یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در حمایت از "پرگار" - مارال سعید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : peerooz

عنوان : "......حافظ از میکده بیرون شو ".
من هواخواه دو آتشه شاملو نیستم اما " روزگار غریبی ست نازنین ". قواد در بهترین معنی یعنی جاکش و در بدترین معنی یعنی دیوث, یعنی در بهترین معنی یکی را زیر دیگری خواباندن و در بدتری معنی یعنی زن خود را. این هیچ ربطی به جمهوری اسلامی و یا کلیمی و یا عیسوی ندارد. این تهمتی ست که باید اثبات شود و در غیر این صورت مجازات قانونی دارد. اما از کسی که " پرده ی ساطری در مقابل چشمان آدمی میکشد " که " ساطر " یعنی " قصاب ", چه انتظاری میتوان داشت؟
۶۹۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : به خودش حق میده
مسٔله اینست که این نویسنده ضد خشونت، به خودش حق میدهد فحش بدهد، چون فعلا دستش به جایی بند نیست، فردا اگر چماق داشته باشد، تمام خواص ضد خشونت را به کنار میگذارد,
۶۹۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۴       

    از : مجتبی کریمی

عنوان : متر معیوب
جناب قلی زاده به فرض آقای تابان را هم تنبیه کردیم با دهخدا و دکتر معین و غیره و ذالک چه کنیم؟
بنظر شما "دادستان انقلاب" در ج.ا.ا. فحش است یا شغل؟ بسیار خوب آنها که به این شغل مبادرت ورزیده اند ۳۷ سال است که با جان و مال و ناموس مردم دارند بازی می کنند آیا بایست این نام را حذف کرد؟ یا مثلا ً در سیستم فخیمه پادشاهی در کشور ما یکی از وظایف وزرای دربار همین "قوادی" بوده حال چه کنیم این پِست یعنی "وزارت دربار" را از کتب تاریخ حذف کنیم؟ تازه در کشور آلمان شغل قوادی رسمیت دارد و بابت این کار بایست مالیات و انواع بیمه ها و همبستگی با شرق هم پرداخت. خوب حال این کار بد است یا کار آنها که فتوای قتل صادر می کنند؟
اگر ادامه دهم مثنوی هفتاد من میشود و بتبع محل چاپ نمی یابد. حال می پرسم: جان برادر فکر نمی کنی این متری که دست گرفته ای معیوب است؟
۶۹۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دیدگاه کرمانی

عنوان : دقت کنید
خانم گرامی نوشته اید".... اما یک نظر علیرغم آنکه در جمعهای فراوان روی آن بحث می شد در قالب یک مقاله خود را به نمایش نگذارده بود تا آنکه این جسارت را خانم مریم سطوت بر عهده گرفت و "اخبار روز" اقدام به چاپ آن کرد. " گویا شما غافلید که قبل از مقالهء خوب خانم سطوت مقاله های ارزشمند دیگری در این باره منتشر شده است. بطور نمونه مقاله ی فروغ اسدپور " وقتی وجدان اسهال می گیرد بی بی سی و محاکمه ی مجدد زندانیان سیاسی سابق" در سامانه ی خاوران" و مقاله سرژ آراکلی در همین اخبار روز " شرم و حق . . . " بهتر است قبل از رای قطعی نگاهی به اطراف بیندازید!
۶۹۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سازمان اطلاعات و امنیت- شکنجه-شکنجه گری-ابزار شکنجه-
یکی از پرسشهایی که ذهن بسیارانی را به خود مشغول کرده است ،اینست:دلیل وجودی شکنجه و شکنجه گری چیست؟:::::::::: موضو ع شکنجه، خود موضوعیست گسترده و در حالتهای مختلف و موقعیتهای مختلف ممکن است؛ نمودهای خاصی معرف عمل شکنجه شدن ،دانسته شود.اما وقتی شغل و تخصص شکنجه گری بمیان می آید ! ذهن بطرف یکی از سازمانهایی که در مدیریت یک کشور و درحفظ و نگهداری حکومت دارای نقش مهمی است ، برده خواهد شد. وآن سازمان و نهاد چیزی نخواهد بود:جزء سازمان و یا نهادی بنام "اطلاعات و امنیت" که درهر کشور و هر حکومتی نام خاصی را یافته است. ودر کشور ایران در نظام قبلی این سازمان "ساواک" نامیده شده .یکی از دلایل رفتن ذهن بسمت این نوع سازمان می تواند: وجود چارت سازمانی باشد که در آن شغلی و تخصصی بنام شکنجه گری تعریف شده ویا می شود.:::::: باید گفت:موضوع این سازمانها که موضوع شکنجه و شکنجه گری را با خود دارند، سبب ساز برنامه ای در مورد ساواک گردیده آنهم توسط شخصی بنام کریمی که ایشان مجری برنامه ای بنام پرگار در شبکه بی بی سی است . وقتی برنامه ساواک از شبکه پخش می شود بدنبالش واکنش هایی از طرف فعالین سیاسی و مبارزین آن دوران نشان داده می شود که در سایت اخبار روز این واکنش ها بصورت انتشار نوشتارهایی بروز داده می شود. آن نوشتارها خود دارای نقد می باشند اما از همه جالب تر اینست: افرادی از نظر دهندگان به نوشتار، در تقابل با نوشتار نویسان یک حقانیتِ رفتاری از گذشته خویش را به رخ دیگران می کشند و یا طلب می کنند. که این حقانیتها می توانند مورد پرسش قرار گیرند.::::::::در مورد پرسش مطرح شده در ابتدای این نوشتار و رسیدن به پاسخی در مورد آن، می بایست: ابتدا موضوع وجود سازمان هایی بنام سازمان اطلاعات و امنیت در یک کشور مورد توجه قرار گیرد سپس به مسئله شکنجه . شکنجه گری پرداخته شود. چون در این سه موضوع روال ترتیبی آنان بگونه ایست :که وجود آن سازمان ، دو موضوع دیگر را در درون خودش دارد. و فهمیدن این سه موضوع و پرداختن به آنان بدور از هر حالت احساسی و عاطفی و با بر خوردی خرد گرایانه آنهم در جهت چاره اندیشی، می تواند: ذهنیت افراد جامعه ، بسمت مهار کردن شکنجه گری و یا به حداقل رساندن آن و یا بطور کلی محو آن،برده شود.::::::تاریخ و تجربیات بشری به ما می گوید : یکی از سازمانهایی که نقش آفرینی بالایی و اهمیت بالایی در مدیریت کشور و حکومتها دارد ؛سازمان اطلاعات و امنیت آن کشور است .و عملکرد آن می تواند باعث ترقی کشور و یا ویرانی کشور گردد . اهمیت این سازمان ها چنان است :که می توان وجود آنان را در سطحی پایین تر، در سازمان و تشکیلات مبارزاتی با فعالیت مخفی ویا نیمه مخفی و یا حتی علنی نیز مشاهده کرد . اما این تشکیلات سیاسی چون بقدرت نرسیده اند ؛حفاظت ِاطلاعات و امنیت افرادش، در حد راضی کردن اعضا بخوردن سیانور و یا ترور و حذف فیزیکی آنانی که بسمت بریدن و جدا شدن می روند.::::::چنانچه وجود سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی در مدیریت کشور داری پذیرفته شود! قطعا" نوع عملکرد ، حیطه کار، مشروعیت اقداماتشان و میزان قانونی بودن اعمال آنان مورد توجه پی جویان این مسائل قرار خواهد گرفت. باید گفت:یکی از وظایف این سازمانها، جمع آوری اطلات است . کسب اطلاعات نیز منابع مختلفی دارد .یکی از منابع آنان انسانها هستند. در این روند: بر خورد با انسانه را خواهند داشت.نوع بر خورد با انسان بستگی به موقعیت و اعتبار آنان خواهد داشت. که در روند کسب اطلاعات از انسان، مرحله ای پیش میآید ؛ که شکنجه مطرح می شود. با مطرح شدن شکنجه ، امر شکنجه گری را خواهیم داشت و بدنبالش شغل شکنجه گری نیز مطرح می شود. که در این روند، درچارت سازمانی، شکنجه گری یک شغل و یک تخصص قلمداد خواهد شد. و در این روند ابزار شکنجه گری را نیز خواهیم داشت. که باید گفت: در امر کشور داری، سازمان اطلاعات و امنیت و شکنجه و شکنجه گری و ازار شکنجه را خواهیم داشت و پذیرفته شده است. که ابزار آن از گذشته تاکنون تغییر کرده و در حال حاضر از داروهای شیمایی و... استفاده می شود و دانش و تخصص شکنجه گران کاملتر شده است. با توجه به مطالب مطرح شده نتیجه گرفته خواهد شد:عمل شکنجه گری قابل توجیه است و حق و حقوق شکنجه شدگان تحقق نخواهد یافت و پیگیری آن بسیار دشوار است. باید گفـت: واقعیت امر چنین نمایان است و با توجه به شیوه های کشورداری در اکثر کشورها کسب اطلاعات از منابع انسانی به شیوه شکنجه شدن پذیرفته شده است فقط اختلاف در نوع عمل شکنجه و ابزارهای آنست. که باید بدون تعارف و رودربایستی گفت:تمام تشکیلات سیاسی که بقدرت نرسیده اند با توجه به نوع نگرششان ، چنانچه بقدرت برسند قطعا"استفاده از شکنجه ، برای کسب اطلاعات از منابع انسانی را انجام خواهند داد . ممکن است مطرح شود: چون وجود سازمان اطلاعات و امنیت در یک کشور ضروری است و با توجه به عملکردش ، شکنجه همیشه وجود خواهد داشت و برای محو آن هم نمی توان اقدامی کرد. که باید گفت: می توان مسئله حذف شکنجه را از کار کردهای سازمان اطلاعات و امنیت با نوع حکومتگری خاص از بین برد!. چنانچه بعضی از کشورها چنین کرده اند. کشور هایی که توانستند در شیوه حکومتگریشان دو موضوع زیر را لحاظ کنند؛ عمل زشت و ضد انسانی شکنجه و شغل شکنجه گری را از شرح وظایف سازمان اطلاعات و امنیتشان حذف کنند. یکی از موضوعات سیاست داخلی است:که همه افراد کشور این حق را بیابد که با ایجاد تشکلات و با میزان وزن تشکلاتشان در تشکیل دولت سهیم شوند و بطریقی در حکومتگری شرکت کنند که در این سیاست :جایی برای دشمن شدن وجود ندارد . و اگر شهروندی هم بخواهد دشمن حکومت شود اصلا" به آن معنی حکومتی را نمی یابد که این کار را انجام دهد چون آنانی که مسئولیت ، پذیرفته اند موقتی هستند و در دوره بعدی کنار خواهند رفت. وقتی در سیاست داخلی دشمنی وجود نداشته باشد کسب اطلاع از دشمنی که وجود ندارد بی معنی است . در نهایت پست سازمانی شکنجه گری در سازمان اطلاعات و امنیتش در بعد داخلی حذف می شود. ::::::: موضوع دیگر سیاست خارجی است: کشوری که تعاملِ بدون دخالتگری و احترام متقابل و بدون هیچ پیش شرطی را با سایر کشورها در دستور کارش داشته باشد به سمتی خواهد رفت که دشمن خارجی نخواهد داشت که این موضوع بدین معنی است: که کارکرد شکنجه گری در بعد خارجی سازمان اطلاعات و امنیتش ازبین می رود. وجود دو موضوع بالا با هم می تواند مسئله شکنجه و شکنجه گری را در آن کشور حل کند . اما وجود فقط یکی، شکنجه گری را توجیه می کنند.تعداد کمی از کشورها دو شرط را با هم دارند. و توانستند مسئله شکنجه را حل کنند . اما بیشتر کشورهای اروپایی با داشتن شرط داخلی اما مداخلات خارجی نتوانستند مسئله شکنجه را حل کنند. درپایان ممکن است مطرح شود: با توضیحات بالا، آن شکنجه گریِ مستبدی قبلی و جمهوذی اسلامی قابل توجیه هستند. و ان از بین رفتگان هیچ حقی را نخواهند داشت. که در این مورد می توان گفت: برای آن افراد دو تفکیک قائل می شوند :یکی حق شهروندی و حق اعتراض کردن به سیاسیتهای حاکمیت ، که حق محاکمه کنندگی برای شهروند در مجامع بین المللی محفوظ است . ودیگری حق فعال سیاسی که وابسته به یک تشکیلات است که این مسئله بگونه ای دگر خود را نشان می دهند که حاکمیتهای مستبد این حق فعالین را گاهی وقتها خودش پرنگ می کند و بر خورد خود را توجیه می کند .که در این رابطه یک بازی مشکوکی بین مجاهدین خلق با حاکمیت نیز دیده می شود برای ایجاد زمین سوخته از نظر انسانها سیاسی.
۶۹۶٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دامون قلیزاده

