از : البرز
عنوان : برنامه مشترک قیم کشور باشد
آقای معمار گرامی، با مضمون نظر شما تحت عنوان « روز از نو روزی از نو» موافقم. و هم از این روست که به زیر قیمومیت رفتن جنبشهای آزادیخواهانه و عدالتجویانه را که شما کم و بیش مبلغش هستی را نمی پسندم.
و معتقدم نیروهای آزادیخواه و عدالتجوی کشور به جای پذیرش قیمومیت دیگری، دست به ایجاد برنامه ای مشترک بزنند، و این برنامه مشترک قیم کشور باشد، و نه مثلا آقای کروبی، خاتمی، موسوی و یا خانم رهنورد
۶۷۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : نهادهای مدنی و بر خورد با آنها
فعالین نهادهای مدنی وصنفی یک جامعه در اقداماتِ اعتراضی معمولا"دوهدف را تعقیب می کنند:۱)خواستهء محدود صنفی ۲) خواسته عمومیِ جامعه.::وقتی جامعهء فعلی و حاکمیتِ حاکم برایران را درنظر بگیریم نوع اقدامات اعتراضی نهادهای مدنی و صنفی چگونه خودرا نشان داده ویاخواهد داد؟باتوجه به ساختاراقتصادیِ نقتی ودرآمد های نفتی و سرنخ فعالیتها به درآمدهای نفتی وصل است وحاکمیت هم توان و سازمان دهی های موردحمایت و نیازخویش رادارد ،فعالین پیگیر تغییر شرایط ِ جامعه ایران ،نوع نگرششان به این نهادها باتوجه به شرایطِ موجود می تواندچگونه باشدکه در این مورد می توان گقت: ۱)گروهی تقویت آنان رابسیار ضروری می دانند و برای تقویت ، تلاش می کنند ، خواسته و نیاز های صنفی رابه آنان گوش زدکنند و روحیه ء مطالبه طلبی واعتراض رادرآنان هم نهادینه کنند وبه آنان یادآوری کنندکه این نهادها درخدمت رفع نیازهای واقعی جامعه هستند وبرنامه ریزان جامعه مجبور به توجه به این نهادهای مورد نیاز جامعه هستند وباید بدانیدکه این نهادها ی مورد نیاز جامعه درخدمت سیاستهای ایده لوژی حاکمان نیست!۲)گروهی از تشکیلات و فعالین: وجود این نهادها را برای اهداف سازمانی و یا تشکیلاتی و یا فردی ِ خویش ،ابزاری مفیدو کارآمد می پندارند،که این نوع تفکرنوعی تفکر فرصت طلبانه و سودجویانه نسبت به نیازهای قلمداد می شود ومنحرف کنندهء تحولات اجتماعی هم محسوب خواهد شد. که این خود بحث طولانی می طلبد.
۶۷۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : نوشتار نویسی و عکس العمل نسبت به آن
هر فرد می تواند ایده و آرزو خویش را داشته باشدوآن راهم خواهان باشد،اماوقتی در مقام یک نوشتارنویس برآید !چنانچه مطالبش براساس واقعیات نباشد قطعا"! باعکس العمل مواجهه خواهد شد ویاممکن است ؛مطالب نوشتار براساس واقعیات باشد ،اما با عکس العمل افرادی که مطالب رامغایربا ایده ها و آرزوهای خویش می بینند مواجهه گردد.در هر صورت نوشتارنویس ناگزیر از پذیرش ویا تحمل شرایط است وپاسخگویی نیز ،امری طبیعی و ضروری است!.
۶۷۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹٣
|
از : masoud memar
عنوان : روز از نو روزی از نو
آقای البرز من انتظار طرح و برنامه ای از جانب هیچ شخصی ندارم . اما سازمان سیاسی بدون برنامه مثل یک کارخانه بدون تولید است یعنی در کارخانه تخته شده است و فقط نامش باقی مانده است . کنشگران و روشنفکران سیاسی زمانی دست به ایجاد سازمان سیاسی میزنند که چهارچوب خود را تعیین و تعریف کرده اند برای مثال تشکل و گروهای مختلف روشنفکری در دهه چهل زمانی به سازمان چریکهای فدائی خلق تبدل شدند که به براندازی سیستم موجود به اتفاق نظر رسیده بودند. امروز نیز هر سازمانی که چهارچوب عملی خود را با اما و اگر تعریف کند یعنی چیستی سازمان برای خود نیز زیر علامت سوال قراردارد یا میداند ولی صرف زیستن در واقعیتهای عینی سبب ابهام گوئی میشود . این بی محتوائی در نهایت کنشگران سازمان را به بنگاه خبری یا تحلیلگر سیاسی تبدیل میکند یا سازمان را برای وزنه کشی بسود دیگران قابل استفاده میکند و خود در برآیند تحولات سیاسی نقش تعیین کننده ای ندارد. امثال اتحادها و شوراهای گوناگون قادر نیستند چیستی یک سازمان بی هویت را از زیر علامت سوال « من کیستم ؟ » بیرون بکشند . برای نمونه کنشگران یک سازمان که قصدش براندازی است و یا نیست هر دو در تشکل نوینی بنام جمهوری خواهی گرد هم میآیند با فرم مبهم « گذر از نظام » و تمامی سیاستگذاری ها اتفاقأ بنوعی به چهارچوب قبلی برمیگردد که بر پایه براندازی یا عدم براندازی استوار است و روز از نو روزی از نو
۶۷۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : تنها راه عدم دگردیسی گربه های امروزی به پلنگان درنده فردا
آقای معمار گرامی، وقتی جملات گفته شما را با جملات نظرات آقای طبیب مقایسه می کنم، هر دو یکدیگر را بر سر ارائه ندادن طرحی مشخص مورد مواخده قرار می دهید
و اگر مقصود شما از سرف و سرفأ، صِرف و صِرفا باشد، گمان می کنم اشکال کار اینجاست، که شما با واگذاری ارائه طرح یا طرحهای سیاسی به احزاب سیاسی، بی انقطاع تبلیغ دنباله روی از خط سبزی را می کنی، که در واقع بخشی از حاکمیت ج.ا را تشکیل می دهد
و در نقطه مقابل شما آقای طبیب با اعلام اینکه هیچ خدائی را بنده نیست، تبلیغ می کند، که مردم باید خود سرنوشت خود را بدست گیرند، اما همه می دانیم، که این عمل یعنی بدست گرفتن سرنوشت نمیتواند باری به هر جهت واقع شود، و محتاج برنامه ای شفاف است. از آقای طبیب انتظار ارائه برنامه ای با جزئیاتش نیست، اما میتوان از ایشان انتظار داشت، که بنویسد، راه رسیدن به این برنامه مشترک، چگونه باید باشد
در مجموع خود می خواهم بگویم، تنها راه عدم دگردیسی گربه های امروزی به پلنگان درنده فردا، تدوین برنامه ای مشترک بر اساس رعایت آزادی، مردمسالاری و عدالت اجتماعی با شرکت تمامی نیروهای معتقد به آزادی، مردمسالاری و عدالت اجتماعی، و بدون دخالت دادن مستقیم، موسی، عیسی، محمد، باب، بودا، مارکس، انگلس، لنین، استالین، تروتسکی، بوش، رضاشاه پهلوی، خمینی و رفسنجانی در مباحثات است
ایرانی آباد و آزاد تنها با برنامه ای مشترک، مشخص و تا حد امکان با تمام جزئیات قابل وصول و حصول است، و الی دیر یا زود حاصل فشارهای غیر انسانی که ج.ا بی انقطاع بر جامعه وارد می سازد، چیزی جز وقوع انفجاری شاید بزرگتر از بهمن ۵۷ نباشد
۶۷۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹٣
|
از : برزویه طبیب
عنوان : خدمت اقایان معمار و البرز
معمار محترم ماهنوز در پله اول هستیم
این مقاله برای روشن کردن این موضوع است که برنامه برای رضایت محافل امنیتی و اقتصادی و روحانی میخواهیم بنویسیم یا برنامه برای رضایت جماعت غیر امنیتی، غیر اقتصادی وغیر روحانی؟ مسٔله ما تعیین جانشین ولی فقیه است یا حذف ولایت؟ گویا پس از سی و چند سال ،هنوز در این مورد مردد هستیم، زمانی لنین گفت بعضی ها از روش دیالکتیک سر نرفت دم را فرو کن ،استفاده میکنند، ما هم گویا چون همین امروز نمیتوانیم ولایت فقیه را حذف کنیم میخواهیم بهترین ولی فقیه را داشته باشیم که در نهایت ،خودش دکان خودش را تعطیل کند. عجبا!چون دزد را از خانه مان بیرون نمیتوانیم بیندازیم میخواهیم در دزدی اموال خودمان شریک شویم زیرا بالاخره چشم این دزد به این واقعیت باز خواهد شد که بار سنگین است و به ما نیاز دارد که انرا حمل کنیم .اسم اینکار را هم گذاشته ایم واقع بینی .
البرز عزیز وقتی صحبت از نفی اپوزیسیون میکنم، نفی افراد نیست، نوشته اقای پورمندی هم بهانه ای بیش برایم نیست تا نشان دهم جهت گیری این اپوزیسیون، در جهت ریشه کنی فساد نیست بلکه در جهت عقلایی و بهینه کردن چپاول درسیستم فاسد است . این اپوزیسیون ، جمهوری خواه نیست، بلکه در پی تاجگذاری شاه عادل است. پراکندگی غلبه ناپذیر ان و گزیده شدن چند باره ان از یک سوراخ ، نیز درست به همین دلیل است.این اپوزیسیون چرخ پنجم گاری است، کارکردی ندارد، زیرا نه چپاول متمدنانه ممکن است و نه شاه عادل معنی دارد. بنابراین اپوزیسیون بخشی از سیستم است سیستمی که در کلیت ان، حتی چرخ پنجم ان باید نفی شود.برزویه طبیب
۶۷۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹٣
|
از : masoud memar
عنوان : کلامی چند
جناب برزویه طبیب
سخن من با شما برسر دعوت کردن این و آن به انتخابات نبوده و نیست . روند اجتماعی با مکانسیم بومی و سیستماتیک خود که به باور من برای اکثر روشنفکران خارج از کشور بدلایلی قابل فهم نیست جریان دارد و در این کامنت فرصت به پرداختنش نیست بلکه از نوشته شما این برداشت را کردم که بدون ارائه برنامه سیاسی مشخص یکسری کلی گوئی مانند همین نوشته آخرتان: «... خودتان باید انرا از دست کسانی که انها را از شما دزدیده اند و گاه با چماق احمدی نژاد و گاه با هویجخاتمی، سوارتان شده اند، بگیرید. اعتصاب کنید، نافرمانی کنید، شکایت کنید، تجمع و تحصن کنید، و از جمله رای با گزینه هیچکدام هم میتوان داد!!امروز نشد فردا به حق خود می رسید.» می کنید یعنی هیچ برنامه ای ارائه نمیدهید مثلأ به اعتصاب دعوت میکنید و نمیگوئید برای تحقق چه منظوری ٬ آیا هدف از این دعوت به اعتصاب , سرنگونی جمهوری اسلامی است؟ « امروز نشد فردا به حق خود میرسید » هم از آن حرفهاست. روی سخن من نه مردم بلکه شماست که تأکید به روشنگری و افشاگری دارید . من میگویم تأسیس یک سازمان سیاسی یعنی داشتن برنامه مشخص سیاسی برای همین لحظه است نه وعده روز موعودی که آنروز فردا! به حق خود میرسید. دغدغه من این نیست که کدام سیستم سیاسی یا حکومتی با عدالت ترین و دموکرات ترین سیستم جهانی است یا کدام قانون اساسی بهترین است . دغدغه من اینست که با ابزار واقعی موجود نه در رویا کدام پله را میتوان طی کرد . شما نوشتید : « شما از من میخواهید هر چهار سال یکبار رای بدهم و بعدش چی؟ صد ها کامنت نوشته و به اصطلاح واقع بینی کرده اید، در کدام یک ذکری از واقعیت اعتصاب کارگران بافق یا اعتراض معلمین و پرستاران، و غیره به میان اورده اید؟ » جناب برزویه طبیب دقیقأ درست میگوئید من نه دیروز نه امروز نه فردا از کارگران بافق و غیره ننوشته ام و تا برنامه مشخص روز نداشته باشم سرفأ برای پوشاندن بی برنامگی ضرورتی ندارم اخبارهائی که جامعه بیش از من از آن آگاه است و روزانه لمس میکند پشت هم ردیف کنم و اسمش را بگذارم افشاگری و کار سیاسی . سرف آوردن اخبار بدون ارائه راهکار و برنامه مشخص کار ژورنالیستها و بنگاههای خبری است نه کار من و نه کار احزاب سیاسی . احزاب سیاسی با آوردن اخبار روز و تحلیل از آن ٬ راهکار و برنامه ارائه میدهد و اگر قابل قبول جامعه باشد از آن استقبال میکند و هر چقدر این استقبال وسیعتر باشد حزب را به یک آلترناتیو واقعی برای کسب قدرت سیاسی مبدل میکند .
۶۷۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : اتحاد حول برنامه ای مشترک
وقتی نظرات مختلفِ پای این نوشتار خوب را مرور میکنم، به نظرم می رسد، که همگان توافق دارند بر اینکه، باید به راه های عملی پیشروی فکر کنیم، اما چگونه؟
برخی دنبالگیری خط سبز آقایان خاتمی، کروبی، موسوی، رفسنجانی و خانم رهنورد را راه عملی پیشروی در حال حاضر ارزیابی می کنند
اما موضوع اینجاست، از یک اشتباه دوبار نباید گزیده شد، سی و اندی سال پیش در اثر نبود اتحادی مشخص بین نیروهای اپوزیسیون شاه حول برنامه ای مشخص، آقای خمینی توانست با استفاده از موقعیت نیروهای ملی و تا حدودی هم نیروهای چپ، نفوذ بی رقیب خود را در جامعه بدست آورد. بنابراین با گفتن انشاالله گربه است، پلنگان در کمین گربه نخواهند شد
از این همه قصدم این نیست، که توصیه عدم حمایت از آقایان خاتمی، کروبی، موسوی، و خانم رهنورد را طرح کنم، تمام سخنم این است، باید اپوزیسیون پراکنده همت خود را در وهله نخست صرف اتحاد حول برنامه ای مشترک کند، و الی دوباره آش همان آش و شاید دیگر کاسه ای در کار نباشد
۶۷۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹٣
|
از : برزویه طبیب
عنوان : اقای پورمندی
علیرغم گذشت سالها از واقعه سیاهکل، دیدگاه چریکی هنوز زنده است ، فقط اسلحه را زمین گذاشته و منتظر بیماری ها است تا منفذ ایجاد کند. مرگ حسن یا حسین منفذ ایجاد نمیکند، مگر مرگ خمینی منفذ ایجاد کرد که مرگ جانشین وی چنین کند! انچه منفذ ایجاد میکند، گسست مردم از توهمات رفرمیستی است، که شما نام انرا تحول گذاشته اید.اگر این ایده که « بلی ما مردم میتوانیم سرنوشت خویش را در دست بگیریم و احتیاجی به قیم نداریم تا فلان برنامه را پیش ببرد یا نبرد، حالا فرق نمیکند، نامش خاتمی باشد یا نامش امیر پرویز پویان، لنین باشد یا هیتلر» اگر این ایده همه گیر شد، تبدیل به نیروی مادی میشود وانگاه منفذ که سهل است انفجار اجتماعی ایجاد میکند که شما از ان هراس دارید.وظیفه فعال سیاسی مردمی، اشاعه این فکر است، و نه امید ایجاد منفذ از طریق مرگ یکی و جانشینی دیگری. مطمیٔن باشید اگر خاتمی بداند که جانشینی او منفذی برای مردم ایجاد میکند، با سرسپردگی که به اسلام دارد، از کاندید شدن خودداری خواهد کرد.
دوم اینکه من مقاله شما را نقد کرده ام و ایرادات مشخص بر ان داشته ام ، شما چرا ما را به مقاله دیگری حواله میدهید! بگویید که مثلا در مقاله شما نیامده است که «فرجام ممکن و مطلوب بحران جانشینی می تواند تعطیل ولایت فقیه و انتقال همه قدرت به نهادهای عرفی جمهوری اسلامی باشد». و بجای ان نوشته اید فرجام مطلوب فرجامی سکولار است .سوم اینکه من نمیخواهم برای خود وجهه سیاسی کسب کنم، و نیز برخلاف شما به دموکراسی دولت المان یا فرانسه چندان اطمینانی ندارم که حداقل احتیاط را که استفاده از نام مستعار است، کنار بگذارم. دیگر اینکه نه زندان رفته ام نه شکنجه شده ام نه چریک بوده ام نه عضو هیچ کمیته مرکزی یا سردبیر روزنامه ، که نام خود را پشتوانه نظر خود کنم.نام غیر مستعار من را میخواهید چه کنید؟ دیگر اینکه تنها روضه خوان ها از قیاس استفاده نمیکنند، پزشک ها نیز چنین میکنند، و به من بگویید کدام گروه ذهن این مردم را با ایده های خود مانوس کرد؟ روضه خوان هاو اطبا.یا چریک سابق که از تمثیل تبری
میجست؟برزویه طبیب
۶۷۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹٣
|
از : برزویه طبیب
عنوان : تک تک وقایع
جناب معمار اولا چه کسی گفته که باید روز انتخابات در خانه ماند؟ در همان سال چند مقاله از من در این سایت منتشر شدند که ادله من در رد سیاست تحریم را مطرح میکردند. حالا من از شما میپرسم .گیرم شما برای خاتمی تره خرد بکنید و روز انتخابات از خانه بیرون بیایید، بعدش چی؟ قبلش چی؟ مگر من خمینی هستم که زیر درخت نشسته و وعده بدهم! من صحبت از خوشید اعتلای حرکات اعتراضی مردم میکنم، شما به سوراخ صندوق رای خیره شده اید؟من میگویم ای مردم نان میخواهید، ازادی میخواهید عزت و استقلال میخواهید؟ خودتان باید انرا از دست کسانی که انها را از شما دزدیده اند و گاه با چماق احمدی نژاد و گاه با هویجخاتمی، سوارتان شده اند، بگیرید. اعتصاب کنید، نافرمانی کنید، شکایت کنید، تجمع و تحصن کنید، و از جمله رای با گزینه هیچکدام هم میتوان داد!!امروز نشد فردا به حق خود می رسید. ولی اگر به وعده های سید خندان و یا سید گریان دلخوش باشید، اینها وعده سر خرمن است. شما از من میخواهید هر چهار سال یکبار رای بدهم و بعدش چی؟ صد ها کامنت نوشته و به اصطلاح واقع بینی کرده اید، در کدام یک ذکری از واقعیت اعتصاب کارگران بافق یا اعتراض معلمین و پرستاران، و غیره به میان اورده اید؟ مگر این وقایع جزو همان تrرای شما فقط به صورت وعده توخالی انتخاباتی وجود دارد؟ ما را به خیر خاتمی و رفسنجانی و دوستانشان ،امید نیست، شر مرسانند چاکرشان هم هستیم. برزویه
۶۷۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹٣
|