یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چه کسی می گوید مسعود رجوی زنده نیست؟! - تقی روزبه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بابک حمیدی حمیدی.

عنوان : به اصغر الهیاری. مَنِ "فهیم" چی و باید ملتف بشوم؟!
نقطه سرخط...
واقعا که حیرت اندر حیرت آمد زین حدیث!
۲۸ تیر ۱۳۹۵ تیتر زدید که شتر در خواب بیند پنبه دانه...و در ادامه ضمن آبکی خواندن متن،این سوال را طرح کردید که چرا با تعصب نوشتی«هر دادگاهی که در حال و آینده برای محاکمه متهمین به خیانت و جنایت و غارت برگزار بکنیم و بکنند،مُرده و زنده مجاهدین خلق ایران؛نهایتأ متهم ردیف آخر هستند»هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست و در انتها هم بی هیج ارجاع و اشاره ای به متن کامنت،امر فرمودید که :لطفا دست از لاف زدن بردارید.
۲۹ تیر ۱۳۹۵ شوخی و مزاح شما را نشنیده گرفتم و نپرسیدم که برای ادعای آبکی بودن متن و لاف زدن من دلیل بیاورید و به قدر بضاعت کوشیدم پاسخ این سوال را که «هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست» را بدهم.
امروز یعنی ۳۱ تیر ۹۵ تیتر زده اید که باز هم تحریف و در متن دوخطی خود هیچ اشاره ای به چگونگی تحریف اول نکرده اید؛چون قید«بازهم» دلالت بر تکرار تحریف میکند.
دارم فکر میکنم آدم اگه آدم باشه،بخصوص اگه فهیم باشه،که واقعیت و تحریف نمیکنه،مگر اینکه از معنی تحریف بی خبر باشه!؟
نمی دانم شما چه تعریفی از تحریف دارید،ولی تا اونجایی که من اطلاع دارم،تحریف انواع مختلفی دارد که«ظاهری و باطنی»معروفترین آنهاست،تحریف ظاهری یعنی خواننده، واقعیت متن را دستکاری می کند،مثلا عبارتی از یک متن را کم یا زیاد میکند تا به نتیجه دلخواه خود برسد؛در تحریف باطنی،خواننده عمدأ واقعیت متن و پیام اصلی گوینده و نویسنده را فاکتور می گیرد و محتوای متن را مصادره به مطلوب می کند،یعنی متن را آنطور می خواند و تفسیر می کند که می خواهد.درست مثل کاری که شما با متن کامنتهای مَن کرده اید،وگرنه کیست که نداند متهمان خیانت و جنایت و غارت فقط آنها نیستند که من لیست کرده ام،وگرنه اول لیست«متهمان خیانت و جنایت و غارت» من را کامل می کردید،بعد پرسش می کردید که «ملتفت هستید؟»وگرنه فاش و صریح و بی پروا عیان می کردید که من چه واقعیتی را «بازهم تحریف» کرده ام؟
ملتفت هستید چی میگم،اگر ملتفت نشدید؛اعلام کنید تا...
پ.ن.
یادمان نرود که متهم به خیانت و جنایت و غارت،شاید با تحریف؛امام و رهبر خلقهای محروم ایران و جهان بشود‌.
شاید رئیس جمهور و فرمانده کل قوای سه گانه«سپاه و ارتش»بشود.
شاید نخست وزیر و رئیس مجلس و رئیس شورای مصلحت نظام و رئیس گفتگوی تمدنها و رئیس جمهور دولت مهرورزی و رهبر خندق سبز بشود.
شاید وزیر و وکیل و سفیر و کاردار و دادستان و قاضی القضات و علامه حوزه و دانشگاه بشود.
شاید استاد و مهندس و کارشناس و جامعه شناس و تحلیگر مسائل سیاسی و اجتماعی بشود.
شاید ادیب و طبیب و روزنامه نگار و نویسنده و کارگردان نامی و هنرمند برجسته هنرهای تجسمی بشود.
شاید بسیجی و کمیته ای و تواب و شکنجه گر امت و ملت دَربند بشود.
