ۱۲۰۰۰۰۰ خواننده دارد. چند روزه با چند کامنت "مشهور " میشی
۵۹۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۲
|