از : پیمان وفایی
عنوان : اگر می شد چی میشد!
دوست گرامی شما همچنان از پاسخ به سوالات من امتناع می ورزید و تنها به فراخواندن من به مطالعه بیانیه آتشین این و آن بسنده می کنید.
من از شما خواهش کردم برای ادامه بحث ابتدا به سوالات من پاسخ دهید.
این نوع خواست ها که بر حق هم هستند نیاز به ابزاری برای عملی کردنشان دارند. تشکل و حمایت فعال جامعه. من چنین چیزی را در ایران امروز نمی بینم. این آرزو ها مرا یاد ملا نصرالدین می اندازد که با آب خزر و یک سطل ماست می خواست دوغ درست کند و وقتی به وی قبولاندند که چنین چیزی ممکن نیست گفت: " اما اگر میشد چی میشد"!.
من باره گفتم و باز می گویم که انتخاب مجدد خاتمی دال بر بهترین گزینه بودن وی نیست بلکه ممکن ترین راه برای بر هم زدن بازی راست و رهایی از بحران فعلی و ممانعت از وخیم تر شدن اوضاع است.
۲۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۷
|
از : محسن کوشا
عنوان : وقت آن رسیده که شیوهی بازی در ایران تغییر کند.
آقای وفائی ، نامه ی فعالان دانشجوئی به آقای خاتمی را چند بار مطالعه فرمائید و نطرتان را راجع به آن ابراز بفرمائید. آیا آنها هم در ایران شعار میدهند ؟
این فقط قسمتی از نطرات آنها خطاب به آقای خاتمی چنین ست :
«وقت آن رسیده که شهروندان این سرزمین، انتخابی فراختر داشته باشند. نمیشود سالها ایرانیان را از بیم شرایط بدتر به کنش سیاسی فرا خواند. وقت آن رسیده که شیوهی بازی در ایران تغییر کند.»
۲۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۴ شهريور ۱٣٨۷
|
از : پیمان وفایی
عنوان : من آرامم شما جواب سوالات بنده را ندادید!
آقای کوشا شما لطف کنید دو پست اخیر این حقیر را مطالعه کنید و به سوالات من پاسخ دهید. اگر مایل هستید وگرنه گوش بنده از شعار پر است
۲۷۱۹ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۷
|
از : محسن کوشا
عنوان : انتخابات حق مردم ست آنها باید بتوانند رای خود را آزادانه و مخفی در صندوق ها بیاندازند.
آقای وفائی ، یک کمی آرام باشید جانم، تا فشار ها ی عدیده که بر مردم تحمیل میشود کمتر و کمتر نشود. حکومت برای مردم رئیس جمهور و نماینده ی مجلس کاندید نکند. مسئولان مادام العمر به پست ها نچسبده باشند.مردم و بخصوص جوانان منفعل و منفعل تر میشوند ـ لطفا پیام اخیر سعید حجاریان را مطالعه فرمائید.ـ بخاطر داشته باشید که فشار های اجتماعی بر کل جامعه تحمیل میشود نه فقط بر خارج از حکومتی ها ! در تمام جوامع دیکتاتوری همین طور ست و از صدر تا ذیل از فشارها بی نصیب نخواهند ماند و میزان آن بر اقشار پائینی سهمگین ست حضرات با پولهائی که به جیب زده اند فشارهای اجتماعی و اقتصادی را می توانند خنثی کنند. با وجود فشار بر مردم ، کسی نمی تواند ادعا کند کدام بخش از مردم واقعا طرفدار حکومت و اصلاح طلبان آن و کدام بخشها در صورت بودن کاندید های دیگر طور دیگری رفتار خواهند کرد.
این تربیت محصول نیم قرن دیکتاتوری پیوسته می باشد. دیدیم که مردم در اوایل انقلاب و دوره ی اول آقای خاتمی امیدوار بودند که تعدیل هائی صورت گیرد و صمیمانه عمل کردند. هر وقت این امیدواری دوباره در مردم ایجاد شود مطمئن باشید که در صحنه خواهند بود . پس علت عدم استقبال مردم به خاطر من نوعی نیست که اعتقادی به حکومت مذهبی ندارم بلکه تجربه ی ملموس و روز مره ی مردم ست که آنها را نسبت به مسئولان مذهبی بی اعتقاد کرده.
اما یک نکته را هم فراموش نکنید که تمام نیروهائی که ارگانهای این حکومت مذهبی را تشکیل داده اند تا زمانیکه روش حذفی و مکانیکی قرون وسطائی را که در رقابت های داخلی خود به کار میرند را کنار نگذارند و اسلوب های متعارف حقوقی ومدنی را بکار نبرند. صد البته نیروهای خارج از حکومت که وحشتناکترین احجاف را تا بحال تحمل کرده نمی تواند به موعظه های حکومتیات خوشبین باشد.
نتیجه: این به آقایان مربوط ست که به مردم پای بند باشند و آنقدر بحران سازی نکنند.
اصلاح طلبان و آقای خاتمی خودشان مردم را نا امید کردند این را بحساب نیروهای سکولار و تحریم کنندگان نگذارید.
بلندگوهای رژیم منقدان خود را ناچیز می شمارد و جرات نمی کند یک کمی از قیم مابی دست بردارد این تناقض را باید ارزیابی کرد.
در مملکتی که اصلاح طلبان حکومتی از کاندید شدن محروم شدند و میشوند چه دلیلی دارد که من نوعی از مردم بخواهم که بازهم از این آقایان حمایت کنید.
اصلاح طلبان هنوز نسبت به حذف آنها از انتخابات برخورد جدی نکرده اند و نمی خواهند از شعار اساسی و محوری انتخابات آزاد حمایت کنند
حمایت از شعار انتخابات آزاد توسط اصلاح طلبان به معنی سرنگونی رژیم نیست
فقط تکرار فاجعه ی احمدی نژاد پیشگیری میشود با ۵۰ سال بد آموزه یهای دو رژیم مطمئن باشید رئیس جمهوری بعدی با آزادی انتخاباتی معدل رفسنجانی احمدی نژاد خاتمی خواهد بود اتفاق عجیبی رخ نخواهد داد. چه اشکالی دارد که مردم مثل اول انقلاب چند تا کاندید داسته باشند.؟چه اشکالی دارد یک کاندید غیر حکومتی ده تا ۱۵ در صد از آرا را بدست آورد ؟ ایرانیان نمی توانند چنین باشند؟ حکومت اعتماد به نفس ندارد و خودش بهتر از من و شما میداند که موضوع به این سادگی نیست.
من بهیج عنوان صلاح نمی دانم که باید مردم را فریب داد و برای آنها رئیس جمهور دست و پا کرد ، انتخابات حق مردم ست آنها باید بتوانند رای خود را آزادانه و مخفی در صندوق ها بیاندازند. اگر از حسنی مبارک ، کاسترو و امثالهم بدرستی انتقاد میشود باید خودمان هم به آن پای بند باشیم.
وظیفه ی حکومت اجرای درست انتخابات ست نه هدایت و تحریف و دخالت مشمئز کننده در آن
۲۷۱٣ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۷
|
از : پیمان وفایی
عنوان : من حق دارم هر چیزی بگویم، شما چه پیشنهاد می کنید!
دوست محترم شما برای من تعیین نکنید چه بگویم یا نگویم. من و شما تفاوت نظر داریم و من حتا شرط بندی نمی کنم که حق صد درصد با من است. چنین چیزی نیست.
شما لطف کنید و پیشنهاد مشخص خود را برای نجات مردم و ایران از شرایط فعلی برایمان بنویسید.
با ایراد گرفتن از این و آنی که دعوت به حرکتی می کنند و فراخواندن مردم به خانه نشینی کاری پیش نمی رود.
لطفا ما را هم از شنیدن شعارهای فضایی و رویاهای ذهنی محفوظ بدارید. خیلی صریح بگویید شما چه پیشنهاد می کنید!
۲۷۰۹ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣٨۷
|
از : محسن کوشا
عنوان : شما حق ندارید بگوئید نه انشاالله گربه ست.
آقای وفائی ! از مسائل داخل ایران حرف می زنیم که حاکمان آن با آزمون و خطا پدر مملکت را در آوردند و در داخل حکومت یک عده ای می خواهند اصلاحاتی در حد قطره چکان بکنند که رهبر و بقیه حکومت وا اسلاما می کنند که دیدیم. لطفا اظهار نظر آیت الله طاهری را مطالعه فرمائید و همین طور بهزاد نبوی که در باره ی آقای خاتمی چه می گویند. او خودش بهتر از شما میداند که مردم راجع به او چه احساسی دارند. مردم یغنی همان مردمی که نمی خواستند زیز ستم شاهی زندگی کنند و برای آزادی مبارزه کردند فکر نمی کردند حکومت دینی چه بلائی ست
نتیجه ی نبود نهاد های مدنی در زمان انقلاب "معجزه ای" بود برای آقایان که سوار قدرت شوند.
ادامه ی وضع امروز به مراتب فاجعه انگیز تر از گذشته ست شما چه بخواهبد امروز ناهنجاریها به مراتب بیش از قبل از انقلاب ست و ایران بدلیل نابخردی حکومت مذهبی در محاصره ست و چه نخواهید و چه نخواهید حکومت بخش بزرگی از ایرانیان را غیرخودی میداند چه دلیلی دارد که در شرائط بحرانی آنها برای حکومت مذهبی سینه بزنند دیگر اوائل انقلاب نیست .کدام نیروه در داخل از به حکومت انتقاد نمیکند و با سیاست های احمقانه ی آن کنار میاید. جز اصلاح طلبان ؟ اگر قواعد بازی ز ا عوض نکنید تشدید بحران عواقب غیر قابل کنترل خواهد داشت . این بلائی ست که هموطنان ما در ایران را آسیب خواهد زد شما حق ندارید بگوئید نه انشاالله گربه ست.
۲۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۷
|
از : پیمان وفایی
عنوان : اصلاحات و ضد اصلاحات
آقای کوشا شما به " جبهه مردم و فعالان حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی" اشاره کرده اید، اما مشخص نکرده اید که اولا کدام جبهه مردم مورد نظرتان است؟ دوما فعالین حقوق بشر و کوشندگان در راه تقویت جامعه مدنی در داخل جملگی شعار اصلاح امور را می دهند. شاید جبهه ها و نهاد های مورد نظر شما آندسته که در خارج از ایران فعال هستند بوده که در آنصورت باید به همه نیروهای تحول طلب رهنمود مهاجرت به اروپا و امریکا را بدهیم تا سپس از آنسوی مرز ها رژیم را با هم ساقط کنیم!
دوست گرامی آرزوی من بوده و هست که ما جبهه ای مردمی که مورد حمایت اکثریت جامعه می بود را می داشتیم. در آنصورت با حضور مردم در صحنه امکان بسیج جامعه بر علیه صاحبان قدرت و زر فراهم می بود. از ولی فقیه گرفته تا شورای نگهبان و ... . اما متاسفانه چنین جبهه ای وجود خارجی ندارد. علت آن وجود اصلاح طلبان و اراده اصلاحات از داخل نیست. مردم ما از سیاست تشکل، مطالعه و کلا مبارزه گریزانند. در ایران باید علاوه بر اصلاحات سیاسی اصلاحات فرهنگی عظیمی در دستور کار نیرو های تحول طلب قرار گیرد. و این اصلاح فرهنگی در چنین شرایطی فراهم نیست. زمان زیادی نیاز هست و فضایی که بتوان جامعه را مورد نقد قرار داد نیز صد البته. و از همه مهم تر نیروهای فرهیخته ای که با تمام تضاد ها و اختلافاتشان این وظیفه را باید بر عهده بگیرند. در چنین شرایطی خط زدن نام اصلاح طلبان و ملی مذهبی ها و ... فقط بخاطر اعتقادشان به اصلاح از درون، در نهایت به ادامه حیات فر هنگ فوق ارتجاعی و انگلی حاکم در جامعه کمک می کند.
۲۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣٨۷
|
از : فرهاد مظهری
عنوان : مارکسیسم آری !
در حالیکه مارکسیسم لنینیزم توسط اغلب چپ های جهان به نقد کشیده شده یکی بیاید و از سنت های آن دم بزند خیلی تعجب انگیز ست. مطمئن هستید که بر حسب عادت ننوشتید . دوره ی کلیشه و شعار سپری شده جون مادرت با این شعارهای قدیمی چپ های واقعی را دچار درد سر نکن.
۲۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : چپ خرده برژوا
پیش از هر چیز از آقای پیمان وفائی به خاطر واقع بینی شان متشکرم. متاسفانه اپوزیسیون ایرانی دچار چنان خود شیفتگی شده فکر می کنه راه مبارزه تنها بیانیه دادن و تحریم انتخابات هستش. اما تحریم انتخابات یک جریان کاملاً خرده برژوانه هستش. بخشی از طبقه خرده برژوا که می توان نماینده فکریش را گنجی دانست چون از لحاظ اقتصادی دچار مشکل نبود با ژست مثلاً انقلابی انتخابات را تحریم کرد. مشکل آنها تنها مهمانی و پسر بازی و دختر بازی بود خب این کارها را هم می شود در خانه کرد. احزاب مثلاً چپ خارج از کشور هم که عناصر خرده برژوا در آنها غالب هستند انتخابات را تحریم کردند. این احزاب به اصطلاح طرفدار طبقه کارگر باید پاسخگو باشند که چطور با این سیاست غلط باعث افزایش فقر و بدبختی طبقه کارگر شدند. باید در مقابل طبقه کاگر ایران بایستند و پاسخ بدهند که چطور همزبان با راست سلطنت طلب معین و خاتمی را شبیه احمدی نژاد و لاریجانی دانستند که باعث افزایش فشار بر شانه های طبقه کاگر شد.
چطور احزاب ورشکسته به اصطلاح چپ از قول معین برای فراهم آوردن شرایط برای تشکیل سندیکای مستقل کاگری بی تفاوت گذشتند و از او حمایت نکردند.
البته برخی از چپ های داخل مثل دکتر رئیس دانا و زرافشان و دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب هم باید جوابگوی اشتباهات خودشان باشند.
اینها باید پاسخگو باشند که چطور با بی عملی و بی تفاوتی طبقه کارگر را بی رهبر و بی نماینده گذاشتند به نحوی که بخشی از آن بی تفاوت شد و رای نداد و بخشی هم به وعده های پوپولیستی احمدی نژاد رای داد.
سنت واقعی مارکسیسم- لنینیزم با حفظ آرمان خود و سیاست انقلابی خود از هر جنبش و حرکت و انتخاباتی که ذره ای وضعیت و شرائط طبقه کارگر را بهبود بده حمایت می کنه.
۲۶٨۹ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷
|
از : محسن کوشا
عنوان : پلورالیسم آری !
تجربه ی ۱۰۰ ساله اخیر حکومت های اقتدارگرای مطلقه سلطانی و فقاهتی نشان دادکه اینان استعداد تحمل غیر خودی را نداشتند و ندارند .بهمین دلیل قواعد خاصی را برای اداره مملکت سر وهم کردند که با معارهیای شناخته شده کشورهای آزاد جهان قابل مقایسه نبود و نیست.
بخش بزرگی از منفقدین دو رژیم هم متاسفانه در عمل به پلورالیسم اهمیت ندادند و همه چیز را سیاه و سفید ارزیابی می کردند. شعارهای خود محورگرایانه رایج بود.
امروز در دید بخش بزرگی از فعالان سیاسی و منقدین رژیم تغییرات مثبتی صورت گرفته که بر خلاف پیشینیان به اهمیت جامعه ی مدنی می پردازند و گذار از دیکتاتوری به دموکراسی را منحصر به یک فرد کاریسما یا یک جریان ندیده بلکه آنرا در ارتباط با احترام به حقوق شهروندی تمام ایرانیان می بیند و خواهان آزادی شرکت تمام شهروندان در حق تعیین سرنوشت خویش می باشد.
طرفداران آقای خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی عنایت فرمایند و پاسخ دهند که چگونه آنها میخواهند با ولایت فقیه و نهاد های وابسته نظامی و غیر نظامی او و تمام اقتدارگرایان حقوق تضییع شده مردم را به آنها باز گردانند.
بهتر نیست که آنها به جبهه مردم و فعالان حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی هم روی بیاوند.شعار ایران برای تمام ایرانیان چی شد ؟ مطالعه ی پیام اخیر سعید حجاریان جالب ست . عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در پیام خود به جوانان مشارکت با اشاره به وضعیت جامعه امروز ایران گفت: در میان جوانان ما علائمی از نومیدی مشاهده میشود که به مهاجرت و جلای وطن برای تحصیل و اشتغال و سرخوردگی از شرایط فعلی، نشانههای بارزی از این امر است. البته به نظر من روزنههایی از امید نیز دیده میشود. مثلاً تلاش برای انتخابات آتی ریاست جمهوری؛ اما دقت داشته باشید که راه رهایی، تنها از صحنه سیاست عبور نمیکند، بلکه تلاش در جهت رفع آلام مردم نیز نوعی امید را در دل مددکاران میتاباند. مثلاً امروز، تشکیل حلقههای علمی با هدف کمک آموزشی به دانش آموزان متعلق به خانوادههای کمتر برخودار جامعه که در این سرسام کلاسهای خصوصی و نیمه خصوصی و هزینههای میلیونی عبور از سد کنکور جا میمانند، کم از برگزاری میتینگهای سیاسی برای مخالفت با فلان امر ضد دموکراسی ندارد
درضمن انتخابات و انتخاب مسئولان ادواری چیز بدی نیست ولی چرا فقط مذهبی ها و رفسنجانی ها و و خاتمی هاو نبوی ها ؟
۲۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣٨۷
|