شاید یاغی و اراذل و اوباش و بقال و نقال و کارتن خواب و کاخ نشین و پوشه سوار و غیرو ذالک...بشود،
ولی هیچیک در مقابله با حکم ناگزیر تاریخ تبرئه نمی شوند!
باور ندارید نگاهی کنید به عاقبت اعوان و انصار آن کسی که ۵۷ سال خودش رضا بود و پدرش رضا بود و پسرش رضاااااا و امت و ملتی رضا و نارضااااا.
در آخر ناگفته نماند که مشکل اصلی مجاهدین خلق این است که مثل من و شما درگیر بحث نظری نیستند،آنها سالها پیش از این ترم مبحث نظری را پاس کرده اند و با ندای بلند اعلام کردند که تصمیم گرفته اند مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ دهند و عجبا که تا امروز اینچنین کرده اند و بی شک خواهند کرد.
مجاهدین حرف نمی‌زنند،تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند.
با سپاس فراوان از شما.
۷۵٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۵       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : باز هم تحریف
آقای بابک حمیدی حمیدی "فهیم"
اگر مردم ایران روزی روزگاری به دادگاهی صلاحیتدار برسند متهمان خیانت و جنایت فقط آنها نیستند که شما لیست کرده اید. ملتفت هستید؟
۷۵٣۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ تير ۱٣۹۵       

    از : الف رستمی

عنوان : دردناک
مقاله فوق ساختاری قوی و نکات درخور تعمی دارد، ما بدون پاراگراف بی ربط ٱخری می توانددر روزنامه کیهان هم چاپ شود و سخت قابل بهره برداری برای سرکوبگران واقعی مردمان ماست. نباید جای دشمنان مردم را عوض کرد. مقاله رهبر نظام و نقش جنایتکارانه جمهوری اسلامی در وضعیت پیش ٱمده برای مجاهدین را نادیده گرفته است. نباید اجازه داد علیرغم وجود هرگونه انتقاد بجا ، صف بندی دو جبهه واقعی رویارو بین مبارزان و رژیم خدشه دار شود. نوشته چنین گرایشی دارد و این دردناک است.
۷۵٣۴۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : مجاهدین
نوشته تقی روزبه می خواهد چی مشکلی را حل کند؟ آیا صرفا از روی تفنن و به خاطر مراسم پاریس مجاهدین و پریدن کلمه "مرحوم" از دهان ترکی الفیصل این قدر اهمیت داشته که آقای روزبه ساعاتی از عمرش را به آن اختصاص دهد؟ که مجاهدین را افشا کند؟ و باز هم که چه؟ که اثبات کند مجاهدین به دور رهبر خود هاله مقدسی کشیده اند؟ که رجوی مرده یا زنده است؟ که چه مسئله ای حل شود؟ آقای روزبه آیا بهتر نیست به جای سیاه بر سفید نوشتند به مسائل مهم تری می پرداختند و مجاهدین را در آن کانتکست به نقد و بررسی می نشستند؟ چرا مجاهدین این سیاست را اتخاذ کرده اند که با هر نیروی ضد جمهوری اسلامی ائتلاف کنند؟ اگر این غلط است سیاست و استراتژی که آقای روزبه برای خروج از بن بست فعلی جنبش پیشنهاد می کنند چیست؟
ثانیا به کار بردن الفاظی مانند "عوض کردن ارباب" در حالی که کل اپوزیسیون ایران - این را به احتیاط می گویم - برای یک دوره از حمایت لجستیکی صدام حسین برخوردار بودند را می توان نقد سیاسی نامید؟ مجاهدین جمهوری اسلامی را رژیم فاشیستی ارزیابی می کنند و اتحاد با نیروهای امپریالیستی را برای سرنگونی فاشیسم مباح میدانند چنان که در جنگ دوم و مبارزه ضدفاشیسم شاهدش بودیم. اگر تحلیل شما چیزی دیگری است و برای این مبارزه فضای دیگری می شناسید مستدل معرفی کنید و با پیکار عملی راه دیگری به جز آن چه مجاهدین اختیار کرده اند نشان دهید. مبارزه طبقاتی در ایران پیچیدگی های خاص خود را دارد و نشناختن این خودویژگی ها چپ را به حاشیه رانده و نهایت کار خود را در ارائه تحلیل هایی نظیر نوشته روزبه میداند.
۷۵٣۴۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دادگاه- محکوم شدگان- عظمای بی عظمت- دلواپسان جدید
قبل از اینکه، با توجه به حوادث رخ داده در دوره ی حاکمیت جمهوری اسلامی در داخل و عملکرد مجاهدین خلق در خارج ایران، به این نتیجه برسیم؛ آیا می توان رابطه بین بازیگری بعضی از درون نظامیان حاکمیت فعلی و بازیگری های مجاهدین خلق دید!؟ نکاتی که یکی از نظر دهندگان بنام آقای بابک حمیدی حمیدی در نظرش ارائه داده، نیاز به پرداختن می شوند که نمی توان در این مورد نکاتی را نگفت: ایشان در مورد دادگاه و محاکمه کردن نکاتی را متذکر می شود . که پرداختن به این موضوع بحث دیگری می طلبد. اما اینکه ایشان در مقامی قرار می گیرد که همه را مستحق "محکوم" شدن می داند آنهم با این نگرش که ابراز داشته: « چرا که بی شک احتمال دارد آنها در یک دادگاه ذیصلاح "محکوم" شوند و مردم از آنها به عنوان "خائنین ملی" یاد کنند»!. این آورده ایشان و این ادعای ایشان این پرسش را می آفریند که جایگاه واقعی خود ایشان که (بابک حمیدی حمیدی باشد) کجا می تواند باشد؟ این اعتماد بنفس ایشان در مورد پاک بودن خودش می تواند ناشی از چه باشد؟ باید گفت: پدرجان؛ همینطور اله بختکی و یا ...... ::::: در ادامه باید گفت: این آقای ما که( مقام عظمای بی عظمت باشد) دم مرگی چه کارهایی که نمی کند! هی دلواپس درست می کند آنهم دلواپس از نوع جدیدش! که این دلواپسان جدید باید همه را محکوم کنند. تا او( یعنی آقایمان عظمای بی عظمت) بتواند یک عقب مانده ای مانند احمدی نژاد رنگی را از زیر بته در آورد تا بتواند سازماندهی های چپاول گرایانه اش را پی بگیرد و...... که باید گفت: نه عظمای بی عظمت! تکرار کمیک که تراژدی شد؛ کمیکتر می شود که فاجعه آفرینی وحشتناکی را بدنبال دارد! که البته شاید شما مأموریتی دارید!؟پس نمی توان کاریت کرد و به راست آوردت، اگر زورمان برود باید داردکانت را جمع کنیم یا همچون گذشته با ساز وکارهای خود آن کارت کنیم و..... :::::: جناب بابک حمیدی حمیدی در راستای اقدامات دلواپسانه نوع جدید می آورد:« فالوده با کسانی می خورند که در داخل" دست دزد قطع می کنند"(«عجب!!!») و چشم بر اختلاس های رفیق دوست و خاوری و "دستمزدهای نجومی"(«عجب!!!!!!») می بندند» که در مورد اخیر باید گفت: ای عظمای بی عظمت! این دستمزدهای نجومی که خود سازش را زدی و آنرا هم محدود به قسمتی خاص خواهی کرد و درصورت ادامه، خواهی گفت؛ کشش ندهید ،با این کارت؛ مدیریت غارتگری و ایران بر باد دهت را نمی توانی به فراموشی بسپاری و یا کمرنگ کنی! این ساز؛ رقصنده اش خودت و دلواپسانت چه از نوع قدیمش و چه از نوع جدیدش خواهند بود بس! :::::: آقای بابک حمیدی در پایان می گوید:« والسلام به آنان که شایسته سلامند» که باید گفت: پدرجان؛ بپا .....
۷۵٣٣۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : مجاهدین
وقتی به مجاهدین نگاه می کنم می بینم که با ساختار ضددمکراتیک کیش شخصیت پروپاگاندای سطحی پرووکاسیون وووو هزار مشکل دارم..

اما

اما به نظرم من کسی می تواند اینطور بی محابا به مجاهدین حمله کند که خود استراتژی معینی برای مبارزه داشته باشد و اندکی عزم و رزمندگی در مبارزه با جمهوری اسلامی نشان دهد.
