از : علی کبیری
عنوان : آیا نباید واقعیتها را به مردم گفت؟
جناب قنواتی
مقالهء نیکفر آگاهی دهنده و بیدارکننده است. او به شبه روشنفکران و کسانی که ضمن وقوع هرفاجعه عمداً خودشان را به خواب زده و سکوت اختیارمیکنند، درمورد فجایع آینده نهیب میزند تا دیدگان راگشوده و گوشها را به تندی شنوا نموده و وقوع فاجعه راقبل از وقوع به مردم ناآگاه هشداردهند و نه اینکه هنگام وقوع فاجعه سکوت کرده و بعداز وقوع آن در نقش مفسر ظاهر شده، به تفسیر چراها اقدام نموده و بخواهندخودشان را درهیبت روشنفکر به مردم و جامعه جا بزنند. کشور ما از فقدان متفکران و روشنفکران چه بسیار صدمه ها خورده است. به زبان ساده نیکفر میگوید: ما بیش از هر چیز به روشنفکر و متفکر نیازداریم تا مفسر و روزنامه نویس!! آیا گوش شنوائی هست؟!
۶۷۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۴
|
از : الف باران
عنوان : حکومت ایران ,
حکومت ایران یک زندانی سیاسیای میبود که میبایست توبه میکرد و "تواب" میشد که شد . دیگر این "تواب" سیاسی استقلال و اراده مستقلی از خود ندارد.
۶۷۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : امینی
عنوان : از یک مقاله قدیمی محمدرضا نیکفر
«اتم ایران امروز، آن چیزی نیست که از کتابهای درسی میشناسیم، به صورت شکل ملوسی مرکب از یک هسته و چند توپ کوچک گرد آن. اتم، ناموس رژیم است. اتم، مظهر موتاسیون فسادانگیز ناسیونالیسم ایرانی به عظمتطلبیای است که جنبش اسلامی پدیداری از آن است. اتم، اسم رمز یک همتافتهی ایدئولوژیک-نظامی-اقتصادی است.
جمهوری اسلامی در منطقه مسابقهی اتمی راه انداخته است. کشورها را به هم مظنون کرده است. فتنهی اتمی، ادامهی فتنهی دینی است و ممکن است به پایان همه چیز منجر شود. اتم یعنی قاچاق تکنولوژی، یعنی زدوبندهای بینالمللیای که بخش بزرگی از سرمایهی کشور را به هدر میدهند. اتم یعنی انزوای جهانی، در همان حال امتیازدهی به این و آن و معاملههای خفتآور. اتم، یعنی منطقه را متشنج کردن، ساختار استبدادپرور منطقه را مستحکمتر کردن، بهانه دادن برای تعویق حل مشکلهای بنیادی آن.
اتم یعنی حماقت، یعنی تداوم ناآگاهی از علل عقبماندگی. اتمی یعنی عوامفریبی. دانش اتمی یعنی جهل مرکب بیدانشی و بیمسئولیتی. تکنولوژی اتمی، تکنولوژیای است که هر مستبد کودن ولی پولداری میتواند آن را در بازارهای جهانی خریداری کند. اتم، یعنی غفلت از نیازهای واقعی جامعه. اتم یعنی ناتوانی در بنای پل و جادهای ایمن، اما توانایی در ساختن بمبی که هر لحظه احتمال دارد بترکد و آن پلها و جادهها را هم با خاک یکسان کند. اتم، یعنی تکنسین مزدور بیسواد بیفرهنگ بیاخلاق. اتم، یعنی بیفرهنگی، اتم یعنی سرنوشت مملکت را به مشتی جانی سپردن. کسی که از شعر خوب، از موسیقی خوب، از خندهی کودکان و از زیبایی انسانها و طبیعت لذت برد، کسی که اندکی تاریخ بداند، تکنسین اتمی نمیشود. اختصاص سرمایهی مملکت به تکنولوژی اتمی و این فوت و فن را از سر نادانی مظهر دانش پنداشتن، یعنی غفلت از تکنولوژی پیشاهنگ در جهان که فناوری دستیابی به انرژیهای بدیل انرژی اتمی و انرژی فسیلی یعنی انرژیهای پاکیزه و بیخطر آب و باد و آفتاب است.
اتم یعنی دانشگاه خفقان گرفته؛ یعنی استادانی که دم برنمیآورند وقتی میشنوند که رئیسجمهور دکتر-مهندسشان مدعی غنیسازی اورانیوم در آشپرخانه میشود. اتم، یعنی دانشگاهی که شهامت ندارد در مورد خطرناک بودن و غیراقتصادی بودن نیروگاه اتمی و غنیسازی و بقیهی قضایا کلاس و سمینار بگذارد. اتم، یعنی اینکه استاد فیزیک اتمی هم بایستی خفقان بگیرد و بگذارد نخالهای چون احمدینژاد درباب معجزات امامزادهی اتمی سخنرانیهای اتمگداز کند.
اتم یعنی رژیم غنیسازی، یعنی رژیمی که اصطلاح غنیسازی را به واژهای متبرک تبدیل کرده و آن را در همه جا به کار میبرد، از "غنیسازی اورانیوم" گرفته تا "غنیسازی اوقات فراغت جوانان". اتم یعنی این تمامیتخواهی، اتم یعنی رژیمی تمامیتخواه.
اتم یعنی مردم را در جهل نگاه داشتن تا ندانند چه فاجعههایی محیط زیست و کلیت هستی آنان را تهدید میکنند. اتم، بیخبری از آلودگیهای زیستمحیطی است، اتم جهالت در مورد آلودگی خفهکنندهی هوای شهرهای بزرگ ایران است. کسی که به این آلودگیها حساس باشد، به اتم نیز حساس است. رژیمی که اتم را بیخطر جلوه میدهد، دشمن محیط زیست است.
اتم یعنی قدرت، اتم یعنی قدرتمند بودن نظامیان و قدرتمندتر شدن آنان. اتم یعنی عریض و طویل شدن دستگاه سرکوب. اتم یعنی توهم، یعنی فوبیای ژرف بیپایان. اتم یعنی بیماری روانی رهبران. اتم یعنی توسری و خشونت، یعنی دیدن دشمن در همه جا. اتم یعنی در موی آشکار زنان هم توطئه دیدن. اتم تصور از آن به عنوان تضمینکنندهی بقای رژیم است. اتم، توهم برتری است، رویای برتر شدن است، عقدهی یک پوتنس دایمی است. اتم جمع بدترین خصایص مردانه است.
اتم یعنی سانسور. اتم تابلوی حوزهای است که مردم حق اظهار نظر دربارهی آن را ندارند. اتم یکی از مقدسهاست، رکنی از الهیات سیاسی است. فلسفهی سیاسی دینی به اتم ختم میشود. از دولتیان نیز کسی مجاز نیست دربارهی آن نظر دهد، مگر به تأیید و ستایش. هیچ کس حق مخالفت ندارد. اتم، یعنی وزارت خارجهی بیاختیار، یعنی کابینهی تشریفاتی، یعنی بودجهی دولتی مخفی. اتم عنوان دیگر ولایت فقیه است. ولایت فقیه عمود خیمهی نظام است و اتم عمود خیمهی ولایت فقیه. کسی که برنامهی اتمی رژیم را بپذیرد، باید به بقیهی قضایا تن دهد. اتم ، یعنی صغارت در برابر ولایت، یعنی زبانبستگی، یعنی جبن و بندگی.
اتم، با این توصیفها با حقوق بشر نمیخواند، با فرهنگ نمیخواند، با عدالت و پیشرفت نمیخواند. همهی ادعاها در مورد مردمدوستی و عدالت و فرهنگ پوچ و یاوه میشوند، اگر ادعاکننده به رژیم اتمی متعهد باشد.»
۱۰ خرداد ۱۳۸۸
از محمدرضا نیکفر
۶۷۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : اردشیر زارعی قنواتی
عنوان : این عصبانیت در تحلیل خارج از منطق سیاسی است
دوست عزیز جناب نیکفر عزیز
مطالب جامع و جالب شما را همیشه می خوانم و از احاطه خوبتان نسبت به مسائل به خصوص در حوزه فلسفه بهره ها برده ام. این را در ابتدا گفتم تا شما بدانید که نقد من از موضع دوستانه نسبت به مطلب کنونی شما خواهد بود. تحلیل مارکسیستی در خصوص رخدادها به ما می آموزد که شاکله یک تحلیل منطقی می بایست در چارچوب تحلیل عینی با توجه به موضوع مشخص، شرایط مشخص و زمان مشخص باشد. در حوزه تحلیل رخدادهای ملی و بین المللی می بایست ضمن پردازش موضع در چارچوب یک نگرش جامع و دیالکتیکی با اشراف به تاثیر موضوع مورد اشاره در زندگی سیاسی - اجتماعی جامعه ملی و بین المللی اظهارنظر کرد و از نظام پردازشی یک حقیقت مجرد در موقعیت کلی در وضعیتی که موجب مخدوش شدن تحلیل می شود به جد اجتناب کرد. اینکه نظام حاکم در گذشته و امروز چه جایگاهی داشته و یا حتی منفعت بقای آن، عامل تصمیم در خصوص موضوع مورد اشاره خواهد بود هرگز نمی تواند نافی یک تصمیم درست در شرایطی شود که بدیل آن تنها بروز فاجعه و تشدید منازعه خواهد بود. بدون شک تفاهم هسته یی اخیر ایران و گروه ۱+۵ چنانچه تابع رجوع به "سابقه تاریخی" مورد بررسی قرار گیرد همان نتیجه یی مستفاد می شود که در بطن مقاله شما بر آن تاکید شده است. اما در این بین هر چند که به صورت حاشیه یی و تا حدودی به ناچار بر ختم مناقشه یی هسته یی اشاره یی هم کرده اید ولی در لابلای سطور نوشته ی شما و جان کلام هر کلمه یی از مطلب فوق بوی یک نارضایتی به مشام می رسد. اینکه دیپلماسی جدید جمهوری اسلامی بالاخره بعد از پرداخت هزینه های بسیاری برای سیاست های گذشته هسته یی خود امروز متقاعد به بازنگری در این سیاست شده است نه تنها نباید موجب عصبی شدن امثال ما شود که به صراحت باید در این خصوص مورد استقبال قرار گیرد. اینکه امروز ماشین فاجعه در لبه پرتگاه متوقف شده است درست است که موجبات احتمالی بقا و حیات نظامی می شود که شاید به زعم بسیاری چندان خوشایند نباشد اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که در زیست اجتماعی و پراگمای سیاسی یک ملت همیشه آنچه که اهمیت دارد اتخاذ تصمیم درست و تاثیر آن بر زندگی توده های مردم است. در شرایطی که همه ما به خوبی واقف هستیم که بدیل مصالحه و تفاهم حول پرونده هسته یی ایران تشدید تحریم ها، انزوای بیشتر و خطر جنگ را به همراه دارد چرا نباید به صراحت از مصالحه و برون رفت از بن بست استقبال کرد. بدون شک با ختم به خیر شدن موضوع هسته یی نه نظام کنونی دمکراتیک تر می شود و نه به یک باره مشکلات اقتصادی کشور رفع خواهد شد چرا که این موضوعات بسیار فراتر از تفاهم کنونی خواهد بود. ما در یک سو منافع حکومت را داریم و در سوی دیگر منافع ملت که در موضوع هسته یی و معامله یی که به تازگی گام اول آن برداشته شده است یک انطباق منافع بین این دو برای برون رفت از فضای فاجعه آمیزی که هر لحضه قطعات پازل آن چیده می شد هم اکنون اتفاق افتاده است. درست است که آنان سود خویش می برند ولی در این بین سود ملت را برای عبور از فاجعه لطفا دست کم نگیرید. می توان تمام نظام و جناح های درونی آن را به زیر نقد گزنده گرفت و ماهیت گذشته و حال آن را افشا کرد ولی این نباید ما را از درک درست از رخدادها و وقایع جاری دور سازد. من قبلا مواضع تفطیلی خود را در مورد سیاست های هسته یی و ضرورت خروج از این بن بست به تفصیل بیان کرده ام که در همین سایت اخبار روز در طی چندین مقاله چاپ شده است و نمی خواهم روده درازی کنم ولی توصیه ام به شما و دیگر دوستان عزیز این است که چنانچه به هر دلیلی تشخیص دادید که یک اقدام درست انجام شده است به جای تخریب و عصبانی شدن از این موضوع استقبال کنید بدون اینکه بخواهید چرتکه بیاندازید که چون این کار توسط دشمنان ما انجام گرفته مستحق محکومیت است.
با سپاس بیکران اردشیر
۶۷۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : محسن نکومنش فرد
عنوان : نوحه سرایی فلسفی
مطلبی است حاوی بسیاری حقایق جامعه ما و در برخی موارد با بیانی جسورانه، مثلا درباره جریانات مخالف حکومت. اما مطلب آنجایی حیف و میل می شود که آقای نیکفر هم ، درست مانند دیگرانی که ایشان به آنان تاخته است، خودش از بالا به جامعه ایران نگاه میکند. خودش را از جامعه ایران جدا می کند و بعد باقیمانده ملت را به شیوه ای ماهرانه و کمی فلسفی لجن مال می کند. گویی فقط ایشان حقایقی را که به بیان آن می پردازد می فهمد و می داند. هر آنکه از بیش تر پیش رفتن جامعه ایران به دست حکومت در گرداب بحران کمی شادی کند حتما فریب حاکمیت را خورده است.
این بخش از نگاه آقای نیکفر دیگر امروز یک نگاه استثنایی روشنفکرانه نیست. بسیاری از کم سوادترین اقشار جامعه ایران، چه در داخل و چه در خارج از کشور، گرفتار همین نگاه شده اند. گویا تمام کشورهای پیرامون ایران که حکومت جمهوری اسلامی نداشته اند در این سی و پنج سال تمام مراحل ترقی را طی کردهش اند و گویا جامعه ایران سی و پنج سال پیش پتانسیل آن را داشته که سوئد یا آلمان بشود. بسیاری از مردم که از پیشرفت در مذاکرات هسته ای اظهار خوشحالی می کنند ترفندهای حاکمیت را می شناسند. آنها انتظارات خود از جامعه و خودشان را با واقعیات جامعه ایران، شرایط جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی تنظیم می کنند.
با این وجود مقاله آقای نیکفر حاوی مطالب بسیار خوبی است و بسیار منسجم نگاشته شده است.
۶۷۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : سهراب مبشری
عنوان : نقش مهندسان
سلام. می خواهم توجه خوانندگان را به یک نکته در مقاله جلب کنم. به نظرم نیکفر نخستین کسی است که (البته از سالها پیش) بدین نکته توجه کرده است. شاید به خاطر بیوگرافی خود او که هم علوم مهندسی و هم علوم انسانی خوانده است. در ایران، به اصطلاح الیت یا همان سرآمد، از دیرباز به پزشکی و مهندسی گرایش داشته است، و البته شمار مهندسان بسیار بیشتر است. از میان همین مهندسان هم بیشترین فعالان سیاسی سرشناس دهه های ۱۳۵۰ به بعد برخاسته اند (یا از میان دانشجویان مهندسی). نیکفر بر پیوند درونی مهندسان و عظمت طلبی انگشت می گذارد. از نظر من در این رابطه، مهندسان شامل فیزیکدانان هم می شوند. برای مطالعه بیشتر در این مورد، خواندن نمایشنامه «فیزیکدانان» دورنمات و نیز تفسیرهایی که بر نگارشهای متفاوت گالیله برشت نوشته شده است خالی از فایده نیست. همچنین بد نیست نمونه ایرانی اش را هم در مصاحبه بی بی سی با اکبر اعتماد بنیانگذار سازمان انرژی اتمی ایران ببینید.
۶۷۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : شهلا فرید
عنوان : مردم حکومت را وادار کردند؟
کسانی که در اینجا می نویسند مبارزه مردم حکومت را وادار کرد، ممکن است بنویسند کجا این مبارزه جریان داشت، و مردم چگونه حکومت را وادار کردند که دست از برنامه اتمی بردارد. آیا مردم در بسیاری موارد تحت تاثیر حکومت قرار نگرفتند و باد در غبغب نیانداختند که ما هم چنین و چنان و اورانیوم داریم و دچار غرور بیهوده نشدند؟ برای مبارزه ابتدا باید از نظر ذهنی ایده ای را بپذیرند، کجا گفتند و این را نشان دادند. آنچه حکومت را مجبور به مذاکره کرد بی پولی اش در اثر تحریم ها بود.
۶۷۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : م حمیدی
عنوان : مشخص بود
بفاصله چند روز پس از انتخابات منجر به ریاست جمهوری روحانی متن پرسش و پاسخی از اقای محمد رضا قاسمپور در سایت اخبار روز انتشار یافت که به دوستان توصیه می کنم اگر مطالعه نکردند از خواندن آن دریغ نکنند و اگر مطالعه کرده اندیک بار دیگر مرور نمایند . بنظر می رسیداین پرسش وپاسخ طولانی برای توضیح دو نکته اساسی تدوین شده بود - اول آنکه بر گزاری چنین انتخاباتی دقیقا وحول مسئله اتمی شکل گرفته و جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده است که نا چار است تحت هر شرایطی فقط با حفظ ظاهر موافقت خود رابا خواست کشور های شش گانه اعلام کند. دوم اینکه فرایند تحولات به گونه ایست که دوره ریاست جمهوری روحانی حتی اگر به هشت سال بکشد پایان کارچهره کنونی نظام است.اما پایان کار نظام وابسته به تلاش و خواست مردم که امضا توافق شرایط آنرا فراهم خواهد کرد.
۶۷۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱٣۹۴
|
از : پروین کرد
عنوان : در جستجوی کمی شادی و به بهانه !
جناب حمید ارجمند ، این جوانان که از سیزده بدر برگشته و یهو خبر (باصطالح) پیروزی اتمی که بیش از ده سال است مغز جوانشان را مشغول کرده و امروز برقص و پایکوبی خیابانی ازسر بی( شادی ای ) واداشته، را ،نمیشود در کنار باصطلاح (پیک نتی ) در ردیف ساندیس خواران و مزدوران همه جا حاضر ولایی قرار داد ،،، . اینان نه تجربه ی(((((انقلاب )))) امثال من پیر را دارند و نه تفکر حضرتعالی را که نمیدانم در کجای گذار ار از زندگی هستید ؟ پس بگذاریم فقط و فقط شاد باشند و بهر شیوه و بی انگ زدن ،،، با سپاس
۶۷۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|
از : حمید ارجمند
عنوان : همراه کدام مردم باید شد ؟!
آقایی بنام امیر امیری انتقاد کرده اند به نویسنده محترم مقاله و خواسته اند در این شادی مردم پس از توافق باید همراه مردم شد ؟! سئوال من اینست مردمی که در این شادی مافیای رژیم شریکند کدام مردمند ؟ اگر مردمی که از دید رژیم خودی محسوب میگردند یا مردم غیر خودی ؟! لطفا با دیدن چند عکس و انتشار گسترده نظرات مثلا تائید کننده در صفحات اجتمائی که بخش بزرگش را سپاه سایبری و جنگ روانی اطلاعات سپاه منتشر میکند ! نباید فورا جو زده شد . نویسنده محترم آئینه ای در مقابل ما گرفتند و توانستند واقعیاتی درد ناک را بنمایش گذارند . آنوقت شما از اینکه در شادی مافیا و جیره خوارانش همراه نشویم ناراحت هستید ؟ با صراحت اعلان میکنم از این نمد توافق هسته ای هیچ کلاهی برای مردم ساخته نخواهد شد جز باز شدن لوله های پمپاژ دلار بسوی اهداف جنایتکارانه فقها در منطقه و ایجاد جنگهای قومی شیعه و سنی و...عیب خود را باید دید و اینکه ما مردم ایران خیلی زود جوگیر میشویم و از آنجا که ملایان و دستگاه عریض و طویل اطلاعات سپاه که ساخته و پرداخته روسها میباشد این واقعیت را بخوبی شناخته اند و هر زمان که بخواهند با یک کارناوال انتخاباتی و سیرک رنگارنگ همه را به سیرک خود وارد میکنند و....این چرخه باطل دائم در حال تکرار میباشد .
۶۷۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۴
|