از : هوشنگ فرخجسته
عنوان : بدون هرگونه پیشداوری کمی تامل لازم است.
مجبور شدم سری به صفحه فیس بوک ایرج مصداقی بزنم تا بیشتر از نظرات موافق و مخالف این نوشته ی او آشنا شوم . متاسفانه یا خوشبختانه در صفحه فیس بوک ایشان از این همه کامنت که در اینجا موجود است خبری نیست. واقعیتی است که میدانستم و با دوستان اخبار روز بخصوص جناب ف. تابان تبریک می گویم که مقبول کاربران اینترنتی و چپ می باشد. و بهمین دلیل ایرج مصداقی نیز حتما از سایت اخبار روز خرسند است که نوشته او را بمیان بسیاری از نیروهای چپ برده است. و این همه کامنت در اخبار روز نصیبش شده این «پیروزی » را به ایشان هم تبریک می گویم.
فقط برای آنان که از اخبار روز گله می کنند . یاد داشت ایرج مصداقی را که در زیر همین نوشته در فیس خود گذاشته را این جا کپی می کنم تا به این موضوع فکر کنیم که مشکل ایرج مصداقی فرخ نگهدار است یا سازمان اکثریت یا جنبش چپ یا چیز دیگری ؟ با خواندن این پانویس به این نوشته نیز بیشتر فکر کردم.
عین نوشته ایرج مصداقی در صفحه فیس بوک:
=========================
توضیح:
این مقاله را برای سایتهای کارآنلاین، عصرنو، ایران امروز، اتحاد فداییان و اخبار روز که خود را ادامهی «جنبش فدایی» معرفی میکنند و رابطه نزدیکی با «فداییان اکثریت» دارند ارسال کردم. تنها سایت اخبار روز آن را انتشار داد. مسئول سایت کار آنلاین بلافاصله در پاسخی محترمانه اعلام کرد که «از انتشار مقالات و مطالبی که در آن ها به اشخاص حقیقی و حقوقی اتهامی از طرف نویسنده گانشان وارد سده باشد، اجتناب می ورزیم». دیگر سایتها علیرغم این که مقاله را دوبار به آدرسشان ارسال کردم از پاسخ خودداری کردند. سایت ایران امروز روابط نزدیکی با فرخ نگهدار دارد و سایتهای عصر نو و اتحادفداییان هم در پروسهی وحدت با فداییان اکثریت هستند چه بسا فکر کردند انتشار این مطلب به «وحدت»شان خدشه وارد کند.
ظاهراً مسئولان و گردانندگان این سایتها دلشان برای فرخ نگهدار و پرستیژاش بیشتر از تاریخ «فدایی» و شخصیت «بیژن جزنی» و «حمید اشرف» و بیان واقعیت میسوزد.
البته چه بسا سایت عصر نو فارغ از درستی یا نادرستی، پاسخی همچون «کارآنلاین» دهد. بایستی به اطلاع برسانم که این سایت مقالهی «قورباغه ابو عطا میخواند» دوست عزیز و نازنینم ناصر رحمانینژاد در مورد عباس میلانی را انتشار داد که میتوانید در آدرس زیر آن را بخوانید. کار به دوستان و همراهانشان که میرسد پای استانداردهایشان را پیش میکشند.(پایان نقل قول)
۶۷٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : نتیجه گیر
عنوان : هر دوی اینها
به این تربیب با کند و کاو های رفیق مصداقی به این نتیجه تاریخی میرسیم که هر دو سازمان بزرگ چپ ایرانی در ابتدای انقلاب یعنی فدائی و مجااهدین، به دست کسانی رهبریش افتاده، که از بیخ و بن با جوهره آموزش های ابتدائی این سازمانها صد و هشتاد درجه اختلاف داشتند. فکر نمیکنم مصداقی بخواهد سیاست این دو نفر را بررسی کند که درست بوده یا نبوده، میخواهد بیصداقتی و یکرو نبودنشان را نشان دهد. البته نمیدانم ازین میخواهد به چه چیزی برسد. شاید به اینکه بالا رفتیم ماست بود پائین اومدیم ماست بود، همه اپوزیسیونمان ماست بندی بود
۶۷٨٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : فرهاد فدایی
عنوان : برنده این بحث کیست؟
فرخ نگهدار چه با حمید اشرف یا بدون حمید اشرف همان جایگاه خود را داشته و دارد، دوستی وی با حمید اشرف نه نافی اشتباهاتش است و نه تایید ایده های وی، بنابراین آقای مصداقی در کدام زمین بازی می کنید؟
بخش هایی از خاطرات را جمع آوری کرده اید ، با مجموعه ای از تصورات ذهنی خود به آن شاخ و برگ داده اید و در جایگاه قاضی نشسته اید، شما که خود در آموزشگاه زندان اوین دورانی را پشت سر گذاشته اید و در آن زمان جای شما نه در میان زندانیان سرموضع بلکه در بین توابان بوده، چرا در مورد نگهدار چنین بی پروا داستان سرایی می کنید؟
چند روزی نیست که این متن ایرج مصداقی در اخبار روز بارگذاری شده است، واقعا فکر نمی کردم فرخ نگهدار چنین جایگاهی دارد که تا همین الان ۶۰ کامنت نوشته شود.بنابراین پیروز میدان باز هم فرخ نگدار شد نه آقای مصداقی.
موضوع دیگر این که هر کسی حق دارد آن طور که می خواهد فکر کند و زندگی خود را با توجه به یافته های خود سازمان دهد، فرخ نگهدار هم از این معادله خارج نیست ، اما موضوع اصلی در این است که ریشه اختلاف منتقدان نگهدار و ایشان در یک موضوع نهفته است که اگر به آن توجه شود شاید بسیاری از این انرژی که شاهد آن هستیم در جای دیگر صرف شود.
فرخ نگهدار برای کسانی رهنمود می دهد که پای صندوق رای می روند و با همین رژیم به هر دلیلی سر سازگاری دارند، ولی جریان های دیگر نماینده فکری آن بخشی از جامعه ایران هستند که خواهان گذار از جمهوری اسلامی، چه در ابعاد سرنگون طلب یا تحول خواه و .... هستند، بنابراین تضاد حاضر در نوع دیدگاه و نوع مخاطب
است، در ابعاد کلان و با نگاه به افق آینده بسیاری از کسانی که پای صندوق رای می روند و مانند فرخ نگهدار می اندیشند خواهان تثبیت وضع موجود نیستند بلکه به عبارتی آهسته تر گام بر می دارند که مورد پذیرش آن بخش آگاه ، پیشرو و رادیکال جریان های سیاسی ایران نیستند .
بنابراین به جای این که این گونه نیرو و انرژی خود را صرف مسایل فردی یا گذشته شخصی افراد کنیم، پیشنهاد می کنم بیایید در رابطه با ایجاد اتحادی فراگیر از نیرو های چپ بیاندیشیم و عمل کنیم.
۶۷٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : حضور میم بابک
شما خطاب به من نوشته اید : « جناب مسعود معمار اگر فرخ نگهدار ایستاده بود، جنگیده بود و کشته شده بود میشد حمید اشرف و مورد تقدیر قرار میگرفت و برعکس اگر حمید اشرف همه کارهای نگهدار را انجام می داد جای او را میگرفت. افراد به خاطر کارهایشان مورد ارزیابی قرار میگیرند.» اولأ من مثال نوعی زدم که نشان دهم بچالش کشیدن شخصیتی توسط مصداقی ها از ناتوانی بچالش کشیدن نظرات و تحلیل سیاسی روز ناشی میشود دومأ تمامی باصطلاح فاکتهایش از زبان این و آن و برداشتهای خود مصداقی است سومأ رویکرد خیلی از سیاسیون و روشنفکران به مبارزه مسلحانه به شرایط دهه پنجاه مربوط میشود نه دهه ۳۰ یا ۶۰ یا ۹۰ و هیچ کسی به یقین نمیتواند حکم دهد که در ۵۷ امثال جزنی کدام سیاست را پیشه میکرد. چهارمأ اگر ایستادن و مردن برای شما نشانه صداقت و سیاست راستین است شمای نوعی یا مصداقی نوعی چرا خود نایستادید و زنده اید چرا مبارزه مسلحانه نکردید و نمیکنید ؟ این فدائیان راستینی که شمای نوعی به آن مفتخرید و اعتقاد دارید کجایند ؟ در کوهستانهای ایران میجنگند ؟ در نبردهای خیابانی با سپاه درگیرند ؟
۶۷٨٨۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : نامی شاکری
عنوان : رذالت !
"...فرخ نگهدار میتواند و حق دارد به عنوان یک فرد، در مقام مشاور علی خامنهای به او نامه بنویسد، در صف مقدم مدافعان جمهوری اسلامی بایستد..."
واقعا متنی که با این رذالت آغاز می شود، خواندن دارد ؟
۶۷٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : لطفا نظر من را درج کنید
عنوان : تاریخ خود قظاوت خواهد کرد
ظاهرا جناب آقای فرخ نگهدار قصد ندارند پاسخی به این ابهامات مستند و مستدل که تا حد بسیار زیادی مبتنی بر روشهای تحقیق در مطالعات تاریخی توسط "ایرج مصداقی" صورت گرفته است بدهند. از یاد نبرده ایم که پاسخهای با تاخیر جناب نگهدار به مقالات زنده یاد شالگونی را که چگونه با "سیاست ورزی" از زیر پاسخ شانه خالی کردند.
جای خالی پاسخگویی ایشان را تعداد نه چندان کمی از شخصیتهای حقیقی و مجازی با ادبیات ویژه گروههای فشار سیاسی پر کرده اند که مدام با وجود اینکه لیبل سیاسی خود را پر از مارکهای تلورانس و دفع خشونت و الی آخر کرده اند اما وقتی نوبت خودشان که میرسد سانسور و انگ و تخریب و نیت خوانی و سایر ابزارهای فشار کلاسیک را به خدمت میگرند تا صدای یک محقق تاریخ را خفه کنند واورنه جلوه دهند و با کش و قوس مستهلک کنند.
نخیر خانمها و آقایان متمدن مداراگرای دمکرات اصلاح خواه انتخاب کننده بد در مقابل بدتر ضد خشونت و مدافع مالکیت خصوصی نصیحت الملوک کننده که علاوه بر این هنرها به هزار هنر دیگر هم آراسته اید، تاریخ چه شما پاسخ بدهید و چه با رندی و سیاست ورزی گمان کنید که از پاسخگویی رسته اید در خصوص شما قضاوت خواهد کرد.
۶۷٨۷۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : بهروز الف
عنوان : آیا تفاوتی بین حرف های شیفته گان نگهدار با "رهبر انقلاب"هست؟
ابدا در این فکر نبودم که پای این مقاله نظری بنویسم چرا که تاریخ ۳۵ سال گذشته با صد ها سند گواه برآن هست که رقم بالایی (نه تمامی) از رهبران، اعضا، و هوادران سازمان اکثریت (نه آنچه به غلط رایج کرده اند، "جنبش فدایی") امکان ندارد که اشتباهات تا سقف فاجعه های هولناک خود را قبول کرده و دست از تحریف تاریخ بردارند. در این ارتباط رهبران اصلی سازمان اکثریت کماکان گوی سبقت در تحریف تاریخ و مغلط کردن را از دیگران ربوده اند. اگر بخواهیم در عملکرد نگهدار و درو بری های در سالهای نیمه اول ۵۰ نگاهی بیاندازیم، تنها کسانی صلاحیت بازگو کردن آن را دارند که خود در زندان بودند مستقیم با مسائل آشنا و روبرو بودند همانند رفیق اصغر ایزدی نه هوراچیان "رهبر فقط نگهدار" . این روزها بزرگداشت رفیق زنده یاد بیژن جزنی ( که ایکاش نه تنها خودش بلکه تمامی رفقای همراهش) برگزار شده . مسلمن رفیق بیژن از اثر گذار ترین فرد در جنبش چپ بوده و هست ولی نمیتوان اشتباه های او را ندید گرفت. در آن سالهای جهنمی اوائل ۵۰ و دستگیری گروه گروه حامیان مبارزه مسلحانه، بسیاری با ورود در زندان وا دادند ولی شرایط طوری بود که به مجیز گویی شاهنشاه آری از مهر برای راهی از زندان نمیپرداختند، اینان خود را کنار کشیده بودند و دیگران هم آنها را بایکوت. در این بین اختلاف بین نظرات رفقا احمد زاده و جرنی اوج گرفته بود و نظرات رفیق احمد زاده مورد قبول بسیاری بود. رفیق جرنی به این دو دسته گی مستقیم و غیر مستقیم شاخ و بال میداد و شاید درست نباشد ولی واقعیت این بود که برای یار کشی ، منفعلین و واداده ها را دور خود به بهانه غلط بودن بایکوت جمع کرده بود. این واداده گان از جمله نگهدار بعد ها با توسل به آن دو دسته گی بوجود آمده و بودن در حلقه رفیق جزنی، به دروغ خود را ادامه دهنده گان او به حساب آوردند و جار و جنجال و هیاهو براه انداختن و با این کار خود عملکرد و افکار بغایت فاجعه بار و پیچگی خود را به حساب عملکرد و افکار رفیق بیژن گذاشتند.
در انتها برای اینکه نمونه ای از حرف های "رهبر فقط نگهدار" را بیاورم به نوشته های آقا و یا خانمی بنام البرز رجوع تان میدهم (البته البرز هایی با نام های دیگر هم در همین پای نوشته های هستند و بسیار هم هستند)
۱. در باره تاریخ نویسی منتسب به آقای فرخ نگهدار هم، از جایی که انسانِ زنده محتاج وصی نیست، """اگر آقای فرخ نگهدار لازم ببیند، به یقین، به غوغاهای ایجاد شده پیرامون تاریخ گویی شفاهیش عکس العملی در خور و شایسته نشان خواهد داد"""""
این نوشته را با نوشته اعضای انصارالله یا گروه های مشابه مقایسه کنید که میگویند "رهبر اگر ""لازم ببیند"" پاسخ شایسته ای خواهند داد" حال این "لازم دانستن" ها چه زمانی بوقوع میپیوندد بر آگاهان بجز منتظرین ظهور امام معلوم نیست.
۲. در خاتمه سخنم لازم می بینم، که بنویسم، که آقای فرخ نگهدار علیرغم تمامی کوششها و تلاشهای قابل تحسینش، فقط یک انسان است. و هر انسانی نقاط ضعف و قدرت خود را داشته و نمیتواند بَری از اشتباه باشد.
"کوشش های و تلاش های قابل تحسین اش"؟؟؟؟ خوب شد فهمیدیم که نگهدار "انسان" هست نه "معصوم" و از قبیله امامان. ممکن هست جناب البرز یک نمونه از کوشش و تلاش قابل تحسین اش برای ثبت در تاریخ بیاورند؟
۶۷٨۷۱ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : اصغر الهیاری
عنوان : باردیگر خارج از «پرونده ویژه ـ بیژن)
با پوزش از تصدیع وقت فواد عزیز و همکارانش و دوستان کاربر
نیازی نمی بینم در باره پاسخ هائی که برای کامنت من گذاشته شده جواب بدهم .
در تمام سالها که در اخبار روز یاد گرفتم و گاهی نظری نوشتم . از این کلمات و ادبیات نویسنده این نوشته ی بی در و پیکر استفاده نکرده ام . بلد نیستم . چه کنم؟
دقیقا بهمین خاطر به زبان و کلام محمد رضا شالگونی ، جمشید طاهری پور ، پرویز نویدی اشاره کردم و به آن دکتر واحدی پور را نیز اضافه می کنم که مرا به دهه ۴۰ بردند . آنها بخاطر گرامی داشت بیژن و یارانش نوشتند و بازهم می گویم این نوشته قرابتی با « پرونده ی ویژه ـ بیژن » ندارد کلماتش از جنس دیگری است .
در باره کامنت قبلی و این کامنت نگارنده اگر دوستان تندی یا تیزی دیده اند انتقادشان را روی چشم می گذارم.
۶۷٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : میم بابک
عنوان : ارزیابی بر اساس عملکرد
جناب مسعود معمار اگر فرخ نگهدار ایستاده بود، جنگیده بود و کشته شده بود میشد حمید اشرف و مورد تقدیر قرار میگرفت و برعکس اگر حمید اشرف همه کارهای نگهدار را انجام می داد جای او را میگرفت. افراد به خاطر کارهایشان مورد ارزیابی قرار میگیرند.
۶۷٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : نداشتن حرف برای امروز سبب ...
نامه نگاری فرخ با خامنه ای آزارش میدهد ولی با استدلال توان چالش با آنرا ندارد . قادر به بررسی و بچالش کشیدن منطقی گفتمان سیاسی روز امثال نگهدارها نیست آنگاه باصطلاح به موشکافی تاریخی پرداخته و مسائل شخصی را مطرح میکنند که قابل استناد نیستند .مصداقی مینویسد : ( هنگامیکه من و امثال من در زیر سختترین شکنجهها بودیم ایشان به دنبال «شکوفایی جمهوری اسلامی» و «دین سیاسی» بودند و در این راه از هیچ زشتیای فروگذار نکردند. بخشی از آن را آقای بهزاد کریمی به درستی اشاره کردند و از قربانیان آن همه سیاهکاری رسما پوزش خواستند. ) اولأ کسی از ایشان نپرسیده که چرا زندانی بود و بازخواست نمیکند که چرا آزاد شدد ؟ دومأ اگر با« سیاست شکوفائی جمهوری اسلامی » مد نظرش مشکلی دارد چرا آنرا موشکافی نمیکند و همینطور از دستآوردهای « درخشان » سیاست آنروز سازمان خود نمینویسد . دومأ خیلی از فدائیان آنروز در زندان پهلوی بودند و در درگیری های مسلحانه نقش نداشتند و در مواجهه با واقعیت موجود در ۵۷ سیاست نبرد با خواست اکثریت مردم را پیشه نکردند . سومأ اگر میخواهند کسی را دادگاهی کند این قاضی چه کسی جز افکار عمومی میتواند باشد ؟ مگر آنکه هنوز پایبند به دادگاه انقلابی بمانند «تقی شهرامی» خودش باشد. تمامی آنچه را که سند کرده است بدرد همان دادگاه خودی میخورد . چهارمأ آنقدر ضد و نقیض نوشته که چون هدف خاصی از بیانش ندارم وارد جزئیات شدنش اتلاف وقت است گویا تاریخ سازمان بیش از این نیست که یک بچه محصل هیچکاره و گریزان از مبارزه فرمان رهبری را بدست میگیرد و سازمان اجبارأ گوش بفرمانش میشود چون خودش قادر به نگرش نیست و مخش و همه کاره اش همان هیچکاره فاقد نظر قبلی است . پنجمأ مصداقی یا از نحوه تشکیل سازمان بی اطلاع است یا بازگو کردنش سبب نفی ردیَه نویسی خودش میشود . سازمان در یک ساختمان علنی یا غیرعلنی با اعضاء موسس بوجود نیامد که بتوان به نظرات درج شده در آن رجوع کرد آنچه مستند است سازمان چریکهای فدائی خلق با عملیات سیاهکل توسط تیم کوهستان رسمیت یافت اما گفتار و روند شکلگیری قبل و بعدش را نشان نمیدهد و همینطور زمانی که سازمان اکثریت رسمیت می یابد نمایانگر اینست که بلحاظ کمَی کدام سیاست و نگرش ٬ نگرش اکثریت سازمان بوده است و یکشبه به کسانی که فاقد اندیشه و تفکر و نظریه بودند دیکته نشده است بلکه هم به ریشه شکل گیری مقدماتی دهه چهل هم تجربه ۷ ساله هم به بازبینی در نظرات در داخل و خارج زندان برمیگردد. در آخر به سه مسئله حیاتی اشاره میکنم ۱. به باور من فعالیت علنی و سیاسی سازمان اکثریت و عدم مبارزه مسلحانه در مقطع ۵۷ به بعد ٬ سیاستی کاملأ درست و ملی بوده است ۲. سیاست ایدئولژی محور از جمله « راه رشد غیر سرمایه داری » بدترین سیاستورزی روز بود که منجر به تخطئه نهضت آزادی و دولت موقت شد و اهرم انتقاد و چالش سیاسی با نیروی حاکم در شرف تکوین را که بستر مناسبش توسط حزب الله از سوئی و توسط مجاهدین و آیت الله شریعتمداری از سوئی دیگر فراهم شده بود را به حاشیه راند . ۳. فقدان سیاست دموکراسی محور در بستر ۵۷ تنها نیروی سیاسی « نهضت آزادی » موجود را که پتانسیل و توان مقابله با سیاست « حزب فقط حزب الله » را داشت قربانی کرد که دستآوردش در ۳۶ سال تاریخ ایران مستند است .
۶۷٨۵۹ - تاریخ انتشار : ۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|