"این بذر ها به خاک نمی ماند"
-
مسعود نقره کار
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : رضا صفا
عنوان : دستت در نکند دکتر جان
نباید گذاشت جنایت ها ی آخوند ها فراموش شود . بنویس رفیق, دوست , برادر , که خوب می نویسی......ن
۱۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨۷
|
از : لیثی حبیبی --- م. تلنگر
عنوان : قحط آدم
در این نایابی و خشکسالی و قحط آدم و گربه سانی۱ آدم ، بسیار خوشحالم که سیمین ، نقره گون و پرپر زن بر رود انسان می تابید.
درود بر شما انسان خوش قلم و دلسوز ایران زمین.
۱ -گربه سانی : به گربه گفتند : گربه تو می دانی که مویت درمان است و مردم می توانند با آن بیماری های خودشان را درمان کنند؟ گربه ی به ظاهر پر ادعاء چون در درون خود را می شناخت بسیار خود را ذلیل بشمار می آورد. ناگهان گفت : عجب! پس من این همه مهم هستم و خود نمی دانستم!
چند روزی گذشت دیدند که گربه در باغچه ی خانه ریده و دارد روی گه خود خاک می ریزد.
گفتند گربه ! این چه کار است که تو می کنی !؟
گفت: مگر شما نگفتید که موی من دارو و درمان است ، می ترسم گه من هم درمان باشد و کسی بردارد و از آن سود بجوید.
۱۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣٨۷
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|