عنوان : سقوط اخلاقی
خانم علیخانی شما خودتان منظور من را متوجه شده اید. اطلاق این کلمه به یک نفر بدون مدرک و سند زشت و ناپسند است. تازه شغل هم که باشد در وسط این مقاله انتقادی سیاسی اجتماعی به کدامین فرد میچسبد؟ آیا شما مدرکی دارید که آقای قانعی فرد این کاره بوده اند. نه خانم عزیز، شما مدرن هستید و ما سنتی، ببخشید که فکر کردم نسلهای بعد از ما هم به ادب و تربیت از همان زاویه نگاه میکنند که ما میکردیم. زهی تاسف از این سقوط اخلاقی، زهی تاسف.
۶۹۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : معلم اخلاق!؟
این آقای دامون قلیزاده انگار تازه از "شهر موشها" آمده است چون آنجا به گربه میگفتند "اسمشو نبر".
در ضمن قوادی یک شغل است نه یک فحش و نمیشود که کسانیکه به این شغل اشتغال دارند را با نام دیگری خواند. (قواد = دلال تن فروشان)
جا داشت آقای قلیزاده میگفت ۱- آیا ایشان همین ایراد را نویسندگان کتب "فرهنگ لغات فارسی" هم گرفته است یا خیر؟ چون این لغت در آنجا نیز آمده است۲- اشخاصی که به این شغل مشغولند را بایست چه نامید تا معلمین فرهنگ و ادب فارسی آزرده خاطر نشوند؟ ۳- چرا ایشان اصل مطلب را رها کرده و انبر برداشته است و "قوادان" را بیرون کشیده است؟ اگر جای "قوادان" "X ها" بود ایشان با موضوع این نوشتار چه مشکلی داشتند؟
۶۹۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دوست

عنوان : برنامه ای جهت دار به منظور تطهیر ساواک
صحبت در مورد یک واقعه یا پدیده به منظور روشن کردن ابعاد مختلف آن یا کنکاش در هر جنبه مورد نظر محقق قطعا کار درستی است و اساسا نمی توان در این زمینه باید و نبایدی گذاشت. اما به نظر من برنامه ریزی و اجرا و هدایت این برنامه در جهت کمرنگ کردن جنایات ساواک و کوچک کردن انقلابیون مبارز دوران شاه بود. ما ۲۴ ساعته شاهد بحث ها و میزگردها در تلویزیون جمهوری اسلامی هستیم که کاملا جهت دار مسائل مختلف را مورد کندوکاو قرار می دهند اما هدایت شده و نتیجه ای که مدنظرشان است را به بیننده القا می کنند. این برنامه بی بی سی نیز کاملا به این ترتیب سامان یافته بود و آنجه مورد نقد و اعتراض است همین است نه اصل پرداختن به این موضوع.
۶۹۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دامون قلیزاده

عنوان : قواد = دیوث
قواد. [ ق َوْ وا ] (ع اِ) بینی و آن لغتی است حمیری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) زن جلب . (منتهی الارب ). زن جلب و دیوث . (ناظم الاطباء). قرمساق و دیوث . (آنندراج ) :
گفت ای دغای ابله و قواد قلتبان .
دیوث . [ دَی ْ یو ] (ع ص ) قواد. دیبوب . آنکه مردان را بر زن خود وارد کند. آنکه درباره ٔ زن خود حسادت و غیرت نداشته باشد. این واژه...
http://parsi.wiki/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=۰&word=۲K۲fbjNmI۲Ks۳d
با تبریک به آقای تابان به خاطرتبدیل اخبار روز به عرصه ای برای فحشهای چاله میدانی . زهی تاسف. وقت کردید سری هم به مقاله آقای شکیب در مورد مشروطه ایرانی بزنید.
۶۹۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : حمید

عنوان : قوادان؟
معنی دقیق این کلمه در متن شما جیست؟
۶۹۶۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست