غزل سیاه ...
-
پیرایه یغمایی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : محمود سرابی
عنوان : شعر اجتماعی
با ارادت خدمت آقای عسگر آهنین معروض می شوم که ظاهرا ً به نظر نمی رسد که شعر جنبه ی شخصی داشته باشد. با کمی تعمق مشخص می شود که من ِ شخصی شاعر در من ِ اجتماعی او مستحیل شده و شبی که او در آن افتاده یا همان چاه سیاه شبی است که جهانی است و همه جهان را گرفته:
شب است و شب همه جا شب رسیده تا به خدا شب
نهاده بر سر گردون زمان کلاه سیاهی
۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣٨۶
|
از : عسگر آهنین
عنوان : مثل همیشه زیبا،امّا
شعر پیرایه همیشه خواندنی و زیباست. این بار هم ورزیدگی ذهن شاعرانه خود را به کمال نشان می دهد. من امّا احساس می کنم که آن شادی و سرزندگی همیشگی در این شعر غایب است. زیبایی اما در چگونگی ی بیان اندوه شاعر همچنان حضور خود را اعلام می کند، اگر چه دوست دارم از این شاعر خوب معاصرمان نغمه های شادش را بشنوم. باشد که جان نغمه زنش دیگر بار براندوه پیروز شود. با سلام و احترام: ع-آهنین
۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۲ اسفند ۱٣٨۶
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|