سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"ما همه بهائی ایرانی هستیم"! - علی کشتگر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مریم فراهانی

عنوان : راستی اقایان مجاهدین معتقد به اسلام انقلابی و یا بی اعتقاد به اسلام انقلابی لطفا دعواهیتان را با اعضا سابقتان ببرید جای دیگر
راستی وقتی این دعواها وفحاشی مجاهدین و یا طرفداران مجاهدین کنونی را با مجاهد سابق میبینم میفهمم با تمام مشکلات زندگی چقدر خوشبختم که مجاهد نبوده و نیستم و نخواهم بود. چقدر این فحاشی ها چندش اور است.اقایان لطفا به ما رحم کنید بخدا ما بیتقصیریم وحقمان نیست هروقت به یک صفحه سیاسی مراجعه کنیم فحشهایتان را ببینیم.
۲۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : اشتباه تایپی
میدونم غافل درسته نه قافل, مش قاسم به حساب بیسوادی دائی جان نذاری ها
۲۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
مش قاسم شناختمت
چرا به نام اپوزیسیون ایرانی به دائی جان ناپلئون و اخبار روز پرخاش میکنی. باور کن من از تو نسبت به مجاهدین بیشتر تعصب داشتم بقول ابوذر ورداسبی مرحوم من هم مثل تو ان الاغ سرگردانی بودم که فکر میکردم با انقلاب ایئولوژیک انقلابی شدم و انقدر در خیابانهای اروپا برای باصطلاح بچه های سرگردان ایرانی در عراق کاسه گدائی بدست گرفتم که منگ ومنگ بودم و فکر میکردم اگر مجاهدین نباشند دنیا به اخر میرسه قافل از اینکه در اروپا و امریکا با انهمه چلو کباب دادنها و مجانی با اتوبوس به تظاهرات بردنهای پناهندگان اردوگاههای پناهندگی نتوانستیم یک صدم ایرانیها در خارج را جذب کنیم یعنی از ۵۰۰۰۰۰۰ نفر ایرانی حدقل ۵۰۰۰۰ نفر را در صفوف خود جا دهیم. حالا تو و امثال تو هم با این فحاشی ها وتهمت به مخالفین خود به جائی نمیرسین.این کارها ی امثلا تو بیشتر مجاهدین را رسوا میکند چرا اگر هرکسی که با مجاهد مخالف هست پس طرفدار رژیم باشه اونوقت که رژیم در خارج هم از شما بیشتر طرفدار داره و این به نظرت مزخرف نیست .دست از این کارها بردار و اگر هم طرفدار مجاهد باقی ماندی سعی کن با منطق و دلیل با مخالفین خودت برخورد کن وگرنه عرض خود میبری وزحمت ما میداری
۲۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : اپوزیسیون ایرانی

عنوان : ضدیت اخبار روز با سازمان مجاهدین و همسوئی با رژیم جنایتکار
متاسفانه مسولین اخبار روز هنوز همان مشی کهنه دلجویی از رژیم جنایت پیشه را ادامه می دهد و بارها نشان داده است که در ضدیت با سازمان مجاهدین دست کمی از جنایتکاران رژیم ندارد. نمونه همین اراجیفی می باشد که در این سایت بر ضد سازمان مجاهدین پخش و تکثیر می شود. اخبار روز با بیشرمی اجازه می دهد که عوامل اطلاعاتی رژیم به سمپاشی خود ادامه دهند لیکن نظرات مخالف رژیم را سانسور می کند. این ادامه همان سیاست خیانتکارانه دفاع از رژیم ولایت فقیه است که حزب توده و سازمان اکثریت مشغول به آن بودند و هنوز نیز رسوبات نامطلوب آن سیاست را در این سایت می توان یافت. واقعا نهایت بیشرمی است که بعد از سالها هنوز اینها به دشمنی خود با اپوزیسیون انقلابی ادامه می دهند و هنوز چشم امید به رژیم بسته اند.
۲۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۷ شهريور ۱٣٨۷       

    از : دائی جان ناپلئون

عنوان : از دائی جان ناپلئون برای مش قاسم
صفحه ۳۸۳ پاراگراف دوم

در صحنه ولی، وضع ما خراب بود. هیچ کس به سازمان نمی پیوست و هواداران قدیمی روز به روز در حال ریزش بودند . در ایران ما دیگر ماکزیمم چند صد نفر هوادار داشتیم که نتوانسته بودیم به عراق بیاوریم. در عراق چیزی را که ما " پرراندمان ترین و تحصیل کرده ترین ارتش خاور میانه می نامیدیم" با عدم امکان عبور از مرز فلج و علیل شده بود و بجز تعدادی چند نفوذ چریکی در سال چیزی برای تبلیغ نداشتیم. فعالیت های سیاسی ما به هم ریخته و دستگاه تبلیغاتی مان فضاحت بار بود. شخصا آرزو می کردم که اصلا آن را تعطیل می کردیم و فعالیت نمی کردیم. احساس می کردم که نیاز مبرم به تغییرات جدی داریم بخصوص در روش هایمان و یا خداحافظی با تمامی آرزوهایمان (ترجمه از کتاب خاطرات یک ایرانی شورشی، آقای مسعود بنی صدر)ا.

به گفته مسعود بنی صدر که تا سال هزار و نهصد و نود و شش نماینده شورای ملی مقاومت در اروپا و امریکا بود، این شورا عملا شاخه سیاسی سازمان مجاهدین و لابی آن در اروپا و امریکا بوده است:
... این بر همگان به جز ما واضح بود که مجاهدین از نظر سیاسی در ایجاد یک ائتلاف وسیع که رجوی قول آ را داده بود، شکست خورده بودند. ...ما به یکدیگر می گفتیم که شورای ملی مقاومت چیزی نبود جز ابزار رجوی برای حضور در صحنه سیآسی اروپا و آمریکا. تنها استفاده آن فریب آمریکاییان و اروپائیها بود که فکر نکنند ما عضو همان سازمان مجاهدین که مسئول قتل شهروندان آمریکا در ایران است، هستیم...

رجوی (در مورد عملیات فروغ جاویدان) گفت: ما تنها نخواهیم جنگید، مردم با ما خواهند بود. آنها از این رژیم خسته بوده و بخصوص از زمان آتش بس به بعد خواهان رهایی همیشگی از آن هستند. ما تنها باید نقش سپری را ایفا کنیم که از مردم در مقابل حملات سپاه محافظت می کند. هر جا که پای بگذاریم، توده های مردم به ما خواهند پیوست و زندانیانی که آزاد می کنیم همیار ما برای پیروزی خواهند شد. سرانجام این بهمن شبکه خمینی را پاره خواهد کرد شما احتیاجی ندارید که چیزی با خود حمل کنید. ما مثل ماهی در دریای جمعیت شنا خواهیم کرد. آنها هر چه بخواهید به شما خواهند داد...
ده سال بعد که سازمان اسامی و عکس های شهدای این عملیات را برای اولین بار منتشر کرد تعداد شهدا هزار و سیصد و چهار اعلام شد. علاوه بر این هزار و صد تن نیز زخمی شدند که یازده نفر از آنها مدتی بعد جان سپردند...

عملیات فروغ جاویدان امید سیاسی ما را نابود کرد. اما مهمتر از آن، این عملیات برای من و بسیاری دیگر حاکی از پایان ایدئولوژی، اعتقاد و انتظار اخلاقی بود. ارزش های بنیانی ما معنای خود را از دست داده و دیگر روحیه بخش نبودند. همه ما به هنرپیشه هایی تبدیل شده بودیم که با یکدیگر بازی کرده و یکدیگر را تشویق می کردیم. این دروغا هنگامی که "رهبر ایدئولوژیک" ما اشتباه در پیش بینی و قضاوت خود را نپذیرفت به اوج خود رسید... به ما گفته شده بود که ایمان مجاهدین دو پایه دارد: فداکاری و صداقت. پس از فروغ چاه صداقت بطور کامل خشک شد و پس از آن سازمان تنها مبتنی بر یک رکن بود: "فداکاری" و "فداکاری" بیشتر...

اولین کاری که باید در بغداد انجام می دادم مشاهده نوار ویدئویی جلسه ایدئولوژیک "اعضای مرکزی و اجرائی" بود. این جلسه که "امام زمان" نام داشت، با یک سوال ساده شروع می شد: "ما همه دستاوردها و هر چیزی که داشتیم را به چه کسی مدیون بودیم؟"... همانطور که من فکر می کردم مسعود رجوی ادعا نکرد که او امام زمان است، اما گفت که ما همه چیز خود را مدیون امام زمان هستیم... هدف این بود که نشان داده شود اگر ما نیز با رهبر خود همانگونه که او با امام زمان و خدا یکی است، یکی شویم می توانیم به تهران برسیم. او حاضر بود که هر چه که داشت (در واقع یعنی همه ما!) را در راه خدا بدهد. رجوی با این ادعا که تنها در اندیشه اراده خدا بود، انتظار داشت که ما نتیجه بگیریم بین او و امام زمان هیچ حائل و واسطه ای وجود ندارد، اما بین ما و او (رجوی) حائلی وجود داشت که مانع می شد وی را به وضوح ببینیم. این حائل "ضعف" ما بود. اگر ما آن را می پذیرفتیم می توانستیم ببینیم چرا و چگونه در مواردی نظیر عملیات فروغ شکست خوردیم. مسعود و مریم تردیدی نداشتند که حائل ما همسرانمان بود...

جو پایگاه کاملا متفاوت بود. ...فضای حاکم بیچارگی بی امان بود. ...بنظر می رسید که همه در مرحله جدیدی از "انقلاب ایدئولوژیک" بودند. تنها بحث مشروع، انقلاب و مبادله تجربیات مشابه بود. غیر از این هیچ چیز مهم نبود. جهانی در بیرون نبود. ...حتی افراد مجرد نیز باید حائل های خود را طلاق می دادند. آن بیچاره ها نمی دانستند که حائل هایشان چه کسانی هستند. ظاهرا این شامل حال همه زنان و مردانی می شد که به آنها احساس علاقه ای وجود داشت. بعد ها من متوجه شدم که سازمان نه فقط طلاق قانونی بلکه خواستار طلاق احساسی و "ایدئولوژیک" نیز شده بود. من باید آنا (همسرم) را در قلب خود طلاق می دادم. در واقع من باید یاد می گرفتم که از او بعنوان حاثل میان من و رهبرم متنفر شوم.
رجوی در این نشست اعلام کرد که بعنوان "رهبر ایدئولوژیک" ما دستور به طلاق دسته جمعی از همسرانمان را می داد. او از همه خواست که حلقه های خود را اگر قبلا تحویل نداده بودند، تحویل دهند. آن جلسه که برای مدت یک هفته ادامه داشت، عجیب ترین و تنفر انگیز ترین جلسه ای بود که من در آن شرکت کردم...

پس از آن مسئول من از من خواست به بنگاله ای رفته و تفکر کنم. من بنگالی شدم یعنی این که باید به سلول انفرادی رفته و فقط فکر کنم و بنویسم. این نوع شدیدی از شکنجه روانی است بطوری که برخی اعضا سازمان ترجیح می دادند که خود را بکشند تا این که بنگالی شوند...
۲۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ شهريور ۱٣٨۷       

    از : هدیه از امل

عنوان : به ممل فرنگی
من مخالف به هم فحش دادن هستم و شما از کجا میدانید که من به خاوران نرفته ام. اینجور به هم فحش دادنها در بین نیروهای سیاسی خارج از کشور مرسوم است. در داخل کشور بحثها فرق میکند یعنی کسی از مجاهد وفدائی و کشتگر وفرخ نگهدار و اینجور چیزها صحبت نمیکند چرا که اینجور بحث ها که فقط نشان از کینه های تاریخی است شاید اوقات بیکاری شما را پر کند ولی کمکی به حل مشکلات جامعه امروز نمیکند . کسی نمیخواهد ونباید جنایات رژیم را مستمالی کند ولی شما هم که احتمالا از نسل قبل از ما هستید باید بفهمید که دعواهای شما مشکل جامعه امروز ایران نیست.در باره اظهار نظرهای خوش خیالانه و یا مودیانه از طرف من سخن گفتید. برای اینکه به تله فحاشی افرادی مثل شما دچار نشوم از پاسخ به این قسمت صحبتهای شما خودداری میکنم. برای شما اوقات پر باری ارزو میکنم
۲۶۹٣ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : ممل فرنگی

عنوان : آملی ! تک مضراب نپران!
برار یا خاخور آمولی «برادر یا خواهر آملی » تو از کجا میدانی آنهائی که در بحث ها دعوا راه میاندازند از تو ایران این کار را نمی کنند . خیال نکن تو ایران بودن فضیلتیست که در خارج از ایران نیست و برعکس ! هنوز خیلی زود ست که جنایات تاریخی حکومت مذهبی با این حرف ها ماسمالی شود یک سر ی برو خاوران که هنوز یک کلمه در ایران از آن صحبت نمی شود. هر وقت امثال ایت الله منتظری توانستند تو ایران زندگی امنی داشته باشند آنوقت میتونی از این اظهار نظر های خوش خیالانه یا موذیانه نمائی .
۲۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : پیمان اسماعیلی

عنوان : این سند همان نامه مجاهدین در۱۲ اردیبهشت سال ۶۰ به خمینی است و برای دوستانی که مایل به دانستن واقعیت هستند و نه لمپنهائی که جز فحاشی هنری ندارند
حضرت ایت الله !
شما پیوسته به رغم نقاهت جسمی با گروها وجماعات وافراد مختلف به طور روزمره دیدار وملاقات دارید. اکنون اگر سوئ تعبیر نشود ما وکلیه هوادرانمان در تهران نیز که قشری از اقشار ملت هستیم بدین وسیله تقاضا میکنیم تا برای بیان مواضع وتشریح اوضاع وعرض شکایات و اثبات مطالب فوق الذکر بدون هیچگونه تظاهر ودر نهایت ارامش به حضورتان برسیم. به گمان ما این میتواند یک رویداد مهم تاریخی محسوب شده و انشاالله سر اغاز بسیاری تدابیر وتفاهمات ملی وهرچه بیشتر زنده داشتن امیدوزندگانی مسالمت امیز و در نتیجه نافی تشنجات داخلی و حتی زمینه ساز اتحاد عمومی وسراسری برای دفع کامل العیار تجاوز حکام دیکتاتور وجاه طلب بعثی به حقوق و زندگانی هموطنان ستمزده و رنجدیده ما باشد.
مجاهدین خلق ایران
۱۲/ اردیبهشت ۶۰
نشریه مجاهدین خلق ایران
سال دوم پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ تکشماره ۳۰۰ ریال
برای دیدن اصل سند به این سایت مراجعه کنید
http://www.golshan.com/asnaad/mojahed/html/bas.html
۲۶۷۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : هدیه از امل

عنوان : خوابهای بیکاران خارجه نشین ودمکراسی ایرانی
چقدربعضی هااز محیط ایران وزندگی مردم دورند وخوابهای طلائی میبینند
ما همه ایرانیان و بویژه هم میهنان بهائی مشکلات بسیار بیشتر از به هم فحش دادنها داریم
۲۶۶۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : پیمان اسماعیلی

عنوان : نیرویهای ازادیخواه نه مجاهدین را قبول دارند و نه رژیم اسلامی را چون هردو سروته یک کرباسند
اقا جان این زبان لمپنی مجاهدین برایمان اشناست و به شما در ۲۷ سال گذشته در تشکیلات گفته شد که دو جبهه وجود دارد مسعود رجوی وخمینی وانکه مخالف مجاهدین است پس طرفدار خمینی است. در خارج کشور سالهای سال جلوی ایرانیان را گرفتید که بیان برای تظاهرات و تا کسی میگفت شما را قبول ندارم شروع به فحاشی میکردید وچهره وقیحتان را نشان میدادید ودستتان را رو میکردید که هیچ فرقی فالانژ مجاهدین با فالانژ خمینی ندارد و شما واقعا سرو ته یک کرباسید . احتیاجی نیست شما چیزی را باور کنید چون بر خلاف اراده و خواست شما نیروی ازادیخواه وجود دارد که نه شما را قبول دارد و نه رژیم اسلامی را و هیچکس را هم رهبر خودش نمیداند وبه دموکراسی باور دارد و از تهمت افرا بدور است. کافی کمی به دورو برتان نگاه کنید وشیوه برخورد برادران مجاهد شما هیچ فرقی با برادران بازجو شریعتمداری ندارد.همه ادبیات لمپنی شما را میشناسند.شما به همین خیال بمانید
۲۶۶۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست