از : احمد صبوری
عنوان : بگذار گله ای بگشایم
سایت اخبار روز بخش هائی از متنی از آقای مهدی اصلانی که اخیرأ وسیعأ انتشار یافته و من با ذکر منبع و نام نویسنده بعنوان کامنت قید کرده بودم را مضر برای افکار عمومی تشخیص دادند و حذف نمودند.
در این متن دلنشین مهدی اصلانی پرده از یک بی پرنسیپی تاریخی برمی دارد که مر تکبینش با بی حرمتی در چشمان هزاران آدم عزیز از دست داده می نگرند و براحتی حقیقت را وارونه می دهند.
رفیق مجید عدالت اجتماعی طلبان آرمشان گل رز بود و در کافه های آلمان شرقی جام هاشان زمین را گلگون می کرد. کمونیست ها آرمشان داس و چکش داشت و خونشان سنگفرش خیابان را گکگون می کرد .حتی این هم یادتان رفته؟
در روز ورود خمینی جنایت پیشه در چها راه نواب رفیق جانباخته هادی (احمد غلامیان لنگرودی ) را دیدم وی با رفیق نظام بود و من با ادنا ثابت و غلامحسین سلیم آرونی و رضا جهانشاهی . رفیق هادی بسیار غمگین بود و نگران ،گفت با این گروه توده ای در رهبریت سازمان ، کمونیست های نسل بعدی برای جلب اعتماد توده ها باید خوشان را زند ه رند ه آتش بزنند. برای این عشق محض به انسان چه داستانی که ......
بگذارید برای فصل خطاب از اصلانی نقلی به معنی کنم
در نوجوانی با این انگیزه به عرصهی سیاست پا نهادم که قرار بود با سیاست دنیای بهتری بسازیم. دنیایی که اخلاقی باشد.شما ها سیاست را ......
۶۰۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : برای masoud memar
کامنت زیر را جنابعالی برای خانم مینا خانلرزاده نوشتید:
" نکته ای که در تحلیل سیاسی {باید} در نظر گرفت ٫ قبول "واقعیتهای تاریخی} است هر چند برای {تحلیلگر} دردآور باشد از جمله در مقاله نوشتید : ( سرکوب دههی شصت، از سرکوبهای وسیع علیه مطالبات انقلاب ۵۷ بود ) شما اگر {واقعبیانه} به تاریخ ۵۷ بنگرید میبینید که شرکت کنندگان در انقلاب دارای خواسته ها و اهداف گوناگونی بود و مطالبات مشترکی نداشتند و { تنها }مطالبه مشترک نیروها ٫ از چپ تا حزب الله از مجاهدین تا نهضت آزدی {فقط براندازی حکومت} بود. اصولأ اگر مطالبه جامعه ۵۷ در {مجموع} دموکراسی بود ٫ {امکان} یکه تازی برای حزب الله و {زمینه} کشتار ۶۰ مهیا نمیشد.
۶۰۲۸۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۲" پایان نقل قول تاکید در {...} از من می باشد.
بخوانید و داوری کنید که چگونه دیگران را به "واقع بینی " دعوت می کنید ولی خودتان هر چه میخواهید می نویسید.
آیا نوشته شما با مواضع سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که بخشی از آن را آقای مجید عبدالرحیم پور نوشته همخوانی دارد؟ چه کسی واقع بینانه تر نوشته است؟
۶۰۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : پاسخ مجدد به آقایان ا.م شیری و masoud memar
اگر در باره ء این نوشته مجید عدالرحیم پور که به مواضع سازمان چریکهای فدرائی خلق ایران بلافاصله بعداز انقلاب پرداخته است همه حق نوشتن اعتراض ، نظر تکمیلی ، اصلاحی ، انتقادی و ..و.. دارند . نگارنده خلاف این عرض نکردم. لطفا بث را عوض نکنید !!!!!
نگارنده نیز سئوالاتی در ارتباط با همین نوشته و همین مقطع زمانی دارم. ولی پریشان گوئی های جنابعالی و طرح مسائل دیگری که ربطی به این موضوعی که مجید انتخاب کرده ندارد حکم می کند که صبر کنم. من هم می توان برای آقای عبدالرحیم پور جداگانه ای میل بفرستم.
وقتی شما این متن حاضر را کنار میگذارید که قبل از همه آقای تابان برای مجید نوشته : دستت درد نکند.
و به دلخواه خود مسائل دیگر که ربطی به این نوشته ندارد را عمدا طرح می کنید. چه معنی جز جلوگیری از تدواوم این نوشته ها می باشد؟ مجید را تشویق کنید.
در بارهء فدائیان ، قبل از انقلاب بهمن سخن بسیار می توان گفت و درباره ء مواضع آنها بعداز انقلاب و بخصوص بعداز اشغال سفارت آمریکا نیز سخن بسیار است.
اجازه دهیم تا مجید ها بنویسند تا بدانیم چرا بزرگترین سازمان چپ ایران چنان مواضعی را اتخاذ کرد. علیرغم اینکه فدائیان اکثریت بیش از همه در بارهء گذشته خود نقد کرده اند بعضی ها خود را بکوچه علی "چپ" میزنند.
ـ وقتی سرکوهی و بهزاد کریمی نسبت به دروغ گوئی های سردبیر "مهرنامه " واکنش نشان دادند. کامنت masoud memar در همین سیاق "خارج از بحث" بود عملا به داد "چپ ستیزان" رسید .
ا.م شیری نباید از حقایقی که توسط مجید ها بیان میشود نگران باشد. می تواند حرفهای او را در بارهء مواضع سازمان، بعداز انقلاب که در این نوشته بحث شده "تکذیب" کند و "حقایق " را بنویسد. ولی نمی تواند موضوع بحث را به کل عوض کند و در باره امروز سازمان که بعداز ۳۵ سال بالا و پائین رفتن مثل تمام جهان دگرگون شده است "بازخواست" نماید. درست یا غلط ربطی مستقیم به مواضع ۳۵ سال پیش ندارد . و ربطی به این هم ندارد که شما ده ها نسخه کتاب نوشته ای ! اتقاقا شما که اصول نگارش را میدانید باید بهتر از من عامی مبادی آداب باشد و نوشته حاضر را نقد کنید .
۶۰۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : آرمان
عنوان : تاریخ وارونه
عبدالرحیم پور تاریخ را به دلخواه خود می نویسد ولی فراموش می کند که دیگران نیز شاهد آن بودند. به همین دلیل است که هیچ نقطه مشترکی بین او و همفکران او با افرادی که نیز شاهد تاریخ معاصر ایران بودند نیست. هم او و همفکرانش بودند که جانانه سازمان خود را در خط امام اعلام کردند و در راه شکوفایی منجلاب جمهوری اسلامی از تمام پرنسیب های اخلاقی دور شدند. با او و امثال او گفتگو کردن اتلاف وقت است و باید به زمان اجازه داد که آنها را به فراموشی بسپارد!
۶۰۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : آقای احمد صلاحی محترم
دستکم من برای رضایت خاطر شما نظرم را نمینویسم ٫ از سخنان تکراری شما از جمله ( خارج از بحث ) یا زدن افتراهای گوناگون از جمله ( طرفدار سلطنت یا نوکران ولایت ) چییز دیگری نیاموختم . اولأ اگر من چه معتقد به ولایت باشم چه سلطنت طلب چه غیره ٫ رودربایستی با کسی از جمله شما ندارم و اگر وکیلی انتخاب کنم حتمأ یک شخص تهمت زن را انتخاب نمیکنم دومأ اگر از جانب هر کسی از جمله مردم یا خواننگان کامنت یا مقاله نویس یا اخبارروز حکم میدهید لطفأ برگه رسمی وکالتنامه را ضمیمه کنید سومأ آیا بهتر نیست بجای این حرفهای تکراری نظر خود را با منطق و استدلال بیان کنید و قضاوت و برداشت را به صاحبان اصلی بسپارید ٫ البته چه بسپارید چه نسپارید فرقی در اصل نمیکند که صاحبان اصلی قضاوت افکار عمومی است نه شخص و محفل خاصی. اما این توصیه را کردم که شاید گوشه ای از حقایق پیش شماست و نظر دادنتان بجای افترا بدرد من نوعی بخورد.
۶۰۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : ا. م. شیری
عنوان : پاسخی مختصر به آقای احمد صلاحی
جناب احمد صلاحی!
اولا- سپاس از توجه شما به نظر بنده.
ثانیا- چند سوال:
۱ــ آیا شما از طرف اخبار روز چنین «نظری» را بیان کرده اید، که من «سایت اخبار روز را تا سطح یک بلوگ شخصی پائین» آورده ام؟ اگر آری، پس امر بفرمائید تا بنده بطور کلی از تارنمای «اخبار روز» بازدید نکنم. چون بنده هم آدم حرف شنوی هستم و هم ترسو. از غضب شما می ترسم.
۲ــ شما چگونه اطلاع یافتید که «نویسنده» مرا «جدی» نمی گیرد؟ بنده آشنائی نزدیک با ایشان دارم. اما شما لطفا، نظر نویسنده را کتبا اعلام کنید و نشانی ایمیل مرا از فواد تابان بگیرید و زحمت ارسال کپی آن را هم قبول کنید.
۳ــ آیا شما وکالتی از طرف «خوانندکان» برای اعلام این «فکرتان» گرفته اید یا نه؟ اگر آری، لطفا، نام چند نفرشان را ذکر کنید. اگر نه، چرا بجای «خوانندگان» حرف می زنید؟
اما، چند نکته:
۱ــ اگر بضاعت بحث و تبادل نظر دارید، بفرمائید این گوی و این میدان! بنده به هر شکل و صورتی آماده بحث و گفتگو با شما و هر کس دیگری هستم.
۲ــ «چو هر که بی هنر افتد، نظر به عیب کند». لطفا، هنرتان را نشان دهید. این برای من بسیار مهم است. زیرا باید بدانم «چند مرده حلاجید».
۳ــ قبل از اینکه در مورد «هنر» بنده نیز در ذهن شما سوال مطرح شود، اعلام می کنم که بنده مترجم و مولف شش جلد کتاب و بیش از هفتصد مقاله هستم. البته با بدی یا خوبی آنها کاری ندارم. چرا که این، وظیفه همان خوانندگانی است که شما نماینده شان هستید.
۴ــ بنا بر این، بنده چون مسئول خودم هستم و به شما اعلام می کنم بر خلاف ساخته های ذهنی شما، وقت زیادی برای ولگردی در اینترنت ندارم. فقط هر از چند گاهی که فرصت دست می دهد، در باره تالیفات آن کسانی نظر می دهم که سرشان به تن شان می ارزد. مثلا، مجید عبدالرحیم پور.
ضمن سپاسگزاری صمیمانه از «اخبار روز»، از مسئول محترم آن تقاضا می کنم برای روشن کردن موارد فوق الذکر، به بنده و آقای احمد صلاحی مساعدت کنند.
۶۰۴۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : masoud memar بازهم خارج از بحث نوشت
ا.م.شیری ، masoud memar ، مسعود بهبودی و "هم بازی" های اینترنتی آنها خیلی دوست دارند سایت اخبار روز را تا سطح یک بلوگ شخصی پائین بیاورند . در زیر هر نوشته با کامنت های "سفارشی" و کلیشه ای موصعی از "چپ" و راست را به خود تحمیل می کنند. چه وقت و انرژی برای کی ؟ نه نویسنده آنهارا جدی میگیرد نه خوانندگان .
چند روز پیش سر وکله این masoud memar در زیر مقاله ی خانمی که در باره خودسوزی یک دستفروش در مترو تهران ، نکات انتقادی ، جالب و آموزنده ای مطرح نمود پیدا شد. آن خانم در بارهء بی توجهی مخالفین حکومت اسلامی و علل آن به طور کلی بحث نمود و خوانندگان آنرا ستودند. .
بر خلاف کامنت گذاران آن نوشته؛ masoud memar مانند "منطق دان" نمایشنامه کرگدن و "همزاد" خود مسعود بهبودی که هر موضوعی را به مخالفان حکومهای ارتجاعی شاه و شیخ وصل می کند تا "اثبات " کنند شاهیان "مترقی " بودند!!! و چند تا فحش نثار مخالفان آنها می کنند . ا. م. شیری هم از موضع "چپ" هنوز فکر می کند مواضع آنها "اصولی ترین" بوده و جرات نمی کند بنویسد مجید درست میگوید و جرات نمی کند ینویسد موضع خود آنها چه بوده فقط گرد و خاک می کند.
این مثلث راست افراطی ( معمار و بهبودی) " و "چپ" ا.م.شیری از بحث های مجرد خسته نمی شوند. در چند سایت تاخت و تاز می کنند.
ولی masoud memar که در باره مواضع فدائیان و مجاهدین در مقطع انقلاب چند روز پیش دروغ های گنده ای گفته بود البته شاید هم نمی داند.
حالا که جمع بندی مواضع فدائیان را که در این نوشته مجید عبدالرحیم پور را می خواند و می بیند که با دروغ های او در زیر مقاله مربوط به خودسوزی دستفروش در مترو از زمین تا آسمان توفیر دارد . باید شرم کند. علت این دروغگوئی ها چیست؟
هنوز میخواهد همان لا طائلات را بشکل دیگری تکرار کند که مجاهدین و قدائیان فقط خواهان سرنگونی شاه بودند و برنامه دیگری نداشتند.
masoud memar دامه برکاته !!
نگارنده نیز در تمام هیجانات بعداز بعداز ۲۲ بهمن بخصوص در مراسم اسفند ۵۷ در احمدآباد با تمام کسانی که برای تدوین قانون اساسی در مجلس موسسان تلاش میکردند. جمع شدیم تا با تجلیل از سمبل دموکراسی و آزدایخواهی مشروطه دکتر محمد مصدق تجدید عهد کنیم. فقط طرفداران ارتجاع خمینی و شاه در این تجمع مردمی حضور نداشتند.
تحریم همه پرسی و سایر مبارزات دموکراتیک فدائیان در بعداز ۲۲ بهمن تردید ناپذیر است . در آن روزها جنابعالی چه میکردید؟ اگر مجید در باره ء آن روزها چیزی زیادی نوشته نشان بده ولی موضوع را عوض نکن .
۶۰۴۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۲
|
از : ا. م. شیری
عنوان : واقعیت آشکار
مجید عبدالرحیم پور بدرستی بر روی این واقعیت آشکار انگشت می گذارد که مواضع و نظرات سازمان جوان چریکهای فدائیان خلق ایران در سال ۱۳۵۸ نسبت به همه احزاب و جریانهای سیاسی با سابقه منطقی تر، اصولی تر و مترقی تر بود. ایکاش ایشان تا امروز به همان مواضع سال ۱۳۵۸ سازمان چریکهای فدائی خلق ایران وفادار می ماند و در راه ترقی و توسعه آن می کوشید.
اما، اسفا که چنین نیست. او از یکسری از کلمات و عبارات آن روز ارگان فدائیان، مانند دمکراتیک، آزادی، حقوق برابر مرد و زن، آزادی عقیده و بیان، تشکل و غیره، برای اثبات افکار سوسیال- دمکراتیک امروزی خود در واقع سوءاستفاده کرده است.
لنین می گوید: مادامیکه افراد فرانگیرند در پس هریک از جملات، اظهارات و وعده وعیدهای اخلاقی، دینی، سیاسی و اجتماعی، منافع طبقات مختلف را جستجو کنند، در سیاست همواره قربانی سفیهانه فریب و خودفریبی بوده و خواهند بود...
اما جان کلام مجید عبدالرحیم پور این قسمت نوشته ایشان است: «من مدعی نیستم که سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، رهبران و اعضای آن، شناخت و تحلیل و نظر و سیاست های درست و همه جانبه ای درهمه زمینه ها و منطبق بر شرایط زمان داشتند. نه. ما، قبل از انقلاب و در پروسه انقلاب، ایرادات و اشکالات بزرگ و کوچک و تندروی های چپ روانه و برخی محافظه کاری های راست روانه و دریک کلام تناقضات زیادی در نظرات، برنامه، سیاست ها و اقدامات کلان و خرد خود داشتیم. از جمله نگاه به مسائل جامعه و جهان از منظر صرفا طبقاتی و عمده کردن مبارزه ضدامپریالیستی و ضدسرمایه داری وابسته بجای عمده کردن مبارزه برای آزادی و دمکراسی در حین تلاش برای دفاع از حقوق و منافع کارگران و زحمتکشان، نبرد با دیکتاتوری اما کم توجهی به آزادی، دمکراسی و حقوق بشر و نقش آنها در رشد و شکوفائی انسان و توسعه و پیشرفت جامعه ایران، مبارزه برای حقوق برابر زن و مرد اما کم توجهی به نقش فرهنگ مردسالاری و برجسته کردن نگاه طبقاتی به آن، مبارزه برای حقوق ملیت ها در عین حال عمده کردن نگاه طبقاتی در آن، کم بهادادن به موقعیت و نقش دین و روحانیت و سنت در فرهنگ جامعه و در میان مردم، توده گیر شدن و دنباله روی از توده ها و...».
این طرز تفکر و ارزیابی غیرطبقاتی ایشان از مسائل، نمونه سمبلیک و مظهر آشکار تفکر سوسیال- دمکراتیک، بعبارت دیگر، بازگشت به عقب و شکل دیگری از ارتجاع است.
یادش بخیر! ما در دوره تحصیل در دبیرستان، معلمی داشتیم که اغلب در کلاس، مخصوصا خطاب به شاگرد زرنگی که مثلا یک بار درسش را حاضر نکرده بود، می گفت: «همه از پائین به بالا می ترقند(ترقی می کنند)، ولی ما از بالا به پائین می تاراپیم (می افتیم)».
شگفتا مجید ما بدجوری از مواضع نسبت به همه جریانهای سیاسی اصولی تر سال ۱۳۵۸ سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، به نطقه نظرات سوسیال- دمکراتیک اواخر قرن نوزدهم « تاراپیده» است.
۶۰۴۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : حضورآقای انزلی
اگر جای رفتگان و ماندگان عوض میشدند یقین دارم که همین سوال را از ماندگان امروز ( رفتگان دیروز ) میکردید ٫ این رفتگان دیروز فرمانده و بازماندگان امروز سربازان آنان نبودند هر فدائی با دانش و استقلال فکری به جنبش پیوسته بود و سطح معلومات کم و بیش در یک سطح بود ٫ شما بر چه مبنائی رفتگان را شایسته تر از ماندگان میدانید ؟ آیا ریشه در شهیدپروری دارد ؟ حداقل از زندگی امثال آقای جزنی پیداست که عاشق شهادت نبودند همچنین نظرات همرزمانش را نقد اساسی میکرد حتی رهبران فکری را.
۶۰۴۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : ایجاد دمکراسی و عدالت اجتماهی با باوری که خود طبق تازینامه اش آنرا در سلاخی انسانها میداند؟!
در اینجا استدلالاتی ارائه میشود که نهایتاً سرچشمه اش باور هولناک و جنایت پروری است که از ۱۳۹۲ سال خورشیدی تا به اکنون قدمت دارد؟!
از تدابیر نیروهای اجنبی که منافع خود را براستی و درستی در تقوبیت باور هولناک و جنایت پرور حاکم بر مغزهای ملتی مسحور شده در باورش میبیند ، چون منافع اقتصادی و چپاولگری خودش را در اشاعه این باور هولناک کاملا درست تشخیص داده است ، در خفا و با رذالتگری ویژه امپریالیستی خودش در تقویت و اشاعه آن ، از برای منافع خودش سخت و مزورانه میکوشد.
فرآورده اینچنین رذالت علمی و تجربی، تشکلهای جماعات و سازمانهائی است که با استفاده از تحجر فکری و داده های فکری برای به یوغ استثمار کشیدن ملت، بر پایه باورهای هولناک و جنایت پرورش بسادگی اِعمال میشود.
شما در تشریح مسائل به حواشی ماجراها میپردازید ولی نمیتوانید بعلت اسناد و رویدادهای راستین زمان شورش ملتی نادان به تاریخ خودش را در اصل کتمان کنید.
تمام سازمانها و احزاب مخفی و علنی موجود در زمان شورش دست ساخته اجنبی یعنی شورش خمینی، بدون استثنا، بعلت عدم آگاهی کامل از اسلام ناب محمدی و جنایتبارترین شاخه اش تشیع ، از آخوند و ملا حمایت و پشتیبانی رسمی کردند. این حقیقت غیر قابل کتمان در تمام جراید و رسانه های آن زمان مکتوب و مثبوت است؟!
بنا بر این حقایق راستین، توجیهات شما بیربط و خارج از واقعیت است. برقراری دمکراسی و عدالت اجتماعی صرفنظر از بقیه عوامل تجربی و عملی تا کنون یک اوتوپیای واهی و چرندیات رایج است.
ملتی که هزاران سال تحت سلطه شاهان دیکتاتور و بعد از آن تا بحال ۱۳۹۲ سال تحت سلطه باور هولناک و جنایت پرور سامی بوده است، نمیتواند معنی و مفهوم دمکراسی و عدالت اجتماعی را درک کند. بهترین نمونه های تجربی و عملی آن ، وجود کشورهای اسلامی و اجتماعات مسلمانان در تمام گیتی است. این باور من شامل تمام ادیان بویژه ادیان موسوم به ابراهیمی که مخوف ترینشان است میشود.
۶۰۴۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲
|