۷۵٣٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : رفیقی دیگر

عنوان : نظر رفیق سائل را چند بار بخوانید
درود بر ایشانو فقط حیف که بی پرده تر سخن نگفته که جوانترها هم بهره ببرند. با همه این حرف ها از صمیم قلب درود بر ایشان باد!
۷۵٣٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : به آقای اصغر الهیاری.
مُردَم اَندر حَسرتِ فَهم دُرست.
پرسش کرده اید که«هر دادگاهی در حال و آینده چه صیغه ای ایست»منظورم هر دادگاهیست که خواهان حق و اجرای عدالت باشد،خواه اسلامی و لائیک و سکولار باشد یا دادگاهی تحت نظارت نهادهای حقوق بشری نظیر دادگاه نورنبرگ.دادگاهی که واقعا متعقد به علم حقوق و پای بند به اصول قضائی باشد و مطابق ضوابط،با اتکاء به دلایل و استناد به شواهد و مدارک معتبر؛به پرونده همه کسانی که متهم به خیانت و جنایت و غارت هستند،رسیدگی کند و حکم محکومین حاضر را اجرایی و غایبین فراری را تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار بدهد.
پس با توجه به آنچه روایت شد، ناگفته پیداست که نه من و نه هیچ کس دیگر نمی تواند و حق هم ندارد که پیشاپیش نوع اتهام و نحوه ی رسیدگی به پرونده متهمین در دادگاه را تعیین نماید و با یک سوءنگری جانبدارانه حکم به محکومیت یا تبرئه فرقه های پراکنده ای بدهد که به شناسنامه ایرانی و به زبان مسلمان و به ناز چپ و به اطوار ملی و به قلم توده ای و اصلاح طلب و اصولگرا و پایداری و تدبیر و امید و لائیک و سکولارند،چرا که بی شک احتمال دارد آنها در یک دادگاه ذیصلاح "محکوم " شوند و مردم از آنها به عنوان "خائنین ملی" یاد کنند.
پ.ن.
یادمان نرود که مجاهدین خلق ایران از تیرماه سال ۱۳۶۰ از ایران خارج شده اند و آنچه در این سالها حادث شده "قتلهای برونمرزی دوران سازندگی،پروژه قتلهای زنجیره ای دوران اصلاحات،تجاوز سرپایی و اعمال شیشه پپسی کهریزک دولت مهرورزی و رکورد شکنی اعدامهای دولت تدبیر و امید"تمامأنتیجه حاکمیت سران چپ اسلامی و ‌بدوی های به خدعه مدنی شده و آرزومندان سبزپوش بازگشت به دوران طلایی بوده است و ربطی به همراهی صدام حسین و حمایت ترکی فصیل و شخصیتهای و نمایندگان دولتهای غربی از مجاهدین خلق ایران نداشته و ندارد و نخواهد داشت و آنهایی که در خارج از کشور شاه دزد را رها کرده اند و یقه آفتابه دزد را گرفته اند،فالوده با کسانی می خورند که در داخل دست دزد قطع می کنند و چشم بر اختلاس های رفیق دوست و خاوری و دستمزدهای نجومی می بندند.
والسلام به آنان که شایسته سلامند.
۷۵٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : سارا د. کرمانشاهی

عنوان : مجا هدین خلق یک تفکراست
این حرف اقای منتطری در مورد قتل عام سال ۱۳۶۷ یه خمینی بود. با اعدام زنده یاد محمد حنیف هم این جریان ار بین نرفت. این مقا ومت دهها سال است دربرابر ارتجاع اسلامی شجا عانه ایستاده است.بد لبل این پایداری دشمنی ها فرا وان است مثل دکتر مصدق.اگر مسعود رجوی ما نند سایر مبارزان اینتر نتی بود کسی کاری به او نداشت.
۷۵٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : محوریت ایران؛ برای ساختن منطقه ای دمکراتیک- احیای امپراطوری ایران با دیدگاهی کودکانه
آیا سازمانی بنام مجاهدین خلق در پی تثبیت ساختارسیاسی مانند جمهوری اسلامی در این منطقه و این سرزمین است یا در پی براندازی آن؟! ::::: اگر به گذشته برگردیم آنهم به دوران جنگ اول و دوم جهانی و جنگ سرد، این را می تواند دید ؛ اگرچه ایران کشوری ضعیف شده بود اما ساختار وجودیش، دارای پتانسیل محوریت برنامه های منطقه بوده که در ادامه حیات خودش آن پتانسیل را برملا می کند. که قدرتهای جهانی این مسئله را خوب درک کرده بودندو درک می کنند. در دوران برآمدن زنده یاد دکتر مصدق با محوریت ملی گرایی ایرانی، این سرزمین شانس محوریت را یافت بود که آن محوریت هم مروج آزادی و هم دمکراسی می گردید متاسفانه این شانس از ایرانیان؛ برای برطرف کردن مسائل استبدادی خود و حتی دیگران ، گرفته شد. که قطعاً در صورت تحقق آن خواسته ها در آن دوران؛ منطقه در شرایط فعلی در گیر این مسائل خانمان برانداز نمی شد بلکه رقابت شان بر سر این می بود که سطح زیست جمعی کشور ها را به استاندارد های مطلوب برسانند. نشد!؟ بگذریم. اما در ادامه کار محمدرضا شاه با خصلت استبدادی که در او در حال تقویت شدن بود بسمت اجرای محوریت ایران براساس یک حکومتگری دمکراتیک کشور را به پیش نبرد بلکه بایک رویا پردازی کودکانه در پی احیای امپراطوری ایران ، آنهم بر مبنای بازی شاه و شیخ به پیش برد که این تصور کودکانه او منجر به تقویت مذهبی شد که تا حدودی در این سرزمین ریشه داشته، که نتیجه کار را هم دیده ایم! که پرداختن به آن بحث جدایی می طلبد. بعد از کنار رفتن شاهیت و برآمدن حکومت جدید، در این حکومت همان دو نگرش یعنی؛ محوریت ایران برای ساختن منطقه ای دمکراتیک ودیگری احیای امپراطوری ایران، چون از قبل ریشه دوانده بودند بطریقی بازیگری های خود را بنمایش گذاشتند گروهی از بازیگران نظام در پی الگو سازی نظامی اسلامی رفتند که در مورد این گروه می توان گفت: چون مبنای کار را بر مذهب گذاشته اند اینان نمی توانند به آزادی ودمکراسی به آن معنی عرفیش معتقد باشند اما اینان می توانند زمینه سازان اولیه برای برقراری آزادی و دمکراسی شوند که بازی آنان تحت نام اصلاح طلب حکومتی نمایان می شوند که گاهاً با توجه به شرایط جامعه نیاز به حمایت هم دارند، گروهی دیگر در پی احیای امپراطوری ایران در منطقه هستند اما برمبنای مذهبی بنام شیعه که در بخشی کثیری از مردم ریشه دوانده است. که باید گفت: باتوجه به شرایط جدید جهانی این رویا پردازی های امپراطوری شدن می تواند یک نگرش کودکانه است و حتی می تواند ویرانگری را برای جامعه ی ایرانی بیآفریند. اما با توجه به توازن قوای که در جامعه و ساختاری که خود حکومت ناخواسته برای خودش ایجاد کرده است(قانون اساسی و انتخابات) هرازچندگاهی مهاری به نگرش کودکانه ی امپراطوری شدن زده می شود و آرامشی برقرار می گردد که پرداختن به دو نگرش بحث طولانی می طلبد. بماند.( البته در نظام بازیگران وجود دارند که اعمال آنان مشکوک به متلاشی کردن این سرزمین هستند که پرداختن به این موضوع بحثی دیگری خواهد بود) با توجه به وجوددو نگرش بالا در حکومت فعلی و ساختار فکری و تشکیلاتی مجاهدین خلق که یک همانندی در آنان می توان دید؛ آیا مجاهدین خواهان براندازی این ساختار حکومتی هستند؟ اگر نیستند در زمین کدامیک از آن دو گروه بازی می کنند؟! ادامه در نظری دیگر
۷۵٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست